تقدیم به برادرم پایان نامه

  • صفحه تقدیم پایان نامه

    تقدیم به همسرم: که سایه مهربانیش سایه سار زندگیم می باشد، او که اسوه صبر و تحمل بوده و مشکلات مسیر را برایم تسهیل نمود.   تقدیم به خواهرم: که وجودش شادی بخش و صفایش مایه آرامش من است.   تقدیم به برادرم: که همواره در طول تحصیل متحمل زحماتم بود و تکیه گاه من در مواجهه با مشکلات، و وجودش مایه دلگرمی من می باشد.    



  • نمونه هايي از تقديم و تشكر براي صفحه تقديم پايان نامه

    صفحه تقديم / تشكر در پايان نامه يكي از مهمترين صفحات در تمامي پايان نامه هاست كه اغلب دانشجويان و محققان به دنبال كلماتي شيوا و زيبا براي تدوين آن هستند. در ادامه تعدادي از متون پيشنهادي براي اين صفحه آورده شده است، اميد است كه مورد استفاده دوستان عزيزم قرار گيرد.خدای را بسی شاکرم که از روی کرم، پدر و مادری فداکار نسبیم ساخته تا در سایه درخت پربار وجودشان بیاسایم و از ریشه آنها شاخ و برگ گیرم و از سایه وجودشان در راه کسب علم و دانش تلاش نمایم. والدینی که بودنشان تاج افتخاری است بر سرم و نامشان دلیلی است بر بودنم، چرا که این دو وجود، پس از پروردگار ، مایه هستی ام بوده اند دستم را گرفتند و راه رفتن را در این وادی زندگی پر از فراز و نشیب آموختند. آموزگارانی که برایم زندگی، بودن و انسان بودن را معنا کردند.تقدیم به وجود با ارزشتان...تقدیم به پدر، مادر و همسر عزیزمو به تمام آزاد مردانی که نیک می اندیشند و عقل و منطق را پیشه خود نموده و جز رضای الهی و پیشرفت و سعادت جامعه، هدفی ندارند.دانشمندان، بزرگان، و جوانمردانی که جان و مال خود را در حفظ و اعتلای این مرز و بوم فدا نموده و مینمایند.تقدیم به همسرم:که سایه مهربانیش سایه سار زندگیم می باشد، او که اسوه صبر و تحمل بوده و مشکلات مسیر را برایم تسهیل نمود.تقدیم به خواهرم:که وجودش شادی بخش و صفایش مایه آرامش من است.تقدیم به برادرم:که همواره در طول تحصیل متحمل زحماتم بود و تکیه گاه من در مواجهه با مشکلات، و وجودش مایه دلگرمی من می باشد.تقدیم به پدرم کوهی استوار و حامی من در طول تمام زندگی تقدیم به مادرم سنگ صبوری که الفبای زندگی به من آموخت تقدیم به همسرم که در سایه همیاری و همدلی او به این منظور نائل شدم. تقدیم به دلبندم امید بخش جانم که آسایش او آرامش من است.تقدیم به او که آموخت مرا تا بیاموزم استاد گرامی جناب آقای.... تقدیم به آنان که وجودم جز هدیه وجودشان نیست پدر و مادر عزیزم تقدیم به همسر مهربانم که مسیح وار با صبرش در تمامی لحظات رفیق راه بود و تقدیم به گل نازم ...که کودکی گمشده ام را در چهره معصومش پیدا کردم.و بعد از مدتها، پس از پیمودن راههای فراوان که با حضور شیرین اساتید عزیزم، با راهنماییها و دغدههای فراوانشان و شیطنتهای زیبای آن دوران، نگاههای پدر مادرم، با چشمهای پر از برق شوق، و زیبایی حضور خواهرم در کنارم، که خستگیهای این راه را به امید و روشنی راه تبدیل کرده و امیدوارم بتوانم در آینده ی نزدیک جوابگوی این همه محبت آنها باشم ...اکنون، با احترام فراوان برای این همه تلاش این عزیزان برای موفقیت من ....این پایان نامه را به پدر و مادرم، اساتید عزیز و خواهر ...

  • نمونه هايي از تقديم و تشكر براي صفحه تقديم پايان نامه

    صفحه تقديم / تشكر در پايان نامه يكي از مهمترين صفحات در تمامي پايان نامه هاست كه اغلب دانشجويان و محققان به دنبال كلماتي شيوا و زيبا براي تدوين آن هستند. در ادامه تعدادي از متون پيشنهادي براي اين صفحه آورده شده است، اميد است كه مورد استفاده دانشجويان و محققان عزيز قرار گيرد. از استاد گرامیم جناب آقای دکتر ****** بسیار سپاسگزارم چرا که بدون راهنمایی های ایشان تامین این پایان نامه بسیار مشکل مینمود. از سرکار خانم **** و به ویژه سرکار خانم **** به دلیل یاری ها و راهنمایی های بی چشمداشت ایشان که بسیاری از سختی ها را برایم آسان تر نمودند، به پاس عاطفه سرشار و گرمای امیدبخش وجودشان که در این سردترین روزگاران بهترین پشتیبان است به پاس قلب های بزرگشان که فریاد رس است و سرگردانی و ترس در پناهشان به شجاعت می گراید و به پاس محبت های بی دریغشان که هرگز فروکش نمی کند این مجموعه را به پدر و مادر عزیزم تقدیم می کنم با سپاس ازسه وجود مقدس: آنان که ناتوان شدند تا ما به توانایی برسیم... موهایشان سپید شد تا ماروسفید شویم... و عاشقانه سوختند تا گرمابخش وجود ما و روشنگر راهمان باشند... پدرانمان مادرانمان استادانمان  تقدیم به پدر مادر مهربانم که هر لحظه وجودم را از چشمه سار پر از عشق چشمانشان سیراب می کنند.....تقدیم به پدر و مادر عزیز و مهربانم که در سختی‌ها و دشوار‌ی‌های زندگی همواره یاوری دلسوز و فداکار و پشتیبانی محکم و مطمئن برایم بوده‌اند. تقدیم به همسرم به پاس قدر دانی از قلبی آکنده از عشق و معرفت که محیطی سرشار از سلامت و امنیت و آرامش و آسایش برای من فراهم آورده است سپاسگزار کسانی هستم که سرا غاز تولد من هستند. از یکی زاده می شوم و از دیگری جاودانه. استادی که سپیدی را بر تخته سیاه زندگیم نگاشت و مادری که تار مویی از او به پای من سیاه نماند.  تقدیم به مقدس ترین واژه ها در لغت نامه دلم، مادر مهربانم که زندگیم را مدیون مهر و عطوفت آن می دانم. پدر، مهربانی مشفق، بردبار و حامی. همسرم که نشانه لطف الهی در زندگی من است. برادر و خواهرم همراهان همیشگی و پشتوانه های زندگیم  ماحصل آموخته هایم را تقدیم می کنم به آنان که مهر آسمانی شان آرام بخش آلام زمینی ام است به استوارترین تکیه گاهم،دستان پرمهر پدرم به سبزترین نگاه زندگیم،چشمان سبز مادرم که هرچه آموختم در مکتب عشق شما آموختم و هرچه بکوشم قطره ای از دریای بی کران مهربانیتان را سپاس نتوانم بگویم. امروز هستی ام به امید شماست و فردا کلید باغ بهشتم رضای شما را آوردی گران سنگ تر از این ارزان نداشتم تا به خاک پایتان نثار کنم،باشد که حاصل تلاشم نسیم گونه غبار خستگیتان ...

  • تقديم و تشكر پايان نامه

      صفحه تقديم / تشكر در پايان نامه يكي از مهمترين صفحات در تمامي پايان نامه هاست كه اغلب دانشجويان و محققان به دنبال كلماتي شيوا و زيبا براي تدوين آن هستند. در ادامه تعدادي از متون پيشنهادي براي اين صفحه آورده شده است، اميد است كه مورد استفاده دانشجويان و محققان عزيز قرار گيرد.   از استاد گرامیم جناب آقای دکتر ****** بسیار سپاسگذارم چرا که بدون راهنماییهای ایشان تامین این پایان نامه بسیار مشکل مینمود. از سرکار خانم **** و به ویژه سرکار خانم **** به دلیل یاریها و راهنماییهای بی چشمداشت ایشان که بسیاری از سختیها را برایم آسانتر نمودند، ز استاد گرامیم جناب آقای دکتر ****** بسیار سپاسگذارم چرا که بدون راهنماییهای ایشان تامین این پایان نامه بسیار مشکل مینمود. از سرکار خانم **** و به ویژه سرکار خانم **** به دلیل یاریها و راهنماییهای بی چشمداشت ایشان که بسیاری از سختیها را برایم آسانتر نمودند، به پاس تعبیر عظیم و انسانی شان از کلمه ایثار و از خودگذشتگان به پاس عاطفه سرشار و گرمای امیدبخش وجودشان که در این سردترین روزگاران بهترین پشتیبان است به پاس قلب های بزرگشان که فریاد رس است و سرگردانی و ترس در پناهشان به شجاعت می گراید و به پاس محبت های بی دریغشان که هرگز فروکش نمی کند این مجموعه را به پدر و مادر عزیزم تقدیم می کنم  با سپاس ازسه وجود مقدس: آنان که ناتوان شدند تا ما به توانایی برسیم... موهایشان سپید شد تا ماروسفید شویم... و عاشقانه سوختند تا گرمابخش وجود ما و روشنگر راهمان باشند... پدرانمان مادرانمان استادانمان     تقدیم به پدر مادرمهربانم که هر لحظه وجودم را از چشمه سارپراز عشق چشمانشان سیراب میکنند..... تقدیم به پدر و مادر عزیز و مهربانم که در سختی‌ها و دشوار‌ی‌های زندگی همواره یاوری دلسوز و فداکار و پشتیبانی محکم و مطمئن برایم بوده‌اند.   تقدیم به همسرم به پاس قدر دانی از قلبی آکنده از عشق و معرفت که محیطی سرشار از سلامت و امنیت و آرامش و آسایش برای من فراهم آورده است   سپاسگذار کسانی هستم که سراغاز تولد من هستند.از یکی زاده میشوم و از دیگری جاودانه.استادی که سپیدی را بر تخته سیاه زندگیم نگاشت و مادری که تار مویی از او بپای من سیاه نماند.   تقدیم به مقدسترین واژه ها در لغت نامه دلم، مادر مهربانم که زندگیم را مدیون مهر و عطوفت آن می دانم. پدر، مهربانی مشفق، بردبار و حامی. همسرم که نشانه لطف الهی در زندگی من است. برادر و خواهرم همراهان همیشگی و پشتوانه های زندگیم    ماحصل آموخته هایم را تقدیم می کنم به آنان که مهر آسمانی شان آرام بخش آلام زمینی ام است به استوارترین تکیه گاهم،دستان پرمهر پدرم ...

  • رنج نامه!

    آری موضوع وبلاگ نبود اما گاهی نه شعر... نه نثر... و نه هیچ چیز دیگر فقط زندگی را مینویسم.. 

  • نمونه هايي از تقديم و تشكر براي صفحه تقديم پايان نامه

    نمونه هايي از تقديم و تشكر براي صفحه تقديم پايان نامه  صفحه تقديم / تشكر در پايان نامه يكي از مهمترين صفحات در تمامي پايان نامه هاست كه اغلب دانشجويان و محققان به دنبال كلماتي شيوا و زيبا براي تدوين آن هستند. در ادامه تعدادي از متون پيشنهادي براي اين صفحه آورده شده است، اميد است كه مورد استفاده دانشجويان و محققان عزيز قرار گيرد. از استاد گرامیم جناب آقای دکتر ****** بسیار سپاسگذارم چرا که بدون راهنماییهای ایشان تامین این پایان نامه بسیار مشکل مینمود. از سرکار خانم **** و به ویژه سرکار خانم **** به دلیل یاریها و راهنماییهای بی چشمداشت ایشان که بسیاری از سختیها را برایم آسانتر نمودند،ز استاد گرامیم جناب آقای دکتر ****** بسیار سپاسگذارم چرا که بدون راهنماییهای ایشان تامین این پایان نامه بسیار مشکل مینمود. از سرکار خانم **** و به ویژه سرکار خانم **** به دلیل یاریها و راهنماییهای بی چشمداشت ایشان که بسیاری از سختیها را برایم آسانتر نمودند، به پاس تعبیر عظیم و انسانی شان از کلمه ایثار و از خودگذشتگان به پاس عاطفه سرشار و گرمای امیدبخش وجودشان که در این سردترین روزگاران بهترین پشتیبان است به پاس قلب های بزرگشان که فریاد رس است و سرگردانی و ترس در پناهشان به شجاعت می گراید و به پاس محبت های بی دریغشان که هرگز فروکش نمی کند این مجموعه را به پدر و مادر عزیزم تقدیم می کنم با سپاس ازسه وجود مقدس: آنان که ناتوان شدند تا ما به توانایی برسیم... موهایشان سپید شد تا ماروسفید شویم... و عاشقانه سوختند تا گرمابخش وجود ما و روشنگر راهمان باشند... پدرانمان مادرانمان استادانمان  تقدیم به پدر مادرمهربانم که هر لحظه وجودم را از چشمه سارپراز عشق چشمانشان سیراب میکنند.....تقدیم به پدر و مادر عزیز و مهربانم که در سختی‌ها و دشوار‌ی‌های زندگی همواره یاوری دلسوز و فداکار و پشتیبانی محکم و مطمئن برایم بوده‌اند. تقدیم به همسرم به پاس قدر دانی از قلبی آکنده از عشق و معرفت که محیطی سرشار از سلامت و امنیت و آرامش و آسایش برای من فراهم آورده است سپاسگذار کسانی هستم که سراغاز تولد من هستند.از یکی زاده میشوم و از دیگری جاودانه.استادی که سپیدی را بر تخته سیاه زندگیم نگاشت و مادری که تار مویی از او بپای من سیاه نماند.   تقدیم به مقدسترین واژه ها در لغت نامه دلم، مادر مهربانم که زندگیم را مدیون مهر و عطوفت آن می دانم. پدر، مهربانی مشفق، بردبار و حامی. همسرم که نشانه لطف الهی در زندگی من است. برادر و خواهرم همراهان همیشگی و پشتوانه های زندگیم  ماحصل آموخته هایم را تقدیم می کنم به آنان که مهر آسمانی شان آرام بخش آلام زمینی ام است به ...

  • دویست و نهمین خاطره ی چی شد چادری شدم: از محبت های برادرم تا پیدا کردن آدرس واقعی

    برادرم اعتقاد داره اگر هر دختری در خانواده ی خودش از نظر عاطفی تامین بشه دیگه محبتهای کاذب محیط بیرون خونه براش جذاب نیست. شاید یکی از دلایلی که بیشترین محبت رو توی خانواده نسبت به من و خواهرم داره همین باشه. این ابراز محبتها هرچند که از ابتدا عمیق هم نباشند ولی با ادامه یافتنشون در قلب و روح آدم ریشه می کنه مثل رابطه ی من و برادرم که قبل از دبیرستان رفتنم اصلا خوب نبود ولی با همین روند به جایی رسید که حرفهای برادرم برام جای فکر و عمل کردن داشت و الان  پیشرفت دینی و علمی خودم رو مدیون ایشون هستم.البته از اولش اینطوری نبود، برادرم چهار سال از من بزرگتر هستند، طبیعتا مثل خیلی از خواهر برادرهای دیگه تو خونه دعوا و بحث داشتیم. تا اینکه ایشان به سربازی رفتند و در آن دوره چون از هم دور بودیم یه کم قدر همدیگه رو فهمیدیم از طرفی هم چون مطالعات مذهبی ایشون توی سربازی زیاد شد کلا متحول شدند در حدی که بیشترین محبتها رو به خواهرهاشون می کردند. اما توی خیلی از بحثهامون متوجه شدم که یکی از دلایل  محبتشون به همین دلیله که ما به بیرون خونه پناه نبریم .هر موقع که می خواستیم برای خرید یا کاری با هم بیرون بریم می گفت : "زهرا خانم، پاشو لباس قشنگهاتو بپوش که با هم بریم بیرون."خودم می دونستم که لباس قشنگ از نظر برادرم چادرمشکیه و چون دوست داشتم جواب محبتهاش رو بدم پوشیدن چادر برام مشقتی نداشت. وقتی می خواست برای شرکت در نماز جماعت به مسجد بره از یک ساعت قبل من رو به همراهی دعوت می کرد و از اینکه دوست نداره این مسیر رو تنها بره شکایت می کرد، یا یک سری از صحبتهامون رو به موقع مسجد رفتن و مسیرش موکول می کرد. می دونستم همه ی این ها بهانه ست ولی حس غروری رو که از پوشیدن چادر و همراه بودنش تا مسجد تو چشمهاش می دیدم رو دوست داشتم.اون موقع حجابم کامل نبود. معمولا موهام معلوم بود ولی تاکید ایشون روی چادر بود نه اینکه فقط به پوشاندن موهایم اکتفا کنم، چون من قدبلند بودم و هرجا می رفتم از خوش اندامی ام تعریف می کردند و ایشان از این قضیه و شنیدن این حرفها ناراحت می شدند ولی می دونستند اگر به من مستقیما بگن گوش نمیکنم برای همین هیچ وقت به خاطر نپوشیدن چادر ازش حرف تند یا توصیه ی مستقیمی  به پوشیدن چادر نشنیدم.بعد از اینکه دانشگاه قبول شدم  توی محیط دانشگاه هم به خاطر رضایت پدر و برادرم چادرمی پوشیدم ولی چادر سرکردنم ناشی از تفکرات خودم نبود. یک روز یکی از همکلاسیهام با حس عجیبی بهم گفت:" زهرا خوش به حالت تو واقعا لیاقت اسمت رو داری." اولش خندیدم و تشکر کردم ولی هنوز چند قدم برنداشته بودم که به عمق جمله اش فکر کردم و گفتم نه لیلا جان دیگه این ...

  • پایان ۳۳ سال چشم‌انتظاری خانواده

    پایان ۳۳ سال چشم‌انتظاری خانواده

    به گزارش خبرگزاری تسنیم از اسدآباد، فردا مفقودیت 33 ساله شهید شفیعی پایان می‌یابد شهید مفقود الجسدی که مادردر آرزوی دیدن پیکر فرزند جوانش رخت از دنیا بست. حال این روزهای شهر اسدآباد قابل توصیف نیست، در تمامی محافل و مجالس نام بلندآوازه شهید شفیعی به گوش می‌خورد و همه به نبودن مادرش که سال‌ها بی‌صبرانه منتظر حضور فرزندش بود غبطه می‌خورند. دیار نامدار تاریخ و بیدارگر مشرق زمین 403 شهید والامقام تقدیم انقلاب کرده است که هنوز 20 نفر از این شهدا مفقودالاثر هستند. نخستین عملیات برون‌مرزی ایران در 31 تیرماه 1360 به نام عملیات رمضان در ارتفاعات شنام انجام شد چراکه با در دست گرفتن شنام بخش بزرگی از خاک دشمن زیر دید نیروهای ایرانی بود که این اهمیت شنام رو دو چندان کرده بود. تعدادی از دانش آموزان اسدآبادی نیز در این عملیات حضور داشتند اما 5 نفر از این دانش آموزان به نام‌های بیژن شفیعی، محمد همایی رشید، محمدرضا فروتن، محمد ورمزیار و خسرو آذرمی در بلندی‌های این قلعه به معبود خود پیوستند و عاشقانه جان خود را تقدیم انقلاب کردند اما هرگز پیکر آنان برنگشت. شنام روایت دلدادگی است دلدادگی حاج احمد متوسلیان و یارانش، حال پس از 33 سال پیکر مطهر یکی از 5 قله نشین شنام به وطنش بازمی‌گردد تا پس از 33 انتظار آرزوها برای بازگشت قله نشین شنام به تحقق بپیوندد.  در شهریورماه 1360 مردم در مکان کنونی پارک شهید رجایی جمع شده بودند که علی‌رضا خزایی فرمانده سپاه اسدآباد به همراه تعدادی از اسدآبادی‌هایی که عازم جبهه بودند آمد و گفت: من می‌روم تا دوستان خودم در شنام را پیدا کنم و آنها را بازگردانم و از خدا می‌خواهم که اگر این محقق نشد من نیز برنگردم. همه منتظر خبرهای خوب و بازگشت 5 شهید شنام بودند که خبری کل اسدآباد را عزادار کرد، سردار علی‌رضا خزایی فرمانده وقت سپاه اسدآباد به جمع دوستان شهیدش پیوست و با شهادت علی‌رضا تمام امیدها ناامید شد.  پس از درگیری‌های مختلف در شنام رژیم بعث عراق اقدام به مین‌گذاری در این منطقه کرد تا دسترسی‌ها از سوی کشور ایران به این منطقه قطع شود تا دیگر کسی به شهدای شنام دسترسی نداشته باشد. بعد از پاک‌سازی شنام در چند سال گذشته راه‌های ورود به آنجا باز شد اما دیگر کسی از مکان شهدا خبر نداشت و این‌گونه عملیات برای یافتن پیکر شهدا آغاز شد. تا اینکه مهرماه امسال خبر پیدا شدن بقایای پیکر یک شهید در شنام در اسدآباد پیچیده شد. این شهید والامقام در عملیات قله شنام مشرف بر بیاره عراق در 30 تیرماه 1360 به شهادت رسید و پیکرش در معرکۀ نبرد باقی ماند و پس از 33سال و سه ماه و 18 روز از شهادتش، کمال شفیعی  ـ  پسرعموی ...

  • ماه بی نشان (تقدیم به حضرت زهرا (س))

                ماه به روی ماه نظر نمی کند به گوش ماه گفت و از آن روز بی نشان شد ساعت ۱۰ صبح - روز پنج شنبه