تهران ست

  • ست کامل ارغوانی زنانه

    ست کامل ارغوانی زنانه

         



  • قول دوستان : شاعر شنیدنی ست

      سلام همیشه در باره ی شعر یک شاعر و خود آن شاعر حرف و حدیث زیاد است  و مسلما ً نسل های آیــنده علاقــمندند که  از زبــا ن هــم نسل های یک شاعر بزرگ او را ببینند و شاید هم بشنوند! چون به زعم بعضی از بزرگان « شاعر شنیدنی ست نه دیدنی *» !! چندی پیش جناب استاد محمد علی بهمنی - یکی از هم نسلان استاد حسین منزوی ،  طی گفتگویی  که در روزنامه ی اعتماد منتشر شده است ، ظاهرا ً خواسته اند که دیگران حسین منزوی را « بشنوند» ! ایشان در این گفتگو و نیز گفتگوهای قبلی شان که در مطبوعات منعکس شده ،حرف هایی را در باره ی استاد منزوی گفته اند که ظاهرا ً حساسیت خانواده ی  استاد حسین منزوی را برانگیخته است . من هم لازم دانستم هم مصاحبه ی جناب بهمنی و هم عکس العمل و پاسخ  بهروز منزوی - برادر شاعر وادیبِ  حسین منزوی رادروبلاگم منعکس کنم . * پی نوشت : شاعر شنیدنی ست ولی میل میل توست / آماده ای که بشنوی ام یا ببینی ام ؟! « محمد علی بهمنی » لطفا ً با حوصله بخوانید و البته « بشنوید »!: گفت‌وگوکننده: عباس محبعلی - جناب بهمنی بگذارید سوالم را از یک کنجکاوی ساده شروع کنم. چرا جنوب را برای زندگی عادی و هنری خود انتخاب کرده‌اید، در حالی که مطمئناً حضور شما در تهران، جایی که حاشیه‌های زیادی برای اهل فرهنگ و هنر وجود دارد، بیشتر مورد توجه خواهد بود؟ من متولد دزفول هستم و در تهران بزرگ شده‌ام. الان هم که در بندرعباس زندگی می‌کنم، به دلایل مختلف از جمله مسائل خانوادگی است. البته خاک جنوب هم ما را دامنگیر خودش کرده است. خونگرمی و صمیمیت مردم این خاک هم اجازه نمی‌دهد به جای دیگری برای زندگی فکر کنم. البته من دوران کودکی و نوجوانی را در تهران و کرج گذراندم و از همان کودکی در چاپخانه‌های تهران کار می‌کردم. 9سالم بود که اولین شعرم را فریدون مشیری در مجله روشنفکر چاپ کرد.حدود 15سال بعد از آشنایی‌ام با فریدون مشیری یعنی سال‌45 با رادیو همکاری کردم و به دلایل مختلف سال‌53 به بندرعباس برگشتم. انقلاب که پیروز شد باز به تهران آمدم اما انگار طاقت دوری از شهر و دیارم را نداشتم و به همان بندرعباس برگشتم. فکر می‌کنم حوالی سال‌63 بود. از آن زمان تا حالا هم از دنیای شعر و ادبیات دور نیستم. خبرها و اتفاقات را دنبال می‌کنم. - شما در بسیاری از مصاحبه‌هایتان روی قالب غزل خیلی تاکید کرده‌اید و حتی در جایی خواندم که گفته بودید «غزل، نه‌تنها در شعر امروز، بی‌تردید در شعر تمام فرداها جایگاه ویژه‌یی خواهد داشت. غزل، هستی ایرانی است و خواهد بود. آنچه مهم است، این است که این امانت حساس را به نسل‌های آینده تحویل دهیم.» این تاکید شما کمی غلوآمیز به نظر می‌آید، چرا که الان ...

  • دنیا پر از سگ است جهان سر به سر سگی ست (مریم جعفری آذرمانی)

    دنیا پر از سگ است جهان سر به سر سگی ست   غیر از وفــــــــــا تـــمام صفات بشــر سگی ست!   لبخند و نان به سفره ی امشب نمی رسد   پایان مــاه آمد و خــلق پـدر سگــــی ست   از بوی دود و آهن و گِل مست می شود   در سرزمین من عرق کارگر سگی ست   جنــگ و جــنون و زلــــــزله؛ مــرگ و گرســنگی   اخبار يك ، سه ، چار، دو ،تهران، خبر سگی ست   آهنگ سگ، ترانه ی سگ، گــوشهای سگ   این روزها سلیقه ی اهل هنـــر سگی ست   بار کج نگاه شما بر دلم بس است   باور کنید زندگی باربر سگی ست   آدم بیا و از سر خــط آفــــــــــــریده شو!   دیگر لباس تو به تن هر پدر سگی ست...

  • فروش ست هیدرولیک امداد نجات و محصولات AWG و LUKAS و HOLLMATRO

    فروش ست هیدرولیک امداد نجات و محصولات AWG و LUKAS و  HOLLMATRO

  • ست مبل منبري بغل نقاشي شده

    ست مبل منبري بغل نقاشي شده

    ست كامل مبل منبري بغل نقاشي شده : مبل تك نفره منبري بغل نقاشي شده : ست مبل منبري بغل نقاشي شده : انتخاب زيباپسندان دورو كارشده با طرح هاي بسيار زيبا، شكيل و مقاوم تماما كاردست تهيه شده از مرغوبترين چوب گردو فوق العاده باكيفيت، ارزشمند و كلاسيك همراه با ضمانتنامه اين ست شامل ميز 100*100 وسط، مبل تك نفره، دونفره و سه نفره مي باشد كليه ي نقاشي هاي روي اين ست،كار دست هنرمند نقاش مجموعه مي باشد  شماره تلفن تماس جهت سفارش و هماهنگي : 09373919010 قيمت مبل تك نفره منبري بغل نقاشي شده : دو ميليون و ششصدوپنجاه هزارتومان قيمت مبل دو نفره منبري بغل نقاشي شده : سه ميليون و نهصد هزارتومان قيمت ميز وسط اين ست: يك ميليون و چهارصدو پنجاه هزار تومان

  • نصرت رحمانی از جمله بیماری هایی ست که در هر قرن یک نفر به آن مبتلا می شود

            بعد از ظهر جمعه ی  بیست و نهم خرداد سال هفتاد و نه , نصرت رحمانی , شاعر معاصر در محله ی قدیمی  پیرسرای رشت دنیا را بدرود گفت.<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> انسان  و شاعری که هیچ گاه  زندگی و شعرش جدا از هم نبود, به عکس این روزهای ما که اغلب افکارمان راهی جدا از تیپ زندگی مان را می پیماید! نصرت رحمانی زندگی پر تلاطمی داشت : 1308 .تولد دهم اسفند در محله پامنار تهران 1315. تحصیل در دبستان ناصرخسرو تهران 1322. تحصیل در دبیرستان ادیب تهران وو هنر کده نقاشی 1324. چاپ  نخستین اشعار در نشریاتی چون روزنامه شهباز 1330.استخدام در وزارت پست و تلگراف و کناره جویی زود هنگام 1333.انتشار کتاب شعر کوچ با مقدمه ی نیما یوشیج 1334.انتشار کتاب شعر کویر 1336.انتشار کتاب شعر ترمه 1337.انتشار رمان خودنگاری مردی که در غبار گم شد 1339. ازدواج با پوران شیرازی 1340.تولد آرش رحمانی 1346.انتشار کتاب شعر میعاد در لجن 1349. انتشار کتاب شعر حریق باد. چاپ مصاحبه ی معروف نصرت با صادق چوبک در روزنامه آیندگان 1352. مسئولیت صفحه ی ادبی هنری هنر روز در روزنامه ی کیهان. بازداشت یک هفته ای توسط ساواک پس از دستگیری خسرو گلسرخی 1353. مسولیت صفحه ی  ادبی شعر روز در مجله ی زن روز 1354. اداره ی ستونی زیر عنوان چهل تکه در کیهان فرهنگی 1366. کوچ به شهر بارانی رشت 1367. انتشار کتاب شعر شمشیر معشوقه قلم 1368. انتشار کتاب شعر پیاله دور دگر زد 1369.انتشار گزیده اشعار به نام در جنگ باد 1374.انتشار مجموعه آثار در کتابی تحت عنوان آوازی در فرجام 1379.مرگ ............... گزیده ای از حرف های نصرت: ما شکست خوردیم در سال 1332.اما هرگز از آرمان های خودمان دل نکندیم. نه در شعرمان و نه در زندگی مان.ما الفبای خواندن را در حزب توده یاد گرفته بودبم. بعد از سال 32 ما از حزب توده سرخوردیم.دیدم حزب یک سراب بوده است اما آن آرمانخواهی در ما ماند و مانده است و می ماند.بعد از 32 عده ای خودشان را فروختند به دستگاه رفتند آن طرف.  عده ای هم رفتند بساز و بفروش شدند! ما ماندیم با آرمان های خودمان تا حقیقت و آزادی و عدالت و انسانیت را پاس داریم و شکست خودمان را بسراییم.از یاس خود علیه  نظم مستفر حربه ی اعتراض بسازیم. اما شکست سبب آن شد که ما به درون خودمان به کنه وجودمان نگاه کنیم. مثل "کافکا". همین حا بود که از" نیما" جدا شدیم. ما میراث دار" هدایت "بودیم که به ما نزدیک تر بود. از همه آگاه تر و زودتر از همه ی ما مسایل را فهمیده بود. نوشته بود و آن آخر کار هم آخرین اعتراض خود را به صورت خودکشی به چهره ی ما ترکاند. شکست سبب شد که ما ,ما که مبارزان جوان آن دوره بودبم و یکسره در خدمت آرمان های مبارزه, تبدیل شدیم به مشتی آواره ی خیابان ها و ...