توصیف ادبی فصل زمستان

  • پادشاه فصل ها، پاییز

    نوع ادبی: غنایی سبک: معاصر قالب: نیمایی محتوا: توصیف فضای اجتماعی ایران در قالب توصیف پاییز شاعر: مهدی اخوان ثالث  درآمد شعر باغ من نمونه ای از اشعار اجتماعی و سیاسی دهه ی سی است. شاعر باغ پاییزی را توصیف می کند. او باغ بی برگی را نماد جامعه ی ایرانی گرفته، و سالهای 1335 و اختناق رژیم شاه را نشان می دهد. اخوان با توصیفات زیبا و طبیعی خود پیوندی میان مسائل عصر و طبیعت زده و این دو را در هم می آمیزد. باغ من نمونه ای از ادب معاصر است که ما را با اخوان و مضامین شعری او اشنا می کند. اخوان در سال 1307 در مشهد متولد شد. در سال 1326 اولین مجموعه ی شعریش را با نام «ارغنون» منتشر کرد. از این اوستا، در حیاط کوچک پاییز در زندان و زمستان از اشعار اوست.  شرح مفاهیم درس آسمانش را گرفته ... با سکوت پاک غمناکش آسمان سرزمین ابری است، هوایش گرفته از اختناق و استبداد است. مردم فقیر و محروم سرزمین من ناامید و تنها و غمگین، معصومانه سکوت کرده اند.  شعر در سال 1335، عصر اختناق پهلوی سروده شده است. در این شعر توصیف طبیعی را با وضع جامعه ی سیاسی عصر خو در هم آمیخته است. «ش» در آسمانش، ضمیر متصل، مرجع آن«باغ من». آرایه ها: تشخیص، تشبیه، متناقض نما، مراعات نظیر(آسمان، ابر، نمناک)، ایهام (بی برگی:1- خزان، 2- فقر و محرومیت. برگ یعنی توشه، زاد، معاش) باغ من: همان خانه ی من است، ایران                ابر: همان حاکمیت استبداد است پوستین سرد: تصویری متناقض نما است، چرا که همه از پوستین انتظار گرما دارند. این تصویر بیانگر حاکمیتی است که به جای آن تکیه گاه و پشتیبان مردم باشد و به منافع ملی بیندیشد، سرمایه های ملتش را چپاول می کند و بر او می تازد. ساز او باران، ... زرتار، پودش باد ساز این باغ خزان زده (ایران) باران است و سرود شادی اش هوی هوی باد، عریانی (محرومیت و فقر) لباس این باغ است و پوشش دیگرش بافته ای است که تار آن از شعله های طلایی آفتاب است و پود آن باد مثل همان شولای عریانی. «باد و باران می خوانند و خزان پوشش باغ است، آفتاب هم بر این پیکره ی عریان هنوز می تابد، غمناکی، تصویر نهانی این باغ عظیم انسانی است». شولا: خرقه، لباس                     شولای عریانی: لباس برهنگی، متناقض نما آرایه ها: تشبیه (باران به ساز، باد به سرود، باد به پود)، شعاع آفتاب ( شعله ی زر) به تار. مراعات نظیر: (باد و بارانف تار و پود) متناقض نما، استعاره (شعله ی زر: استعاره از تابش آفتاب) گو بروید یا نروید، ... چشم در راه بهاری نیست در این باغ خواه چیزی بروید یا نروید هیچ تفاوتی ندارد، باغی که باغبان ندارد کسی از آن گذر نمی کند. باغی از آنِ مردمی ناامید، چنین باغی نمی تواند بهار ...



  • توصیف فصل پاییز

    به نام خالق زیبایی ها   موضوع انشا: توصیف فصل پاییز                                                        91/8/10       اواخر تابستان بود و کم کم روزهای پایانی خود را سپری می کرد . من از گرمای آن به تنگ آمده بودم٬  دلم می خواست هر چه زودتر فصل پاییز از راه برسد٬ بالاخره پاییز آرام آرام به روستای ما قدم گذاشت. در این هنگام حس و حال خوبی به من و دوستانم دست داد. مدرسه ها باز شدند ٬  نوبت زنگ انشا بود. دبیر جدید وارد کلاس شد و بعد از توضیح درباره ی فصل های سال ٬موضوع: توصیف یکی از فصل های سال را پای تخته نوشت ٬ من فصل پاییز را انتخاب کردم زیرا هر ساله ٬آرزوی رسیدن این فصل را لحظه شماری می کنم و خیلی از آن لذت می برم. یک روز کنار حوض  آب٬ در حیاط نشسته بودم .به آواز خوش بلبلان گوش می دادم و از خوشحالی پرندگان دلم می خواست بال داشته باشم ٬ با آنها پرواز کنم و در شادی آنها شریک باشم به گوشه ی دیگر حیاط خیره شده بودم ناگهان پروانه ها را دیدم با بال های زرد وطلایی خود از فرا رسیدن پاییز احساس خوبی نداشتند و منتظر رسیدن بهار و شکوفه دادن گل ها بودند دلم برایشان سوخت . بعد از گذشت چند روزی از پاییز کم کم درختان رنگ زرد و طلایی به خود گرفتند٬ یک روز که کنار پنجره نشسته بودم و به بیرون نگاه می کردم متوجه شدم درختان از خوشحالی آرام آرام شروع به رقصیدن می کنند من هم این منظره بسیار زیبا را تماشا کردم و مدتی به فکر فرو رفتم . در حالی که تمام حواس و نگاهم به درختان بود یک دفعه صدای عجیبی شنیدم . لحظه ای طول نکشید که صدای شر شر باران گوش های مرا نوازش داد و حال و هوای رفتن به کوچه و خیابان جلوی خانه به من دست داد چتر را برداشتم  و در کوچه قدم زدم دیدم که دیگر آن صدای خش خش برگ های درختان که در روزهای قبل زیر قدم های من له می شدند و گوش عابران دیگر ی که از کوچه می گذشتند را نوازش می داد قطع شده است . برگ ها خیس شده بودند و آب  باران آن ها را با خود می برد. احساس کردم فرشی که زیر پای عابران گسترده شده بود را با خود می برد. اما همه جا را تمیز کرد. من هنوز در رویاهای پاییزی بودم که زمستان با کوله بارش از راه رسید و همه درختان را به خواب برد .  بله اینها همه از زیبای های جهان خلقت هستند که خداوند برای ما آفریده است. و ما باید قدر این نعمت های خداوند را بدانیم. در پایان هم از دبیر گرامی تشکر می کنم که این موضوع را برای ما گفت و پیرامون فصل های سال صحبت کرد.         نویسنده: کلثوم جنگانی پور دانش آموز پایه سوم راهنمایی مدرسه راهنمایی ایثار دبیر مربوطه: ابراهیم سیاحی  

  • چهار فصل سال را چگونه توصیف میکنید؟

    چهار فصل سال را چگونه توصیف میکنید؟   در فصل بهاران زمزمه ی جویباران در دل گشت و صحرا طنین انداز گشته و با عبور خود فرشی از سبزه و چمن در پهنای زمین می گستراند و لبخند شکوفه ها  بر روی درختان نمایان می گردد و آوای بلبل حزین از گوشه و کنار باغ به گوش میرسد بدنبالش گرمای تابستان دلهای سرد و افسرده را گرم کرده و با شعله های  عشق حقیقی آشنا می سازد ام فریاد از آن روزی که باد سرد پاییزی وزیدن گرفته و در غروبی سرخ و خونین با خورشید طعم وداعی تلخ را می چشیم و ابر های رنگ پریده را میبینم که در آخرین لحظاتی که خورشید پرتوهای زرینش را به موجودات می تاباند اطراف او حلقه زده تا شاید مقداری از آن مهر و عطوفت را و گرمی را از آن خود گردانند و هنگامیکه عروس فصلها چادر سفید و نقره فام خود را بر روی زمین پهن کرده تا جذابیت خود را عرضه نماید و بر دیگر فصلها فخر بفروشدکه آری!پاک ترین و صمیمی ترین عشقها در من است زیرا سپیدی      نشانه ی پاکی و عشق حقیقی می باشد. من و تو باید از این چهار عروس جواهرپوش یکی را انتخاب کرده و تا ابد همچون او باشیم. ولی آیا به حقیقت کدامین بهتر است؟! بهارسبزکه شادابی و طراوت را می آورد؟ یا تابستان که گرما و صمیمیت را؟ و پاییز که تلخی و شیرینی  وداع و سلام را می آموزد؟ یا زمستان را که پاکی و صداقت را نوید می دهد؟!!! تو چه می گویی و کدامین را بر می گزینی ؟. اما من فکر می کنم که دوست داری هر چهار فصل را برای پند آموختن انتخاب کنی زیرا عشق نیز این چهار رنگ را در خود داراست. اول سبز و با نشاط، سپس گرم و صمیمی ، بعد زرد رویی و فراق و در آخر رسیدن به بی نهایت و حقیقت را به ارمغان می آورد. اگر به واقع به دنبال حق و حقیقت باشیم.

  • انشای سوم و دوم راهنمایی/کتاب قدیم/الیاس امیرحسنی

    انشای سوم راهنمایی درس اول: تفاوت زبان گفتار و نوشتار: در این درس می آموزیم: همه ی ما ناچاریم گاهی بنویسیم . فکر کنید در خیابان گواهی نامه ای پیدا کرده اید و می خواهید به صاحبش بدهید .برای این کار چه کار می کنید ؟آسان ترین کار این است که چیزی بنویسیم و به شیشه مغازه، اداره یا کار خانه بزنیم تا صاحبش بخواند و بیاید بگیرد . خوب چه بنویسیم ؟کار سختی نیست . اول هر چه می خواهیم بنویسیم ؛می گوییم . به این صورت :" این گواهی نامه این جا پیدا شده هر کی گم کرده نشونی اونو بده و اونو بگیره ."این به زبان گفتار (محاوره ) است .حالا به زبان نوشتار تبدیل می کنیم :"یک گواهی نامه پیدا شده ،هر کس آنرا گم کرده است نشانی اش را به صاحب مغازه بدهد و گواهی نامه را بگیرد ."در گفتار معمولا کلمات و فعل های شکسته به کار می بریم . مثل نشونی بده چون مخاطب حضور دارد و اما در زبان نوشتار این امکان نیست . خلاصه :برای نوشتن کافی است آنچه رامی خواهیم به زبان بیاوریم، یعنی حاصل فکر خود را روی کاغذ بنویسیم . اما باید به چند نکته توجه داشته باشیم : 1-کلمات شکسته به کار نبریم .2- از تکرار بپرهیزیم .3-مطالب زاید را حذف کنیم .4- تا می توانیم رسا وواضح بنویسیم چون مخاطب را نمی بینیم و نمی توانیم با زبان گفتار به او توضیح بدهیم . موضوعات انشا : 1-از دوست خود دعوت کنید تا برای درس خواندن به خانه شما بیاید . ابتدا به زبان گفتار بنویسید سپس به زبان نوشتار تبدیل کنید. 2-جملاتی از درس چشمان مادر بزرگ را به زبان گفتار بنویسید . 3-گفت وگوی خیالی میان تخته سیاه و گچ را به زبان گفتار بنویسید . 4- جمله ی زیر را کامل کنید : بدین سان درز ندگی محمد آرامشی پدید آمد ولی افسوس...... 5- کلمات زیر را در جمله به کار ببرید : پاکیزگی ،حصیر ،غمخوار 6- بیت زیر را به نثر روان بنویسید و در باره آن کمی توضیح دهید : به گفتار پیغمبرت راه جوی        دل از تیرگی ها بدین آب شوی 7-شرح حال نظامی گنجوی و سعدی شیرازی را فراهم کنید ودر کلاس بخوانید . 8-درباره  ی زندگی وشخصیت یکی از بزرگان ایران که به تمدن اسلام خدمت کرده است تحقیق کنید . 9- 10- سوالات درس: 1-  برای نوشتن کافی است آن چه را که می خواهیم به زبان بیاوریم یعنی ..........روی کاغذ بنویسیم . 2-در نوشتن (تبدیل زبان گفتاربه نوشتار )به چه نکاتی باید توجه داشته باشیم؟  

  • متن های ادبی برای تبریک سال نو

    متن زیبا ودوستانه یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشندیادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشندیادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرمکه من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهدیادم باشد که خودم با خودم مهربان باشمچرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باشد..عمری با حسرت و انده زیستن نه برای خود فایده ای دارد و نه برای دیگرانباید اوج گرفت تا بتوانیم آن چه را که آموخته ایم با دیگران نیز قسمت کنیم.لحظات از آن توست؛ آبی، سبز، سرخ، سیاه، سفید،... رنگهایی را که بایسته است بر آنها بزنروزهایت رنگارنگ.سال نو مبارک.نوروز یک هزاروسیصدوهشتادوهشتمتن از سرکار خانم سرور جوانمتن زیبا و دوستانه درشکفتن جشن نوروز برایت در همه ی سال سر سبزی جاودان وشادی ،اندیشه ای پویا و آزادی و برخورداری از همه نعمتهای خدادادی آرزومندم. متن زیبا و دوستانه جشن است که نوروز به پا خاسته است.شادی و سعادت جهان ان تو باد.از هر دو جهان فقط تو را می خواهم. متن دوستانه و زیبا نوروز پاسداشت عشقهای کوچکی است که زنده مانده اند و روز تعظیم در برابر عشق های بزرگی که عظمت را کوچک می دانند.پس به تو در نوروز سلام می کنم که بزرگترین عشق این کوچکی. متن فانتزی و دوستانه نوروز این رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم قلبهامان جای حضور دوستانمان هستند. متن عشقولانه در این نوروز باستانی خیال آمدنت را به آغوش خسته می کشم . متن فانتزی و دوستانه نوروز یعنی هیچ زمستانی ماندنی نیست اگر چه کوتاهترین شبش یلدا باشد.متن عشقولانه و فانتزی نوروز پیام آور مهر است که مرا وامی دارد تنها به خاطر تو دوست داشتن را یاد بگیرم. متن ادبی و محترمانه نوروز شعر بی غلطی است که پایان رویاهای ناتمام را تفسیر می کند. متن سینمایی نوروز کارگردانی است که می گوید نور ..صدا...حرکت و من برای به دست آوردنت همه نقشهای عالم را بازی می کنم. متن عشقولانه و شکستنی شیشه می شکند و زندگی می گذرد. نوروز می آید تا به ما بگوید تنها محبت ماندنی است پس دوستت دارم چه شیشه باشم چه اسیر سرنوشت. متن دوستانه و محترمانه زندگی وزن نگاهی است که در خاطر ما می ماند.نوروز جشن نکوداشت نگاه تو ست پس نوروز بر تو فرخنده باد. متن عشقولانه و فانتزی با تو از خاطره ها سرشارم. جشن نوروز تو را کم دارم. سال تحویل دلم می گیرد با تو تا اخر خط بیدارم. متن ادبی و دوستانه پیام نوروز این است.دوست داشته باشید و زندگی کنید.زمان همیشه از ان شما نیست. متن عشقولانه و فانتزی اگر چه یادمان می رود که ...

  • پادشاه فصل ها، پاییز

    نوع ادبی: غنایی سبک: معاصرقالب: نیماییمحتوا: توصیف فضای اجتماعی ایران در قالب توصیف پاییزشاعر: مهدی اخوان ثالث   درآمد شعر باغ من نمونه ای از اشعار اجتماعی و سیاسی دهه ی سی است. شاعر باغ پاییزی را توصیف می کند. او باغ بی برگی را نماد جامعه ی ایرانی گرفته، و سالهای 1335 و اختناق رژیم شاه را نشان می دهد. اخوان با توصیفات زیبا و طبیعی خود پیوندی میان مسائل عصر و طبیعت زده و این دو را در هم می آمیزد. باغ من نمونه ای از ادب معاصر است که ما را با اخوان و مضامین شعری او اشنا می کند. اخوان در سال 1307 در مشهد متولد شد. در سال 1326 اولین مجموعه ی شعریش را با نام «ارغنون» منتشر کرد. از این اوستا، در حیاط کوچک پاییز در زندان و زمستان از اشعار اوست. شرح مفاهیم درس آسمانش را گرفته ... با سکوت پاک غمناکش آسمان سرزمین ابری است، هوایش گرفته از اختناق و استبداد است. مردم فقیر و محروم سرزمین من ناامید و تنها و غمگین، معصومانه سکوت کرده اند.  شعر در سال 1335، عصر اختناق پهلوی سروده شده است. در این شعر توصیف طبیعی را با وضع جامعه ی سیاسی عصر خو در هم آمیخته است. «ش» در آسمانش، ضمیر متصل، مرجع آن«باغ من». آرایه ها: تشخیص، تشبیه، متناقض نما، مراعات نظیر(آسمان، ابر، نمناک)، ایهام (بی برگی:1- خزان، 2- فقر و محرومیت. برگ یعنی توشه، زاد، معاش) باغ من: همان خانه ی من است، ایران                ابر: همان حاکمیت استبداد است پوستین سرد: تصویری متناقض نما است، چرا که همه از پوستین انتظار گرما دارند. این تصویر بیانگر حاکمیتی است که به جای آن تکیه گاه و پشتیبان مردم باشد و به منافع ملی بیندیشد، سرمایه های ملتش را چپاول می کند و بر او می تازد. ساز او باران، ... زرتار، پودش باد ساز این باغ خزان زده (ایران) باران است و سرود شادی اش هوی هوی باد، عریانی (محرومیت و فقر) لباس این باغ است و پوشش دیگرش بافته ای است که تار آن از شعله های طلایی آفتاب است و پود آن باد مثل همان شولای عریانی. «باد و باران می خوانند و خزان پوشش باغ است، آفتاب هم بر این پیکره ی عریان هنوز می تابد، غمناکی، تصویر نهانی این باغ عظیم انسانی است». شولا: خرقه، لباس                     شولای عریانی: لباس برهنگی، متناقض نما آرایه ها: تشبیه (باران به ساز، باد به سرود، باد به پود)، شعاع آفتاب ( شعله ی زر) به تار. مراعات نظیر: (باد و بارانف تار و پود) متناقض نما، استعاره (شعله ی زر: استعاره از تابش آفتاب) گو بروید یا نروید، ... چشم در راه بهاری نیست در این باغ خواه چیزی بروید یا نروید هیچ تفاوتی ندارد، باغی که باغبان ندارد کسی از آن گذر نمی کند. باغی از آنِ مردمی ناامید، چنین باغی نمی تواند بهار باشد. شاعر تصویری ...

  • سوالات تستی فصل سوم فارسی دوم

    آزمون های فصل 3  فارسی دوم                                                    تهیه و تنظیم : رضایی 1- در کدام گزینه ، زیبایی ادبی « جان بخشی به اشیا » نیست ؟      1- پاییز هم چون دیگر فصل ها با طبیعت وداع می کند      2- زمستان از راه می رسد و کوله بارش را که پر از برف و سرماست بر زمین می گذارد      3- زیبایی طبیعت منحصر به سبزه و گل نیست      4- کاج و سرو در سرمای زمستان هم خم به ابرو نمی آورند 2- در کدام گزینه غلط املایی دیده می شود ؟      1- بهار فصل تجدید حیاط طبیعت و رویش و جوانه زدن است .      2- در طبیعت گاه استثنا هم وجود دارد .      3- تک درختی که در بیابان برای رفع عطش به انتظار باران نشسته است .      4- خاربنی که در سینه کویر روییده است . 3- کدام عبارت به شیوه ی « نوشته ی ادبی » نیست ؟      1- آسمان بر سر بام و دشت ، پولک های نقره ای می ریزد      2- مردم بعضی از مناطق جنوبی کشور ما در طول زمستان رنگ برف را نمی بینند      3- هر شاخه گویی دست خواهشی است که در طلب باران از زمین به آسمان بر آمده است      4- آسمان سخاوتمند می شود 4- کدام واژه ها برای جاهای خالی مناسب هستند ؟      « ..................... فصل جوانی و شادابی و .................... فصل پختگی و کمال طبیعت است .»       1- تابستان ، بهار             2- بهار ، پاییز             3- تابستان ، پاییز                  4- بهار ، تابستان 5- معنی کدام لغت غلط آمده است ؟      1- اهتزاز : هیجان             2- عمق : گودی     3- بدیع : تازه ، نو             4- مبرّا :  پاک ،تبرئه شده 6- در کدام عبارت ، غلط املایی نیست ؟    1- فرشی رنگین زیر پای آبران می گسترانند    2- رنگ زرّین گندم زارها زیر پرتوانبارطلایی خورشید چشم نواز است .    3- عدّه ای پاییز را فصل غم و اندوه می دانند    4- در زیبایی های آفرینش تعمّل کنید 7- کدام ترکیب موصوف و صفت نیست ؟       1- کتاب خوب  2- ماه محرّم        3- هوای صاف   4- اتاق کوچک 8- کدام یک صفت نسبی نیست ؟      1- ایرانی           2- خانگی        3- پشمین                4- متین 9- کدام کلمه ، صفت نسبی است ؟       1- پروین                  2- شانه          3- چرکین                4- سینی 10- رنگ های گرم عبارتند از :      1- قرمز ، زرد ، نارنجی       2- سبز ، آبی ، بنفش     3- قرمز ، زرد ، سبز    4- سبز ، نارنجی ، زرد 11-  کدام کلمه ، صفت است ؟       1- فردا               2- دیدن         3- شما           4- محکم 12- معادل فارسی کدام لغت ، غلط آمده است ؟       1- سایت : پایگاه    2- کوپن : کالا برگ                3- ایمیل : نمابر           4- کامپیوتر : رایانه   13- قصیده شعری است که :       1- قافیه ی مصراع ...

  • انشای دانش آموز نگین محمدی زاده

    مو ضوع انشا : فصل زمستان را توصیف کنید. زمستان فصل بسیار زیبایی است . روی شاخه ی درختان هیچ برگی دیده نمی شود. در این فصل برف و باران زیاد است. دانه های برف مانند پنبه و قطره های باران مثل مروارید غلطان از آسمان به زمین می ریزند. وقتی باران می بارد رودها جاری می شوند و چشمه ها پر آب و زلال. در این فصل کوه ها انباشته از برف می شوند و زمین انگار پیراهنی سفید بر تن کرده باشد. با آمدن زمستان هوا سرد می شود و همه ی بچه ها لباس گرم می پوشند و بیرون از خانه آدم برفی درست می کنند.                                          نگین محمدی زاده                                          مدرسه ی ولایت کمیز                                          دبیر : آمنه اسلامی

  • زیبایی وصف ناپذیر فصل پاییز

    زیبایی وصف ناپذیر فصل پاییز