جملک برای جاوا

  • جمله های خنده دار(قسمت دوم)

    تجویز دارو .. برای خیلی از ماها … سه بسته خاک برات نوشتم هر هشت ساعت می‌ریزی رو سرت ! . . . اینایی که عید میرن مسافرتای طولانی هم به خودشون حال میدن هم یه لشکر آدمو از دید و بازدید معاف میکنن خدا عوضشون بده ،اصن آدم نمیدونه چجوری ازشون تشکر کنه ! . . . دقت کردین !؟ وقتی دعواتون با یکی تمام میشه تازه کلی جواب های دندون شکن به ذهنتون میرسه ! . . . خانم ها ،شارژ ایرانسل میدم ، بدون آرایش بیائید بیرون از خونه… . . . الان شما اگه همینطوری بیکار هم نشسته باشید تو خونه از نظر پدر و مادرتون، بچه همسایه یا بچه فامیل بهتر از شما بیکار میشینه ! . . . مصارف جعبه یکبار مصرف پنیر توو خونه ۱- خود پنیر ۲- قالب یخ ۳- جا قرصی ۴- جامدادی ۵ – جا ادویه ۶ – پیمانه برنج ۷ – نگهداری رب ۸ – نگهداری پیاز داغ – جا صابونی ۱۰ – کاسه حمام ۱۱ – تفاله گیر ظرف شویی ۱۲ – تحویل به بازیافت و در پایان افسوس خوردن که: خره حیف بودا میشد هنوز ازش استفاده کرد. . . . مکالمه دو پسر : پسر اول: چقدر خپل شدی مرتیکه … شبیه خرسای قطبی شدی الاغ…. کمتر بخور ، از صبح تا شب مثل گاو آت و آشغال میخوری معلومه انقدر دایره میشی دیگه … پسر دوم : خفه شو عوضی. حرف تو زر مفت هم نیست ( محکم تر شدن دوستی بین دو پسر و تموم شدن مکالمه با خنده ) مکالمه دو دختر : دختر اول: خوشگلم یه مقدار تپل شدی ولی بهت میاد عزیزم … دختر دوم: تو هم دماغت بعد عمل یه ذره زیادی کوچیک شده ولی بازم خوشگلی نانازم ( از فردای روز مکالمه هیچ رابطه ای بین دو دختر مشاهده نشده) . . . به یک عدد ” Shift ” جهت همکاری با ” Delete ” برای پاک کردن کمی خاطره نیازمندیم…! . . . دقت کردین: یک سری از کارهای اداری هست که هیچ وقت لازم نیست خود آدم انجامشان بدهد. اطرافیان زحمت اش را می کشند. یکی از آن کارها گرفتن شناسنامه آدم است، دیگری هم باطل کردن اش! . . . پسر یه اشتباه میکنه دختر سرش داد میزنه پسر بعد معذرت خواهی میکنه دختر یه اشتباهی میکنه پسر سرش داد میزنه دختر میزنه زیر گریه بازم پسر معذرت خواهی میکنه:) . . . حرف دل ! لعنت بر کسی که دگمه ی (،) و( ریال) رو تو کیبورد کنار هم قرار داد ! . . . یه مثل هست که میگه : دخترا همونقدر تو مسائل کامپیوتری استعداد دارن که مار تو دوچرخه سواری! (البته فقط یه شوخیه ها !) . . . می خواین ببینین یکی چقدر پشت کامپیوتر میشینه زیر میز کامپیوترش رو نگاه کنید به ازای هر گیگیلی دماغی که زیرش چسبونده ، یعنی یک ساعت نشسته ! . . . بیا ! یارو توی کوه داشته قدم میزده یه زمرد پیدا کرده به وزن یازده و نیم کیلوگرم! اونوخ من یه بیست و پنش تومنی توی خیابون دیدم خم شدم وردارم خـِشتـَکم جر خورد . . . بابا! ...