حلقه ی نامزدی

  • حلقه ی نامزدی

                                



  • حلقه نامزدی

    حلقه نامزدی

    حلقه عروسی همیشه رسم بوده ارزان یا گران به اندازه ای که در توان زوج هست همیشه خریده میشود و به نظر من تنها سمبل برای ازدواج هست و اگر جشن و مراسم آنچنانی هم نباشه حلقه لازم و ملزوم است. من چند حلقه نامزدی که به نظرم زیبا بودند براتون به نمایش میگذارم.                 

  • حلقه های نامزدی

       

  • حلقه نامزدی (3)

    حلقه نامزدی (3)

        حلقه نامزدی (3) حلقه ازدواج، انگشتری است که زن و شوهر پس از ازدواج هر یک به دست دیگری می‌کنند و فلسفه حلقه ازدواج در این است که چینی‌های باستان بر این باور بودند که اگر انگشتان دو دست را در روبروی همدیگر قرار داده و انگشتان سوم را به صورت خمیده در روبروی همدیگر قرار دهیم خواهیم دید که تمامی انگشتان بجز انگشت چهارم(همان انگشتی که حلقه در ان قرار می‌گیرد) از هم جدا می‌شوند که این انگشتان جدا شده از هم نماد خانواده دوستان و آشنایان هستند ولی دو انگشتی که از هم جدا نمی‌شوند نماد زن و شوهر هستند که پیوندی ابدی میان آن‌ها بوجود می‌آید که دیگر قابلیت جدا شدن ندارند.حلقه نامزدی (3)حلقه نامزدی (3)حلقه نامزدی (3)حلقه نامزدی (3)حلقه نامزدی (3)حلقه نامزدی (3)حلقه نامزدی (3)حلقه نامزدی (3)حلقه نامزدی (3)حلقه نامزدی (3)حلقه نامزدی (3)حلقه نامزدی (3)حلقه نامزدی (3)حلقه نامزدی (3)حلقه نامزدی (3)حلقه نامزدی (3)حلقه نامزدی (3)

  • حلقه نامزدی

    حلقه نامزدی

    حلقه نامزدی عکس ها در حال لود شدن میباشند...  شکیبا باشید!در صورتی که هر یک از عکس ها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture را بزنید.   حلقه نامزدی حلقه نامزدی مدل حلقه نامزدی حلقه عروسی حلقه نامزدی

  • چرا حلقه ی ازدواج ؟؟؟ و چرا دست چپ ؟؟؟؟

    میدانید چرا حلقه ازدواج را در سمین انگشت دست چپ میگذارند ؟ یونانیها ورومیان باستان معتقد بودند یک سیاهرگ یا عصب این انگشت را به قلب مرتبط میکند  و دقیقا به بخشی از قلب که مرکز احساسات وعواطف است راه دارد  بهمین دلیل اگر حلقه ازدواج در این انگشت باشد شور واحساس عاشقانه همواره جاری خواهد بود. . . در هندوستان حلقه ی نامزدی را در دستان راست و بعد از مراسم عقد و عروسی ان را در دستان چپ قرار می دهند . . .

  • خریدن حلقه ی نامزدی

    خریدن حلقه ی نامزدی

    امروووووز...باور نمیشه سینا هنوز منگم امروز باهم رفتیم حلقه ی نامزدی خریدیم... وای سینا... برا اولین بار بدون دغدغه ...بدون اینکه یواشکی و دور از هم وارد جایی شیم بدون ترس. بدون استرس.. بدون دروغ گفتن . اومدی دم خونمون... اومدی دنبالم دست تو دست هم با هم شونه به شونه ی هم رفتیم بیرون/.....کلی گشتیم وقتی اومدی دم خونمون رفته بودم از سر کوچمون برا بابام از حسابش پول در بیارم تو بهم زنگیدی گفتی تو خونه تون منتظرتم اومدم مامان و داداشم پیشت بودن وای دیووووونه...دوس داشتم بغلت کنم با هم رفتیم بیرون.....سر کوچه گفتی پری یه سیلی بهم میزنی؟ میخوام ببینم خوابم یا بیدار؟ منم لپ شوهر خودمو کشیدم...به خودمم یه سیلی زدم نه بیدار بودیم وااای ما بیداریم سینا...ما داریم مال هم میشیم اول از همه رفتیم کازیوه...چیکار کنیم این شکمو...تشنه مون بود رفتیم اونجا یه آبمیوه خوردیم ...بعد رفتیم بازارچه فر....برا خریدن منور و استوانه و چیزای خوشگل واسه اون شب رفتیم پیش دوستت... بعدش رفتیم برا خریدن حلقه.. من خیلی وسواسم...کلی اذیت کردم..ولی تو خیلی گلی اصلا خم به ابروت نیاوردی...با اینکه میدونستم خسته شدی چون خودم واقعا خسته بودم...اصلا به روی خودت نیاوردی سر تا سر خیابون شا... طلا فروشیه...همه رو گشتیم.. یکی دو تا حلقه بود...انتخاب کردم... گفتم بازم نگا ککنیم برمیگردیم بعدش یکی ام انتخاب کردم...خیلی خوشگل بود ولی خیلی سنگین و گرون اونو برنداشتیم گشتیم..کلی گشتیم..بعد گفتم توی خیابون شیش...یه طلافروشی هست بریم اونجام ..حلقه ی خوشگل میاره... یه ساعت طول کشید که رفتیم اونجا.. ولی طلا فروشی بسته بود!!! ازکتاب فروشی کنارش که آشنامه پرسیدم میاد؟؟؟؟ گفت تا پتجشنبه نمیاد و مسافرته.. شانس ما!!! باز برگشتیم شاپور. دقیقا رفتیم دم ااولین مغازه ای که نگا کرده بودیم اونجا یه حلقه برداشتم فاکتور کرد...پولشم دادی..من داشتم با مامان میحرفیدم و باز ویترینو نگا میکردم...برگشتم تو پشیمون شدم و حلقه رو عوض کردم...یه حلقه ی سبک تر ولی خیلی خوشگل تر برداشتم..ارزونتر شد ولی دیگه طلافروشه فاکتورو عوض کرد حلقه مو خیلی دوس دارم....خوشگله ازت ممنونم عشق خوبم . بعدش رفتیم کجا؟؟؟؟ رفتیم وک..... بعد ازونجا یواش یواش اومدیم توی بلوار ش... بعدش اونجا وایساده بودیم و داشتیم فکر میکردیم که کجا شام بخوریم..شوهر جونم گفت پیتزا یاران.. من تا حالا نرفته بودم.. اولش با بی حوصلگی اومدم...آخه دور بود و باید با تاکسی میرفتیم انتهای بلوار ش بودم. ولی وقتی رفتیم پشیمون شدم و دیدم ارزششو داشت پیتزاش عالی بود...عاااااااااااااالی قراره بازم برگردیم...آخه دوغ محلی فوق العاده ایم داشت بعدش ساعت چند شد؟؟؟؟!!!!! ۱۰ ...

  • زیباترین حلقه های نامزدی