خريد كلاه زمستاني پسرانه

  • پوشاک مناسب براي زمستان بچه ها

    پوشاک مناسب براي زمستان بچه ها

    پوشاک مناسب براي زمستان بچه هادر فصل زمستان يك لباس آستين دار نخي بيشتر از آنچه خودتان مي پوشيد، در خانه تن نوزاد كنيدنويسنده: نيلوفر اسعدي بيگي درست كردن آدم برفي در يك روز سرد و برفي براي همه لذت بخش است؛ حالاتصور كنيد اين لذت چه هيجاني در دل بچه ها مي نشاند؛ اما سرماي هوا را چطور بايد تحمل كرد؟ چگونه مي توانيم از كودكان در برابر سرما و بيماري هاي اين فصل محافظت كنيم؟ اصلاآيا در روزهاي سرد بايد از خانه خارج شد؟    بعضي از پدرها و مادرها ترجيح مي دهند روزهاي سرد سال در خانه بمانند، گروهي هم با استفاده از لباس هاي فراوان سعي مي كنند فرزندشان را گرم نگه دارند، غافل از اين كه زياد پوشيدن و پوشاندن هميشه هم كار درستي نيست و بهتر است به فكر انتخاب بهترين نوع پوشش باشيم. البته اين مورد فقط براي كودكان نيست، بلكه همه ما بايد با انتخاب مناسب ترين نوع لباس، بدن را در برابر سرما حفظ كنيم تا حالاكه هوا در بيشتر مناطق كشور سرد و برفي است، با رعايت نكاتي ساده خود و كودكان را از بيماري ها و مشكلات در امان نگه داريم و از مناظر و لذت برف زمستاني بيشترين استفاده را ببريم.    نوع لباس، جنس، ضخامت و تعداد آن به گرما يا سرماي هوا بستگي دارد و بايد متناسب با آن انتخاب شود، اما جالب است بدانيد متخصصان مي گويند در فصل سرما بايد لباس هايي گرم و سبك بپوشيد. در واقع لباس خوب، لباسي است كه با كمترين وزن ، بيشترين ميزان گرما را ايجاد كند. همچنين خوب است از چند لباس مختلف استفاده كنيد تا هنگام احساس گرما به راحتي بتوانيد لباس هاي اضافي را درآوريد.        اگر حساسيت داريد، بيشتر مراقب باشيد    گاهي ممكن است الياف لباس باعث حساسيت شود و مشكلاتي را براي فرد ايجاد كند. البته كساني كه مشكل پوستي ندارند، معمولابا مورد خاصي هم روبه رو نمي شوند ولي اگر پوستي حساس داريد بهتر است با دقت بيشتري لباستان را انتخاب كنيد.    دكتر مريم طباطبايي يزدي، متخصص بيماري هاي پوست و مو با اشاره به اين كهپوست هاي حساس بيشتر در معرض حساسيت و ناراحتي قرار دارد، در گفت وگو با «جام جم» توضيح مي دهد: افرادي كه پوست حساسي دارند و بخصوص بچه ايي كه به اگزماي اتوپيك مبتلاهستند تحمل لباس هايي از جنس پشم و مواد نايلوني راندارند. در واقع با اين كه پشم ماده اي طبيعي است، اما مبتلايان به اگزماي اتوپيك را با مشكل مواجه مي كند.    به گفته وي، براي اين افراد پوشيدن لباس هاي نخي بهترين انتخاب است؛ البته توصيه مي شود اگر كسي مشكل پوستي خاصي هم ندارد، از لباس هاي نخي استفاده كند.    دكتر طباطبايي مي افزايد: استفاده از لباس هايي با جنس نامناسب باعث خارش ...



  • راننده سرویس 4

    هانيه با نگراني گفت:بچه ها دلفين... و دخترها مثل جوجه هاي بيرون از لانه مانده به نيمكتها يورش بردند و سه تا سه تا و چهار تا چهار تا ام پي تي ري كنار هم نشستند. خانم دلفان با حرص و عصبانيت جلوي در كلاس ايستاده بود به قيافه هاي مظلوم و معصوم نماي انها خيره شد و با عصبانيت گفت: كي شروع كرد؟ ترانه سرش پايين بود. خانم دلفان كه سكوت متحد كلاس را ديد با حرص و غيظ گفت:نفري يك نمره از انضباط همتون كم ميشه... دخترها همگي سرشان پايين بود وهمچنان سكوت كرده بودند. خانم دلفان نگاهي از خشم به كل كلاس انداخت و خارج شد. دخترها نفس عميقي كشيدند. ترانه:اوووف... چه عين پر سيمرغ ميمونه.... و خواست كه از كلاس خارج شود كه فاطمه دستش را گرفت وپرسيد:كجا؟ ترانه نفس عميقي كشيد و گفت:برم بگم من بودم ديگه... نمرتونو پس بگيرم.... صنم از ته كلاس فرياد زد:ولش كن بابا.... اون خله عقده اي و... الكي خودتو و ما رو ضايع نكن....يه نمره فداي سرت... من يكي كه هشت نمره تا حالا ازم كم كرده... فاطمه:والله.... با اين اوصاف من بايد منهاي هزار بشه نمره ي انضباطم... جمع هم با انها هم عقيده بودند. ترانه لبخندي زد و بوسه اي براي صنم و فاطمه فرستاد . هانيه:خدا رو شكر نگفت اردو كنسله.... دخترها هيني كشيدند . ترانه : نه بابا... اردومون سر جاشه... چشمكي را حواله ي هانيه كرد و سوت دوباره اي زد و دخترها با دست و جيغ و خنده همراهش شدند و باز شروع يك اهنگ جواد ديگر... و ... اين بود اتحاد دانش آموزي... روي مبل ولو شد. صداي جارو برقي در سرش بود.چشمش را باز كرد و رو به فرزين كه هنزفري در گوشش بود و جارو ميكشد فرياد ز:فرزين؟؟؟ فرزين نشنيد. سورن بي خيال شد و به اتاق رفت ودر را بست. امين روي تختش نشسته بود و دو پنبه داخل گوشش فرو كرده بود و درس ميخواند. سورن روي تخت فرزين نشست و به امين خيره شد.چقدر درس ميخواند... امين را دو سال بود كه ميشناخت... دانشجوي تخصص گوارش بود.بيست و هشت سال سن داشت.از طرف بنگاه معاملات ملكي به او معرفي شد.زماني كه با فرزين براي خريد چند وسيله ي خانه زير بار قرض بودند...مجبور شد در روزنامه اگهي پذيرش مستاجر دانشجو بدهد...چقدر خوش شامس بود كه امين را ديده بود.پسر خوب و باهوشي بود. و البته مهربان و سخت كوش... اهوازي بود و در تهران درس ميخواند... كار ميكرد. و اجاره اش را بي تاخير در حساب سورن واريز ميكرد.از اين لحاظ فوق العاده بود. پوست تيره اي داشت و صورت بيضي مانند و چشمهاي قهوه اي.... موهايش از جلو كمي ريخته بود و در سمت شقيقه هايش سفيد بود.قدش متوسط بود و لاغر و استخواني... در كل خيلي خوش تيپ و خوش چهره نبود..اما خوش اخلاق بود... ولي زيبا نبود. صداي جارو برقي قطع شد... امين با خوشحالي پنبه ها را از ...