خرید بله برون

  • دسته گل و تزئین جواهرات و خرید برای شب خاستگاری...بله برون..حنابندان

    دسته گل و تزئین جواهرات و خرید برای شب خاستگاری...بله برون..حنابندان

             



  • بله برون

    بله برون

    دفترچه بله برون میدونید چیه؟ شاید آره شایدم نه . من که خودم قبلا نمیدونستم اما کم کم فهمیدم. میگم براتون. دفترچه بله برون یه دفترچه است که با طرحو نقش های قشنگ طراحی شده شبیه کارت عروسی و توش شرایط عقد و مهریه و توافقات خانواده ها رو مینویسن.بعدم شاهدانی که تو مجلس حضور دارن اونو امضا میکنن. دفترچه رو من با یادآوری سارا خریدم چون خودم در جریان نبودم آخه رسم ما جور دیگه ای بود.بعدم شب مراسم داداش سارا اول توافقات خانواده ها رو اعلام کرد بعدم اونا رو نوشت و بزرگای فامیل و پدرامون امضا کردن. البته این نوشتنم یه جریانی داره.سارا یه خودنویس دو سر گذاشته بود که با اون تو دفتر بنویسن . آقا رضا یعنی داداش ساراخانم که مدیریت مجلس دستش بود و هول شده بود! بجای اینکه با نوک نازک قلم بنویسه با نوک ماژیکیش نوشت و در ادامه بقیه هم باهمون سر قلم نوشتن.امضا با ماژیک! خلاصه اینکه دفترچمونو بی ریخت کردن دوسه روز بعد که واسه خرید حلقه نامزدی رفته بودیم یکی دیگه خریدیم و من روز بعد بردم اداره که یکی از همکارا با خط خوش واسمون توش بنویسه. البته نذاشتیم آقا رضا از این ماجرا خبر داره بشه که ناراحت نشه .حسن این خراب کاریم این بود که حالا یه دفتر من دارم یکی هم سارا. اینم دوتا عکس از دفترچه بله برون شماره ۱!!!     اینم یه عکس قشنگ از لحظات عاشقانه 

  • 199. بله برون

    199. بله برون

    چهارشنبه تماس گرفتن و قرار بله برونو واسه شنبه گذاشتن. شنبه 13 آبان ، عید قدیر بود و خیلی خیلی اتفاقی دقیقا مصادف شد با چهارمین سالگرد آشنایی من و امیر! برای ما بهترین روز ممکن بود برای جشن بله برون. این اتفاق هیجان هردومون بیشتر کرده بود. چهار سال پیش 13 آبان برای اولین بار همدیگرو ملاقات کردیم، و حالا بعد از چهار سال دقیقا همون روز نامزدیمونو جشن می گرفتیم. بهتر از این نمی شد. تو دلم غوغا بود. در ظاهر آروم بودم اما فکرم پیش شنبه بود. با امیر در مورد اون روز خیال بافی می کردیم. بزرگتر ها هم کمتر از ما نبودن. مامانم استرس داشت. ناسلامتی من اولین بچه خانواده ام که ازدواج می کنه. دقیقا نمی دونستم قراره چه اتفاقی بیوفته! تو نت سرچ کردم "مراسم بله برون". یعنی من عاشق این اینترنتم. قرار بود از طرف اونا 11، 12 نفر باشن. طرف ما دعوا بود همه دوست داشتن تو مراسم باشن! ماشالا کمم نیستن! مامانم بزرگترا رو دعوت کرد.  می خواستم یکی از لباسایی که تو خونه دارم بپوشم. پنج شنبه تمام لباسامو ریختم بیرون اما هرکدوم به یه دلیلی رد شدن. پنج شنبه شب با فکر اینکه دیگه هیچ لباسی ندارم خوابم نبرد. امیر بهم می خندید. می گفت تو دیگه لباس نداری دیگه بی لباس موندی واااای واای حالا می خوای چی کار کنی!  جمعه صبح با خاله و مامانم رفتیم خرید. تا شب تونستم یه پیرهن خوچکل سبز آبی و یه جفت کفش نقره ای بخرم.  بلاخره روز موعود فرا رسید. شنبه صبح رفتم یه آرایشگاه نزدیک خونه. آرایشم خیلی ساده و لایت و قشنگ بود. اما اون خانومه موهای لختمو گرفت فرفری کرد. وقتی اومدم خونه خودم از موهام ناراضی بود. وقتی عکس العمل بقیه رو هم دیدم که با تردید می گفتن قشنگ شده، یهو بغضم ترکید!!! به اندازه دو روز استرس جمع کرده بودم و منتظر یه اتفاق کوچیک بودم واسه زیر گریه زدن. در اتاقمو بستم نشستم رو تختم و جعبه دستمال کاغذی کنارم! عین دختر بچه ها اشک می ریختم! تا اینکه تصمیم گرفتم موهامو بشورم. با کمک خاله ها موهامو شستم و سشوار کشیدم. خیلی خوشحال بودم که موهای صافمو باز می دیدیم. خیلی از همه چیز راضی بودم. آرایشمو تجدید کردم و رفتم تو نت که خودمو به امیر نشون بدم.  کم کم مهمونای ما اومدن. ساعت 8 شب خانواده امیر هم رسیدن. همه نشستن و به هم معرفی شدن. من تو یکی از اتاقا قایم شده بودم تا صدام کنن. اون لحظه ها از پراضطراب ترین لحظه های اون روز بود. لای درو باز کرده بودمو یواشکی به حرفا گوش می کردم. تو اتاق قدم میزدم، می رفتم جلو پنجره و نفس عمیق می کشیدم. تا اینکه مامانم اومد دنبالم. وقتی می رفتم بین مهمونا همه دست می زدن و کل می کشیدن. می خواستم بپرم تک تکشونو بغل کنم. مادر امیر بغلم کرد و بعد ...

  • مجلس بله برون

    مجلس بله برونبَله بُرون (یا بَلّه بُرون = بلی بُران ) بخش مهمی از مراحل عروسی سنتی ایرانی است که مراسم آن‌معمولاً پس از مرحلة خواستگاری و پیش از عقدکنان برگزار می‌شود.بنابر عرف و سنتهای اجتماعی، مجلس بله برون بیشتر شب هنگام و با حضور جمعی از بزرگان وسالخوردگان دوگروه از قوم و طایفه و خویشان خانوادة دختر و پسر، در خانة پدر دختر برگزار می‌شود. گردهمایی در این مجلس به قصد تعیین شرایط مادی و معنوی ازدواج وپذیرش تعهدات خانوادة داماد نسبت به خانوادة عروس است. از این رو، بلهبُران در تحقق پیمان زناشویی و پیوند دو خانواده یا دو طایفه اهمیت بسیاری دارد.در مجلس بله برون، مردان ریش سفید دوگروه دربارة میزان مهر، شیربها، و نقد یا نسیه پرداختن یا کم و بیش کردن میزان آنها، تأمین بعضی از هزینه های عروسی مانند میزان خرید طلا و جواهر، چگونگی برگزاری مجلس عقد و عروسی و سنگین یا سبک گرفتن آنها، شمارمهمانان و مانند اینها گفتگو می‌کنند که گاه ساعتها به درازا می کشد. پس از توافق طرفین، معمولاً سیاهه‌ای از تعهدات را روی دو نسخة کاغذ می‌نویسند و به امضای پدر داماد و پدرعروس و چندتن از ریش سفیدان مجلس می‌رسانند.گل و شیرینی یکی از نمادهای زیبا و به یادماندنیترین این مراسم که نمایانگر حُسن سلیقه و مهر و محبت داماد و هم چنین توجه ویژه خانواده داماد به عروس و خانواده اوست. پس به جاست که در انتخاب آن دقت لازم به کار رود. هنگام ورود به خانۀ عروس حتماً سبد گل در دست داماد باشد و آن را به عروس خانم تقدیم کند.معمولاً سینی شیرینی توسط قنادیها تزیین میشود، سبد یا دستهگل انگشتر‌نشان برای عروس خانم و بعضی‌ها یک کلهقند تزیین شده هدیه میبرند.طبق یک سنت قدیمی خانواده داماد در مراسم بله بُران برای جلب رضایت عروس و خانواده او در گرفتن بله قطعی هدایایی تقدیم میکنند. از قدیم پیشکش متداول در این مناسبت یک قواره پارچه پیراهنی زنانه و یک انگشتر برای عروس است. البته در برخی خانوادههای مذهبی معمولاً به جای پارچه پیراهنی پارچه چادری هدیه میشود. بدیهی است این پارچه چادری نباید مشکی باشد.پس از یک پذیرایی مقدماتی، بر عهدۀ پدر یا بزرگ خاندان داماد است که باب گفتگو دربارۀ شرایط ازدواج را بگشاید. در این مورد بهتر است که پدر داماد مطلب کوتاهی را در رابطه با هر چه زودتر و بهتر سرگرفتن این پیوند با امید تداوم آن بیان کند و با احترام، شرایط پیشنهادی خانوادۀ عروس را از پدر عروس جویا شود. در این مرحله وظیفۀ بزرگترها، افراد نکتهدان و خوش سخن است که نقش خود را به خوبی ایفا کنند و نگذارند زمانی دراز به سکوت یا تعارفهای بیهوده بگذرد.در این هنگام بزرگ خاندان ...

  • 135 ღ خرید بله برون 2

    135 ღ خرید بله برون 2

    چهارشنبه عصر با آجی بزرگه رفتیم ادامه خرید.طرفای یونی یه کاری داشتیم. رفتیم اونطرفی و اتفاقی یه روسری فروشی بود. رفتیم داخل و همون مدل شالی که میخواسم خریدم.یه پارکی اون نزدیکی بود که من و همسل آینده اولین بار اونجا همو دیدیم   کلا چند بار ونجا رفتیم. وقتی دیدم پارک رو خاطرات این 2 سال اومد جلوی چشمم.. مخصوصا اولین روزی که همو دیدیم..خدایا شکرت.زودتر از اونیکه فکرش رو میکردیم جور شد..رفتییم لباسمُ گرفتیم. اصن راضی نیستم از لباس. یا شاید حساسم . به هر حال چیزی نگم راحترم یکم خریدهای جزیی مونده بود که انجام دادیم. یه لاک صورتی خریدم . انقد خوشمله. دوسش دارم. از این گیره جادویی ها خریدم که یکم ابروم بره بالا. اما موهام انقد لخته از این طرف میزنم از اونطرف سر میخوره میره عقب.اومدم خونه لباس رو پوشیدم. بد نبود راستی صبح هم آقایی با دوستش رفت کت شلوار خرید و کراوات و کفش و پیراهن از من خوشکل تر  نشه اون روووووز    میکشمشا ووووی یه خبر دیگه. یکی از دوستای یونی هم جمعه بله برونشه. بازار دیدمش. شب قبلش هم کلی اس دادیم به هم. خییییییییییلی خوشالم واست سمیرا

  • بله برون و مهریه تا...

    بله برون بعد از جلسه سوم خواستگاری است، بعد از اینکه تست ها را گرفتیم. در اینجا زمان عقد و مکان عقد و خرید حلقه و... هماهنگ می شود.   در اینجا آیا دختر و پسر حق دارند بدن همدیگر را ببینند؟ بله می شود، ولی: 1.    باید قصد هر دو طرف 100 درصد ازدواج است و قطعی است. 2.    هیچ مانعی برای ازدواج وجود ندارد. 3.    در آخرین مرحله باشد، یعنی همدیگر را دیدید، بعدش عقد کنید. 4.    برای سلامتی اندام باشد، مثلا شکم بند بسته است، یا مثلا بخیه دارد. 5.    بدون قصد لذت باشد. 6.    از روی لباس نازک باشد. ولی من این کار را توصیه نمی کنم.   مهریه چند نکته: 1.    در اینجا اگر خواستند از شما نوشته بگیرند و بخواهد امضاء بگیرند، این بی تربیتی است، نباید زیر بار بروید. 2.    قبل از بله برون روی میزان مهر (در جلسه دوم) توافق بکنند، اینجا فقط اعلام نظر بکنند. 3.    مهریه می تواند پول باشد، سکه، خانه، اجاره بها و یا هر چیز دارای ارزش است، مانند حق (سفر حج) یا یادگرفتن کاری باشد مانند آموزش قالی بافی. 4.    باور غلط باعث رفتار غلط می شود، مثلا با هر کسی باید مثل خودش رفتار بکنی، حالا کسی آمد نیم ساعت فحش داد، ما باید نیم ساعت فحش بدهیم. یکی از این باورهای غلط این است که مهریه پشتوانه است، ضمانت ادامه زندگی است، لذا این باور غلط سبب می شود، در جلسه بله برون به حرف هایی بی تربیتی روی بیاورند، مثلا می گوید دختر خاله اش که زشت تر از این است، 500 سکه است، این با 200 تا سکه!!! در حالی که رسول الله (ص) فرمودند: مهریه هدیه است، ادب هدیه را رعایت کنید. قرآن از آن به عنوان نحبه یاد می کند. ادب هدیه این است که در قبال این هدیه چشم داشت نداشته باشد، در وسعم باشد، بدون منت باشد، چشم و هم چشمی نباشد، ریا نباشد، با گشاده رویی و رضایت کامل باشد و طرفی هم که هدیه می گیرد، حق ندارد بگوید این کم است و تشکر بکند. حضرت رسول (ص) فرمود: مهریه سنگین مربوط به سنت جاهلی است./ مردی که مهر سنگین به همسرش می دهد، کینه در دلش ایجاد می شود. اما در مورد کسانی که می گویند مهریه ضمانت است، باید گفت که میزان طلاق کسانی که مهریه بالا داشته اند، آمار طلاقشان چند برابر است. مثلا می گویند پسره از ترس مهریه بماند، ولی پسره اینقدر اذیت می کند تا دختر بگوید جانم حلال و مهرم آزاد. نظر مراجع: در مواردی که مهریه خیلی بالا است، اینها از لحاظ شرعی باطل است، چون نشان از سفاهت این دو نفر است. بعضی هم از آن طرف می افتند و می گویند، مهریه من یک جلد قرآن. اما مهریه سالم مهر السنت است: حضرت امام علی (ع) فرمود، شمشیر، شتر و زره دارم و مهر حضرت زهرا (س) 500 درهم (مثقال) نقره است. ولی مثلا داماد پولدار است، خوب در کنارش یک ...

  • متن های زیبای بله برون برای روی کارت ( کارت عروسی )

    متن های زیبای بله برون برای روی کارت ( کارت عروسی )

    متن بله برونموضوع : متن بله برون فرمت فایل : PDF با یک جستجوی ساده در اینترنت، انواع طرحها و نمونه های زیبا و جالب برای دفتر بله برون پیدا می شود. اما آنچه کمیاب و شاید نایاب است، متن درون این دفترهاست. عده زیادی از نوعروسان علاقه دارند که متنی زیبا، بدیع و کم سابقه در دفتر بله برون خود داشته باشند. این فایل متنی ادبی و کم نظیر است که می تواند خواسته آنان را برآورده سازد. ضمنا در صورتی که مورد یا مواردی جزء خواسته ها باشد که در این متن وجود ندارد، پس از خرید فایل با تماس از طریق تلفن یا ایمیل با نویسنده، می توانید متن جدید و مورد نیاز خود را تحویل بگیرید. ایمیل: [email protected] جهت دانلود محصول اینجا کلیک نمایید  

  • بله برون-قسمت اول

    بله برون-قسمت اول

    عزیز دلم میدونم الان تو شرایط خیلی سختی هستی....به خدا من درکت میکنم!چند ساعت دیگه بیشتر نمونده تا ما به وصال هم برسیم دیدی بهت گفتم خدا با ماست...مگه  خودت همیشه نمیگی خدا خیلی هوامونو داره و هیچ وقت تنهامون نمیزاره!این بار هم بسپر دست خدا! تا چند ساعت دیگه مهمونا میان میخوام برم آرایشگاه تو هم برو حمام کن و آماده شو.نمیدونی خونمون چه خبره همه در جنب و جوش آماده کردن میوه و شیرینی هستن . یادته چند صد بار اس ام اس دادم چه ساعتی میاین تا ساعت شد ۶ و  شما اومدین من ۱ کیلو وزن کم کردم. عموها و دایی ها اومدن نشستن و  همه منتظر اومدن شمااند .بوی اسپند که خالم داشت به احترام اومدنتون روی آتیش می ریخت هیجان خاصی بهم داد... وای چه خبره مگه تو نگفتی فقط مامان و بابا و مامان بزرگ بابا بزرگا میان پس چرا هر کی تو فامیلتون بوده اومده... گفتم من خجالت میکشم گفتی آخه من هم تک  پسرم هم اولین نوه همه دوست داشتن بیان. برام یک سبد گل با یک کیک که روش نوشته بود بله برون مبارک ۱۰/۴/۸۹ و یه پارچه چادری و یه  پیراهنی تو یه جعبه خوشگل آوردین...امیر جونم آفرین به این سلیقت خیلی خوشگل بودن این عکس اون جعبه خوشگل پارچه لباسی پارچه چادری   ما خانوما آروم نشسته بودیم اما طبقه بالا بین مردا غوغایی بود چونه میزدن سرمهریه و عروسی و بقیه چیزه ولی ما که تصمیمون رو گرفته بودیم و می دونستیم مهریه چی میشه امیر گفت :آلبوم بله برونی که با هم خریده بودیم دادن دست حسن آقا شوهر خالم تا هر چی بزرگترا میگن بنویسه و شروع کرد به نوشتن که مهریه عبارت است از: ۱-یک جلد کلام الله مجید ۲-یک شاخه نبات ۳-یک دست آینه و شمعدان ۴ -۱۴ شاخه گل ۵-یکصد و بیست و چهار عدد سکه تمام بهار آزادی به نام مبارک حضرت زهرا به حروف ابجد ۶-یک سفر حج واجب مهریه مشخص شد و بزرگترها اونو امضا کردند جای پدرم خیلی خالی بود خدا رحمتش کنه  با اجازه بزرگترها قرار شد که به مدت یکسال تا زمان عروسی صیغه بشیم.    امیر با شوهر عمش آقا عبدالله اومدن که صیغه محرمیت ما برای مدت  یکسال با مهریه یک عددسکه تمام بهار جاری بشه... نمیدونید چه لحظه ای  بود دیگه چیزی نمونده بود که ما یک عمر مال هم بشیم و این یعنی آخر خوشبختی...صیغه خونده شد مادرشوهر جان اومد سکه مهرم رو داد همدیگرو بوسیدم و کیک رو بریدیم. امیرم یه انگشتر نشون خوشگل برام اورده بود چیزی که من دوست داشتم طلای سفید. همه کف زدن امیر انگشتر رو کرد تو دست راستم ...واقعا زیبا بود انگشتر نشون ادامه دارد...

  • تزیینات بله برون

    اینم باقی عکسها. البته من از تمام وسایل عکس نگرفتم مثلا از نون پنیر سبزی و نون و عسل نشد که عکس بگیرم. ببخشید دیگه.   این شاخه نبات و تخم مرغه. وسط سبدمون که به شکل کالسکه بود اسفنج گذاشتیم و نباتها رو توش فرو کردیم با شاخه. دور و برشم تخم مرغ های رنگی گذاشتیم.     این عکس چادر و روسریه عروس خانومه خوشگلمونه. چادر رو تا کردیم و به شکل پاپیون وسطش رو گره کردیم اینو از وبلاگ یکی از دوستان دیدم که اسمش یادم نمیاد. روسری رو هم مثل مدلهای ویترین مغازه دیگه. یه مداد که تهش پاکن باشه گذاشتیم وسط روسری و چرخوندیمش که این شکلی شد.         اینم کادوهایی که برای عروس خانوم گرفتن و کت و شلوار و روسریش بود که با مقوا به شکل گل دراوردیمش.   خیلی وسایل دیگم بود که فرصت نشد عکس بندازم. انشالله که مفید بوده باشه. برای عروس و داماد گل ما هم دعای خیر کنین دوستای گلم.