ريشه شال

  • طب سنتی 3

    داروهاي ضد کرم و انگل نسخه هاي مركب نسخه شماره 1- دارو جهت رفع کرمک صبر زرد              0/5 تا 1 گرم زرده تخم مرغ            1 عدد آب نيم گرم           50 تا 100 گرم طرز تهيه و مقدار مصرف : داروهاي فوق مخلوط و تنقيه شود .   نسخه شماره 2- دارو جهت رفع کرمهاي آسکاريس ريشه انار                                           يک قسمت  پوست ريشه شال (آزاد درخت)               يک قسمت سرخس                                            يک قسمت فوفل                                               يک قسمت طرز تهيه و مقدار مصرف : مقدار 2 قاشق غذا وري از مخلوط فوق را که قبلا کوبيده و نرم شده باشد در يک ليوان آب  جوش ريخته مدت نيم ساعت باقي بگذاريد تا دم بکشد سپس آنرا صاف کرده صبح ناشتا ميل کنيد .   نسخه شماره 3- دارو جهت درمان کرم کدو تخم کدو                         15 گرم برنک کابلي                     15 گرم فوفل                             يک دانه قارچ کوهي                   30 گرم طرز تهيه و مقدار مصرف : مخلوط فوق را که قبلا کوبيده و نرم شده باشد در يک ليوان آب جوش ريخته به مدت نيم ساعت باقي بگذاريد تا دم بکشد آنرا صاف کرده صبح ناشتا ميل کنيد .   نسخه شماره 4-دارو جهت رفع کرمهاي دراز برنک کابلي                    25 گرم پوست هليله زرد            25 گرم آمله منقي                   25گرم تربد سفيد                   15 گرم شکر سرخ                  100 گرم طرز تهيه و مقدار مصرف : داروها را کوبيده و الک کرده و با شکر سرخ مخلوط و بصورت حب درآورده و به مقدار 20 گرم با آب گرم ميل کنيد .   نسخه شماره 5- دارو جهت دفع انواع کرمها پوست هليله زرد         15 گرم برنک کابلي                15 گرم تربد سفيد                30 گرم شکر سرخ                60 گرم طرز تهيه و مقدار مصرف : دراوها را نرم و الک و مخلوط کرده و هر بار 30 گرم با کمي آب ميل کنيد .   نسخه شماره 6- دارو جهت درمان کرم کدو ريشه سرخس             10 گرم تربد                           10 گرم برنک کابلي                 25 گرم درمنه ترکي                25 گرم باقلاي مصري              15 گرم طرز تهيه و مقدار مصرف : دو قاشق غذا خوري از مخلوط فوق را که قبلا کوبيده و نرم شده باشد رد يک ليوان آب جوش ريخته مدت نيم ساعت باقي بگذاريد تا دم بکشد سپس آنرا صاف کرده روزي دو بار براي مدت 5 روز صبح و شب ميل کنيد .   نسخه هاي تك دارويي نسخه شماره 1-     دارو :  برگ و سرشاخه گياه افسنطين ( گونه هاي مختلف آرتميزيا  ( Artemisia Spp)  مقدار مصرف :  2 تا 4 گرم طرز تهيه : مقدار فوق را که قبلا ...



  • جشن چهارشنبه سوری

    جشن چهارشنبه سوری به همراه ديگر آيين آن با گوناگوني و زیبایي بسيار و آواز و ترانه های شادی بخش و بزم و پایکوبی در همه‌ی شهرپ‌های (ساتراپ‌های، ايالات) ايران بزرگ برگزار می‌شود.   ريشه واژه: چهار شنبه سوری از دو واژه "چهارشنبه" پايان سال و واژه "سوری" كه همان "سوريك" پهلوي و به مانی (معنی) سرخ است ساخته شده است و روي هم رفته به مانی چهارشنبه‌ سرخ است.   پيشينه و سرچشمه: به باور نيكان ما يا زرتشتيان، در پنج روز مانده به پايان سال فروهر مردگان براي سركشي بازماندگان خود به زمين فرود می آيند و در پايان شب سال كه پايان جشن گاهان بارهمسپهمديم است، بر روي بام رفته و فانوسی به لبه بام خود می گذاشتند كه تا بامداد روشن است. سپيده دم بر روی بام می رفتند و آتش افروزی آغاز مي شد كه با نوای اوستا در هم مي آميخت. اين آيين با دميدن نخستين رخش خور پايان می پذيرفت و نوروز آغاز می شد. گويا آيين آتش افروزی شب جشن چهارشنبه سوری از آتش افروزی زرتشتيان يا ايرانيان باستان در شب پايان سال سرچشمه گرفته شده است پَن (ولی) آيين آن با آيين شب پايان سال بسيار ديگرگون است.   چرا چهارشنبه پاياني سال؟ ديدگاه های گونگون درباره برگزيدن شب چهارشنبه برای اين آيين: در ايران باستان خريد نوروزي همچو آينه، كوزه و اسپند را از چهارشنبه بازار فراهم مي‌كردند. بازار در اين شب چراغانی و زيور بسته و سرشار از هيجان و شادمانی بود و خريد هر كدام هم آيين ويژه اي را نويد می داد. شايد جشن شب چهارشنبه سرچشمه از چهارشنبه بازار دارد. نخستین و کهن ‌ترین نسكی (کتابی) که در آن نام چنین آتش ‌افروزی آورده شده است، "تاریخ بخارا" نوشته ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی است، ولی در آن نامی از زمان برگزاری جشن آورده نشده است، ولي گزاره "هنوز سال تمام نشده بود" و نیز "شب سوری" آمده است. دومین نوشتار کهن که نام جشن چارشنبه ‌سوری را مي آورد، شاهنامه فردوسی در سرگذشت سردار دلير ايران، بهرام چوبینه است. ولي چرا چهارشنبه؟ بشد چارشنبه هم از بامداد    بدان  باغ  که  امروز  باشیم  شاد ز جیهون همی آتش افروختند       زمین و هوا را همی سوختند   برگزاری آيين جشن چهارشنبه سوري: پسين (غروب) بوته‌ها را به شمار سه یا هفت کوپه آتش می‌افروزند و از رويش مي‌پرند. آيين چهارشنبه سوری تنها به آتش افروزی بسنده نمی شود، خانه تکانی پیش از چهارشنبه سوری، خریدن آیینه و کوزه نو، خرید اسپند دانه، چراغانی، فراهم كردن و خوردن آجیل هفت مغز، کوزه شکستن، شگون (فال) گوش ایستادن، شگون (فال) کوزه، ریختن آب به گوشه و کنار خانه، به بيابان رفتن در روز چهارشنبه سوری، تخم مرغ شکستن، شال اندازی، كفچه (قاشق) زنی، گره گشایی ...

  • 10 * شال گردن كرواتي

    بافت شال گردن كرواتي: به اندازه پهناي شالي كه مي خواهيد داشته باشيد دانه مي گيريد.به اندازه ي بلندي كروات ميبافيد. سپس دانه ها را تقسيم كنيد(به هر تعدادي كه دوست داريد شطرنجي كنيد)فقط يك قسمت را روي ميل بگيريد و بقيه را به سنجاق گرفته آن يك قسمت كه به ميل است را به اندازه ي عرض(پهناي) شال بافت زنيد و به سنجاق بگيريد. اكنون براي هر قسمت  جداگانه كاموا را وصل كرده و به همان اندازه ي عرض شال بافت كنيد.همه ي دانه ها را با هم به ميل گرفته ، به اندازه ي دور گردن بافت كنيد. دوباره به قسمتي كه بايد دانه ها را تقسيم كنيد مي رسيد(در اينجا ميتوانيد كاموا را عوض كرده با رنگ ديگري بافت كنيد كه شطرنجي آن مشخص باشد) دوباره هر قسمت را جداگانه بافت كنيد و اينبار قبل از اينكه همه ي   دانه ها را روي ميل بگذاريد اول يك در ميان از قسمت قبل رد كرده سپس همه ي دانه ها را روي ميل گذاشته و به اندازه ي كروات سمت مقابل بافت كرده و كور كنيد.مي توانيد ريشه هم براي شال بزنيد.  

  • برف بازي

    گفتي برويم يك جاي خلوت براي برف بازي. سرت را كج كردي و چشمانت را تنگ. لبخند زدي و رفتيم. گفتي اين تير چراغ را نگاه كن. خوش به حالش. گفتم چرا؟ گفتي پايه اش محكم است. ته قلبم يك جوري شد. جوابي ندادم. گفتي برف پرتاب كنم. يك گلوله ي كوچك را آرام به كاپشنت زدم. گفتي حسابي. كمي بيشتر برف برداشتم. گفتي اِاِاِ...حسابي تر، صورتم را هم نشانه برو. اي كله شق. صورتت را نشانه رفتم. يخ زدي. خنديدي. يك عالمه. خودت را انداختي روي برف. گلوله درست كردي. پرت كردي به سمتم. عجب زوري هم داري. خوابيدي روي برفها. با دست هايت پروانه ساختي. يكهو نشستي گفتي آدم برفي. همان برف هاي كنارت را گلوله كردي. دور خودت روي زمين غلت دادي و كله ساختي. گفتي تنه را كه روي زمين قل دادي بيا فرو كنش در آن سنگه؛ كسي خرابش كرد تقاص پس بدهد. بعد كله اش را آن قدر با دست تراشكاري كردي كه خوش برش شد. لپ درست كردي براي يك مشت برف. براي دهنش دو تا از ريشه هاي كاموايي شال گردن قرمزت را كندي. گفتي لبخند سنگي را دوست نداري. بعد يادت آمد دل آدم برفيمان سنگي است. از پيشنهادت پشيمان شدي ولي خيلي پيش رفته بوديم. نگذاشتم خرابش كني. يك دماغ با برف ساختي و با چوب فروكردي جاي بينيش. چشم سنگي را هم دوست نداشتي. اين بار شال گردن آبي من چشمت را گرفت. نخ كاموا را حلزوني پيچيدي و به اندازه ي قطرش دو دايره جاي چشم ها روي برف در آوردي. با انگشت كوچكت سرو ته كاموا را فروتر كردي. خوشگل شد. خيلي خوشگل. شبيه خودت...نگذاشتم شال گردنت را بپيچي دورش. گفتم شال گردن هايمان به قدر كافي براي آدم برفي زحمت كشيده اند. گفتي سرد است آخر. خنديدم. نگاه كن. آدم برفي خود سرماست دختر. اين اداها را در نياور.بيا برويم. بيا كه مادرت ديگر تو را پيش من نمي گذارد براي درس خواندن. از سر كار كه برگردد حتما فين فين هايت بيشتر شده. تازه باز دارد برف مي آيد. مي ترسم نتوانم ويلچرت را روي برف ها جلو ببرم.

  • داروهاي ضد کرم و انگل

    نسخه هاي مركب نسخه شماره 1- دارو جهت رفع کرمک صبر زرد              0/5 تا 1 گرم زرده تخم مرغ            1 عدد آب نيم گرم           50 تا 100 گرم طرز تهيه و مقدار مصرف : داروهاي فوق مخلوط و تنقيه شود .   نسخه شماره 2- دارو جهت رفع کرمهاي آسکاريس ريشه انار                                           يک قسمت  پوست ريشه شال (آزاد درخت)               يک قسمت سرخس                                            يک قسمت فوفل                                               يک قسمت طرز تهيه و مقدار مصرف : مقدار 2 قاشق غذا وري از مخلوط فوق را که قبلا کوبيده و نرم شده باشد در يک ليوان آب  جوش ريخته مدت نيم ساعت باقي بگذاريد تا دم بکشد سپس آنرا صاف کرده صبح ناشتا ميل کنيد .   نسخه شماره 3- دارو جهت درمان کرم کدو تخم کدو                         15 گرم برنک کابلي                     15 گرم فوفل                             يک دانه قارچ کوهي                   30 گرم طرز تهيه و مقدار مصرف : مخلوط فوق را که قبلا کوبيده و نرم شده باشد در يک ليوان آب جوش ريخته به مدت نيم ساعت باقي بگذاريد تا دم بکشد آنرا صاف کرده صبح ناشتا ميل کنيد .   نسخه شماره 4-دارو جهت رفع کرمهاي دراز برنک کابلي                    25 گرم پوست هليله زرد            25 گرم آمله منقي                   25گرم تربد سفيد                   15 گرم شکر سرخ                  100 گرم طرز تهيه و مقدار مصرف : داروها را کوبيده و الک کرده و با شکر سرخ مخلوط و بصورت حب درآورده و به مقدار 20 گرم با آب گرم ميل کنيد .   نسخه شماره 5- دارو جهت دفع انواع کرمها پوست هليله زرد         15 گرم برنک کابلي                15 گرم تربد سفيد                30 گرم شکر سرخ                60 گرم طرز تهيه و مقدار مصرف : دراوها را نرم و الک و مخلوط کرده و هر بار 30 گرم با کمي آب ميل کنيد .   نسخه شماره 6- دارو جهت درمان کرم کدو ريشه سرخس             10 گرم تربد                           10 گرم برنک کابلي                 25 گرم درمنه ترکي                25 گرم باقلاي مصري              15 گرم طرز تهيه و مقدار مصرف : دو قاشق غذا خوري از مخلوط فوق را که قبلا کوبيده و نرم شده باشد رد يک ليوان آب جوش ريخته مدت نيم ساعت باقي بگذاريد تا دم بکشد سپس آنرا صاف کرده روزي دو بار براي مدت 5 روز صبح و شب ميل کنيد .   نسخه هاي تك دارويي نسخه شماره 1-    دارو :  برگ و سرشاخه گياه افسنطين ( گونه هاي مختلف آرتميزيا  ( Artemisia Spp)  مقدار مصرف :  2 تا 4 گرم طرز تهيه : مقدار فوق را که قبلا کوبيده شده باشد در يک ...

  • این چه رنگیه؟؟؟ یه لحظه صبرکن ببینم چشمام درست نمیبینه!!

    این چه رنگیه؟؟؟ یه لحظه صبرکن ببینم چشمام درست نمیبینه!!

                                                 رنگها درباره شما مي گويند    عنوان: پس از شناخت فرم هاي اندامي، چهره، اصول و قوانيني رنگ براي بررسي کاربرد رنگ لباس در ابتدا بايد خصوصيات رنگي چهره را مشخص کنيم، يعني چهره گرم است يا سرد. براي اينکه گرمي و سردي رنگ چشم مو، و پوست خود را معلوم کنيد روبه روي آينه بايستيد و دو رنگ آبي و قرمز را به نوبت جلوي چهره خود بگيريد و براي تان مناسب تر بود طبع شما سرد است. اگر با رنگ قرمز مطلوب تر بوديد رنگ گرم مناسب تر است. ضمناً در انتخاب رنگ ها دقت کنيد رنگ ها معمولاً جلوه گر رنگ هاي متضاد و همجوارشان هستند ( مربوط به چرخه رنگ ) بنابراين در انتخاب رنگ براي شخص مورد نظر بايد ببينيد چه رنگي از خصوصيات فرد را مي خواهيد جلوه دهيد. براي اين منظور سه روش اصلي براي ايجاد ارتباط رنگ لباس با شخص وجود دارد که عبارتند از : تکرار رنگ، تشابه رنگ و تضاد رنگ. 1ـ تکرار رنگ :   رنگ انتخابي براي لباس با خصوصيات رنگي شخص، رنگ مو، رنگ چشم و پوست يکسان و تکراري است از رنگ مو، چشم و چهره. در اين حالت پوشيدن لباس با شدت کمتر يا بيشتر از همان رنگ باعث مي شود خصوصيات رنگي فرد بيشتر نمايان گردد. براي مثال اگر فردي که چشمان آبي دارد لباسي به رنگ نزديک به چهره خود بپوشد ( يعني آبي مات يا آبي زنده ) بهتر جلوه مي کنند. در اين روش رنگ پوست، مو يا چشمان فرد سرد است و براي لباس نيز از رنگ سرد استفاده شده است. بالعکس استفاده از رنگ هاي گرم در لباس براي افرا   دي با خصوصيات رنگي گرم مناسب تر است. 2 ـ تشابه رنگ :   در چرخه رنگ، رنگ هاي مشابه نزديک يکديگر قرار گرفته اند. براي مثال رنگ هاي قرمز، قرمز، بنفش و آبي ـ بنفش رنگ هاي مشابه هستند. اگر شخصي با خصوصيات رنگي پوست سرخ، مو و چشمان قهوه اي لباسي با رنگ زرد ـ نارنجي يا نارنجي بپوشد از تکنيک تشابه رنگ استفاده کرده است. 3ـ تضاد رنگ :   در اين تکنيک، از رنگ هاي متضاد خصوصيات رنگي شخص، رنگ پوست، مو و چشم استفاده مي شود. در اين حالت رنگ مطلوب چهره، مو يا چشم را مي توان با به کار بردن رنگ متضاد بيشتر نمايان ساخت. براي مثال : فردي با گونه هاي صورتي، با پوشيدن رنگ سبز بهتر جلوه مي کند و بالعکس فردي با زردي چهره زياد، با پوشيدن رنگ آبي يا بنفش چهره اش بيشتر نمايان مي شود. تزئينات و پوشش با روسري و شال :   گل هاي برجسته بر روي يقه به عنوان تزئيناتي براي يقه، دورکمر و همچنين آرايش مو امسال مد است. شما با روسري تان مي توانيد اين گل ها و تزئينات را به راحتي بسازيد. لباس هاي ساده و يکرنگ بپوشيد و آنها را با روسري هاي رنگي با طرح هاي شاد و گلدار، دست کنيد. مي توانيد به دست ...

  • ترمه وموارد استفاده آن

    ترمه وموارد استفاده آن

      اين هنر در آغاز  زرتشتيان پايه گذار آن بودند و  از آن براي دوخت شلوارها و جامه هاي مخصوص مراسم و جشن هاي خود استفاده مي كردند كه از نوع راه راه ان (محرمات) به عنوان شال كمر استفاده مي نمودند. معمولا ترمه را با بته جقه هاي آن مي شناسند كه خود داستان و توصيفي دارد كه نقش آن برگرفته از سروي خميده است كه ريشه در فرهنگ اصيل زرتشتي دارد كه علاوه بر فروتني و خضوع در برابر معبود (اهورامزدا) داستاني اين چنين دارد كه زرتشت پيامبر قديم ايران زمين اين درخت بهشتي را در پيشگاه آتشكده كاشت و از آن به بعد بعنوان نقشي نمادين و مقدس در نفيس ترين پارچه يعني ترمه از ان  استفاده شد و مي شود.     در آغاز پيدايش همه ترمه ها كاملا دستباف دستباف بدون دخالت هيچ دستگاهي بافته مي شده است كه بعدها در قرون بعد كم كم دستگاههاي  سنتي بافت ترمه ساخته شد و تا همين چهل پنجاه سال گذشته هم ترمه ها باهمين دستگاه ها بافته مي شده است كه با ورود صنعت و دستگاه هاي ريسندگي و بافندگي اين هنر اكنون به صورت تمام ماشيني در كيفيت و ضخامت هاي مختلف از جنس ابريشم  و در اندازه هاي پهنا 90 و 95 و 1 متر و 120 و 140 و 150 و 180 و 2 متر و حتي پهنا 3 متر هم با توجه به كاربرد آن بافته مي شود. از معروفترين و باقدمترين كارخانه هاي بافت ترمه ميتوان به گروه كارخانه هاي ترمه رضايي _ ترمه هاشمي_  ترمه حسيني _ ترمه سالاري و ترمه قديري و چندين كارگاههاي كوچك بافت ترمه ديگر اشاره كرد.       نمونه اي از ترمه هاي كرك و پشم قديمي     از نظر ارزشي اول ترمه هاي قديمي از جنس كرك و پشم به خاطر دستباف بودن و قديمي بودنشان از گرانترين و نفيس ترين ترمه ها هستند كه در انواع سوزني و بقچه اي و شال ترمه شامل راه راه و محرمات و شال چارقدي و شال بندي و شال اتابكي و شال كشميري و شال يزدي بافته مي شده است كه متداول ترين نقش هاي به كار رفته در آن ها بته جقه_گوزني_درختي و گل بنفشه است. در اين ترمه ها كه به ترمه اصل مشهورند و در اصفهان روي آن معمولا با سرمه اصل (سيم نقره با روكش آب طلا) دوخت سرمه دوزي مي شود كه قيمت اين دست بافته ها گاهي تا چند ميليون تومان ارزش دارد. در رده دوم از نظر ارزش  ترمه هاي ابريشمي هستند كه تنوع رنگ و نقش و اندازه زيادي دارند و بستگي به جنس و الياف از متري 5000 تومان تا متري 100 هزار تومان هم فروخته مي شود و در چندين  نوع بته بته اي و كتيبه اي و راه راه و پانلي وجود دارد. از اين ترمه ها امروزه براي دوختن سرويس ترمه عروس شامل: روميزي پذيرايي و ناهار خوري، بقچه و رو اپني، رو مبلي و كوسن، تو ويتريني و زيرگلدوني، رو تختي و پاتختي و ميز آرايشي، جاقرآني و جا نماز و سجاده، جادستمالي و قابي عروس، ...

  • نظري به شال‌بافي در دوره قاجاريه و قيام شال‌بافان

    نظري به شال‌بافي در دوره قاجاريه و قيام شال‌بافان

    مقدمه به طور يقين «کرمان» در تثبيت حکومت قاجاريه بسيار مهم بوده، و آن برمی‌گردد به پناهندگي لطفعلی‌خان زند و حمله‌ي آقا محمدخان قاجار به اين ديار جهت دستيابی به وي(1206ق/1791 م.)؛ که از اين ورطه تنها مرگ و نيستی و ويرانی نصيب کرمان و کرمانيان گرديد. حمله‌ي آقا محمدخان قاجار و شدت عمل سپاه وي و ميزان خرابی و نابودی کرمان،  به حدی بود که کرمان تا چندی از هرگونه تأسيسات و خدمات مدنی عاری گرديد. تا آن که در دوره‌ي سلطنت فتحعلی‌شاه، وي ابراهيم‌خان ظهيرالدوله را جهت دلجويی و استمالت مردم و آباد نمودن گوشه‌اي از ويراني‌های خان قجر، بدين منطقه گسيل داشت. ظهيرالدوله در مدت حکومت بيست و دوساله اش (1240- 1218 ق/1827 ـ 1803 م.) توانست تا حدودی با عمران و آباد کردن کرمان و تعمير و مرمت ويرانی‌های قبل، و رونق دادن به اقتصاد، التيامی بر زخم‌های پيکر خونين و خرد شده‌ي کرمان بگذارد. اختلافات فرزندان ابراهيم‌خان، تحريکات و سوء استفاده بعضی از نزديکان و شايد از همه مهم‌تر، سر به‌راه بودن و اطاعت محض مردم کرمان بود، که  عباس‌قلی ميرزا  را پس از فوت پدر و نشستن بر سرير حکومتی کرمان، هوايی کرد و به اين خيال اندازد که حوزه قلمرو خود را وسعت بخشد و حتی گوشه چشمی نيز به تصرف ديگر نقاط داشته باشد (وزيری، 1385، ج 2 ، ص 595). آقا‌خان محلاتی که با فرمان محمدشاه به حکمرانی کرمان انتخاب شده بود، چون زعامت و رهبری فرقه‌ي اسماعيليه را نيز عهده‌دار بود، خيلی زود کوس لمن الملکی نواخت: «هوای کرمان _ مثل ساير حکمرانان ـ او را برداشت تا به قول صاحب تاريخ وزيری، بعضی از حرکات علاوه از حد حکمرانی و پاره ای از خود‌سری‌ها از وی به ظهور رسيد» (احمدي، 1375، ص 191). وی پس از جنگ و گريزهاي متعدد، تسليم گشت و به تهران رفت. اما چندی بعد، با جعل فراميني، به کرمان شتافت، و بار ديگر اين منطقه را به آشوب کشاند و سرانجام پس از جنگ‌هاي فراوان به هندوستان رفت و به مانند ]خان اول قجر»، اين «خان» نيز از خود تنها ويرانی‌های متعدد و از بين رفتن تعدادي مردم اين ديار را به يادگار بر جای گذاشت.      آقا خان محلاتي از ديگر وقايع مهم و قابل ذکر در اين دوره، بايستی به آشوب‌های کرمان و قتل ميرزا اسماعيل وزير(1264 ق/1848 م.) اشاره نمود. «... و از جمله اشرار و الواط به تحريک مفسدين به قصد قتل ميرزا اسماعيل وزير مازندرانی جمعيت کرده، ميرزا اسمعيل به خانه‌ي آخوند ملاعلی اعمی پناه برد. آن جماعت به خانه‌ي آخوند ريخته او را در همانجا با کارد و خنجر پاره کردند» ( وزيری ، 1385، ج 2 ، ص 5 -794). با ثبات‌ترين مقطع کرمان در دوره‌ي قاجار، حکمرانی محمد اسماعيل خان ...

  • ريشه

    باد آمد برگ هاي مرا ربود ميداني كه باد كه بود؟           درست است همين آدم ها            همان ها كه دم از دوستي زدند                                و من دم نزدم رعد زد و شاخ هايم را سوزاند مي داني رعد كه بود؟                       همان هايي كه نگرانم بودند و بالاخره ديگر باران نيامدو تن من خشك شدبارن مي داني كه بود        هماني كه هميشه چشم به راهش بودم                      نيامد..و باز من دم نزدم                      زار زدم                                   ضجه زدم.. و بالاخره رسيدم به ريشه.. مي داني ريشه چه بود؟             همه ي من            من مهربان            من صبور            من از ياد رفته   ريشه را نتوانستند بربايند           نتوانستند بسوزانند              نتوانستند بخشكاند                چون ريشه ريشه بود                                محكم پاي در گل خدا داشت                                  چون روح خدا در آن                                                         از ازل دميده بود.. ريشه براي اين مانده بود                             فكر نكني منتظر باران بود... 28/02/91    11:48

  • هويت تات ها و زبان تاتی

    هويت تات ها و زبان تاتی محمد رضا بابایی کهن / منبع www.fakouhi.com چکیده: پژوهش در زمینه اقلیت های زبانی باقیمانده از زبانهای باستانی ایران به جهت اینکه نمونه های تقریبا دست نخورده از فرهنگ کهن ایرانی می باشند از جنبه حفظ و کمال بخشی به «هویت ایرانی» حائز اهمیت فراوانی است. از جمله این اقلیت های زبانی ، تاتها می باشند که در واقع نامیده شدن آنها به عنوان «تات» ریشه تاریخی ایرانی ندارد و این نامی است که که مهاجمین ترک که از زمان غزنویان به ایران آمده و در دوره سلجوقیان و مغولان در گروههای متعدد به این سرزمین آمده و رحل اقامت افکندند، به این اقوام داده اند. تاتها امروزه در گستره جغرافیایی از منطقه دربند و داغستان روسیه واقع در غرب دریای خزر تا همدان و در جهت شرق تا خراسان زندگی می نمایند و قومیتی واحد ندارند بلکه یادگاران اقوام مختلف ایرانی می باشند که در جریان حضور ترکان مانند دیگران در زبان ترکی مستحیل نگشته و زبان و گویش خود را حفظ نموده اند. زبان تاتی نیز زبان واحدی نیست بلکه تفاوتهای موجود در گویشهای مختلف تاتی مربوط به تفاوت زبانهای نسل های گذشته این مردمان در پیش از آمدن ترکان می باشد. غالب تاتها هم اکنون در آذربایجان – منظور آذربایجان کهن شامل استانهای آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل و زنجان و قسمتی از همدان و قزوین و ... است –زندگی می کنند و به گمان زیان تاتی آنها باقیمانده زبان آذری است که در قرون اول اسلامی زبان رایج آذربایجان بوده و خود یادگار زبان کهن مادی است که نشان از تاثیرات اوستایی و پهلوی اشکانی و ساسانی و فارسی دری نیز در آن دیده می شود. کلمات کلیدی: آذری : زبان ایرانی آذربایجان پیش از رواج زبان ترکی که به نظر زبان شناسان باقیمانده زبان مادی می باشد. اوستایی : یکی از چهار شاخه اصلی منشعب از زبان ایرانی باستان می باشد و سرودهای دینی زرتشتیان بدان زبان می باشد. مادی : یکی دیگر از چها ر شاخه اصلی منشعب از زبان ایرانی باستان که زبان رسمی حکومت مادها بوده است پهلوی اشکانی : زبان ایرانی میانه دوره اشکانی که در اوایل دوره ساسانی نیز استفاده می شده و کتیبه های شاهان ابتدای این سلسله بدان بوده و زبان فارسی میانه شمالی نیز نامیده می شود. پهلوی ساسانی : زبان ایرانی میانه نیمه دوم دوره ساسانی که پس از پهلوی اشکانی رایج شد و کتیبه های نیمه دوم حکومت ساسانیان و متون مقدس زرتشتی چون «زند» بدان زبان می باشد. تاتها : مردمانی که در میان ترک زبانان شمال و شمال غرب ایران و غرب در یای خزر به صورت جزیره های زبانی زندگی می نمایند. تاتی : زبانی است که تاتها بدان گفتگو می نمایند و باقیمانده زبانهای باستانی ایران ...