شعر درمورد پدر

  • اشعار در مورد غم از دست دادن پدر شعر مصیبت از دست دادن پدر، شعر ترحیم و اعلامیه

    پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل,      تیشه‌ای بود که شد باعث ویرانی من   غم مرگ پدر کوچک غمی نیست. جگر می سوزدو درد کمی نیست. پدر زیبا گل باغ وجود است. که بی او زندگی جز ماتمی نیست.     دلم پرازغم و درد است ای  وای هوای خانمان سرد است ای وای پدر رفت و، از او ،جز قاب عکسی نمانده ،در کنارم نیست ای وای     بابا غم مرگ تو زد آتش جگرم را بشکست پدر بار فراقت کمرم را تنها نه قدم از غم مرگ تو شکسته داغ تو شکسته کمر و بال و پرم را غمهای دلم قاتل جانم بود آخر آماده اجل ساخته بار سفرم را از جور عدو رفت زکف عز و جلالم چون برد فلک سایه لطف پدرم را   دلتنگتر از هرشب و روز شدم من          بی مهر پدر شمع پر از سوز شدم من تقدیر مرا بی سرو سامان و سپرکرد      محروم زدیدار   گل  روی  پدر  کرد سخت است که دیدار رود تا به قیامت    رویاست پدر، آید از این در به سلامت شب را به خیالش به سحرگاه رسانم     از حکمت الله دیگر هیج ندانم سیمای پر از مهر عطوفت زکه جویم       این سوز فراق دل خود را به که گویم آه از سر افسوس بیاید بسراغم             خاموش شد از هجرت او نور چراغم پدر دستات برام گهواره بودن     چشات مثل چراغ خــونه منبجز تو از همـــه دنیا بریدم        کسی رو مثل تو عاشق ندیدم چون سايه ي رب بر سر ما سايه پدر بود برسايه ي رب در صحف همسايه پدر بود ايزد چو بفرمود که او رب صغير است در دفتر عشق آيه و سرمايه پدر بود پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل تیشه‌ای بود که شد باعث ویرانی من یوسفت نام نهادند و به گرگت دادند مرگ، گرگ تو شد، ای یوسف کنعانی من مه گردون ادب بودی و در خاک شدی خاک، زندان تو گشت، ای مه زندانی من از ندانستن من، دزد قضا آگه بود چو تو را برد، بخندید به نادانی من آن که در زیر زمین، داد سر و سامانت کاش میخورد غم بی‌سر و سامانی من بسر خاک تو رفتم، خط پاکش خواندم آه از این خط که نوشتند به پیشانی من رفتی و روز مرا تیره تر از شب کردی بی تو در ظلمتم، ای دیده‌ی نورانی من بی تو اشک و غم و حسرت همه مهمان منند قدمی رنجه کن از مهر، به مهمانی من صفحه‌ی روی ز انظار، نهان میدارم تا نخوانند بر این صفحه، پریشانی من دهر، بسیار چو من سربگریبان دیده است چه تفاوت کندش، سر به گریبانی من عضو جمعیت حق گشتی و دیگر نخوری غم تنهائی و مهجوری و حیرانی من گل و ریحان کدامین چمنت بنمودند که شکستی قفس، ای مرغ گلستانی من من که قدر گهر پاک تو میدانستم ز چه مفقود شدی، ای گهر کانی من من که آب تو ز سرچشمه‌ی دل ...



  • شعر سهراب سپهری در مورد پدر

    شعر سهراب سپهری در مورد پدر. شعر سهراب سپهری در مورد پدر. شعر سهراب سپهری در مورد پدر. شعر سهراب سپهری در مورد پدر. شعر سهراب سپهری در مورد پدر.   شب بود و ماه و اختر و شمع و من و خیال خواب از سرم به نغمه ی مرغی پریده بود در گوشه اتاق فرو رفته در سکوت رویای عمر رفته مرا پیش دیده بود در عالم خیال به چشم آیدم پدر کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود موی سیاه او شده بود اندکی سپید گفتی سپیده از افق شب دمیده بود از خود برون شدم به تماشای روی او کی لذت وصال بدین حد رسیده بود؟ دستی کشید بر سر و رویم به لطف و مهر یکسال می گذشت و پسر را ندیده بود یاد آمدم که در دل شب ها هزار بار دست نوازشم به سر و رو کشیده بود چون محو شد خیال پدر از نظر مرا اشکی به روی گونه زردم چکیده بود

  • شعر درباره مادر - -fereydoun moshiri-madar -sher-irani

    شعرهایی درباره مادر شعر مادر  از فریدون مشیری تاج از فرق فلک برداشتن ، جاودان آن تاج  بر سرداشتن : در بهشت آرزو ره یافتن، هر نفس شهدی به ساغر داشتن، روز در انواع نعمت ها و ناز، شب بتی چون ماه در بر داشتن ، صبح از بام جهان چون آفتاب ، روی گیتی را منور داشتن ، شامگه چون ماه رویا آفرین، ناز بر افلاک اختر داشتن، چون صبا در مزرع سبز فلک، بال در بال کبوتر داشتن، حشمت و جاه سلیمانی یافتن، شوکت و فر سکندر داشتن ، تا ابد در اوج قدرت زیستن، ملک هستی را مسخر داشتن، برتو ارزانی که ما را خوش تر است : لذت یک لحظه "مادر" داشتن ! ****نوشته شده امروز  5 شننبه  3-6-2010از پریسا بصیری برای  مادرش مادر از پریسا بصیری جز تو  ، گر  گیرم  کسی یارم شود کی چو تو بی باک   غمخوارم شود  ما همه جوییم یاری مهربان کی شود یاری  که چون مادر شود هرکه میخواهد بفهمد  عشق تو  هیچ راهی نیست مگر  مادر شود نوشته در5 شننبه  3-6-2010 **2-شعر مادر از ( ایرج میرزا):گویند مرا چو زاد مادر پستان به دهان گرفتن آموخت شبها بر گاهواره من بیدار نشست و خفتن آموخت دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه راه رفتن آموخت یک حرف و دو حرف بر زبانم الفاظ نهاد و گفتن آموخت لبخند نهاد بر لب من بر غنچه گل شکفتن آموخت پس هستن من ز هستن اوست تا هستم و هست دارمش دوست شد مکتب عمر و زندگی طی مائیم کنون به ثلث آخر بگذشت زمان و ما ندیدیم یک روز ز روز پیش خوشتر آنگاه که بود در دبستان روز خوش و روزگار دیگر می گفت معلمم که بنویس گویند مرا چو زاد مادر ، پستان به دهن گرفتن آموخت گویند که می نمود هر شب تا وقت سحر نظاره من می خواست که شوکت و بزرگی ، پیدا شود از ستاره من می کرد به وقت بی قراری، با بوسه گرم چاره من تا خواب به دیده ام نشیند شبها بر گاهواره من بیدار نشست و خفتن آموخت او داشت نهان به سینه خود تنها به جهان دلی که آزردخود راحت خویشتن فدا کرد در راحت من بسی جفا برد یک شب به نوازشم در آغوش تا شهر غریب قصه ها برد یک روز به راه زندگانی دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه راه رفتن آموخت در خلوت شام تیره من او بود و فروغ آشیانم می داد ز شیر و شیره جان قوت من و قوت روانم می ریخت سرشک غم ز دیده چون آب بر آتش روانم تا باز کنم حکایت دل یک حرف و دو حرف بر زبانم  الفاظ نهاد و گفتن آموخت در پهنه آسمان هستی او بود یگانه کوکب منلالایی و شور و نغمه هایش ، بودند حکایت شب منآغوش محبتش بنا کرد ، در عالم عشق مکتب من با مهر و نوازش و تبسم ، لبخند نهاد بر لب من ، بر غنچه گل شکفتن آموخت این عکس ظریف روی دیوار، تصویر ...

  • متن های زیبا در مورد پدر و مادر

    سرم را نه ظلم می تواند خم کند ، نه مرگ ، نه ترس ، سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادرم . . . . . . . شرمنده می کند فرزند را ، دعای خیر مادر ، در کنج خانه ی سالمندان . . . . . . . خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گردد . . . . . . . به سلامتیه مادرایی که با حوصله راه رفتن رو یاده بچه هاشون دادن ، ولی تو پیری بچه هاشون خجالت میکشن ویلچرشونو هل بدن ! . . . . همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم که با هر بار تراشیده شدن ، کوچک و کوچک تر میشود . . . ولی پدر . . . یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند ، خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست . فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد . . . بیایید قدردان باشیم . . . به سلامتی پدر و مادرها . . . . دست پر مهر مادر تنها دستی است که اگر کوتاه از دنیا هم باشد ، از تمام دستها بلند تر است . . . . . . . پدر و پسر داشتن صحبت میکردن . . . پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو ؟ پسر میگه : من ! پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو ؟؟ ! پسر میگه : بازم من شیرم ! پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه : من شیرم یا تو !؟ پسر میگه : بابا تو شیری ! پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟ پسر گفت : آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا . . . به سلامتی هرچی پدره . . . . . . . مادر تنها کسی است که میتوان “ دوستت دارم ”هایش را باور کرد ، حتی اگر نگوید . . . . . . . مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو ، صبوری مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو ، دلواپسی مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری ! مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد ! مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود ! مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن . . . . . . . اگر ۴ تکه نان خیلی خوشمزه وجود داشته باشد و شما ۵ نفر باشید ، کسی که اصلا از مزه آن نان خوشش نمی آید مطمئنا مادر  است .

  • یاد یه شعر از پروین اعتصامی افتادم ...در سوگ پدر....

    پروين اعتصامی پس از درگذشت پدر، اين ابيات را در سوك وي سروده :پدر،آن تيشه كه برخاك تو زد دست اجلتيشه اي بود كه شد باعث ويرانـي منيوسفت نام نهادند و به گـرگت دادنـدمرگ، گرگ توشد، اي يوسف كنعاني منمه گردون ادب بودي و در خاك شديخاك، زندان توگشت، اي مه زنداني مناز نـدانستن مـن، دزد قضـا آگه بودچو تو را برد، بخنديد به نادانـي منآنكه در زير زمين، داد سر و سامانـتكاش ميخورد غم بي سر و ساماني منبه سر خاك تو رفتم، خط پاكش خواندمآه از اين خط كه نوشتند به پيشاني منرفتي و روز مرا تيره تر از شب كرديبي تو در ظلمتم اي ديده نوراني مـنبي تو اشك و غم حسرت، همه مهمان منندقدمـي رنجه كن از مهر، به مهماني منصـفحه روي ز انـظار، نـهان ميدارتا نخوانند در اين صفحه، پريشاني مندهر بسيار چو من سر به گريبـان ديده استچه تفاوت كندش سر به گريباني من ؟عضو جمعيت حق گشتـي و ديگر نخوريغم تنهايي و مهجوري و حيرانـي منگل و ريحان كدامين چـمنت بـنمودند؟كه شكستي قفس، اي مرغ گلستاني منمـن كه قدر گـهر پاك تـو ميدانستمز چه مفقود شدي، اي گهر كاني منمن كه آب تو ز سر چشـمه دل ميـدادمآب و رنگت چه شد، اي لاله نغماني من؟من يكي مرغ غزل خوان تو بودم، چه فتادكه دگر گوش ندادي به توا خواني من؟گنج خود خوانديم و رفتي و بگذاشتيماي عجب تعد تو با كيست نگهباني من؟

  • اس ام اس و شعر جک و .. درمورد روز پدر و مقام پدر .تقدیم به تمام پدران و پدر خودم و پدرانی که از دنی

    -اس ام اس و جک - اس ام اس به مناسبت روز پدر و مرد روز پدر ، تولد حضرت علي ، ولادت حضرت علي ، ميلاد حضرت علي : بابا . . . جونمي ، عمرمي ، قلبمي . . . دوستت دارم و به شما افتخار ميکنم . اميد که سايه شما تا ابد بر سر ما باشد . 2-اس ام اس فارسي ، پيامك فارسي ، sms‌ فارسي ، مسيج فارسي : پدر جان روزت مبارک . فقط ميتوانم بگويم دوستت دارم و از دور ميبوسمت . 3-اس ام اس هاي جديد ، sms جديد ، پيامك جديد ، پيام كوتاه جديد : بابا جون ، ميدونم خيلي عذابت ميدم ولي جوونيه و هزار جور شيطنت ، شما به بزرگيه خودت ببخش و بدون كه از تموم وجودم دوستت دارم . 4-فا اس ام اس ، اس ام اس هاي تبريك روز پدر ، sms تبريك روز پدر : پدر جان ، نگاه مهربان و صداي دلنشينت هميشه مرحم دل من در اين غربت است ، بدان كه براي من بهتريني . روز پدر مبارك باد . 5-پيامك براي تبريك روز پدر ، پيام كوتاه براي تبريك روز پدر به پدران : پدرم راه تمام زندگيست ، پدرم دلخوشي هميشگيست . روزت مبارك باباجون 6-پيام كوتاه مخصوص روز پدر ، پيام كوتاه براي روز پدر ، پيام كوتاه ويژه روز پدر : بابا دوست دارم بابت تمام زحماتي که کشيدي دستانت را مي بوسم و ممنونتم . 7-اس ام اس به مناسبت روز پدر ، sms به مناسبت روز پدر ، تولد حضرت علي : پدر جان ، باش و با بودنت باعث بودن من باش . روزت مبارک . از صميم قلب دوستت دارم . . . پدر جان با تمام وجود دوستت دارم . روزت مبارك . 8-پيامك هاي تبريك تولد حضرت علي ، پيامك به مناسبت تولد حضرت علي : نمک بر زخم من شيرين تر از خواب سحر گردد ، جگرها خون شود تا يک پسر مثل پدر گردد . 9-اس ام اس هاي تبريك 13 رجب ، پيام كوتاه به مناسبت روز پدر ، روز پدر : باباي عزيزم ، روز پدر رو بهت تبريك ميگم و صميمانه بر دستاي پينه بسته‌ات بوسه مي‌زنم . 10-اس ام اس براي روز پدر ، اس ام اس مخصوص روز پدر ، اس ام اس ويژه روز پدر : ميدوني فرق روز پدر با روز مادر چيه ؟ روز مادر طلافروشي ها شلوغ ميشه اما روز پدر جوراب فروشي ها . . . ميدوني شباهتشون چيه ؟ پول هر دو از جيب بابا ميره . sms-11براي روز پدر ، sms مخصوص روز پدر ، sms ويژه روز پدر ، sms هاي روز پدر : پدرم با صميم قلب از تو تشكر ميكنم ، نه به خاطر اينكه به من محبت كردي و جوانمرديم آموختي ، نه به خاطر اينكه راه و رسم مردانگيم آموختي ، به خاطر اينكه با آن سيلي كه به من زدي ، عشق و صفا و آزادگيم آموختي . پدر جان روزت مبارك . 12-پيامك هاي جديد براي روز پدر ، پيامك مخصوص روز پدر ، پيامكهاي ويژه روز پدر : سلام بابا جون . امروز كه داشتم به تقويم نگاه ميكردم متوجه يه چيز عجيب تو اون شدم ، نوشته بود : چهارشنبه 26 تير 1387 ، 13 رجب 1429 ، 13 ژوئن 2008 مصادف با تولد امام اول شيعيان ، حضرت علي (ع) و روز پدر . خواستم ...

  • پدر شعر کودک عباس یمینی شریف

    پدر شعر کودک عباس یمینی شریف

    سالشمار و آثار زندگي استاد عباس يميني شريف: 1298- تولد در محله پامنار تهران، اول خردادماه. 1303- عزيمت به دهکده ي دربند بهمراه خانواده در 5 سالگي.- شروع به تحصيلات مقدماتي در مکتبخانه روستا. 1308- آشنايي با فرخي يزدي بواسطه خواندن اشعار وي براي آوازه خوان بي سواد روستا. 1312- آغاز سرودن اشعار با بهره گيري از اندوخته هاي مکتب و مدرسه. 1314- اخذ تصديق شش ساله ابتدايي از دبستان دولتي تجريش. 1317- اخذ مدرک دوره اول متوسطه از دبيرستان دارالفنون تهران. - ورود به دانشسراي مقدماتي تهران در سن 19 سالگي.- آشنايي با ادبيات کودکان جهان پس از ورود به کتابخانه دانشسرا.- شروع به مطالعه و ترجمه کتب مرتبط با کودکان. 1319- اخذ گواهينامه از دانشسراي مقدماتي. 1322- راهيابي اشعار او به کتابهاي دبستاني و يافتن اعتباري ويژه . - سرودن شعري بمنظور توصيف کوه دماوند در فصلهاي زمستان و تابستان و بيان زيبايي هاي آن با نام " دماوند ".- سرودن شعري با موضوع تعريف يک کودک دبستاني از خودش با نام " من مي روم دبستان ".- سرودن شعري از زبان کودک درباره ي پدرش با نام " من بابا را خيلي دوست دارم ".- سرودن شعري با موضوع تعريف يک سوسک از خودش با نام " آواز خاله سوسکه ".- سرودن شعري با موضوع تعريف يک کودک دبستاني از خودش با نام " من مي روم دبستان ".- سرودن منظومه داستاني با نام " جوجه کلاغ ".- سرودن شعري درباره ارزش ابر و باران و برف براي انسان با نام " ابر شتابان ".- سرودن شعري با نام " گل بيژن".- سرودن شعري درباره درخشندگي ستارگان در شب با نام " ستاره ". 1323- انتشار هفته نامه بازي کودکان ( جهان تربيت ) با همکاري ابراهيم بني احمد.- سوم آبانماه، اخذ گواهينامه ليسانس آموزش در رشته ادبيات فارسي از دانشسراي عالي دانشگاه تهران.- سرودن شعري درباره زيبايي هاي بهار و شادي آفريني آن با نام " غمگين مباش يک آن ".- سرودن شعري از زبان يک دختر براي بيان ويژگي هاي خودش با نام " شعر دختر ".- سرودن شعري از زبان يک مگس براي معرفي خودش با نام " مگس مي گويد ".- سرودن شعري از زبان يک پسر براي معرفي خودش با نام " شعر پسر ".- سرودن شعري از زبان يک سگ درباره نگهبانيش با نام " پاسبان خانه ".- سرودن شعري از زبان يک کودک براي جوجه اش با نام " بخوانيد و برقصيد ".- سرودن شعري در توصيف ويژگي هاي باد و وصف طبيعت هنگامي که باد مي وزد با نام " نشاني باد ".- سرودن شعري براي بيان ويژگي هاي يک مادر از زبان دو دخترش با نام " گفتگوي نسرين و شيرين ".- سرودن شعري درباره لباس مناسب براي خوابيدن کودکان با نام " خواب ".- سرودن شعري درباره يک کودک خردسال با نام " شعر آقا مهدي ".- سرودن شعري در توصيف آدمي کثيف و نحوه برخورد ديگران با او تحت عنوان " کثيف ".- ...

  • شعر درمورد جنگ

    شعر درمورد جنگ

    پدرم بوی سیب را می دادپدرم با نفس كشیدن خودعطر ( امن یجیب ) را می دادبا نگاهی كه آسمانی بودزیر ماسک،او، همیشه می خندیدآن زمانی كه بغض هم می كردمادرم را،كنار خود می دیدپدرم بی صدا،تكلم كردبا نگاهی كه غرق پاكی بودیاد جبهه،شروع اشک پدریاد آن چفیه ای كه خاكی بودیاد چشمان منتظر به در ویاد آن لاله ای كه پرپر شدیاد آن سنگری كه تركش خوردیاد همسنگری،كه بی سر شدقصه ی كودكی من این بودپدرم،عاشقانه می جنگیددر شلمچه،میان آن همه تیركربلا را به چشم خود می دیدبا همان چكمه های خاكی خودپدرم روی مین قدم می زدبا دلی خسته از غم دوریاو ز عشق ائمه دم می زدهر كسی تشنه ی شهادت بوداو دلش را به قلب دریا زداین اتاق پدر كه شاهد هستپدرم،پشت پا به دنیا زدیاد بابا كه رفت و من ماندمدر دل خسته ام تلاطم كردحرفهای نگفته ای دارمبغض من،راه خانه را گم كردشب جمعه،پدر،دعای كمیلسوز آهش پل عبادت بودسحر روز بعد فهمیدمكه دعای پدر شهادت بودمادرم،خواب دیده بود انگار

  • شعر كوتاه به مناسبت روز پدر . هم باباي معنوي هم باباي دنيايي

    شعر كوتاه به مناسبت روز پدر . هم باباي معنوي هم باباي دنيايي

    اول براي پدر معنوي مان(عج): دست مرا گرفتيد تا يادتان بمانم از روي خاك برديد تا اوج آسمانم گفتند امام هر عصر، باباي مهربان است* روز پدر مبارك باباي مهربانم   حالا باباي دنيايي: كودكي هايم هميشه سرپناهم بوده اي در بزرگي هم هميشه تكيه گاهم بوده اي با بدي هايم هميشه مهرباني كرده اي مشتري قهرهاي گاه گاهم بوده اي دوستت دارم پدر روزت مبارك! تا ابد در پناه او بماني كه پناهم بوده اي** ..... * امام رضا عليه السلام فرمودند:« الامام؛ الانيس الرفيق و الوالد الشفيق» : امام همدم همراه و پدر مهربان است. اصول كافي / ج 1 / ص 200 . لينك هاي مرتبط را بخوانيد در: اختصاصي براي امام زمان عج **« و قل رب ارحمهما كما ربياني صغيرا » و بگو پروردگارا آن دو را رحمت كن، چنانكه مرا در خردي پروردند.(آيه 24 سوره اسراء) لينك مرتبط:تعدادي از احاديث ناب حضرت علي عليه السلام  طرح مرتبط برای انس با نهج البلاغه: اين طرح رو پارسال اجرا كرديم دوستاني كه مايلند امسال در اين طرح شركت كنند براي دريافت فرم به اينجا مراجعه نمايند:طرح انس با نهج البلاغه از ميلاد تا شهادت حضرت علي عليه السلام