فامیل ایرانی

  • فرهنگ نام های ایرانی

       فرهنگ نام های ایرانی    پیش گفتار،  در اینترنت و بصورت گسترشی فرهنگ نام های ایران باستان ندیدم،  که مجموع نام های پارسی، ترکی، ارمنی، کردی، بلوچی، سیستانی و غیره باشد.  به همین جهت در فرصت هایی این فرهنگ را می نویسم،  و به مرور پست می کنم،  البته سعی می کنم نام هایی را که قابل نام گذاری امروزی باشد ذکر کنم.  به ترتیب حروف الفبا،  قابل افزودن و جا گذاری مجدد در میان ردیفها، در ضمن یاد آوری نمایم کپی برداری از مطالب و مقالات وبلاگ انوش راوید آزاد می باشد،  و باعث خوشحالی است.   توجه:  ادامه در پست های قبلی و بعدی    پ  پاپک = بابک =  يکي از شخصيت هاي شاهنامه، موبد معبد آناهیتا،  پاپکان = بابکان = لقب پادشاهان و بزرگان تاریخی ایران،  پات = پاد = پرت = پارت =  نگهبان، مرزبان، جنگجو،  پادار = فادار = پایدار = از نام های تاریخی ایرانی،  پاده = فاده =  نام پدر خرم که زن مزدک بود،  پارس = پارسا =  پارساکیا =  ايراني، مقدس، نام ایرانی،  پاسپار = پاسال = پاسدار =   نام و عنوان در ایران،  پاشا =  نامي آذري به معناي پروردگار  پاکان ـ پاکبار ـ پاکباز ـ پاک دل ـ پاک + پسوند = نام و فامیل در ایران،  پالاش = بلاش =   پالیز ـ پالیزبان ـ فالیزبان =  نام و فامیل در ایران،  پانوی = فانویه ـ پایدار ـ پایمرد ـ پایندر ـ پاینده =  نام و فامیل در ایران،  پایکار = پایکار خان =  تحصیلدار، فرمانروای ایرانی در گرجستان،  پدرام = پرارین =  آراسته و نیکو و خوش،  پراهام = پرهام = نام شخصیت متمکن معاصر بهرام گور،  پرتاب = دارای تاب و توانایی بسیار،  پرتو = فروغ و روشنایی و شعاع،  پرشان =  رزمجو،  پروا = فروا = نام فرستاده خسرو پرویز دوم ساسانی به دربار روم،  پروانه ـ پرمایه ـ پرمایون ـ پرناک ـ برنا ـ پرن ـ پروین = نام های ایرانی،  پرند =  بافته ابریشمی و حریر ساده و منقوش،  پرنیان =  دیبای چینی با لطافت زیاد،  پرويز =  مظفر و پیروزی لقب خسرو دوم ساسانی، يکي از شخصيت هاي شاهنامه،  پروین ـ پرین ـ پریچهر ـ پری خانم ـ پریدخت ـ پریرخ ـ پریسا ـ پریوش=  نام های بانوان ایران،  پرهام ـ پژمان ـ  پوريا ـ  پويا ـ پوژمان = نام های مردانه در ایران،  پوپک ـ پوپو = نام های ایرانی،  پور = پوران = فوران = پوراندخت = نام ها بانوان در ایران،  از ریشه پور یا بور به معنی رنگ روشن،  پوربها ـ پورک ـ فورک ـ پوری ـ فوری = نام و لقب ایرانی،  پورشسب = بورشسف = دارنده اسب با رنگ پور یا بور، نام پدر زردشت،  پوریا = پوریار = پور بای =  نام های ایرانی،  پولاد = فولاد =  نام يکي از پهلوانان ايراني در زمان کيقباد،  پولادوند = پیلادوند = فولادوند =  عنوان در ایران،  پویا ـ پویان ...



  • اسم و فامیل بازی کردن ما ایرانی ها!!!!!

    اسم:غلامفامیل:غلامیغذا:غلام پلومیوه:غلام سبزشغل:غلام فروششهر:غلام رودکشور:غلامستانگل:غلام بوشی:غلام پلاستیکیماشین:همونی که غلام سوار میشه اسمشو نمیدونمیه جور مینوشتیم انگار گفتن اولش با غلام شروع شهبعد تازه بهمونم میگفتن مثلا غلام پلاستیکی وجود نداره،در دفاع از ورژن پلاستیکی غلام چنان جنگ خونینی به راه می افتادکه تو ۸ سال جنگ تحمیلی به راه نیافتاد! رو نبود که!  

  • اسم فامیل بازی کردن ایرانی ها..........

    اسم فامیل بازی کردن ایرانیها اسم:غلام فامیلی:غلامی  شهر:غلام اباد حیوان:غلام وحشی میوه:غلامچه اشیا:غلام پلاستیکی   هنر نزد ایرانیان است و بس

  • روشهای الکتروفورز

    الکتروفورز در میدان الکتریکی ضربان دار: چنانچه اشاره شد، هر چه غلظت ژل کمتر باشد با آن می توان مولکولهای بزرگتری را بوسیلة الکتروفورز ، تفکیک کرد. ولی در این رقت محدودیت وجود دارد. برای این منظور از روشهای الکتروفورز در میدان الکتریکی ضربان دار استفاده می شودکه دارای انواع مختلفی است(ادامه مطلب)الکتروفورز در میدان الکتریکی ضربان دار تک جهتی :(UPFGE)یکی از ساده ترین روشهای الکتروفورز در میدان الکتریکی ضربان دار، روش UPFGE می باشد. برای این روش از یک دستگاه ژل الکتروفورز افقی معمولی استفاده می شود. در UPFGE ، میدان الکتریکی در فواصل زمانی معین قطع شده و دوباره برقرار می شود. هنگامی که میدان برقرار است مولکول DNA بصورت گسترده در آمده و در جهت میدان حرکت می کند. با قطع شدن جریان الکتریکی، حرکت DNA متوقف شده و DNA فرصت می یابد تا به حالت هیئت فضایی خاص خود در آید ولی با برقراری مجدد جریان حرکت مولکول آغاز می شود. در زمانی که میدان الکتریکی برقرار نیست همة مولکولها فرصت نمی کنند بطور کامل به شکل فضایی خود در آیند هر چه مولکول کوچکتر باشد سریعتر می تواند به شکل فضایی خود در آید و از آن خارج شود. براین اساس می توان مولکولهای نسبتاً بزرگ را از هم تفکیک کرد. با استفاده UPFGE می توان مولکولهایی تا اندازه 400 کیلو جفت باز را از هم تفکیک کرد. از این روش الکتروفورزی در انالیز ژن های بزرک نظیر ژن کد کننده پروتئین دیستروفین که در پیدایش بیماری دیستروفی عضلانی نقش دارد، استفاده می شود. الکتروفورز در میدان الکتریکی معکوس :(FIGE) در روش FIGE، جهت میدان الکتریکی در فواصل زمانی معین ، معکوس می شود در این روش برای تفکیک مولکولهای کوچک از دامنه های زمانی کم استفاده می شود یعنی میدان الکتریکی بطور متناوب به مدت .5/. ثانیه در جهت مستقیم و به مدت 25/. ثانیه در جهت مخالف برقرار می شود. در مورد مولکولهای بزرگتر از زمانهای بیشتر ، 3 ثانیه به جلوو 1 ثانیه در جهت مخالف استفاده می شود. با این روش می توان مولکولهایی تا اندازه 800 کیلو جفت باز را از هم تفکیک کرد. ژل اکتروفورز در میدان الکتریکی ضربان دار (:( PFGEیکی از متداولترین روشهای الکتروفورز در میدان الکتریکی ضربان دار است. در این روش از دو میدان الکتریکی که نسبت بهم بصورت عمود قرار گرفته اند، در فواصل زمانی معین بطور متناوب استفاده می شود. یکی از این میدانها در جهت بالا به پائین و دیگری در جهت چپ به راست قرار دارد. مولکولهایDNA پس از آنکه تحت تأثیر میدان اول حرکت کردند در اثر میدان دوم 90 درجه تغییر جهت داده و حرکت می کنند. در اثر این روش مولکولهای DNA با یک حرکت چرخشی خود، در طول ژل بصورت زیگ زاگ حرکت می ...

  • ایرانی‌ها از کی صاحب "فامیلی" شدند؟

    ایرانی‌ها از کی صاحب "فامیلی" شدند؟

     ایسنا - ایرانی‌ها از کی صاحب "فامیلی" شدند؟ مجله مهر - اولین نامی که در ایران شناسنامه گرفت شناسنامه - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد روح‌الله» بیشترین نام انتخابی در سال ۵۷ ثبت احوال و پاسخ به سوالات ثبت احوالي کارت شناسایی ملی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد صدور شناسنامه المثني ایرانی‌ها از کی صاحب "فامیلی" شدند؟ کتاب های قدیمی را که باز می کنی به جای... اصلی تعیین کننده هویت و رابطه نسبی افراد است شناسنامه... قدیمی در سال ۱۳۰۴ لوایحی به تصویب مجلس شورای ملی... کد خبر: ۳۲۵۰۵   تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۰۵/۲۰ اولین ایرانی که شناسنامه گرفت +عکس سوم دی ماه 1297 اولین شناسنامه ایرانی صادر شد شناسنامه... صاحب شماره شناسنامه یک شد تا این روز برای همیشه... خبری از سجل و شناسنامه بود نه سازمانی که تولد... که تا قبل از رواج شناسنامه به سبک اروپایی ها... متولی ثبت ولادت و وفات و حتی صدور شناسنامه برای... این اداره اولین شناسنامه به شماره 1 در بخش 2... کد خبر: ۶۷۹۷   تاریخ انتشار: ۱۳۹۲/۱۰/۰۳ ایرانی‌ها از کی صاحب "فامیلی" شدند؟ به گزارش ایسنا، در سال ۱۳۰۴ لوایحی به تصویب مجلس شورای ملی رسید که بر اساس آن القابی که تا پیش از آن برای ایرانیان انتخاب می‌شد منسوخ و انتخاب نام خانوادگی برای کلیه اتباع ایران اجباری شد. براساس این قانون تازه تصویب شده پس از ابلاغ این قانون به کار بردن القاب و عناوین بجز«آقا» و «بانو» برای خطاب کردن افراد ممنوع و بنا شد تا آنان اسم و شهرت خانوادگی نیکو برای خود انتخاب کنند. البته تا پیش از این لایحه نیز، نام فامیل در ایران به اهل علم و هنر، روشنفکران و صاحب منصبان دولتی اختصاص داشت و مردم عادی با نام پدر و جد، شغل یا حرفه یا القاب شناخته می‌شدند.در واقع قبل از آن نیز اختصاص نام‌خانوادگی به اشخاص در ایران، برمی‌گردد به سال 1297 شمسی یعنی زمان تاسیس سجل احوال ممکلتی و ماده سوم قانون مصوب آن، که مقرر شد هر رئیس خانواده برای خانواده خود نام مخصوص اختیار کند و اینکه نام خانوادگی تخصیص یافته به نام او ثبت و از آن طریق به هر یک از افراد خانواده او تعلق می‌گرفت و همگی به همان نام منصوب می‌شدند.در نهایت با تصویب قانون مدنی کشور در سال 1313 ثبت‌ نام‌خانوادگی نیز، اجباری شد و بر اساس این قانون، سرپرست خانواده باید برای خانواده خود نام‌خانوادگی انتخاب می‌کرد و نام خانوادگی تخصیص یافته از سوی وی به سایر افراد خانواده‌اش هم اطلاق می‌شد؛ از آن زمان تاکنون بیش از چهار نسل از ایرانیان به این نام‌های خانوادگی خوانده می‌شوند.ایرانی‌ها از کی صاحبنام‌خانوادگی بر اساس محل اسکان قوم و نام یا شهرت بزرگ خاندان، پدر، پدربزرگ ...

  • فرهنگ نام های ایرانی

       فرهنگ نام های ایرانی (4)    پیش گفتار،  در اینترنت و بصورت گسترشی فرهنگ نام های ایران باستان ندیدم،  که مجموع نام های پارسی، ترکی، ارمنی، کردی، بلوچی، سیستانی و غیره باشد.  به همین جهت در فرصت هایی این فرهنگ را می نویسم،  و به مرور پست می کنم،  البته سعی می کنم نام هایی را که قابل نام گذاری امروزی باشد ذکر کنم.  به ترتیب حروف الفبا،  قابل افزودن و جا گذاری مجدد در میان ردیفها، در ضمن یاد آوری نمایم کپی برداری از مطالب و مقالات وبلاگ انوش راوید آزاد می باشد،  و باعث خوشحالی است.   توجه:  ادامه در پست های قبلی و بعدی    ک  کابور = کاپور = کافور ـ،  کات = کاتا = کاته =  نام و فامیل در ایران و هندوستان،  کاد = کاتوز = کاتوزی = کاتوزیان =  نام و فامیل در ایران،  کار ـ کارآزما ـ کارجو ـ کاردان =  نام و عنوان در پارسی،  کاریال ـ کاکل ـ شاه کاکل ـ  کاکی ـ کاکو ـ کاکوی ـ کاکویه ـ کالو ـ کالویه =  برادر مادر، دایی، خاله و عمو،  کامران ـ کامبخش ـ کامبیز ـ کامجو ـ کامدین ـ کامروا ـ کامکار ـ کامگار =   نام و فامیل در ایران و هندوستان،  کامشاد ـ کاموس ـ کامه ـ کامیاب ـ کامیار =  نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،  کاوه ـ کابه ـ کابی ـ کاویان ـ کاووس =  منسوب به شاه،  نام و عنوان آهنگر که کاخ دشمن ایران را فرو ریخت،  کتایون ـ کتکس ـ کتماره ـ گتماره ـ کدیور =  نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،  کرشنا ـ کرکس ـ کرکوی ـ گرگوی ـ کرکسار ـ گرگسار =  نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،  کرمائیل ـ کروان ـ کژدهم ـ کشانی ـ کشواد ـ کشور ـ کلالی =  نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،  کسرا =  يکي از شخصيت هاي شاهنامه،  کلانتر = کلانتری =  بزرگ و مهتر، خاندان،  کلاهور ـ کلاهون ـ کلباد ـ کمانگر ـ کنار ـ کنارنگ ـ کنجو ـ کنکر = نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،  کورس ـ کورش ـ کورو ـ کوروش =  پسر چش پش موسسه بخش آخر سلسله هخامنشیان،  کورو خان ـ کرخان ـ کرکان ـ کوش ـ کوشا ـ کوشان ـ کشان =  نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،  کوشانپور ـ کوشانی ـ کشانی ـ کوشانیان =  منسوب به کوشان،  نام و فامیل،  کوشش ـ کوششی ـ کوشیار ـ گوشیار =  کسرا =  يکي از شخصيت هاي شاهنامه،  کوهزاد ـ کهزاد ـ کوهی ـ کوهیار ـ کهیار =  نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،  کهان ـ کیهان ـ کهبد ـ کوه بد ـ که پیکر =  نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،  کهرام ـ کهرک ـ گهرم =  نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،  کهستانی = قهستانی = کوهستانی =  نام و فامیل در ایران،  کی ـ کیاجور کیارش ـ کی آرش کیانا کياشاه ـ کی ...

  • فرهنگ جامع نامهای خانوادگی ایرانی

      فرهنگ نام های ایرانی    پیش گفتار،  در اینترنت و به صورت گسترشی فرهنگ نام های ایران باستان ندیدم،  که مجموع نام های پارسی، ترکی، ارمنی، کردی، بلوچی، سیستانی و غیره باشد.  به همین جهت در فرصت هایی این فرهنگ را می نویسم،  و به مرور پست می کنم،  البته سعی می کنم نام هایی را که قابل نام گذاری امروزی باشد ذکر کنم.  به ترتیب حروف الفبا،  قابل افزودن و جا گذاری مجدد در میان ردیفها، در ضمن یاد آوری نمایم کپی برداری از مطالب و مقالات وبلاگ انوش راوید آزاد می باشد،  و باعث خوشحالی است.  http://www.ravid.blogfa.com   آ  آبابا =  ملکه سکایی که همان سیستانی است،  مونث آبا بوس،  آبان =  نام فرشته آب و ماه سال،  تدبیر و کارشناسی در امور،  آبتين =  نام پدر فريدون در شاهنامه است،  آتش =  آتش و نور،  شجاع و دلیر،  نام ردان ر پارسی دری،  با پسوند نام دیگر می شود،  آذر =  آتش،  آذر با پسوند های مختلف نام های جدید می شود،  مانند،  آذرنگ =  آدرنگ =  روشن و نورانی،  آذر گشسب =  نام قدیمی ایرانی و نام موبد پارسی،  آذران =  نام یکی از سلاطین حکومت اشکانیان و نام آتشکده ای،  آذين =  تزيين و آرايش،  آئین و رسم نیز می باشد،  آذین فر =  ترکیب شده از آذین و فر می باشد،  آرا =  از نامهای ایرانی و نام پادشاه ارمنستان در زمان شاهنشاهی ساسانیان،  آراد =   نام فرشته اي موکل بر روز 25 هر ماه خورشیدی،  آرام =   ساکت،  نام قدیمی ایرانی و نام شاعر پارسی گوی هندوستان،  آران =  نام پادشاه آلبانی که بخش شمالی آذربایجان در زمان قدیم بود،  آرتان =   نام پدر زن داريوش کبیر سلسه هخامنشیان،  آرش و ارش =  درخشان و درخشنده،  يکي از پهلوانان اسطوره ای ايران در لشکر منوچهر،  آرشام =   بسيار نيرومند، پدر بزرگ داريوش بزرگ سلسله هخامنشیان،  آرمال =  آرمائیل =  هدف، نجیب پارسی،  برادر کرمائیل در دربار ضحاک،  آرمان =  آرزو =  هدف، کام، مراد، معشوق و خواهش هم باشد،  آرمون =  زر،  پول و نقدینه پیش پرداخت،  آرمين =   يکي از شخصيت هاي شاهنامه،  فرزند کیقباد،  آرمینه =  نام دختران در ایران باستان و ارمنستان،  آرنگ =  حکمران و سلطان،  روش و شیوه و طرز،  آرون =  صفت های خوب و نیک را گویند،  آروند =  فر و شکوه و شأن و شوکت،  آريا =  آزاده و نجیب،  نام باستاني ايران،  پادشاه ماد معاصر آسور بانی پال،    آریا فر = آریا منش =  دارنده فر و شکوه، خوی و منش آریایی، نام پسر داريوش،  آريا مهر = آریا وند =   آریا با پسوند نام های دیگری می شود،  آريانا =  آرین =  اریانا =  منسوب به نژاد و قوم آرين يا آريايي،  آزاد =  آزات =  نام مردان و زنان،  نجیب و اصیل و آزاده،  آزادان =  آزاد بخت = آزادبه =  آزاد ...

  • بازی اسم فامیل

    بازی اسم فامیل

    بازی اسم فامیل یکی از جذاب ترین بازی های ایرانی است.چطوره ان را در اینترنت تجربه کنیم؟!بله لینک زیر این امکان را فراهم می کند....بازی اسم فامیل در اینترنت

  • فرهنگ نامهای ایرانی

    فرهنگ نام های ایرانی    پیش گفتار       در اینترنت و به صورت گسترشی فرهنگ نام های ایران باستان ندیدم،  که مجموع نام های پارسی، ترکی، ارمنی، کردی، بلوچی، سیستانی و غیره باشد.  به همین جهت در فرصت هایی این فرهنگ را می نویسم،  و به مرور پست می کنم،  البته سعی می کنم نام هایی را که قابل نام گذاری امروزی باشد ذکر کنم.       به ترتیب حروف الفبا،  قابل افزودن و جا گذاری مجدد در میان ردیفها،  برای استفاده می توانید کپی پیس نمایید.   آ  آبابا =  ملکه سکایی که همان سیستانی است،  مونث آبا بوس،  آبان =  نام فرشته آب و ماه سال،  تدبیر و کارشناسی در امور،  آبتین =  نام پدر فریدون در شاهنامه است،  آتش =  آتش و نور،  شجاع و دلیر،  نام ردان ر پارسی دری،  با پسوند نام دیگر می شود،  آذر =  آتش،  آذر با پسوند های مختلف نام های جدید می شود،  مانند،  آذرنگ =  آدرنگ =  روشن و نورانی،  آذر گشسب =  نام قدیمی ایرانی و نام موبد پارسی،  آذران =  نام یکی از سلاطین حکومت اشکانیان و نام آتشکده ای،  آذین =  تزیین و آرایش،  آئین و رسم نیز می باشد،  آذین فر =  ترکیب شده از آذین و فر می باشد،  آرا =  از نامهای ایرانی و نام پادشاه ارمنستان در زمان شاهنشاهی ساسانیان،  آراد =   نام فرشته ای موکل بر روز 25 هر ماه خورشیدی،  آرام =   ساکت،  نام قدیمی ایرانی و نام شاعر پارسی گوی هندوستان،  آران =  نام پادشاه آلبانی که بخش شمالی آذربایجان در زمان قدیم بود،  آرتان =   نام پدر زن داریوش کبیر سلسه هخامنشیان،  آرش و ارش =  درخشان و درخشنده،  یکی از پهلوانان اسطوره ای ایران در لشکر منوچهر،  آرشام =   بسیار نیرومند، پدر بزرگ داریوش بزرگ سلسله هخامنشیان،  آرمال =  آرمائیل =  هدف، نجیب پارسی،  برادر کرمائیل در دربار ضحاک،  آرمان =  آرزو =  هدف، کام، مراد، معشوق و خواهش هم باشد،  آرمون =  زر،  پول و نقدینه پیش پرداخت،  آرمین =   یکی از شخصیت های شاهنامه،  فرزند کیقباد،  آرمینه =  نام دختران در ایران باستان و ارمنستان،  آرنگ =  حکمران و سلطان،  روش و شیوه و طرز،  آرون =  صفت های خوب و نیک را گویند،  آروند =  فر و شکوه و شأن و شوکت،  آریا =  آزاده و نجیب،  نام باستانی ایران،  پادشاه ماد معاصر آسور بانی پال،    آریا فر = آریا منش =  دارنده فر و شکوه، خوی و منش آریایی، نام پسر داریوش،  آریا مهر = آریا وند =   آریا با پسوند نام های دیگری می شود،  آریانا =  آرین =  اریانا =  منسوب به نژاد و قوم آرین یا آریایی،  آزاد =  آزات =  نام مردان و زنان،  نجیب و اصیل و آزاده،  آزادان =  آزاد بخت = آزادبه =  آزاد با پسوند نام های دیگری می شود،  آزرم =  نام دختر خسرو ...

  • انواع مولکول DNA

    انواع مولکول DNA   ملکول DNA درمحیط In vivo به سه فرم A، B و Z وجود دارد. ملکول DNA می تواند به صورت راست گردان و چپ گردان باشد. فرمهای A و B راستگرد و فرم Z چپ گرد است، همچنین در هر دور کامل مارپیچ DNA، به ترتیب 10، 11 و 12 جفت باز در فرمهای A و B و Z ، وجود دارند. قطر مارپیچ فرمهای A و B و Z ، به ترتیب 2/37، 2/55 و 1/84 نانومتر می باشد، ضمنا توپولوژی شیار اصلی در فرم A، عمیق و پهن، در فرم B، عمیق و باریک و در فرم Z، مسطح است و توپولوژی شیار فرعی در فرم A، باریک و کم عمق، در فرم B، گسترده و کم عمق و در فرم Z، عمیق و باریک می باشد. نوع Z اصولاً گفته می شود که مطالعه اش مشکل است چون تنها تحت شرایط خاص و در توالی خاص شکل می گیرد. شرایط خاص(این مجموعه بایستی باشند تا مولکول DNA فرم Z  شکل بگیرد) : 1.       وجود توالی: poly(dGC)2این توالی باید در مولکول DNA موجود باشد. احتمالاً در پروموتر ها چنین توالی وجود دارد. ملکول DNAZ در تمامی طول ملکول DNA نیست بلکه تحت شرایط خاص و در توالی خاص poly(dGC)2 شکل می گیرد. 2.       در جایی که Supercoil  منفی است. 3.       جایی که غلظت نمکها پایین است و تمامی پیوند ها در  37oCو Ph=7.2–7.3 صورت می گیرد.