متن ادبی هفته پیوند

  • کلاس های استاندارد و هفته ی پیوند

           چند روز قبل جناب وزیر از کلاس های استاندارد سخن گفتند ناخودآگاه به یاد مدتی قبل افتادم حتماً به یاد دارید چند سال قبل همایش بزرگ استاندارد در آموزش و پرورش برگزار شد و بعد از کلی سخنرانی و ارایه مقاله؛ شاخص ها و اصولی برای استاندارد سازی در آموزش و پرورش تعریف و ارایه گردید. پاسخ به این سوالات که استاندارد در اموزش و پرورش چگونه بررسی و محاسبه و تعریف می گردد ؟ و چه کسانی مسئولین آن هستند؟ و ضمانت اجرایی آن چیست؟و تابع چه معیارهایی است؟ و اصولاً این استاندارد برای چه کسانی مشخص می گردد؟ ما را به نتیجه مطلوبی خواهد رساند.         کلاس هایی با استاندارد بیش از چهل نفر یک شوخی مطبوعاتی است بی گمان هر کس نداند آموزش و پرورشی ها می دانند که کلاس چهل نفره یعنی چه؟ از این مطلب بگذریم که زیاد بدان پرداخته شده است. نکته ان جاست که افزایش تعداد دانش اموزان کلاس ها را چه کسی انجام داده است ؟ آیا انجام این کار نفع برای مدیریت های آ.پ داشته است. یا مسئول مقطع و مدیران مدارس در این کار ذینفع بوده اند؟          هر چه باشد این روزها خانواده ها به تکاپو افتاده تا مدیران متخلف را شناسایی نمایند. در این روزها اولیا باید به فکر مدرسه و دانش آموزان آن باشند. در این فرصت اولیا گرد هم می آیند تا با کمک هم، مدرسه ای نمونه را بسازند. در این ایام که فرصتی برای حضور والدین در مدرسه می باشد و مستقیم ترین فردی که با انان روبروست مدیر مدرسه یعنی نماینده آ.پ است. شایسته نیست که مدیران مدارس را در جامعه متخلفان بالقوه ای معرفی نماییم که والدین برای شناسایی آنان دست به کار شوند. تشویش ذهن والدین و دانش آموزان،  زیر سوال بردن و کم رنگ کردن نقش مدیر مدرسه، از دست دادن ایام مبارک هفته ی پیوند که فرصت گفتگو پیرامون مدرسه را فراهم می سازد(برای اولیای گریز پایی که کمتر در مدرسه حاضر می شوند) و ...     بی گمان مطالعه مجدد بخشنامه ساماندهی ما را بیشتر با موضوع آشنا می سازد که چرا چنین شد.



  • متن ادبی درباره اربعین

    متن ادبی درباره اربعین

    از پرهاى سوخته و خیمه هاى خاکستر، چهل روز مى گذرد؛ از شانه هاى بى تکیه گاه و چشم هاى به خون نشسته، از لحظاتى که سیلى مى وزید و صحرا در عطشى طولانى، ثانیه هایش را به مرگ مى بخشید. حالا چهل روز است که مرثیه هامان را در کوچه هاى داغ، مکرر مى کنیم.چهل شب است که بر نیزه شدن آفتاب را سر بر شانه هاى آسمان مى گرییم. «اى چرخ! غافلى که چه بیداد کرده اى».از شام تا کربلااز کربلا تا شام، حکایت سرهاى جسور شماست که شمشیرها را به خاک افکند.من از روایت خونابه و خنجر مى آیم؛ از شعله هاى به دامن نشسته و فریادهاى بى یاورى.امروز، اربعین خورشید است. نگاه کن چگونه پرندگان، بر شاخه هاى درختان روضه مى خوانند؛ چگونه ابرها، فشرده فراقى عظیم، پهنه زمین را مى بارند!رفته اید و پس از شما، جاده ها، اسیر زمستانى همیشگى اند. پرواز ناگهان شما آتشى است که هرگز فرو نمى نشیند.زخم عاشورا همیشه تازه استپاییز را دیده اى، چگونه نوباوگان تابستان را به زمین مى ریزد و سر و روى جهان را به زردى مى نشاند؟! اکنون دیرى است که پروانه هاى هاشمى مان را شعله هایى یزیدى، بر تپه هاى خاکستر فرو ریخته اند.دیرى است که گیسوان کودکى رقیه را بادهاى یغماگر، با خویش برده اند.زمین، پاییزش را از یاد مى برد، اما زخم عمیق عاشورا را هرگز.سال ها مى گذرد و ما همچنان سوگ کبوترانى آزاده را بر سینه مى کوبیم.اربعین لاله هانزهت بادىبشیر!وقتى به مدینه النبى رسیدیم، مبادا کسى جلوى قافله اسراى کربلا، گوسفندى را سر ببرد! این کاروان، از سفر چهل روزه با سرهاى بریده بر بالاى نى مى آید.نگذار هیچ لاله اى را در رثاى شهدایمان پرپر کنند! سراسر خاک کربلا، پر بود از گلبرگ هاى خونین و پاره اى که از هر سو مرا صدا مى زدند: «أخَىَّ اخَّى».اجازه نده کسى بر سر و رویش خاک بریزد؛ هنوز باد، گرد و خاک کوچه هاى کوفه و شام را از سر و روى زنان و کودکان عزادار نربوده است.این صورت هاى کبود و دست هاى سوخته، نیازى به گلاب افشانى ندارند؛ هنوز اربعین گل هایى که با تشنه کامى بر خاک و خون افتادند، نگذشته است.بگو پاى برهنه به استقبالمان نیایند؛ این کاروان پر است از کودکانى که پاى پرآبله دارند.سفارش کن شهر را شلوغ نکنند و دور و برمان را نگیرند، ما از ازدحام نگاه هاى نامحرم و بیگانه بازگشته ایم.بگذار آسوده ات کنم بشیر!دل زینب علیهاالسلام براى خلوت مزار جدش پر مى کشد تا به دور از چشم خونبار رباب و سکینه و سجاد علیه السلام و این کاروان داغدار، پیراهن کهنه و خونین حسین علیه السلام را بر سر و روى خویش بنهد و گریه هاى فرو خورده چهل روزه اش را یک سره رها سازد.

  • متن در باره ی شهدا

    متن ادبی شهدا   پیر ما گفت شهادت هنر مردان است عقل نامرد در این دایره سرگردان است  پیر ما گفت که مردان الهی مردند که به دنبال رفیق ازلی می گردند  شهدا رفتند و ما مانده ایم .  برای جانبازان که ماندن چه کردیم ؟ برای آزادگان چه کردیم؟ برای خانواده شهدا چه کردیم ؟  نمی دانم ما که لیاقت حضور در جبهه ها و زندگی در کنار آنها را نداشتیم آی کسانی که دم از شهدا می زنید مرد باشید و بر سر عهد و پیمان خود بمانید تا نکند پشیمان و سرافکنده و روسیاه در محضرشان شویم . شهدا را یاد کنیم . شده با ذکر یک صلوات . بار ها از این که زنده هستم و دارم روی دم اون آدم های بزرگ بازدم می دهم از زنده بودنم خجالت می کشم . خدایا تو خودت می دانید در دل و قلب من چه می گذرد . در باغ شهادت را بستند ...

  • عکس های عاشقانه همراه با متن

    دیر فهمیدم .. خیلی دیر ... " عزیزم " ... " گلم " ... "عشقم ".... تکیه کلامش بود!   خدا را دوست بدار ... حداقلش این است که یکی را دوست داری که روزی به او می رسی . . .   حواســــم را هرکـــجا که پــرت می کـــنم باز کـــنار تـــو می افتد ... ﺩﺭ ﻧــﺎﻧــﻮﺍﯾـــﯽ ﻫــﻢ ﺻـــﻒ"ﯾــﮏ ﺩﺍﻧـــﻪ ﺍی"هـــا ﺟــﺪﺍﺳـــــﺖ . . . ﺍﺯ ﺟــﺬﺍﻡ ﻫــﻢ ﺑــﺪﺗــﺮ ﺍﺳــﺖ "ﺗﻨﻬﺎﯾـــــــــﯽ" تو آنجـــا . . . من اینجــــا . . . همه راستـــــ می گفتند تو کـــجا من کـــجا ! مگر چند بار به دنیا آمده ایم که این‌همه می‌میریم؟ !! یه مرد با چشم هایش عاشق می شود یه زن با گوش هایش ... برای همینه که زن ها آرایش میکنن و مردها دروغ میگن   دلم یک دنیا تنهایی میخواهد با یه عالمه تو و تمام گوشه کنارهای اغوشت   چگونه است؟! صبح كه بيدار شدي كدامين نقاب را بر مي داري؟ فصل نقابهاست... انگار كسي ما را بي نقاب نمي بيند اگر روي واقعي داشته باشيم كسي ما را نمي پسندد به دنبال لحظه ايم كه تمام نقابها از چهره ها برداشته شود ايا آن روز هيچ "خودي" باقي خواهد ماند؟.   می روم...به کجا؟ نمی دانم ....حس بدی ست... بی مقصدی!     کاش نه باران بند می آمد... نه خیابان به انتها می رسید....     دخترک برگشت چه بزرگ شده بود پرسیدم : پس کبریتهایت کو ؟ پوزخندی زد . گونه اش آتش بود ، سرخ ، زرد ... ......... گفتم : می خواهم امشب با کبریتهای تو ، این سرزمین را به آتش بکشم ! دخترک نگاهی انداخت ، تنم لرزید ... گفت : کبریت هایم را نخریدند سالهاست تن می فروشم ...   آدمی که منتظر است هیچ نشانه ای ندارد هیچ نشانه خاصی! فقط با هر صدایی برمیگردد . .   کـاش مـی فـهـمیـدی .... قـهـر میـکنم تـا دسـتـم را مـحـکمتر بگیـری و بـلـنـدتـر بـگـویی: بـمان... نـه ایـنـکـه شـانـه بـالا بـیـنـدازی ؛ و آرام بـگویـى: هـر طور راحـتـى ... !     خسته ام... از تـــــو نوشتن...! کمی از خود می نویسم این "منم" که، دوستت دارم...!   یادم باشد دیگر هرگز خاطره هایم را کند و کاو نکنم! مثل آتش زیر خاکستر می ماند... حساب از دستم در رفته... چندمین بار است که با یاد نگاه آخرت آتش می گیرم...؟ یکم بیشتر هوای اینایی که مارو میخندونن داشته باشیم ، اونا تو تنهایی هاشون بیشتر غصه می خورن ... آمدی بشنوی بمانی آمدی شنیدی، رفتی! حالا سال‌هاست دیگر کسی از لب‌هام نشنیدَه‌ست: "دوستت دارم"     میدونی چی بیشتر از همه آدمو داغون میکنه : این که هر کاری در توانت هست براش انــــجام بدی ، آخــــرش بـرگرده بگه : مگه من ازت خواستم . . . / .

  • متن های اداری و ادبی تبریک عید نوروز ۱۳۹۰

    متن های اداری و ادبی تبریک عید نوروز ۱۳۹۰

      متن ادبی و دوستانه پیام نوروز این است.دوست داشته باشید و زندگی کنید.زمان همیشه از ان شما نیست . . . . . . متن عشقولانه و فانتزی اگر چه یادمان می رود که عشق تنها دلیل زندگی است اما خدا را شکر که نوروز هر سال این فکر را به یادمان می آورد.پس نوروزت مبارک که سالت را سرشار از عشق کند . . . . . . متن اداری یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال حلول سال نو و بهار پرطراوت را که نشانه قدرت لایزال الهی و تجدید حیات طبیعت می باشد رابه تمامی عزیزان تبریک و تهنیت عرض نموده و سالی سرشار از برکت و معنویت را ازدرگاه خداوند متعال و سبحان برای شماعزیزان مسئلت مینماییم . . . متن ادبی سال نو می شود.زمین نفسی دوباره می کشد.برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند و پرنده های خسته بر می گردند و دراین رویش سبز دوباره…من…تو…ما… کجا ایستاده اییم.سهم ما چیست؟..نقش ما چیست؟…پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟… زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و چون همیشه امیدوار وسال نومبارک… . . . متن زیبا ودوستانه یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باش بهترین و نابترین جملات ادبی ، رسمی ، اداری ، دوستانه ، محترمانه برای تبریک سال نو و درج در کارت پستال . . . عمری با حسرت و انده زیستن نه برای خود فایده ای دارد و نه برای دیگران باید اوج گرفت تا بتوانیم آن چه را که آموخته ایم با دیگران نیز قسمت کنیم . . . . . . لحظات از آن توست؛ آبی، سبز، سرخ، سیاه، سفید رنگهایی را که بایسته است بر آنها بزن روزهایت رنگارنگ سال ۱۳۸۹ مبارک . . . . . . متن زیبا و دوستانه درشکفتن جشن نوروز برایت در همه ی سال سر سبزی جاودان وشادی اندیشه ای پویا و آزادی و برخورداری از همه نعمتهای خدادادی آرزومندم . . . . . . متن زیبا و دوستانه جشن است که نوروز به پا خاسته است.شادی و سعادت جهان ان تو باد.از هر دو جهان فقط تو را می خواهم . . . . . . متن دوستانه و زیبا نوروز پاسداشت عشقهای کوچکی است که زنده مانده اند و روز تعظیم در برابر عشق های بزرگی که عظمت را کوچک می دانند.پس به تو در نوروز سلام می کنم که بزرگترین عشق این کوچکی . . . . . . متن فانتزی و دوستانه نوروز این رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم قلبهامان ...

  • متن مجری هفته دفاع مقدس

    سیدعلی‏ اصغر موسویکوچه بود و ازدحام سکوت؛کوچه بود و مسافری غمگین؛ با نگاهی از ستاره‏ها لبریز، تکیه داده به دیوار تنهایی.مرد، خسته از نبردی سخت، با تمام غربتش اندیشید: وایِ من! اگر با او نیز چنین کنند، چه خواهد شد؟!دیروز، همه با او بودند و امروز، حتی کوچه‏های خالی او را همراهی نمی‏کردند.جدایی گمان کرده بودم و لیکن     نه چندان، که یک سو نهی آشنایی رسالت عشق بر دوش او سنگینی می‏کرد و بار امانت، تمام نگاهش را به آسمان دوخته بود.کاروان در مسیر بهار گام برمی‏داشت و عطر گل‏های سرخ، تا ابدیت جاری می‏شد. گویی آفتاب، تواضع کنان، در سایه‏سار کاروان حرکت می‏کند و ستارگان به دنبال رصدِ تبسّمی از نگاه کودکان هستند.عشق، منزل به منزل می‏گشت و سالکان گم کرده را راهنمایی می‏کرد.حادثه‏ای در راه بود؛ این را تمامِ پرندگان، درختان، کوه، دشت و دریا، می‏دانستند و اضطرابی شگرف آنها را فراگرفته بود.این صبح تیره باز دمید از کجا کزو     کار جهان و خلق جهان جمله درهم است گویا طلوع می‏کند از مغرب آفتاب     کآشوب در تمامیِ ذرات عالم است ... و این مسلم بن عقیل علیه‏السلام بود که درس شهادتِ عاشورایی را زودتر از دیگران فرا گرفته بود؛ شهادت در اوج غربت و عشق، شهادت در نهایت ایمان، در کارزاری که گویی تنها یک مسلمان در مقابل کفر می‏جنگد.انبوهِ شمشیرها به غربت و تنهایی‏اش هجوم آوردند و او مثل آفتاب، صفوف تیره‏ی آنها را در هم ریخت.آه، ای کوفه! آه از مرامت که همیشه همسنگ با خیانت است، هیچ به یاد داری با حیدر کرّار علیه‏السلام چه کردی؟!فرومایگی‏هایت را عجب نیست؛ وقتی دست به سفره‏ی رنگین یزید فرو برده باشی. «ابن مرجانه‏هایت فراوان مباد»! که همیشه عرصه بر مردان تنگ کرده‏ای.آن روز، آفتاب بود و ارتفاع شهادت؛ شهادتی که قامت حضرت مسلم علیه‏السلام را به «سدرة المنتهی» پیوند می‏زد.کاش می‏شد، باز، دستی از گلوها می‏گشاییدحجم حجم بغض‏ها را، در فضای این تراکمغربت اندوهتان، در چشم هستی، دیدنی نیستکوفه را، تا پیش رویم می‏کنم امشب تجسّم

  • پیوند اولیاء و مربیان

    پیوند اولیاء و مربیانانجمن اولیاء و مربیان مظهر همكاری خانه و مدرسه در امر تعلیم و تربیت كودكان و نوجوانان است. خانه و مدرسه دو نهاد تربیتی مهم به شمار می آیند كه در صدرعوامل  تأثیرگذار بر روند رشد و تكامل رفتار و منش نوباوگان جامعه قرار دارند، و مهمترین عامل در تربیت و رشد فكری و اخلاقی، هماهنگی و همسویی نظری و عملی میان مربیان و خانواده است. هر یك از دو كانون خانه و مدرسه، به تنهایی امكان عمل موفقیت آمیز نخواهد داشت و باید به عنوان یك مركز و یك نهاد تعلیماتی و تربیتی تلقی شوند و مجموعه سیاست و برنامه هایی كه آموزش و پرورش طراحی و به اجرا درمی آورد، در این دو كانون بر اساس یك سیاست ، یك بینش و یك هدف دنبال شود. اولیا به عنوان صاحبان اصلی سرمایه های با ارزش، دارای حق اظهار نظر، حق نظارت و در بعضی موارد حق دخالت در مسائل آموزش و پرورش هستند و تنها در این صورت است كه فرآیند پیچیده و عمیق تربیت و تعلیم می تواند به شكل درست و شایسته ای به اجرا گذاشته شود و موجب رشد و تعالی گردد. ممكن است رفتار و شیوه های تربیتی مربیان با رفتار و روشهای تربیتی اولیا در خانواده متفاوت و یا احیاناً متضاد باشد كه در این صورت تاثیرهای ویرانگری بر شخصیت كودك دارد. از این اصل مسلم تربیتی می توان ضرورت ارتباط و تبادل نظر میان اولیا با مربیان را درك كرد . این ارتباط در سیستم آموزشی و پرورشی ما از طریق انجمن اولیا و مربیان صورت می گیرد. انجمن اولیا و مربیان هیات منتخبی از پدران و مادران دانش آموزان و مربیان مدرسه است كه با هدف تلاش و همكاری در جهت پیشبرد امورآموزش و پرورش دانش آموزان تشكیل می شود. این هیات پیشنهادها و طرحهای مفید را به مدیر و دیگر مسئولان مدرسه ارائه می كند و در اداره بهتر امور یار و یاور صمیمی مدیران محسوب می شود. برای فعالیت انجمنهای اولیا و مربیان، آئین نامه ویژه ای تدوین شده است. هفته پیوند اولیا و مربیانمهمترین نقش در پرورش و رشد فكری و روانی كودك بر عهده ی اولین نهاد تربیتی است. از سوی دیگر، تا هنگامی كه اهمیت ارتباط میان خانواده و مدرسه برای اولیا روشن نشود، نمی توان آنها را در مسائل آموزشی و پرورشی دانش آموز مشاركت داد. خانه و مدرسه زمانی می توانند رسالت آموزشی و تربیتی خاص خود را به نحو مطلوب انجام دهند كه هر یك شناخت تربیتی كافی داشته باشند و نقش تربیتی خاص خود را با بصیرت ایفا كنند. انجمن اولیا و مربیان كه درجهت رشد و آگاهی پدران و مادران و دست اندركاران تعلیم وتربیت در مدارس گام بر می دارد، باید در تعلیم و تبیین نقش های تربیتی خانه و مدرسه اهتمام ورزد. اهداف عمده انجمن اولیا و مربیان همفكری ...