متن نمایشنامه طنز تئاتر

  • نمایشنامه

    نمایشنامه

    نمایشنامه چیست؟ چگونه نمايشنامه بنويسيم؟ انتخاب موضوع، پرورش موضوع، تقویت طرح نمایشنامه، شخصیت ها و قهرمانان با رشد تئاتر و به موازات آن جشنواره ها و قوانین مربوط به متن نمایشنامه ها خصوصا اورژینال بودن متنها که امروزه یکی از قوانین دست و پا گیر می باشد. اولین دغدغه ی تئاتریهای جوان ،داشتن متن نو و دست اول می باشد. این دوستداران نمایش ،اغلب خود دارای ایده های نو و خوبی می باشند که مترصد نوشتن آن هستند. اما ممکن است از نظر تکنیکی ایده هایشان به ثمر ننشیند. در اینجا سعی شده متودی ساده برای نمایشنامه نویسی عرضه شود تا نویسندگان جوان و تازه پا به عرصه گذاشته ی نمایشنامه نویسی نیز مجالی برای نوشتن داشته باشند. این متد با توجه به ساده ترین روشهای نمایشنامه نویسی ارائه می گردد که امید است مورد استفاده ی نویسندگان نو پای نمایش قرار گیرد. نمایشنامه چیست؟ سوالی که اگر پاسخی برایش یافت شود ،مسئله ی اصلی نمایشنامه نویسی حل خواهد شد .ما باید به چه نوشته ای نمایشنامه بگوییم؟ تفاوتهای اساسی نمایشنامه با سایر انواع ادبی در چه فاکتورهایی خلاصه می گردد؟ نمایشنامه متن نگارش یافته ادبی – نمایشی است که برای اجرای روی صحنه تئاتر یا خواندن نوشته می شود. « نمایشنامه » ژانر یا نوع ادبی خاصی است که با «داستان » تفاوت دارد، عناصر و ابزارهای نمایشنامه نویسی فراتر از داستان به کار گرفته می شوند.آنچه در داستان «بیان » و « توصیف» می شود، در نمایشنامه باید «دیده» و « تصویر» گردد. حتماً این ضرب المثل عامیانه را شنیده اید که می گوید: شنیدن کی بود مانند دیدن ؟ زلیخا گفتن و یوسف شنیدن ! آری نمایشنامه نویس، متنی را برای دیده شدن، اجرا و تصویر نمودن عینی وعملی روی صحنه می نویسد . در حقیقت « نمایشنامه » نقشه و طرح کامل و جامع مهندسی برای ایجاد ساختمان نمایش روی صحنه است که همه ی جزییات و جوانب آن در نظر گرفته می شود. علاوه بر جنبه ذاتی و جوهری، شکل ظاهری نگارش نمایشنامه نیز با نگارش داستان فرق دارد. « نمایشنامه نویسی » به شکل امروزی در ادبیات کشور ما جوان است و سابقه طولانی ندارد و در مقایسه با سایر انواع ادبی مثل، داستان نویسی ، شعر ، مقاله نویسی ، قطعه نویسی و .. گسترش نیافته است! هر چند ما در شکل سنتی دارای نمایشهای با شکوه همچون نمایش تعزیه ایرانی ( شبیه خوانی)، پرده خوانی، نقالی، خیمه شب بازی ، سیاه بازی و سایر انواع نمایشهای آیینی و عامیانه هستیم ، اما متن اینگونه رفتارهای نمایشی اغلب « فی البداهه » ، شفاهی و یا شکلی از نسخه های شعرگونه نمایشی بوده است و با نمایشنامه نویسی امروزی متفاوت است. در ادبیات ملی و مذهبی ما نظیر شاهنامه ...



  • نمایش و نمایشنامه کودک و نوجوان

    خلق نمايش و نمايشنامه كارگاهي براي كودكان و نوجوانان, شناخت اصول کارکردن بدون متن, روند خلق نمايشنامه‌ي جديد, چگونگي كسب آمادگي لازم براي شروع کار, چگونگي هدايت بازيگران در جريان بداهه‌سازي توضيح: مطلب پيش رو، ترجمه‌ي بخشي است از فصل پنجم كتاب «كارگرداني تئاتر كودك و نوجوان» نوشته‌ي محقق و نظريه‌پرداز تئاتر كودكان و نوجوانان، «هلنا روزنبرگ» (Helane Rosenberg). كتاب مذكور در نه فصل، به تشريح دقيق و جامع پيرامون وظايف و مسئوليت‌هاي کارگردان تئاتر کودک و نوجوان مي‌پردازد. از آن‌جا كه مخاطب اين كتاب بيشتر كارگردانان و گروه‌هاي تئاتر جوان و نيمه‌حرفه‌اي هستند، نويسنده سعي نموده است تا گام‌به‌گام به تشريح جوانب مختلف تهيه و توليد يك اثر نمايشي شامل انتخاب متن، انتخاب بازيگران و تمرينات مختلف با آنان براي ايجاد آمادگي جهت ايفاي نقش، هدايت بازيگر در راستاي نقش و خط سير نمايش، تهيه نمایشنامه كارگاهي، طراحي فني و هنري نمايش و در نهايت مديريت توليد نمايش كودك و نوجوان بپردازد. شايد بزرگ‌ترين مشکل براي يک کارگردان، توليد نمایش بدون نمایشنامه باشد. گاهي به دلايل مختلف، کارگردان تصميم مي‌گيرد به ‌صورت کارگاهي و بدون متن کاري را آغاز کند. به‌طور مثال، متني که متناسب با توانايي بازيگران گروه باشد موجود نيست، يا متن‌هاي موجود، کارگردان را ارضا نمي‌کند. گاهي هم ممکن است متون موجود با اهداف گروه هم‌خواني نداشته باشد و يا اين‌که کارگردان بخواهد نمايشي را براساس طرح يا ائده‌اي خاص توليد کند. حتّي ممکن است کارگردان و نويسنده نمايشنامه به دلايلي با هم به توافق نرسند. اين دلايل ممکن است مربوط به اعضاي گروه نمايش يا خود نمایشنامه و يا حتّي مسائل و مشکلات مالي باشد. در هر صورت، تصميم براي توليد نمايشي بدون نمايشنامه، تغييرات بزرگي در وظايف کارگرداني شما ايجاد مي‌کند. شما هيچ متني در دست نداريد. گاهي حتّي هيچ نقشه کلّي يا هيچ داستاني نيست که به آن تکيه کنيد. هيچ منبعي نداريد تا با مراجعه و استناد به آن، به بازيگران خط دهيد. در چنين شرايطي، واقعاً بايد از صفر شروع کنيد. براي اين منظور، مي‌توانيد با يک ايده آغاز کنيد و طي روند توليد نمايش، آن ايده را به يک نمايش کامل تبديل نماييد.   شناخت اصول کارکردن بدون متن براي خلق يک نمايش يا نمايشنامه جديد وقتي تصميم به توليد نمايشي بدون متن مي‌گيريد- به هر دليل و منظوري كه باشد- بايست بدانيد در نهايت، كارتان به خلق يك نمايشنامه منتهي مي‌گردد. اين نمايشنامه اگرچه ممكن است طي روندي متفاوت با نوشتن يك متن توسط يك نمايشنامه‌نويس، خلق شود اما بايد ويژگي‌هاي ...

  • طرح نمایش خیابانی با موضوع انقلاب

    طرح نمایش خیابانی:" پیله ی انقلاب" طرح از: محمدجوادصرامی                                                                         نقش آفرینان: سفید پوش(چهار نفر)                  سیاه پوش(دو نفر)                  پیله شیوه اجرایی: فرم و حرکات موزیکال بدون دیالوگ سفید پوشان در حالی که پیله ای را بر بام دستانشان گرفته اند به فضای باز خیابان می آیند.پیله را بر دستانشان می چرخانند و آنرا در میان خود بر روی زمین می گذارند.اطراف آن رغص سمائی می کنند. با حرکات فرمی که به خود می گیرند به سوی دیوارهای فرضی ای که دور تا دور فضای اجرایشان کشیده شده است شروع به شعار نویسی می کنند." مرگ برشاه درود بر انقلابیون و ... شعارهایی است که می نویسند." سفید پوشان خسته می شوند و همزمان به خواب می روند.زمانی می گذرد و صدای جغدی شنیده می شود. سیاه پوشان وارد می شوند و آرام آرام به پیله نزدیک می شوند. یکی از سیاهان هنگام رسیدن به پیله هفت تیری را از زیر لباسش در می آورد و به پیله نشانه می گیرد که ناگهان یکی از سفیدها بیدار می شود و خود را جلوی هفت تیر پرت می کند و تیر به او اصابت می کند و می میرد.دیگر سفید پوشان از صدا بیدار می شوند و برای حفظ پیله به مبارزه با سیاهان می روند.مبارزه را بصورت فیزیکال تئاتر می بینیم.دقایقی به طول می کشد بالاخره سیاهان که حریف سفیدها نمی شوند از صحنه می گریزند.صدای هواپیما شنیده می شود و همزمان سفیدها پژمرده می شوند و به زمین می افتند. مدتی کوتاه می گذرد. پیله تکان می خورد و از خود می شکند. فردی از آن خارج می شود که بدنش از رنگ پرچم ایران رنگین شده است و بر روی سینه اش آرم الله خورده است. او به سوی سفید پوشان می رود و آنان را زنده می کند.سفید پوشان نیز او را بر دستانشان می گیرند و از صحنه خارج می شوند پایان                                           

  • اقتباس از ادبیات داستانی و اشتراکات آن با درام

    جوزف کنراد در این زمینه می گوید:"چیزی که سعی می کنم به آن دست پیدا کنم، این است که با کمک نیروی کلمات نوشتاری، شما را به شنیدن، به احساس کردن و بیش از همه، به دیدن وادار کنم." (1)جورج بلوستون George Blueston در کارهای اولیه اش در زمینه ادبیات، در کتابی به نام رمان به سوی درام Navel in to Film به شباهت عقاید و گفته های گریفیث و کنراد می پردازد. او می گوید که تفاوت میان از راه دیدن و از راه خواندن کلمات همان چیزی است که تفاوت میان دو رسانه ادبیات و تئاتر را موجب می شود. سپس با اشاره هایی به روند خیال پردازی از راه خواندن، می گوید تصور و دیدن وقایع از راه تئاتر و سینما کاملا با ادبیات داستانی و خواندن کتاب متفاوت است. (2)یکی دیگر از افرادی که در این زمینه صاحب نظر است، آلن اشپیگل Alen Spiegel نام دارد. اشپیگل در کتابش اعتراف می کند که می خواهد مثل یک بازجوی دقیق، مشترکات ساختاری، احساسی، اجرایی و دیداری تئاتر و قصه های مدرن را جستجو کند. او از گوستاو فلوبر آغاز می کند که یکی از بزرگ ترین نویسنده های قرن نوزدهم است. فلوبر شکلی از ادبیات را ابداع می کند که به دادن اطلاعات از طریق تصویرپردازی معروف است.تحقیق و پیگیری اشپیگل در این مسیر او را به جیمز جویس می رساند. او کسی است که مانند فلوبر بر قدرت ویژگی های دیداری در ادبیات داستانی اعتقاد دارد. این مسیر با هنری جیمز نیز دنبال می کند. او در قصه "آنچه میزی دانست" می کوشد تا میان آنچه دیده می شود، شخصیت پردازی کسی که می بیند و بلاخره آنچه از چشم بیننده (میزی) روایت می شود، تعادل به وجود آورد. علاوه بر این، باید اعتراف کرد که برخی از نویسندگان ادبیات داستانی مثل ویرجینیا ولف و مارسال پروست به وضوح از ویژگی های دیداری تئاتر و سینما در کارشان استفاده کرده اند.کنراد اصرار داشت که می خواهد خواننده را به دیدن وادار کند. جیمز هم به شیوه روایی زاویه دید محدود رجوع کرد. بنابراین هر دوی آن ها اندیشه رایج ادبی را پس زدند و با طرفداری از محدودیت زاویه دید و مخالفت با منطق راوی دانای کل، آثاری تازه خلق کردند. البته ممکن است درباره این دو نویسنده گفته شود که شفافیت جهان رمان را مخدوش کرده اند. چنانکه در رمان های ابتدایی، فضا و زاویه دید همان اندازه بخشی از محتوای اثر محسوب می شوند که در گذشته هم وجود داشته است. موارد مقایسه ادبیات داستانی با شیوه های دراماتیک آشکار و بدیهی است، اما به شکلی متناقض، رمان مدرن خود را خیلی قابل انطباق با درام و تئاتر نشان می دهد.اندیشه استفاده از رمان به عنوان منبع و ماده خام، در ذهن درام نویس ها و هنرمندان تئاتر جاری است، زیرا رمان به صورت پنهان مخزنی از قصه های روایی و افسانه ...

  • كوتاه درباره آبزورديسم

    در سال ۱۹۴۳ آلبر کامو با انتشار رساله اسطوره سیزیف ( The myth of Sisyphus ) تئاتر دوران خود را تحت تاثیر قرارداد و در همین رساله بود که با بحث درباره آبزورد ، اصطلاح آبزوردیسم را رایج کرد . در اساطیر یونان آمده است که سیزیف به سبب گناهی که مرتکب شده ، محکوم است تا ابد تخته سنگی را از دامنه کوهی به طور دایم از پایین به بالا بغلتاند اما پس از آنکه با زحمت بسیار آن تخته سنگ را به قله رساند ، دوباره به پایین میغلتد و سیزیف ناگزیر است تا کار خود را دوباره تکرار کند . کامو از این کار سیزیف که نمادی از بیهودگی و بیحاصلی است نهایت اسنفاده را برد و جریان نوینی را در تئاتر معاصر پایه گذاری کرد . کامو معتقد بود که وضعیت انسان کاملا" پوچ و بی معنی است زیرا میان امیدهای انسان وجهان نامعقولی که در آن متولد شده است شکاف عظیمی وجود دارد . از نظر او تنها راه علاج این پوچی ، یافتن رشته ای استاندارد شده و الگویی بیطرفانه است تا انسان بتواند بر اساس آنها آشوب درون خود را سامان دهد .      شش سال پس از رساله آلبر کامو و در سال ۱۹۴۹ « اوژن یونسکو » نخستین اثر خود به نام آوازه خوان طاس  را نوشت و آن را « ضد نمایش » نامید تا بر ضد درام سنتی و قراردادی شوریده باشد . یونسکو در مورد این نمایشنامه گفته است : « اگر آوازه خوان طاس انتقاد از چیزی است ، آن چیز باید مربوط به همه جوامع ، مربوط به زبان و مربوط به تمتمی ابتذالها باشد . اگر انسان غم انگیز نیست ، پس مضحک است ، دردناک و درواقع خنده آور است . با آشکار ساختن پوچی انسان است که میشود به گونه ای تراژدی دست یافت » .     یونسکو به روابط اجتماعی انسان به ویژه طبقه متوسط و وضعیت خانواده ها در این طبقه توجه دارد . در بیشتر آثار او دو مایه اصلی را میتوان یافت : یکی سرشت رو به زوال ماده گرایی و جامعه سرمایه داری و دیگری تنهایی و انزوای فرد . یونسکو تقریبا" در تمامی آثارش کلیشه ها ، ایدئولوژیها و ماده گرایی را تحقیر میکند و شخصیتهایش عمدتا" عناصری خود مختار و فاقد اندیشه هستند .       دیگر آثار یونسکو عبارتند از : درس ، صندلیها ، آمه ده ، چگونه از شرش خلاص شیم؟ ، مستاجر جدید ، قاتل بی مزد ، کرگدن ، پرسه ای در هوا ، گرسنگی و تشنگی ، مکبت و مردی با چمدانها .          نخستین نویسنده آبزوردیستی که ضمن کسب شهرت جهانی برای خود ، تئاتر آبزورد را مورد توجه جدی مردم قرارداد ، ساموئل بکت بود . بکت نخستین سالهای فعالیت ادبی خود را صرف داستان نویسی کرد اما خیلی زود به نمایشنامه نویسی روی آورد و مسیر اصلی خود را یافت . آثار بکت به طور مستقیم با مقوله غم انگیز زندگی از دیدگاه او سر و کار دارد و تقریبا" هر تمهیدی ...

  • هرمنوتیک؛ علمی به سوی آینده ای دور و پربار

    همچنین دیدگاه های دانشمندان و فیلسوفان گوناگون را در این وادی مطرح می کند و تلاش بر آن دارد تا به اختصار دیدگاهی کلی از این بحث را پیش روی خواننده باز کند و او را تا حدی با دنیای پیچیده و گسترده این دانش آشنا کند. اگر چه این دانش دنیایی بس بزرگ پیش روی ما قرار می دهد و با کنکاشی بزرگ تر و بسی دشوارتر روبرویمان می کند.روش رویکرد: توصیفی- تحلیلی و روش ابزار اسنادی کتابخانه ایواژگان کلیدی: هرمنوتیک، علم، تاویل، تفسیر، فلسفه، هایدگر، گادامرمقدمه : واژه هرمنوتیک ممکن است برای بسیاری هنوز هم واژه¬ای ناآشنا قلمداد شود، اما آنچه به این بحث اهمیتی دو چندان می بخشد آن است که انسان، نادانسته با این امر دست به گریبان است و از آغاز آفرینشش به نوعی با زندگی اش عجین بوده است. هرمنوتیک طى چند قرن اخیر توانسته است به عنوان یک دانش یا فن مستقل، جایگاه ویژه‏اى در حوزه اندیشه بشرى پیدا کند و امروزه اندیشمندان برجسته فراوانى در این باره به اندیشه و پژوهش می پردازند. افزون بر اینکه هرمنوتیک در قرن بیستم توانسته است دستاوردهاى خود را به دیگر حوزه‏هاى دانش همچون فلسفه، الهیات، نقد ادبى، علوم اجتماعى و فلسفه علم گسترش دهد و پرسش ها و بحث هاى نوینى را در آن عرصه‏ها پی افکند. از نخستین روزهای آفرینش آدمی، دورانی بس دورتر از اختراع خط و ارتباطات پر زرق و برق امروزی انسان ها، هرمنوتیک در ریختی بسیار ابتدایی و ساده و به دور از هرگونه پیچیدگی، که امروزه بدان اضافه شده است، با انسان ارتباط داشته و در درازای همه این سال ها با او همراه بوده و گویی همگام با زندگی انسان، آن نیز هر روز پیچیده تر و گسترده تر شده است؛ تا آنجا که امروزه آن را علم هرمنوتیک نام می نهند. آدمی، چه آن زمانی که از شکل های کشیده شده روی دیواره های غارها و یا ردپای حیوان ها دست به شکار می¬زد و چه اکنون که دست به حل مسئله ای می زند یا حتی شعری می خواند و یا عشقی را ابراز می کند، نادانسته در عرصه پیچیده و گسترده هرمنوتیک دست به فعالیت زده است. هرمنوتیک سخنی جهان شمول است، زیرا همچون فراسخنی مطرح می¬شود و به سخن های گوناگون مرتبط است. به راستی می توان آن را سخن مشترک رشته های دانایی انسان نامید.هرمنوتیک، تاویل و تفسیر: هرمنوتیک را هنر تاویل و تفسیر معرفی می کنند، پس ابتدا باید بدانیم تاویل و تفسیر کدام اند و به چه معنای اند؟ از تمایز ظاهر و باطن به تمایز تفسیر و تاویل می رسیم. در واقع تفسیر، بیان معناهای ظاهری قرآن مجید است همان گونه که متن در ظاهر ادبی خود، آن را می نمایاند. تفسیر شناخت واژگان، قاعده های دستوری، قاعده های ادبی و زبانشناسی، اشاره ...

  • نمایشنامه چیست؟ چگونه نمايشنامه بنويسيم؟

    نمایشنامه چیست؟سوالی که اگر پاسخی برایش یافت شود ،مسئله ی اصلی نمایشنامه نویسی حل خواهد شد .ما باید به چه نوشته ای نمایشنامه بگوییم؟ تفاوتهای اساسی نمایشنامه با سایر انواع ادبی در چه فاکتورهایی خلاصه می گردد؟نمایشنامه متن نگارش یافته ادبی – نمایشی است که برای اجرای روی صحنه تئاتر یا خواندن نوشته می شود.« نمایشنامه » ژانر یا نوع ادبی خاصی است که با «داستان » تفاوت دارد، عناصر و ابزارهای نمایشنامه نویسی فراتر از داستان به کار گرفته می شوند.آنچه در داستان «بیان » و « توصیف» می شود، در نمایشنامه باید «دیده» و « تصویر» گردد.حتماً این ضرب المثل عامیانه را شنیده اید که می گوید:شنیدن کی بود مانند دیدن ؟ زلیخا گفتن و یوسف شنیدن !آری نمایشنامه نویس، متنی را برای دیده شدن، اجرا و تصویر نمودن عینی وعملی روی صحنه می نویسد . در حقیقت « نمایشنامه » نقشه و طرح کامل و جامع مهندسی برای ایجاد ساختمان نمایش روی صحنه است که همه ی جزییات و جوانب آن در نظر گرفته می شود.علاوه بر جنبه ذاتی و جوهری، شکل ظاهری نگارش نمایشنامه نیز با نگارش داستان فرق دارد.« نمایشنامه نویسی » به شکل امروزی در ادبیات کشور ما جوان است و سابقه طولانی ندارد و در مقایسه با سایر انواع ادبی مثل، داستان نویسی ، شعر ، مقاله نویسی ، قطعه نویسی و .. گسترش نیافته است!هر چند ما در شکل سنتی دارای نمایشهای با شکوه همچون نمایش تعزیه ایرانی ( شبیه خوانی)، پرده خوانی، نقالی، خیمه شب بازی ، سیاه بازی و سایر انواع نمایشهای آیینی و عامیانه هستیم ، اما متن اینگونه رفتارهای نمایشی اغلب « فی البداهه » ، شفاهی و یا شکلی از نسخه های شعرگونه نمایشی بوده است و با نمایشنامه نویسی امروزی متفاوت است. در ادبیات ملی و مذهبی ما نظیر شاهنامه فردوسی، مثنوی معنوی مولوی، بوستان و گلستان ، سعدی ، منطق الطیر عطار نیشابوری، قصص الانبیا و قصه های قرآن کریم و ... قابلیت های نمایشی با شکوه وجود دارد که در قالب « نمایشنامه » ، نگاشته شوند، نوع جدید ادبی یعنی « نمایشنامه ایرانی » بوجود می آید که از جهت ارزشهای محتوایی و موضوعی سرآمد ادبیات جهانی است.امروزه همگام با توسعه هنر و ادبیات کودکان و نوجوانان در ایران شاهد شکل گیری فعالیتهای خلاق و جدیدی چون « تئاتر مدرسه »، « تئاتر عروسکی » ،« نمایش برای کودکان درصحنه» ،«مهد کودک ها»، « نمایش در تلویزیون» و ... هستیم . اینها همه قبل از هر چیز به ادبیات نمایشی ( نمایشنامه ) و متون نمایشی محتاج هستند، که دستور کار و نقشه عملی و اجرایی ساختمان نمایشی آنها را مشخص کند.به همین دلیل « نمایشنامه نویسی » به عنوان « هنر و فن» در حوزه ی فعالیتهای فرهنگی ...

  • مختصری درباره نمایشنامه خوانی

    نمايشنامه خواني ياreabing play چيست؟ آيا هر کاري را مي توان نمايشنامه خواني کرد؟ حدود و مشخصه هاي نمايشنامه خواني چيست؟ و سوالاتي از اين قبيل تنها بخشي از نيازهاي نمايشنامه خواني است. نمايشنامه خواني را ترجمهreabing play دانستند و البته اصطلاح ديگري نيز با عنوان performance hanb in Script با ترجمه اجراي متن در دست وجود دارد که گاهي آنچه در اينجا انجام مي شود در واقع همين کار است. نمايش هاي زيادي خصوصا در تئاتر شهر با لباس و گريم و... انجام شد که در واقع اجراي متن در دست بود و همچنان ديده مي شود در برنامه هاي نمايشنامه خواني گروه اجرا کننده آزادانه هر ايده اي را اجرا مي کند، بدون اينکه به حدود نمايشنامه خواني توجه کند. ظاهرا نمايشنامه خواني در ذهن بسياري مقدمه اي بر اجرا است و در زمان کمبود امکانات و سالن اجرا، گروه هاي نمايشنامه خواني را نشاني از بقا و حياتشان در فضاي تئاتر مي دانند. وقتي در اين برنامه ها اعلام مي شود گروه هاي برگزيده اجراي عموم خواهند گرفت، تاکيدي مي شود بر بهانه بودن نمايشنامه خواني براي اجراي صحنه اي و کمتر کسي توجه مي کند که دليلي ندارد يک نمايشنامه خواني موفق يک اجراي صحنه اي موفق نيز داشته باشد. خوانش گر يک نقش الزاما بازيگر خوبي براي آن نقش نيست و اصلا شايد متني که خوانش مي شود مناسب اجرا نباشد. اگر به قواعد و مشخصه هاي نمايشنامه خواني و هدف از اجراي آن آگاه باشيم، مسلما انتخاب و اجراي ما شکلي متفاوت خواهد شد و به نظر مي آيد بايد در اين زمينه بررسي دقيق تري انجام داد.   نباید در اجرای جلسات نمایشنامه خوانی به تكنیك های اجرای نمایش های صحنه ای متوسل شد، زیرا در صورت به كار بردن این تكنیك ها، تماشاگر در باور اثر نمایشی دچار تعلیق می شود و تكلیف خود را نمی داند كه آیا با یك خوانش رو به روست یا نمایش صحنه ای؟ به طور حتم اگر در جلسات نمایشنامه خوانی به بازیگر حركت و یا میزانسن های آن چنانی بدهیم، اصل نمایشنامه خوانی از تعریف خود خارج می شود و تماشاگر دچار سر درگمی می شود و با یك اثر ناقص رو به رو خواهد شد كه پر از غلط اجرایی استبه يقين برگزاري جلسات نمايشنامه خواني تاثير مناسبي بر بالا بردن سطح آگاهي تماشاگران و در کل قدم ارزشمندي در تئاتر کشور است، ولي نبايد از ياد برد که نمايشنامه خواني را فقط به عنوان نمايشنامه خواني بپذيريم و به دنبال فوايد و اهداف خود آن باشيم. قرار نيست اين کار بهانه اي براي اجرا باشد و يا حتي جاي آن را بگيرد. نمايشنامه خواني اقدامي است براي معرفي يک اثر، خصوصا اثر چاپ نشده و تازه به نگارش درآمده، و فرصتي است تا مخاطبان و علاقمندان جدي تئاتر با نمايشنامه ها و نويسندگان جديد آشنا ...