هرمنوتیک؛ علمی به سوی آینده ای دور و پربار


همچنین دیدگاه های دانشمندان و فیلسوفان گوناگون را در این وادی مطرح می کند و تلاش بر آن دارد تا به اختصار دیدگاهی کلی از این بحث را پیش روی خواننده باز کند و او را تا حدی با دنیای پیچیده و گسترده این دانش آشنا کند. اگر چه این دانش دنیایی بس بزرگ پیش روی ما قرار می دهد و با کنکاشی بزرگ تر و بسی دشوارتر روبرویمان می کند.
روش رویکرد:
توصیفی- تحلیلی و روش ابزار اسنادی کتابخانه ای
واژگان کلیدی:
هرمنوتیک، علم، تاویل، تفسیر، فلسفه، هایدگر، گادامر
مقدمه :
واژه هرمنوتیک ممکن است برای بسیاری هنوز هم واژه¬ای ناآشنا قلمداد شود، اما آنچه به این بحث اهمیتی دو چندان می بخشد آن است که انسان، نادانسته با این امر دست به گریبان است و از آغاز آفرینشش به نوعی با زندگی اش عجین بوده است.
هرمنوتیک طى چند قرن اخیر توانسته است به عنوان یک دانش یا فن مستقل، جایگاه ویژه‏اى در حوزه اندیشه بشرى پیدا کند و امروزه اندیشمندان برجسته فراوانى در این باره به اندیشه و پژوهش می پردازند. افزون بر اینکه هرمنوتیک در قرن بیستم توانسته است دستاوردهاى خود را به دیگر حوزه‏هاى دانش همچون فلسفه، الهیات، نقد ادبى، علوم اجتماعى و فلسفه علم گسترش دهد و پرسش ها و بحث هاى نوینى را در آن عرصه‏ها پی افکند.
از نخستین روزهای آفرینش آدمی، دورانی بس دورتر از اختراع خط و ارتباطات پر زرق و برق امروزی انسان ها، هرمنوتیک در ریختی بسیار ابتدایی و ساده و به دور از هرگونه پیچیدگی، که امروزه بدان اضافه شده است، با انسان ارتباط داشته و در درازای همه این سال ها با او همراه بوده و گویی همگام با زندگی انسان، آن نیز هر روز پیچیده تر و گسترده تر شده است؛ تا آنجا که امروزه آن را علم هرمنوتیک نام می نهند.
آدمی، چه آن زمانی که از شکل های کشیده شده روی دیواره های غارها و یا ردپای حیوان ها دست به شکار می¬زد و چه اکنون که دست به حل مسئله ای می زند یا حتی شعری می خواند و یا عشقی را ابراز می کند، نادانسته در عرصه پیچیده و گسترده هرمنوتیک دست به فعالیت زده است.
هرمنوتیک سخنی جهان شمول است، زیرا همچون فراسخنی مطرح می¬شود و به سخن های گوناگون مرتبط است. به راستی می توان آن را سخن مشترک رشته های دانایی انسان نامید.
هرمنوتیک، تاویل و تفسیر:
هرمنوتیک را هنر تاویل و تفسیر معرفی می کنند، پس ابتدا باید بدانیم تاویل و تفسیر کدام اند و به چه معنای اند؟
از تمایز ظاهر و باطن به تمایز تفسیر و تاویل می رسیم. در واقع تفسیر، بیان معناهای ظاهری قرآن مجید است همان گونه که متن در ظاهر ادبی خود، آن را می نمایاند.
تفسیر شناخت واژگان، قاعده های دستوری، قاعده های ادبی و زبانشناسی، اشاره های تاریخی، حقوقی و ... است. هدف از تفسیر درک دقیق تر خواننده از متن است و هدف از تاویل راهیابی به معنای باطنی هر حکایت.
«واژه تفسیر در قرآن مجید تنها یک بار آمده است؛ آن هم در سوره¬ مبارکه¬ فرقان آیه¬ 33:
" ولا یاتونک بمثل الاجئناک بالحق و احسن تفسیرا " معنای تفسیر در این آیه "بیان، توضیح و شرح " است.
"هیچ مثلی برای تو نیاوردند، مگر آن که پاسخش را به راستی و در نیکوترین بیان (تفسیر) بیاوریم."» (احمدی، 1380: 504)
«در عربی لفظ تاویل به معنای بازگرداندن چیزی به اصل آن، به اول آن است. از نظر لغوی وقتی متنی یا گفته ای را تاویل می کنیم، یعنی آن را به معنای اصیل خودش بازمی گردانیم. در نتیجه، واژه تاویل را به معنای کوشش در کشف معناهای پنهان متن ( نوشتاری و گفتاری )، یا کنش، یا رویداد و نیز کوشش در جهت ساختن معناهای تازه برای آن ها به کار می-بریم.»  (احمدی ،65:1389)
واژه تاویل در 7 سوره از قرآن کریم و در 16 آیه از آن آمده است. یکی از این آیه ها، آیه هفتم از سوره «آل عمران» است. «در این آیه آمده است: "اوست که این کتاب را بر تو نازل کرد. بعضی از این آیه ها محکمات اند، بعضی از این آیه ها ام الکتاب اند و بعضی از این آیه ها متشابهات اند. اما آن ها که در دلشان میل به باطل است به سبب فتنه جویی و میل به تاویل از متشابهات پیروی می کنند، در حالی که تاویل آن را جز خدای نمی داند، آنان که قدم در دانش استوار کردند می گویند: ما بدان ایمان آوردیم، همه از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان پند نمی گیرند."» (احمدی، 1380: 505)
خاستگاه هرمنوتیک :
«هرمنوتیک (Hermeneutics) از فعل یونانی (Hermeneuin) به معنی (تفسیر کردن) مشتق شده است.» (محمدرضا ریخته گران، 17:1378) «ریشه آن با کلمه هرمس (Hermes)- خدای یونانی که هم خالق زبان و هم پیام آور خدایان بود، پیوند دارد. این پیوند انعکاسی از ساختار سه گانه و سه مرحله ای عمل تفسیر است که عبارت اند از: پیام (متن)، تفسیر مفسر (هرمس) و مخاطبان. البته با توجه به تعبیر دوگانه، که سقراط در رساله کراتیلوس (Cratylus) از هرمس عرضه کرده و وی را پیام آور و حیله گر نامیده است، می توان این تصور را داشت که کلمه ها هم قادرند حقیقت امور را آشکار کنند و هم قدرت پنهان و مخدوش کردن پدیده ها را دارند.» (علی اصغر کاظمی، 56:1374).
از نظر سقراط سخن همه چیز است؛ می¬تواند گاه راست باشد و گاه دروغ، پس با پان، یعنی خدایی که نیمی از او به دلیل راستی، بالاست و انسانی و نیمی دیگرش به دلیل دروغ زیرین است و به شکل بز، پیوند دارد. بنابراین می توان خدای سخن، یعنی هرمس، را پدر "پان" دانست. منش اصلی هرمس ابهام است و ابهام گوهر کلام است.
ممکن است که در نگاه نخست اینگونه به نظر آید که تاویل نوشته و یا گفته ای کار دشواری نیست؛ اما در حقیقت  چنین کاری بسیار گسترده تر و پیچیده تر است. «تاویل گر نخست باید زمینه اصلی متن را بشناسد و با افق فکری و پیش فهم های پدید آورنده آن یا کسانی که در یک گفت وگو شرکت کرده اند، آشنا باشد و بعد دقت کند که متن موردنظر چگونه بیان شده، در کدام دستگاه مجازی بیان و در چه سخن یا گفتمانی جای گرفته و بنا به کارایی کدام رسانه شکل گرفته است. او برای تاویل متن، اشاره، رویداد و کنش، نیازمند آن است که با دستگاه های رمزگان و نظام نشانه ها، یعنی اموری که بنا بر قراردادها با معنای اند، آشنا باشد.» (احمدی، 1389: 62)
با نوشته های آگوستین قدیس، هرمنوتیک همچون «علم تاویل متن» مطرح شد. در اروپای سده میانه نه تنها سخن دینی، بلکه تمامی دانش و فلسفه رنگ تاویل به خود گرفت. این روش تاویل در آن زمان به مجموعه متن ها گسترش یافت و شماری از فیلسوفان و نویسندگان، خود را ناچار دانستند تا شرح ها و تاویل هایی بر اندیشه ها و آثار دشوار خویش بنویسند. به عنوان مثال کتاب «ضیافت» دانته را می توان یکی از مهم ترین آثار تاریخی هرمنوتیک به حساب آورد.
تاویل در هرمنوتیک کهن استوار بر این باور است که متن به هر روی معنایی دارد، خواه ما آن را بشناسیم، خواه نشناسیم و این باوری کلام محور است که به هر دلیل معنا را موجود و حاضر می داند، جدا از اینکه ما به حضور آگاه باشیم یا نه!
هرمنوتیک جدید علامت ها و نشان بسیار از «علم تاویل» کهن به همراه دارد. هرمنوتیک کهن به معنای اصلی و نهایی متن باور داشت. در این نگرش هر متنی که انسان نوشته باشد، معنایی دارد که مراد ذهن مولف بوده است و کشف نیت مولف هر چه هم که کاری دشوار باشد، ناممکن نیست. در مقابل متنی که خداوند فرمان به نوشتن آن داده است، معنایی باطنی دارد که کشف آن برای ما ناممکن است، هر چند که معناهای ظاهری آن را می¬توان شناخت.
تفسیر در مقایسه با تاویل، کاری به نسبت ساده تر و قاعده مندتر است. «تفسیر کشف رمزگان یا کدها، یعنی اموری قراردادی است. در حالی که تاویل خوانش متن است که با فهم معناها، یا ساختن معناها، سرانجام  می یابد.» (احمدی، 1389: 65)
هرمنوتیک در گذر زمان:
سرآغاز هرمنوتیک، تحت عنوان یک علم، به طور دقیق مشخص نیست، اما آنچه برای ما روشن و آشکار است، آن است که این علم در طول تاریخ راهی بس پرپیچ و خم را پیموده است تا به ریخت گسترده و پیچیده امروزی اش درآمده است. اما به هر روی هرمنوتیک را می توان آیینی باسابقه و بسیار کهن دانست.
«تاریخچه علم هرمنوتیک، به عنوان شاخه ای مستقل از علم، فاصله زیادی با تاریخچه تفسیر و تاویل متن ها و پدیده ها دارد. بشر از همان آغاز آفرینش و از زمانی که سعی در فهم خود و محیط اطرافش کرد، فرآیند تفسیر را آغاز و با اختراع خط و زبان، دایره تفسیر را از محیط اطراف خود به حیطه متن و نوشتار گسترش داد. بنابراین متن و نوشتار، در حالی پا به عرصه زندگی بشر گذاشت که پیشاپیش باید سایه سنگین تفسیر و تاویل را روی خود احساس می کرد.» (صابری، 30:1389)
هرمنوتیک به نظر آگوستین قدیس، از تمایز معنای نخستین یا گوهری هر واژه با معنای رمزی آن آغاز می شود. آگوستین هرگونه بیان مجازی را قابل تاویل می دانست؛ اما نمی پذیرفت که هر مجازی دارای رمزی است.
در آیین مسیحیت از رمز اعداد و واژگان یاد شده است. به گمان آگوستین در نام های خاصی که در کتاب مقدس آمده است، معناهای رمزی نهفته اند و می پرسد که آیا عیسی مسیح(ع) با نامگذاری شمعون به پطروس ثابت نکرده است که نام-های قدیسان دلخواه و متکی به گزینش فردی نیست؟ به نظر آگوستین اعداد نیز در کتاب مقدس رمزهای واقعیت به شمار می آیند.
همان¬طور که می دانیم، تفسیر یک متن تابع روش ها، قواعد و اصول خاصی است که هر یک از آن ها متاثر از نوع نگاه تاویل گر آن متن است و این موجب پرشماری و گوناگونی در روش های تفسیری می شود. از آنجا که هر متن و گفتاری قابلیت تفسیر را دارد، نباید فراموش کرد که روش های تفسیری هر متنی متفاوت است. برای نمونه روش تفسیر یک متن پیچیده عرفانی بسیار متفاوت است با روش تفسیر یک متن معمولی مطبوعاتی. این تفاوت ها، در روش تفسیر متن های مقدس نیز وجود دارد: «در عالم مسیحیت، به ویژه در سده نخستین، اعتقاد به چهار لایه (fort fold) بودن معانی کتب مقدس و نیز اعتقاد به تمثیلی بودن مضامین آن رواج داشت. بر اساس این دیدگاه، کار مفسر رمزگشایی و رسیدن به معانی پنهان در پس معانی ظاهری عبارت هاست. حال آنکه فهم متن های عادی در درک معانی ظاهری آن ها خلاصه می شود.»  (واعظی، 1380: 68)
برخلاف تفسیر، که قدمتی طولانی دارد، هرمنوتیک، به عنوان یک علم، قدمت چندانی ندارد و کاربرد واژه  هرمنوتیک برای نخستین بار در قرن هفدهم صورت گرفت. «اولین باری که هرمنوتیک در عنوان کتابی ظاهر شد، در سال 1654 بود که جی.سی.دان هاور J.C.Dannhauer کتاب خود را به Hermeneutica sacra sive methodus exponendarum sacrarum litteraum موسوم کرد. از عنوان این کتاب پیداست که هرمنوتیک که قواعد و روش-ها و نظریات مربوط به تفسیر بوده است، از خود شرح و بیان یک متن exegesis تفکیک شده و این تفکیک از آغاز کاربرد این اصطلاح، در سیر مباحث هرمنوتیک، هم در حوزه الهیات و هم در غیر آن، نقش مهمی ایفا کرده است.» (ریخته گران، 1378: 20)
کاربرد واژه¬ هرمنوتیک از سوی دان هاور، رسمیت دادن به آغاز علمی بود که از زمان تولدش تحت عنوان علم هرمنوتیک، در سال 1654 تاکنون، دچار دگرگونی های زیادی، چه در تعریف و چه در گستره¬ خود، شد.
 «این دگرگونی ها در سه دوره تاریخی قابل بررسی اند:
1 ) هرمنوتیک سنتی ( پیش از شلایر ماخر )
2) هرمنوتیک مدرن ( از شلایر ماخر تا آست )
3) هرمنوتیک فلسفی ( هایدگر و بعد از او )» (صابری، 1389: 33)
هرمنوتیک سنتی :
در هرمنوتیک سنتی، فهم متن امری طبیعی تلقی می شود؛ بدین معنا که الفاظ و واژگان گویای معانی هستند و صرف دانستن زبان و قواعد دستوری برای فهمیدن کفایت می کند. مگر در مواردی که ابهامی در متن باشد که در این صورت، تفسیر برای رفع ابهام به میان می آید. «در هرمنوتیک سنتی، اصل بر فهم صحیح است و تفسیر و تاویل برای رفع ابهام به میدان می آید. در واقع در هرمنوتیک سنتی، اصل بر فهم صحیح است و تفسیر و تاویل برای رفع ابهام استثناها به کمک فهم می آید. این ابهام ها در متون مقدس، به واسطه اعتقاد عامه به اینکه غیربشری و کلام پروردگار است، بیش تر مورد توجه است. در قرون وسطی، امر تفسیر، که بیش تر مربوط به کتاب مقدس بود، از سوی ارباب کلیسا و با مرجعیت پاپ صورت می گرفت.» (صابری، 1389: 37)
هرمنوتیک مدرن :
فردریش ارنست دانیل شلایرماخر، فیلسوف و یزدان شناس آلمانی که در آغاز سده نوزدهم می زیست و یکی از مهم ترین شارحان افلاطون در دوران خویش بود، هرمنوتیک را وارد دوران تازه ای از زندگی خویش کرد. او به جای اینکه اصل را فهم بگیرد، بدفهمی را امری طبیعی تلقی کرد؛ بنابراین کار هرمنوتیک از همان ابتدای برخورد با متن یا گفتار یا هر پدیده قابل فهم آغاز می شود. از نظر شلایر ماخر: «کار هرمنوتیک از همان آغاز تلاش برای فهم شروع می شود، زیرا امکان بدفهمی در تمام مراحل وجود دارد و موقعیت و فرصت عامی را برای درگیر شدن هرمنوتیک فراهم می کند. بنابراین، نیاز به هرمنوتیک، همیشگی و توام با فهم است، زیرا در این تلقی نوپدید، فهم و تفسیر به هم آمیخته اند و نیاز به تفسیر موضعی نیست.» (همان، 55)
هرمنوتیک فلسفی :
از قرن بیستم به بعد هرمنوتیک وارد دوره جدیدی از حیات خود شد. در این دوره هرمنوتیک به جای ارائه  اصول و مبانی و روش فهم و تفسیر اثر، به تحقیق و پژوهش پیرامون خود فهم و تفسیر می پرداخت.
آغازگر این دوره تاریخی «مارتین هایدگر» متفکر و فیلسوف آلمانی بود. اگرچه پس از هایدگر، فیلسوفان زیادی در قرن بیستم دست به پژوهش و فعالیت در این باب زدند، اما این دوره بیش از همه مرهون زحمت ها و اندیشه¬های هایدگر و گادامر است.
هایدگر به شدت با هرمنوتیک شلایر ماخر، که متاثر از ایده آلیسم آلمانی و سنت رمانتیک بود، مخالفت ورزید. او نوعی انقلاب فلسفی در اندیشه و تفکر ایجاد کرد. «فلسفه هایدگر در پی فهم معنای هستی است، یعنی از همان ابتدای تعریف با مقوله فهم و هرمنوتیک همراه است. هایدگر، با یکی دانستن فلسفه حقیقی و هرمنوتیک و پدیدارشناسی، هرمنوتیک فلسفی را بنیان گذاری می کند. از نظر او وظیفه فلسفه، درک معنای هستی است و درک معنای هستی از طریق تحلیل پدیدارشناسانه وجود انسانی (دازاین) یا به عبارتی قابل فهم کردن ساختار وجودی انسان امکان پذیر است که این خود عملی هرمنوتیکی است.» (صابری، 1389: 72)
هایدگر هستی را شامل هستنده ها می داند و بین هستی و هستنده ها تمایز قائل می شود. او از وجود انسانی (دازاین) به عنوان مهم ترین هستنده در هستی و نقطه آغازین فلسفیدن حقیقی یاد می کند. «هایدگر برای دستیابی به معنای هستی، آشکار کردن هستی را از وجود انسانی آغاز می کند. او در این راه، رابطه انسان را به عنوان چیزی آغازین با جهان به بررسی می نشیند. او انسان را با عنوان هستنده ای که در جهان است، به عنوان یک واقعیت در جهانی معرفی می کند و از واقع بودن انسان در جهان حرف می زند. هایدگر این واقع بودن در جهان را واقع بودگی می نامد و بین واقع بودگی انسان (دازاین) و واقع بودگی سایر هستنده ها تفاوت قائل می شود.» (همان، ص 73)
تا پیش از هایدگر مقوله فهم متن در پی تفسیر عینی متن و درک فردیت مولف و دستیابی به مقصود او بود، اما فهمیدن یک متن به معنای موردنظر هایدگر با این دیدگاه متفاوت است. «بر اساس دیدگاه هایدگر از دور هرمنوتیکی، مفسر در برخورد اولیه با متن، با یک پیش فهم وارد می شود؛ پیش فهمی که بر طبق دیدگاه هایدگر، از ماهیت فهم، همان فهمی است که انسان با آن وجود می یابد و طی یک دور هرمنوتیکی، که با مفسر آغاز و با مفسر پایان می یابد، متن را می فهمد و تفسیر می کند و این فهم و تفسیر متن، در واقع نوعی آشکار کردن فهم خود مفسر است.» (همان، ص 81)
تفکرات هرمنوتیکی گادامر به اعتقادات هایدگر بسیار نزدیک است؛ به طوری که شاید بتوان گفت آرای او مکمل و ادامه کار هایدگر است. با این تفاوت که هایدگر با چرخش هرمنوتیکی ای که ایجاد کرد، از مباحث هرمنوتیک پیش از خود، به شدت فاصله گرفت و گادامر سعی کرد این فاصله را کم کند.
گادامر تصریح می کند که هرمنوتیک وی یک روش¬شناسی در علوم انسانی یا روشی برای هنر فهمیدن نیست، بلکه نوعی فلسفیدن است.
نتیجه گیری:
علم هرمنوتیک از آغاز شکل گیری اش تا به امروز دوران پرپیچ و خمی را سپری کرده است و با ورود هر یک از دانشمندان و فیلسوفان در زمان های گوناگون تاریخی، تحولی عمیق را در خود حک کرده است. در این بین هر یک از آن ها دیدگاه های گوناگون خود را خواه در جهت یکدیگر و گاه در تضاد با هم مطرح کرده و نظریات بزرگی را در این علم ایجاد کرده اند.
آنچه امروزه برای ما آشکار است، این است که این علم، روز به روز وسیع تر شده و راه به سوی آینده ای دور و پربار خواهد داشت و قطعا همان گونه که بشر تا به امروز حیاتش خواسته یا ناخواسته با آن دست به گریبان بوده است، همچنان روال خود را طی خواهد کرد و امید است این علم گرانمایه همیشه هدایت گر و پیش برنده انسان امروز باشد.

نويسنده: سحر جمالي

منابع:
1) قرآن کریم
2)  احمدی، بابک، (1389)، ساختار و هرمنوتیک، نشر گام نو، تهران.
3) احمدی، بابک، (1380)، ساختار و تاویل متن، نشر مرکز، تهران.
4) سید حسینی، رضا، (1381)، مکتب¬های ادبی، انتشارات نگاه، تهران.
5) صابری، محمود، (1389)، هرمنوتیک و تئاتر، پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، تهران.
6) ریخته گران، محمدرضا، (1378)، منطق و مبحث علم هرمنوتیک، نشر کنگره، تهران.
7) واعظی، احمد، (1380)، درآمدی بر هرمنوتیک، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، تهران.
8) پالمر، (1377)، علم هرمنوتیک، ترجمه حنایی کاشانی، هرمس، تهران.


مطالب مشابه :


طرح نمایش خیابانی با موضوع انقلاب

نمایشنامه طنز پرداز و نمایشنامه دانلود آهنگ جدید باران به نام




نمایشنامه طنز خیابانی : حامد بابا نامزد می شود

دانلود نمایشنامه نمایشنامه طنز باشه باشضه قبول تو فقط یه بار اونجا متن




دانلود نمایشنامه کوتاه (2)

دانلود نمایشنامه کوتاه (2) قوی




خلاصه 50نمایشنامه ایرانی

مرجع تخصصی نمایشنامه دانلود نمایشنامه وقتی شیشه چند ضلعی جلوی چشمها نباشد (طبق متن )




هرمنوتیک؛ علمی به سوی آینده ای دور و پربار

نمایشنامه قرآن مجید است همان گونه که متن در ظاهر ادبی خود طنز پرداز و نمایشنامه




نمایشنامه کمدی اکتشافات

نمایشنامه طنز" کمدی اکتشافات " این متن بصورت pdf ، وحجم آن ۳۰۳ کیلوبایت می برای دانلود




نمایش و نمایشنامه کودک و نوجوان

نمایش و نمایشنامه کودک و شناخت اصول کارکردن بدون متن, دانلود: برای




نماشنامه خياباني(دايناسورها)طنز

(دايناسورها)طنز دانلود نمايشنامه هاي پژمان شاهوردي نمایشنامه




كوتاه درباره آبزورديسم

نمایشنامه طنز: زمانی کل نمایش را متن نمایشی یا نمایشنامه می دانستند دانلود آهنگ




نمایشنامه طنز کتابخانه مظفر ( قسمت دوم )

نمایشنامه طنز کتابخانه مظفر (دانلود رایگان البته پدر متن سخنرانی مفصلی رو بدین




برچسب :