نمایش نامه های کوتاه وطنز

  • نمایش نامه کوتاه _ کمدی الاغ ها

    به نام هستی بخش<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> تقدیم به : استادم به پاس آنکه فلسفه را در کنار زندگی می بیند (آقای رهبین)         به پاس آنکه فلسفه را همه زندگی می داند (آقای شعله سعدی)        به پاس آنکه فلسفه را از زندگی کنار گذاشت(آقای آبسالان)    بازنویسی از: کمدی الاغ ها اثر پلوتوس    مشاور: مدرسه کاتولیکی که مضحکه ترم آخر را برای بهبود استادانش به کار گرفت   مکان: دایره ای در مرکز آنطرف انسانها نقش ها: دمانتوس لیانوس لئونیدا     لیانوس روی صندلی نشسته و دمانتوس وارد می شود. دمانتوس:سلام..............سلام کردما... لیانوس: سلام , چطوری؟ خوبی؟ دمانتوس : نه اصلاً خوب نیستم..... اینجوری نگام نکن! این دفعه واقعاً بیچاره شدم.گوش میدی؟؟......اه....(پشتش را به لیانوس می کند.حالا هرکدام به سمتی از تماشاگران نگاه میکنند.)(لئونیدا وارد می شود)   لئونیدا: به به , سلام دوستان!دارین از تماشای منظره چشم های بسته لذت می برید! لیانوس: از صبح تا حالا ده بار اومدی سلام کردی و رفتی! لئونیدا: با دمانتوس بودم لیانوس: اما جمع بستی , و وقتی جمع می بندی پس فرق...(تندتند حرف میزند) دمانتوس: باز داری...گ.ه.م.ی.خ.و.ر.ی (این کلمات را بازیگر بی صدا ادا می کند ما فقط صدای سوت میشنویم ).., میگم حالم بده , اونوقت تو.. لیانوس: (با عصبانیت): چی گفتی؟ دمانتوس: میگم حالم.. لیانوس: نه قبلش..گفتی دمانتوس: ..گ.ه.خ.و.ر.د.ی(صدای سوت).. لیانوس: همین ,زودباش دهنت را آب بکش, کلمه بَدِت را تُف کن! لئونیدا: دوباره پرچم دار اخلاق شروع کرد. لیانوس: زود باش دمانتوس: آخه مثبت! این کلمه که دیگه نقل و نبات همه استاداست. لیانوس: همه نه, همه اینجوری نیستن دمانتوس: آره ,یادم نبود, معلم تو اصلاً حرفای بد نمیزنه, فقط مدام مِن مِن می کنه و دنبال کلمه ها می گرده ! لیانوس: بسه دیگه ,پشت سر استاد من غیبت.. لئونیدا: خدایا نمایش ما را از شعار زدگی خلاص کن لیانوس: تاتر نه نمایش , من اصلاً دیگه حرف نمیزنم لئونیدا: آخه چه فرقی میکنه؟ دوتاش یکیه..... بذار یک چیزی واست تعریف کنم: داروین وقتی از جزایر گالاپاگوس به انگلیس بازگشت , فنچ ( گونه ای پرنده ) با خودش آورده  بود و گولد از آنجا که تمام گونه های فنچ را میشناخت و دسته بندی کرده بود و آن گونه ها مشخصه اصلی فنچ را نداشتند , آنها را فنچ نمی دانست و مدام سئوال می پرسید و دنبال گونه های این پرنده جدید بود , درصورتی که گولد شرایط زیستی متفاوت را فراموش کرده بود , دقیقاً شبیه نمایش یا تئاتر در تمدنهای مختلف! لیانوس: پس نمایش همان تئاتر دیگه؟ دمانتوس: اینقدر حرف زدین که مشکل من فراموش شد الان هزاران رویای سوخته دارن در امواج فکر پسرم غرق میشن و اگر ما کاری نکنیم ...



  • دانلود نمایشنامه کوتاه (2)

    قوی تر، نويسنده : اگوست استریندبرگ مترجم زانیار نقشبندی کاگه کی یو ، نويسنده : سه آمی مترجم قاسم غریفی كلكسیونر ، نويسنده : مشهود محسنیان و هادی جاودانی ما ابرها... نمايشنامه‌اي براي تلويزيون / ساموئل بکت مجلس ایوب پیغمبر(ع) ، نويسنده :  محمدحسن رجایی زفره ای مرگ بر مرگ ، نویسنده : رسول بانگین مرگ تصادفی یک آنار شیست ، نويسنده : داریوفو ، مترجم دکتر حسین اسماعیلی مرگ در پیاده رو ، نويسنده : قاسم غریفی من قاضي‌القضات‌ام كه مرگ مرد مُهر كردم به مِهر! ، نويسنده : نصرالله قادری نظمِ دنیایِ جدید ، نويسنده : هارولد پینتر نفرچهارم ، نويسنده : محمد صالح سلطانی سروستانی نقشه های کارتر ، نويسنده : مشهود محسنیان اتاق زرد ، نويسنده : رضا آشفته افسانه صبا ، نويسنده : بهمن مرتضوی فرشته ها ، نويسنده : علی بانگین مردی که مار شد ، نویسنده : رسول بانگین یکی برای راه ، نويسنده :  از هارولد پینتر نمک فروش (نمکی) ، نويسنده : صادق عاشورپور نوای خون ، نويسنده :  عباس شاهپیری نوبتِ رؤيــت ، نويسنده :  سعید تشکری واگویه های پندار باورمداران در آستانه حضور ، نويسنده : هوشنگ جاوید همسری برای زندگی ، نويسنده :  سیدحسین فدایی هنگامه ای که آسمان شکافت ، نويسنده :  نصرالله قادری هواپيمايي در آسمان ميگذرد ، نویسنده : رسول بانگین یرما ، نويسنده : فدریکو گارسیا لورکا ترجمه ی احمد شاملو زبان كوهستاني ، نويسنده : هارولد پينتر

  • متن های کوتاه خنده دار!!!

    ملا نصرالدین و راهب!  ملا نصرالدین و یک راهب که مراحلی از سیر و سلوک را گذرانده بودند و از دیری به دیر دیگر سفر می کردند ، سر راه خود دختری را دیدند در کنار رودخانه ایستاده بود و تردید داشت از آن بگذرد...  وقتی ان دو نزدیک رودخانه رسیدند دخترک از آن ها تقاضای کمک کرد. راهب بلا درنگ دخترک را برداشت و از رودخانه گذراند. آن دو به راه خود ادامه دادند و مسافتی طولانی را پیمودند تا به مقصد رسیدند. در همین هنگام ملا   که ساعت ها سکوت کرده بود خطاب به همراه خود گفت:« دوست عزیز! ما  نباید به جنس لطیف نزدیک شویم. تماس با جنس لطیف بر خلاف عقاید و مقررات مکتب ماست. در صورتی که تو دخترک را بغل کردی و از رودخانه عبور دادی.» راهب  با خونسردی و با حالتی بی تفاوت جواب داد:« من دخترک را همان جا رها کردم ولی تو هنوز به آن چسبیده ای و رهایش نمی کنی.» داستان حکیمانهقبل از ازدواج: مرد: آره، دیگه نمی‌‌تونم بیش از این منتظر بمونم زن: می‌‌خواهى من از پیشت برم؟ مرد: نه! فکرش را هم نکن زن: منو دوست داری؟ مرد: البته!زن: آیا تا حالا به من خیانت کردی؟ مرد: نه! چرا چنین سوالى می‌‌کنی؟ زن: منو مسافرت می‌‌بری؟ مرد: مرتب!زن: آیا منو می‌‌زنی؟ مرد: به هیچوجه! من از این آدما نیستم !زن: می‌‌تونم بهت اعتماد کنم؟ . . . : بعد از ازدواج متن را این دفعه از پائین به بالا بخوانید !! نامه مادر غضنفر به غضنفر نامه مامان غضنفر: گضنفر جان سلام !ما اینجا حالمان خوب است . امیدوارم تو هم انجا حالت خوب باشد . این نامه را من می گویم و جعفر خان کفاش برایت مینویسد .بهش گفتم که این گضنفر ما تا کلاس سوم بیشتر نرفته و نمیتواند تند تند بخواند،آروم آروم بنویس که پسرم نامه را راحت بخواند و عقب نماند. وقتی تو رفتی ما هم از آن خانه اسباب کشی کردیم.پدرت توی صفحه حوادث خوانده بود که بیشتر اتفاقا توی 10 کیلومتری خانه ما اتفاق می افته.ما هم 10 کیلو متر اینور تر اسباب کشی کردیم.اینجوری دیگر لازم نیست که پدرت هر روز بیخودی پول روزنامه بدهد .آدرس جدید هم نداریم .خواستی نامه بفرستی به همان آدرس قبلی بفرست .پدرت شماره پلاک خانه قبلی را آورده اینجا نصب کرده که دوستان و فامیل اگه خواستن بیان اینجا به همون آدرس قبلی بیان. آب و هوای اینجا خیلی خوب نیست همین هفته پیش دوبار بارون اومد،اولیش4 روز طول کشید ،دومیش 3 روز .ولی این هفته دومیش بیشتر از اولیش طول کشید . گضنفر جان ،آن کت و شلوار نارنجیه که خواسته بودی را مجبور شدم جدا جدا برایت پست کنم .آن دکمه فلزی ها پاکت را سنگین میکرد.ولی نگران نباش دکمه ها را جدا کردم و جداگانه توی کارتن مقوائی برایت فرستادم پدرت هم کارش را عوض کرده.میگه ...

  • نمایشنامه ی صابون

    يك نمايشنامه ي كوچولو براي اجرا درمدرسه<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> (اين مي تواند، يك نمايش بسيار ساده براي اجرا در مدارس ابتدايي باشد. مربي بهداشت براي تأثيرگذاري بيشترمي تواند ابتدا نمايشي ترتيب بدهد و بعد مطالبش را ارائه دهد. همچنين ، مربي بهداشت مدرسه مي تواند بچه ها را براي اجراي آن آموزش بدهد. نياز چنداني هم به دكوراسيون و لوازم ديگر نيست .) نام نمايش:صابون، دوست خوب آدمها بازيگران:1- صابون 2- گوينده(كودك مهربون) 3- چند كودك در كنار كودك مهربون(3 يا 4 نفر كافيست ، البته تعداد بچه ها بسته به انتخاب مربي مي باشد)4- ميكروب صحنه: دكور ساده و با رنگي ملايم به سليقه مربيان آراسته مي شود. يكي از بچه ها بايد لباسي بپوشد كه اورا شبيه يك صابون  نشان دهد تا نقش صابون را بازي كند. چند كودك ( 3 يا 4 نفر) با لباسهاي تميز و متحد الشكل روي صحنه ظاهر مي شوند. بهتر است لباس آنها سفيد و بسيار  تميز باشد. ميكروب ( لباس كثيف و تيره رنگ و چهره ي سياه دارد.) اجراي نمايش: ابتدا صابون روي صحنه ظاهر مي شود و به تماشاچيان تعظيم مي كند و با صداي بلند و رسا خطاب به بچه ها ، مي گويد: « سلام من برشما              اي بچه ها نوگلا  من صابونم من صابونم      براي جنگ  با ميكروبا      هميشه  توي ميدونم» كمي عقب مي ايستد.گوينده( كودك مهربون) مي آيد و با او دست ميدهد و ميخواند: « من كودك مهربونم             قدر تو را  خوب مي دونم وقتي دستام كثيف ميشن       اونها را باتو مي شورم » بقيه بچه ها هم مي آيند و كنار آنها مي ايستند و با هم مي خوانند: اي صابون اي صابون                اي قهرمان ميدون تويي يه دوست باوفا                  دوست تمام آدما با ميكروبا مي جنگي                راستي كه توزرنگي در همين هنگام، ميكروب از گوشه اي جلوي بچه ها مي پرد و داد مي زند: آهاي آهاي بچه ها              داريد چي مي گيد شما ميكروب منم ببينيد             خيلي خوبم، مي بينيد؟ صابون چيه مي سوزونه چشاتون        ليز مي كنه انگشتا و دستاتون بچه ها و صابون به طرف ميكروب مي روند و كودك مهربون مي گويد: بچه ها باور نكنيد حرفهاشو          صابون برو بشور تو دست و پاشو(به ميكروب اشاره مي كند.) بچه ها باهم مي خوانند: اي صابون اي صابون                زودتر بيا به ميدون      ميكروب نابكارو                   بيرون بكن از ميدون صابون به سوي ميكروب مي رود و با او درگير مي شود و در همان حال مي خواند: من صابونم زرنگم        با ميكروبا مي جنگم و در حال درگيري لباس كثيف ميكروب را از تنش درمي آورد و به زير پا مي اندازد. ميكروب به گريه مي افتد و فرار مي كند. بچه ها ...

  • نوشته ها و مطالب طنز جدید

    در زمانی که از در و دیوار مشکلات سرازیرند، در زمانی که تحریم و اقتصاد شکوفا گریبانگیر است. خنده را، شاد بودن را حتی برای یک لحظه بر خود حرام نگردانید. تقدیم به همه کسایی که مشکل دارند ، از جمله خودم: … من هر وقت حوصلم سر میره یه اس ام اس به یه شماره اتفاقی میدم با این مضمون: جنازه رو قایم کردم، حالا چیکار کنم؟!! . امام علی وسط نماز تیر از پاش درآوردن ،نفهمید. بعد مامانم وسط نمازش بلند میگه الله اکبر یعنی مانی اون در یخچالُ انقدر باز و بستش نکن هیچی توش نیست پدرسگ !! . . . اون تیکه ی آخر پیتزا که سیر شدی و می مونه و خورده نمیشه همون لعنتیه که روحش وقت گشنگی میاد سراغت ! . . . طریقه جمع آوری زیرسیگاری چپ شده درمنزل مجردی: ۱-قطعات درشت را با دست بردارید ۲-درجهت خلاف خواب قالی بکشید تاخاکسترها پخشوپلا شوند ۳-قالی تمیزاست . . . خدایـا : دمت گرم که بعد از گرونی دلار و تحریم ، هنوز با ۵٠ تومان صدقه ٧۰ نوع بلا رو دفع میکنی خوشحالم که تحریم بر تو اثـر نذاشته ! . . . دختره امروز ازم پرسید: آقا خیابون فلان کجاست؟ گفتم:بلد نیستم گفت:بیشعور و رفت اذیت میشم وقتی میبینم تحریمها داره مردممون رو ذره ذره آب میکنه!! . . . به قلبم گفتم : شب‌ها خواب به چشمم نمی‌‌آید ، قلبم گفت : از بس که بعد از ظهر‌ها می‌خوابی ، زر نزن بیخودم ادای عاشق ها رو در نیارا ! . . . داشتیم با مامانم وسایل انباری رو مرتب میکردیم یه دفعه مامانم یه جعبه مدادرنگی ۲۴رنگ قاب فلزی رو از توو کارتون درآورد نگاش کرد و زد زیر خنده!!! گفت: میدونی این چیه؟ اینو خریده بودم هروقت معدلت ۲۰شد بدم بهت حیف واقعا!!! خاک تو سرت !!! . . . پسره از مربی بدنسازیش میپرسه: از کدوم دستگاه بیشتر استفاده کنم که دختر کش بشم؟ مربی: دستگاه خودپردازبیرون از باشگاه!!! . . . چه دلمون بخواد ، چه دلمون نخواد ، خدا یک وقتایی دلش نمی خواد ما چیزی که دلمون می خواد رو داشته باشیم . . . . . . دوستان عزیز بهم مشاوره بدید : به نظرتون بعد از این که فوق لیسانسم رو گرفتم فلافلی بزنم یا آب هویجی ؟ . . . با داداشم رفتیم بوتیک , اون جنسی که می خواستم نبود , به فروشنده میگم , ببخشید ما یه دور بزنیم, برمیگردیم دادشم برگشته به فروشنده میگه: دروغ میگه از صب به ده نفر دیگه هم همینو گفته شما منتظر ما نباشین…

  • دهه فجر

    برنامه های اجراشده توسط کلاس پنجم ب به مناسبت آغازدهه فجر89/11/12روز ورود امام به ایران .1- خواندن آیاتی ازسوره فجر2-مقاله ای درموردزندگی نامه وفعالیت های امام راحل3-سرودبوی گل سوسن 4- نمایش شادکودکانه 5- اجرای موزیکال خواهران دوقلو6- چیستان درپایان باخواندن سرودای ایران توسط کلیه دانش آموزان مراسم پایان یافت . 16/11/89اجرای برنامه کلاس سوم الف1- خواندن قرآن2-خواندن مقاله درموردهجرت پیامبر3- خواندن سرود4-خواندن مقاله درخصوص دهه فجر5- خواندن لطیفه لبخند چیستان 6- اجرای حرکات نمایشی ژیمناستیک وطناب زنی توسط  دانش آموز زهرا عابدینی7-اجرای مسابقه هپ بازی8- گفتن خاطره ازانقلاب توسط یکی ازآموزگاران 17/11/89برنامه های اجراشده کلاس سوم ب1- تلاوت آیاتی ازقرآن 2- خواندن مقاله 3- اجرای سرودیک پروانه 4- اجرای نمایش خاله سوسکه 5- چیستان همراه بااهدای جایزه 6- بیان خاطره ای ازدوران انقلاب توسط خانم داوودآبادی 19/11/89کلاس دوم الف1- اجرای سرود روز خوب پیروزی2- نمایش3- مسابقه نقاشی باچشم بسته 4- چیستان وطنز5- دکلمه 89/11/20برنامه های کلاس اول خانم بوشهری1- قرائت قرآن 2- خواندن سرود3- خواندن دکلمه 4- اجرای نمایش نامه ای درمورداعمال پسندیده وناپسند و توبه  برنامه های اجراشده کلاس خانم دادایی89/11/251-خواندن صوره نصربه صورت آهنگین توسط همه دانش آموزان کلاس اول 2- خواندن سرودای ایران توسط همه ی دانش آموزان کلاس اول 2 3- انجام حرکات ورزشی ژیمناستیک توسط یلدا رحمانی وفاطمه حسن زاده 4- خواندن سرودقرآنی یاولدی یاولدی وصلوات قرآنی الحمدالله توسط همه ی دانش آموزان کلاس اول 25- خواندن لطیفه های جالب وشنیدنی توسط یلدارحمانی 6- دکلمه توسط یلدا رحمانی درباره ی ازدواج حضرت محمد (ص) وحضرت خدیجه 7- اجرای نمایش حسنی نگویه دسته گل توسط گروهی ازبچه های کلاس اول 2

  • مجموعه سوالات نگارش سوم راهنمایی نوبت دوم خرداد91 - 130 سوال

    مجموعه سؤالات انشا-   نگارش  پایه ی سوم  راهنمایی  الف)  درستی یا نادرستی عبارات زیر را مشخص کنید . 1)        مواعظ واندرزها در شعر گاه به شیوه ی مستقیم در قالب داستان و حکایت بیان شده اند .      2)    در نقد ادبی باید فقط  به عیب ها و کاستی ها ی یک اثر ادبی توجّه کرد .            3)  هدف از شعر تعلیمی رسیدن به سعادت و زندگی بهتر است .    4) فابل داستانی است که حیوانات رفتار، گفتار و شخصیّت انسانی ندارند .                        5) یکی از خصوصیّات متن جذّاب آغاز نیکوی آن است  .     6) رعایت فاصله ( حاشیه گذاری ) در دو طرف انشا به زیبایی متن کمک می کند .            7) در نگارش انشا انتخاب نام و عنوان زیبا و کوتاه و متناسب باید مورد توجّه باشد .      8)  در نقد ادبی بایدفقط  به عیب ها و کاستی ها ی یک اثر ادبی توجّه کرد .            9) درداستانكوتاهفضاومكانوزمانمحدوداست.        10)  ادبيّاتپايداريبخشيازادبيّاتحماسيبهشمارميآيد  .                       11) بهرهگيريازتضمينمتناسبباموضوعومحتواينوشتهبرتأثيروارزشآنميافزايد .   12) متنانشانميتواندگزارشيازشنيدههاوديدهها  باشد.        13) انشايخوبآناستكهگويا،رَساوزيباباشد.                                                  14) متنانشانميتواندنقدرفتار،گفتار،نوشتاروآثارخودوديگرانباشد.          15 ) در نگارش انشا انتخاب نام و عنوان زیبا و کوتاه و متناسب باید مورد توجّه باشد .    ب) گزینه درست را انتخاب نمایید .    در عبارات وابیات داده شده کدام آرایه ادبی به کار رفته است ؟ 16- هرچه در دل فرود آید ،  در دیده نکو نماید      الف )  کنایه            ب)  سجع                ج)  تشخیص       د)   تشبیه  17- در عبارات وابیات داده شده کدام آرایه ادبی به کار رفته است ؟    به کتاب هایی که درآن ها زندگی ، آثار و احوال و سخنان بزرگان در آن مطرح می شود، می گویند .       الف)   اتوبیوگرافی   ب)  بیوگرافی           ج)  تذکره          د)  تاریخ نگاری 18-  هرگاه شاعر و نویسنده به نام شاعر یا نویسنده ای که از او مصراع یا بیت یا سخنی آورده اشاره کند به آن آرایه ..... می گویند.        الف)  تضمین پنهان       ب)  تضمین آشکار     ج)  تلمیح          د) ترکیب     19-  کدام گزینه از ویژگی های رمان نیست ؟   الف)  شرح مفصّل حوادث   ب) فضا ومکان و زمان محدود   ج)   طولانی بودن داستان    د)  فراوانی شخصیّت   20-  کدام گزینه به شکل مونولوگ نوشته نمی شود     الف)  مناجات   ب)  نیایش         ج)   نمایش نامه    د)  مرثیه  21- كدامگزينهبخشيازادبياتحماسيبهشمارميآيد  ؟الف) ادبيّاتپايدا        ...

  • عشق‌های خنده‌دار

    عشق‌های خنده‌دار

    عشق‌های خنده‌دار .. وبلاگ خنده و طنز قبل از دیدن تصاویر زیر به سایت های زیبای زیر نیز سری بزنید     www.takcarpet.blogfa.com      www.takcarpet.ir  بهترین هدیه برای کسانی که دوستشان دارید و زیباترین برای دکوراسیون خانه در سایت های بالا سینما و تلویزیون > سینمای‌جهان  - نوید غضنفری:بالاخره موقعیت‌اش پیش آمد، این که درباره فیلم‌های دوست‌داشتنیِ کمدی رمانتیک حرف بزنیم. همین‌طور در کمینِ موقعیت بودیم تا فراهم شد. نمایش کمدی رمانتیک «تعطیلات» از هشتم دسامبر سال گذشتة میلادی در سینماهای آمریکا شروع شده و نانسی مه‌یرز، کارگردان، نویسنده و تهیه‌کنندة آن است. مه‌یرز کمدی‌های خوبِ «یه چیزی باید داد!» و «آن چه زنان می‌خواهند» را توی کارنامه‌اش دارد. اما این‌طور که نظرسنجیِ سایت‌های اینترنتی از منتقدان نشان می‌دهد، انگار «تعطیلات» با وجود بازیگران قابل توجهی مثل کیت وینسلت، کامرون دیاز و جود لاو نتوانسته موفقیت فیلم‌های قبلی را به دست بیاورد. ماجرای «تعطیلات» از این قرار است که آماندا وودز (کامرون دیاز) ساکن کالیفرنیای جنوبی است و آیریس سیمپکینز (کیت وینسلت)، 6 هزار مایل آن طرف‌تر در حومة لندن ساکن است. هر دو آدم‌هایی شکست خورده‌اند و خیلی تصادفی با یکدیگر، توی یک وب‌سایت اینترنتی آشنا می‌شوند، از درد مشترک‌شان می‌گویند و تصمیم می‌گیرند برای تعطیلات کریسمس به مدت دو هفته جایشان را با هم عوض کنند! آماندا به انگلیس می‌رود و آیریس هم به خانة آماندا در کالیفرنیا نقل مکان می‌کند، غافل از این که قرار است توی همین سفر کوتاه، زندگی هر دو نفرشان زیرورو شود و در مکان‌های جدید، درگیر روابط عاطفیِ تازه‌ای بشوند. راستش را بخواهید، بیشتر از این، کاری با «تعطیلات» و موفق بودن یا نبودنش نداریم، اصلا به ما چه؟! فرصت طلایی‌ای پیش آمده و می‌خواهیم دربارة ژانری حرف بزنیم که خیلی از فیلم‌های عزیز عمرمان توی آن قرار دارند. جایی توی کتاب «گفت‌وگو با بیلی وایلدر» (ترجمه گلی امامی)، کامرون کرو (کارگردان کمدی رمانتیک‌بازی که فیلم‌هایی مثل «جری مگوایر» را در کارنامه‌اش دارد) از بیلی وایلدر ( یکی از پدربزرگ‌های فیلم‌های کمدی رمانتیک با ساخت فیلم‌هایی مثل «سابرینا» و «آپارتمان») می‌پرسد که نظرش دربارة کمدی‌های رمانتیک جدید چی است؟ وایلدر جواب می‌دهد:   «...این روزها دیگر خیلی کمدی نمی‌سازند، چون دیالوگ‌اش زیاد است. دوست دارند بیشتر (فیلم‌ها) حرکت و فعالیت داشته باشند...» کرو دوباره فرضیه‌ای را مطرح می‌کند: «در فرهنگ امروز، با از بین رفتن اختلاف طبقاتی و نژادی، موانع نمایشیِ کمتری برای دور افتادن زن و مرد ...

  • حراج وسایل گران قیمت شیطان

    گویند روزی شیطان همه جا جار زد که قصد دارد از کار خود دست بکشد و وسایلش را با تخفیف مناسب به فروش بگذارد. او ابزارهای خود را به شکل چشمگیری به نمایش گذاشت. این وسایل شامل خودپرستی، شهوت، نفرت، خشم، آز، حسادت، قدرت‌طلبی و دیگر شرارت‌ها بود. ولی در میان آنها یکی که بسیار کهنه و مستعمل به نظر می‌رسید، بهای گرانی داشت و شیطان حاضر نبود آن را ارزان بفروشد. کسی از او پرسید: «این وسیله چیست؟»شیطان پاسخ داد: «این نومیدی از توانایی‌های خود و رحمت خدا است.»آن مرد با حیرت گفت: «چرا این قدر گران است؟»بقیه در ادامه مطلبشیطان با همان لبخند مرموزش پاسخ داد: «چون این مؤثرترین وسیله من است. هرگاه سایر ابزارم بی‌اثر می‌شوند، فقط با این وسیله می‌توانم در قلب انسان‌ها رخنه کنم و کاری را به انجام برسانم. اگر فقط موفق شوم کسی را به احساس نومیدی، دلسردی و اندوه وا دارم، می‌توانم با او هر آنچه می‌خواهم بکنم. من این وسیله را در مورد تمامی انسان‌ها به کار برده‌ام. به همین دلیل این قدرکهنه است!»منبع:yekibood.ir