پادگان 06

  • سهام پروژه پادگان 06 پاسداران

    موسسه بيمه بتاجا طي نامه شماره  45/1977/8/20- 22/3/92 اعلام داشته با ايجاد تمهيداتي در راستاي گسترش طرح فوق مصوب گرديده كليه كاركنان شاغل و بازنشسته آجا بتوانند به مناسبت اعياد شعبانيه از دوسهم 500 هزار توماني بصورت اقساط 10 ماهه و كسر از فيش حقوقي برخوردار شوند.مهلت ثبت نام 92/4/01   الي   92/04/31  ، علاقمندان جهت ثبت نام در پروژه مزبور و چگونگي پرداخت اقساط و كسب اطلاعات مورد نياز ،به دفاتر بيمه صبا در محل سكونت و يا در مراكز استان مراجعه نمايند.



  • پروژه پاسداران

    سهام پروژه پادگان 06 پاسداران به پرسنل پايور و بازنشسته آجا واگذار ميگردد.

  • کاملترین کدهای مراکز آموزش نظام وظیفه ( کد محل پادگان آموزشی سربازی) بروز رسانی : 1391/04/26

    در آخرین برگه ای که برای سربازها میاد یه کد محل آموزش خورده که نشان دهنده محل پادگان آموزشی هست . در لیست زیر فهرستی تقریبا کامل از کد محل آموزش سربازی را گذاشته ام :آخرین بروز رسانی کدها : 1391/04/26توجه کنید که تعدادی از کدها عوض شده و هم محل قبلی و هم محل جدید در روبروی کدها آمده است . با تشکر از همکاری خوانندگان محترم ((( کدهای مراکز آموزش نظام وظیفه )))کد 01 : مرکز اموزش ولیعصر تبریزکد 02 : نیروی انتظامی سعید آباد (آذر بایجان شرقی)کد 03 : ارومیهکد 04 : بیرجند - ارتشکد 05 : کرمان ارتش 05  همچنین جدیدا : کد 5 :نیروی انتظامی مرزبانی کرمانشاه است اسم پادگانشم شهید رجایی تو منطقه ای به اسم سراب نیلوفر استکد 06 : اراک نیروی انتظامی 06کد 07: شهید بهشتی اصفهان البته در سال جدید : کد 07 :  کازرون - استان فارس  مرکز آموزش شهید قنبر ترابی و همچنين جديدا یروی هوایی تهران میدان امام حسین !!کد 08 مرکزآموزش خاش زاهدان نیرو زمینی ارتشکد 10 : نیروی انتظامی اهوازکد 11 : اراک نیروی انتظامی شهید دستغیب جهرم-فارس (ناجا)کد 12 :نیروی انتظامی مرزن آباد چالوسهکد 13 : نیروی انتظامی مشکین شهرکد 14 : اصلاندوز اردبیلکد 16 : زابل ( شاید هم پادگان آموزش ولیعصر ناجا )کد 17 :نیروی هوایی شیراز ارتش منطقه هوایی شهید دورانکد 20 : نیروی هوایی ارتش دانشگاه هوایی ستاری - شمشیری آذری (تهران)کد 21 : پایگاه شکاری شهید نوژه همدان(نیروی هوایی ارتش) کد 22 : توپخانه شهر رضا (اصفهان)کد 26 : جدیدا این کد مربوط به عجب شیر هست !کد 27 : نیروی هوایی سمنانکد 28 : نیروی هوایی ارتش بابلسرکد 29 : نیروی هوایی تبریز(سردرود)کد 31 : پدافند هوائی ارتش - هاشم آبادکد 32 : پدافند نیروی هوایی تهرانکد 33 : مرکز آموزش عجب شیر کد 34 : ممکنه ارتش 05 کرمان باشهکد 35 : نیروی زمینی ارتش تهران آموزشی 01کد 36 :نیروی زمینی ارتش تهران آموزشی 02کد 37 : ارتش نیروی زمینی عجب شیر - البته گویا کد 33 هم عجب شیرهکد 38 :مربوط به ۰۴بیرجندکد 39 :کرمان نیروی زمینی ارتشکد 40 :نیروی زمینی ارتش کازرونکد 41 : 08 نیروی زمینی ارتش خاش (سیستان و بلوچستان )کد 42 : نیروی زمینی ارتش هوابرد شیرازکد 44 :تیپ هوابرد ارتش شیرازکد 45 : نیروی زمینی ارتش مراغه کد 46 : 22 توپخانه شهرضا کد 47 : نیروی زمینی ارتش گروه 33 توپخانه پرندککد 49 : نیروی زمینی ارتش لشگر 16 زرهی قزوینکد 52 : مرکز آموزش 23 پرندک (تهران)کد 53 : لشکر 30 دوآبکد 54:لشگر ٥٨ چهل دختر شهارودکد 56 : ارتش – قوچان کد 57 : ارتش لشکر 81 زرهی کرمانشاهکد 59 : آموزشگاه  شهدا کرمانشاه نزسا (نیروی زمینی سپاه)کد 62 : سپاه شیروانکد 64 : پادگان نبی اکرم میبد (یزد)کد 65 : مرکز آموزش نیرو مقاومت شهید بهشتی شیروان (خراسان شمالی)کد 70 : سپاه کرمانکد 71 : نیروی ...

  • روز یک شهریور

    بالاخره یک شهریور اومد و ما رفتم میدان سپاه شهریار و بهمون گفتن اقا فردا خودتو معرفی کن پادگان فرداش رفتیم اونجا و و پذیرشمون کردنو و گفتن به خاطر تعطیلی های اجلاس سران برید 10 روز دیگه بیاید و ما گفتیم اه پس کی این سربازی شروع میشه ذوق داشتیم واسه رفتن اما میگن لحظه وصال خوشه نه خود وصال(چون تو اموزشی مخصوصا هفته اول به غلط کردن میندازنت) و واسه یه مرخصی روز برگ حاضری کل پادگانو جارو کنی بگذریم روز دهم شب بود من رفتم سرمو ماشین کردم اونم با نمره 4.عرض میکردم صبح ساعت 4 بود که از خونه زدم بیرون و رفتم به سمت پادگان یاد این جمله افتادم که میگن ساعت 4 صبح سه نفر تو خیابونن سگ و صوفور و سرباز و سوار ماشین شدم چون لیسانسه ها به شلوارشون تو اموزشی نوار قرمز میدوزن سربازای دیگه تو خیابون فکر میکنن اونا دژبان پادگانن چون دژبانام قرمز میدوزن نشستم تو ماشین از راننده تا تمام مسافرا سرباز بودن یارو گفت کجا خدمت میکنی گفتم 06 گفت میکشی با نه گفتم هی گفت چن ماهی گفتم دارم حالا گفت شما دژبانا همتون همین طورین منم اول منظورشو نفهمیدم  اما بعد یه هفته که بهمون روز برگ دادن و با دژبان کلنجار رفتم خوب فهمیدم چی میگفت اون بابا....رسیدم دم در پادگان بهمون گفتن اقا برو ورود از در اونوریه تو راه دو تا از یچه های روز اولو که باهم تو میدان سپاه بودیمو دیدم  1حسین فضلعلی              2حسین سالارپور جفتشون یچه اسلامشهر بودن دومی که همون روزای اول رفت دژبان شد و اولی الان تخت بالا سری من میخوابه و پسر دوس داشتنیو خوبیه  وارد پادگان شدیمو و هممونو گشتن ما افتاده بودیم گردان نصر و با بچه هایی که تو گردان نصر بودن راه افتادیمو رفتیم یه سمت گردان در حال رفتن دیدیم که سربازای اموزشی زیر دیپلم دارن جارو میزنن  و بهشون تیکه انداختیم و اونا هم گفتن شما رو هم میبینیم ما هم گفتیم انگار نوار قرمز دور شلوارمونو نمیبینی ما لیسانسیما؟؟؟؟؟؟؟؟ اومدن به صفمون کردن و تا دلتو بخواد گربه رو دم حجله گشتنو ترسوندنمون  از ساعت 8 صبح تا 11 شب روز اول واسمون حرف زدنو و بابامونو در اوردن چون پوتینامونم نو بود تمام پاهمون تاول زد و داغون شد از شانس ما تو پادگان اشنا گیر اوردیمو کردنمون منشی

  • پادگان آموزشی مالک اشتر اراک : گردان کربلا گروهان جهاد دی 88

    خاطرات دوران سربازی جز خاطرات خوب هر فرد است  همین موضوع انگیزه ای برای نوشتن این خاطرات شده است    جدید ترین پست توصیه هایی برای سربازان آموزشی مالک اشتر اراک با کد 061- روز اعزام به سربازی اول دی ماه بود که رفتم به شهرک آزمایش برای اعزام می دانستم که کد 06 مربوط به پادگان آموزشی مالک اشتر اراک است وقتی رفتم تعداد زیادی  امده بودند بعضی ها تنها و بعضی ها همراه با خانواده شاید بتوان گفت جمعیتی حدود دو الی سه هزار نفر بود به هر حال بعد از گذشت سه الی چهار ساعت و در فشردگی جمعیت ما را در ساختمان نظام وظیفه راه دادند و هر پادگان را در جایی جمع کردند ما که در پادگان مالک اشتر افتاده بودیم حدودا 30 نفر بودیم که برگه سفید را گرفتند و گفتند خود را تا ساعت 10 صبح در ترمینال کاوه برسانید . من هم یک راست سوار تاکسی به مقصد ترمینال کاوه نظام وظیفه توسط یک اتوبوس ولو ما را به مقصد پادگان مالک اشتر اراک فرستاد در بین راه توقفی برای نماز و نهار نیز داشتیم و بالخره ساعت 4:30 به در پادگان که نرسیده به شهر اراک و در کنار یک دانشگاه آزاد است رسیدیم ما جلوی در پادگان به خط شدیم و به ما توضیح داده شد که لباسها و ... را تحویل می گیرید و همین امروز به خانهایتان بر می گردید در واقع در ابتدای کار یک هفته مرخصی به ما داده شده بود .   به داخل پادگان رفتیم  ما ترکیبی از    فوق دیپلم   لیسانس    فوق لیسانس  و  دکترا بودیم ما را درون سوله ای هدایت کردند و مدارک ما را برای تشکیل پرونده گرفتند بعد از این کار ما به انبار هدایت شدیم که در انجا به هر یک از ما یک کولی که حاوی : پوتین  دو دست لباس  اور کت و چیز های دیگر بود داده شد و توصیه هایی نیز به ما داشتند که مثلا موبایل نیاورید و چه چیزهایی تهیه کنید دیگر هوا تاریک شده بود که به ما گفتند هر که کولی خود را گرفت میتواند برود تقریبا ساعت 19:30 دقیقه بود که اتوبوس به مقصد اصفهان راه افتاد و البته کرایه را نیز خودمان دادیم . ساعت 23 به ترمینال کاوه رسیدیم و هر یک از بچه ها به خانه خود رهسپار شد من روی صندلی کنار تلفن های ترمینال نشسته بودم که با آقایی به نام   سید رسول راست قدم   آشنا شدم در واقع اولین دوست سربازی من بود که همین جا برایش آرزوی موفقیت در طول زندگی اش را خواستارم .     2- پایان مرخصی و آغاز سربازی ( آموزشی ) بلیتی که قبلا رزرو کرده بودم ساعت 11:30 بود ولی به دلایلی زودتر به ترمینال رفتم ساعتی در اتاق انتظار نشستم تا اولین سرباز وارد شد که بر حسب اتفاق آقای سید رسول راست قدم  بود  وما به گفتگو پرداختیم تا ساعت 11:30 شد بعد هم سوار اتوبوس تا پادگان مالک اشتر  جلوی در که رسیدیم دژبان تمامی وسائل ما ...

  • کد های پادگانهای آموزشی

    در لیست زیر فهرستی تقریبا کامل از کد محل آموزش سربازی را قرار داده ام :کد 1 : مرکز اموزش ولیعصر تبریزکد 2 : نیروی انتظامی سعید آباد (آذر بایجان شرقی)کد 3 : ارومیهکد 4 : بیرجندکد 5 : کرمان ارتش 05کد 6 : اراک نیروی انتظامی 06کد 7: شهید بهشتی اصفهانکد 10 : نیروی انتظامی اهوازکد 11 : اراک نیروی انتظامی شهید دستغیب جهرم-فارس (ناجا)کد 12 :نیروی انتظامی مرزن آباد چالوسهکد 13 : نیروی انتظامی مشکین شهرکد 14 : اصلاندوز اردبیلکد 16 : زابلکد 17 :نیروی هوایی شیراز ارتش منطقه هوایی شهید دورانکد 20 : نیروی هوایی ارتش دانشگاه هوایی ستاری - شمشیری آذری (تهران)کد 21 : پایگاه شکاری شهید نوژه همدان(نیروی هوایی ارتش)کد 27 : نیروی هوایی سمنانکد 28 : نیروی هوایی ارتش بابلسرکد 29 : نیروی هوایی تبریز(سردرود)کد 31 : پدافند هوائی ارتش - هاشم آبادکد 32 : پدافند نیروی هوایی تهرانکد 33 : مرکز آموزش عجب شیرکد 35 : نیروی زمینی ارتش تهران آموزشی 01کد 36 :نیروی زمینی ارتش تهران آموزشی 02کد 37 : ارتش نیروی زمینی عجب شیر - البته گویا کد 33 هم عجب شیرهکد 38 :مربوط به ۰۴بیرجندکد 39 :کرمان نیروی زمینی ارتشکد 40 :نیروی زمینی ارتش کازرونکد 41 : 08 نیروی زمینی ارتش خاش (سیستان و بلوچستان )کد 42 : نیروی زمینی ارتش هوابرد شیرازکد 44 :تیپ هوابرد ارتش شیرازکد 45 : نیروی زمینی ارتش مراغهکد 46 : 22 توپخانه شهرضاکد 47 : نیروی زمینی ارتش گروه 33 توپخانه پرندککد 49 : نیروی زمینی ارتش لشگر 16 زرهی قزوینکد 52 : مرکز آموزش 23 پرندک (تهران)کد 53 : لشکر 30 دوآبکد 54:لشگر ٥٨ چهل دختر شهارودکد 57 : ارتش لشکر 81 زرهی کرمانشاهکد 62 : سپاه شیروانکد 64 : پادگان نبی اکرم میبد (یزد)کد 65 : مرکز آموزش نیرو مقاومت شهید بهشتی شیروان (خراسان شمالی)کد 71 : نیروی زمینی سپاه امام رضا(ع) کازرونکد 72 : پادگان شهید ثابت خواه ، سپاه ، گیلان غرب کرمانشاهکد 73 : نیروی زمینی سپاه پادگان شهید قاضی تبریزکد 74 : نیروی زمینی سپاه ولیعصر(عج) آبادهکد 75 : وزارت دفاع قزوینکد 76: نیروی انتظامی تبریزکد 77: هواپیمایی کرمانکد 78: نیروی هوای سپاه خاتم یزدکد 80 : ستاد مشترک سپاهکد 81 : سپاه مرودشت یا نیروی هوایی ارتش مهرآباد - تهرانکد 82 : سپاه مرودشتکد 83: نیروی زمینی سپاه مالک الشتر ارومیهكد 85: نیروی دریایی كوهك ارتش.کد 86 : كهریزك تهران ارتشکد 87 : نیروی مقاومت سپاه پادگان خاتمی یزدکد 88 : نیروی هوائی سپاه اردکانکد 89 : سازمان زندان کرجکد 91 : سپاه ( نیروی زمینی ) در اقلید فارس (شیراز )کد 94 :سپاه پادگان ولیعصر ساریكد 97 : پادگان بلال حبشیکد 101 : دزفول سپاهکد 105 : هتل ولیک بابل پادگان المهدی بابل نیروی زمینی سپاهكد 111 : نیروی انتظامی جهرمکد 119 : نیروی دریایی ارتش سیرجان کرمانکد 115 : لشگر چهار شکاری ...

  • اولین مرخصی

    حدود ده روز بود که تو پادگان بودم و دلم حسابی واسه خونه لک زده بود و چند نفری از بچه ها رفته بودن خونه اما هنوز من نرفته بودم بالاخره از فرماندم قول گرفتم که بهم روز برگ بده و با دو تا از بچه ها(بهنام صادقی و حسین فضلعلی)از در پادگان زدیم بیرون و باورتون نمیشه دیدن خیابون و مردم یه حس خیلی خوبی داشت که نگو و نپرس ساعت حدود 5 بعد از ظهر بود و ما تو پاسداران بودیم و تو اون تایم واقعا مسیر ها شلوغه و به خودمون گفتیم بهترین مسیر رسیدن به ازادی متروست و رفتیم قلهک و از اونجا تا ازادی یه ساعت تو راه بودیم و خیلی خجالت میکشیدم چون هم رنگو روم داغون بود و هم لباسهام بوی  بدی میداد بالاخره رسیدم ازادی و نشون یه این نشون که وقتی رسیدم خونه ساعت نزدیک 7/30 بود تا رفتم حموم ویه چیزی خوردم شد هشتو نیم شب و من باید ساعت 4 صبح از خونه میرفتم سمت پادگان از طرفی خوابم گرفته بود و از طرف دیگه دلم واسه لباسهام تنگ شده بود و (نخندیدن سربازی رفته ها میدونن چی میگم مگه نه؟) دوست داشتم برم بیرونو تو شهر یه دور یزنم لباسهامو پوشیدمو زدم بیرون تا دو ساعت بیرون بودم و مثه معتادا چرت میزدم از بیرون هیچی نفهمیدم و اومدم خوابیدم  با یه چشم به هم زدن ساعت موبایلم بیدارم کرد اول فکر کردم خوابیدمو گوشیمو سایلنت نکردم و دوستامم که دارن زنگ میزنن اخه باورم نمیشد پنج 6 ساعت گذشته بود و باید برم پادگانو با هر بد بختی ایی بود از خونه رفتم سمت پادگان یادش بخیر

  • تلو اردوگاه شرایط سخت

    تلو اردوگاه شرایط سخت

    تقریبا از اواسط دوره موضوع داغی که بین بچه ها رواج داشت این بود ایا تلو میریم؟اون هم دلیلیش این بود که ما اگه تلو میرفتیم کی باید نگهبانی میداد چون پادگان فقط 350 تا اموزشی داشت اما حرف های رقتنو نرفتن ادامه داشت تا اینکه اواسط مهر بهمون گفتن بله 23 مهر رفتنی هستیم و بهمون چادر دادن و گفتن بشینید بدوزیدشون و .....روز موعود فرا رسید و قرار شد 3 شب و چهار روز بریم تو تلو(به قول بچه ها تلفات لیسانس وظیفه)از پادگان تا اونجا حدود نیم ساعت راه بود و تا رسیدیم چادر زدیمو و وسایلمون رو گذاشتیم اونجا ناهار خوردیمو کلاس شروع شد و اگه اشتباه نکنم رفتیم واسه تیر اندازی 100 متر که تا دلتون بخواد تیر به هدف نزدیم            اقا خسته و کوفته از میدون تیر برگشتیم سمت چادرها ولی تا امدیم یه چیزی بخوریم گفتن باید بریم سر کلاسو زیر افتاب نشستیم و ساعت حدود 5 بود که کلاسمون تموم شد و برگشتیم به سمت چادرامون و تو برنامه تا ساعت 5 پیش بینی شده بود ولی فرماندمون واسه این که زهر چشم بگیره تا یازده شب واسمون داستان درست کرد و شبش خدایی خیلی سرد بود انگار تو سیبری بودیم و با هر بد بختی بود خوابیدیم روز بعدی هم 200 متر رو زدیم یادمه استوار قادری واسم 5 تا تیر اخرمو زد و خداییشم به سیبل هم  زد و شبشم بردنمون رزم شبانه و صورتمونو سیاه کردیم با گواش بعضی ها هم مثه سارق های بانک جوراب کشیده بودن رو سرشون دو ساعتی راه رفتیم و بهمون ستاره ها و.....یاد دادن و برگشتیم خوابیدیمو وفرداشم گذشتو روز بعدش اومدیم پادگان خداییش خیلی کثیف شده بودیم و رفتیم حمام در شرایط سخت یعنی مثل همیشه اخرین گردان با اب سرد.