زندگینامه فرانسیس بیکن - بیوگرافی دانشمندان ، زندگینامه دانشمندان - فرانسیس هالتون.زندگی نامه

زندگینامه فرانسیس بیکن

فرانسیس بیکن در ۲۶ ژانویه ۱۵۶۱ در لندن (یورک هاوس) در منزل پدرش سر نیکولا بیکن متولد شد. پدر او بیست سال اول سلطنت الیزابت مهردار سلطنتیبود. مادر بیکن لیدیآن کوک خواهر زن لرد بارلیخزانه‌دار ملکه الیزابت و یکیاز مقتدرترین مردان انگلیس بود. این زن در علم کلام متبحر بود و با اسقف‌هایزمان خویش به لاتین مکاتبه می‌کرد.

فرانسیس هالتون.زندگی نامه

فرانسیس هالتون.زندگی نامه

فرانسیس بیکن در ۲۶ ژانویه ۱۵۶۱ در لندن (یورک هاوس) در منزل پدرش سر نیکولا بیکن متولد شد. پدر او بیست سال اول سلطنت الیزابت مهردار سلطنتیبود. مادر بیکن لیدیآن کوک خواهر زن لرد بارلیخزانه‌دار ملکه الیزابت و یکیاز مقتدرترین مردان انگلیس بود. این زن در علم کلام متبحر بود و با اسقف‌هایزمان خویش به لاتین مکاتبه می‌کرد.

در دوازده سالگیبیکن را در کمبریج به کالج ترینیتیفرستادند ولیپس از سه سال آنجا را ترک کرد. در شانزده سالگیدر سفارت انگلیس در پاریس ماموریتیبه ویپیشنهاد شد. پدر او در سال ۱۵۷۹ وفات یافت.

در ۱۸۸۳ از تانتون به نمایندگیمجلس انتخاب شد. چند سال بعد لرد اسکس دوست بیکن توطئه‌ایبر ضد ملکه ترتیب داد تا او را زندانیکند و جانشینش را به تخت بنشاند. بیکن در نامه‌ایاو را از این عمل واداشت و به او نوشت که تا ابد به ملکه وفادار است. اسکس در پیتوطئه‌اینافرجام بر ضد الیزابت زندانیشد تا اینکه موقتاً آزاد گردید، ویدوباره به جمع نیرو پرداخت و با قوایخود به سویلندن حرکت کرد. بیکن به خشم تمام بر ضد اسکس قیام کرد و در این میان عضو دیوان عالیکشور گردید. اسکس دوباره گرفتار شد و او را به اتهام خیانت به محاکمه کشیدند. او مجرم شناخته شد و محکوم به مرگ گردید. شرکت بیکن در محاکمه اسکس او را تا مدتیمنفور ساخت.

در ۴۵ سالگی ازدواج کرد و در ۱۵۹۸ به جهت قروض خود به زندان افتاد. در ۱۶۰۶ مشاور قضاییسلطنتیگردید و در ۱۶۱۳ معاون دادستان کل شد و در ۱۶۱۸ در ۵۷ سالگیبالاخره به مقام صدارت عظمیرسید.

فرانسیس بیکن فیلسوف انگلیسیدر دنیایفلسفه جایگاه ویژه‌ایدارد. بسیاریویرا محور اصلیتحول فکریدر قرون وسطیمی‌دانند تا جاییکه پایان تفکر کلیسا را به اندیشه‌هایاو نسبت می‌دهند. فرانسیس بیکن معتقد بود که «علم بر انسان و جهان تسلط دارد» و «بر طبیعت نمی‌توان مسلط گشت مگر آنکه از قوانین آن آگاهییابیم» و در رد اندیشه کلیسا چنین عنوان کرد که «اگر انسان ذهن خود را معطوف به ماده کند در حدود آن کار می‌کند و از حدود ماده تجاوز نمی‌نماید.»

ویمعتقد بود که ادراک ما از حقیقت تنها در همان حدیاست که مشاهدات ما اجازه می‌دهد و خارج از حیطه مشاهدات چیزینمی‌توانیم بدانیم. از نظر او ذهن مسئول یافتن روابط در ماده به ‌وسیله مشاهده و تجربه‌ است و میان علم و عمل و مشاهده فرقینیست. راهیکه ویبرایرسیدن به بصیرت و ادراک بهتر از جهان پیرامون پیشنهاد می‌کند چنین است : «با کسب دانش طبقه بندیمادیات بر اساس ارزش و اعتبار آن، ذهن خود را از تزویر دور دار» و برایرسیدن به آن باید ذهن را از بتهاییکه آن را احاطه کرده‌اند رها سازیم.


,