گزارش تصویری سفر زمینی به ارمنستان

خلاصه موقع درخواست گواهینامه بین المللی یکی برای بابا گرفتیم و یکی برای اقای همسر .

همه هزینه پلاک و گواهینامه بین المللی 200 تومان شد.البته ما دوتا گواهینامه گرفتیم .

گواهینامه ها یک سال اعتبار دارند .ولی پلاک همیشگی هست .

مسیر سفر ما از اصفهان شروع میشد .به این صورت

اصفهان- قزوین – زنجان – تبریز- مرند- جلفا- سیه رود -مرز نوردوز-

شب را جلفا خوابیدم .در مهمانسرای حاج علی خرم .هزینه یک شب اقامت ما در یک اتاق 3 تخته 45 هزار تومان شد .شام را هم رستوران زیر هتل خوردیم .و فردا صبح ساعت 6 راه افتادیم به طرف مرز

در سیه رود ماشین را پر از بنزین کردیم .

بابا در اصفهان با دلر پلاک ماشین را سوراخ کرده بودن و لب مرز خیلی راحت پلاک را نصب کردن .از صرافی نزدیک مرز کمی از پولها را تبدیل به درام کردیم .

و سپس کارهای اداری برای گرفتن ویزا و بیمه کردن ماشین در ارمنستان و...

همه کارها با سرعت معمول انجام میشد .مرز خلوت بود و ما اصلا معطلی و در صف بودن نداشتیم

بلاخره از پل رودخانه ارس رد شدیم و وارد خاک ارمنستان شدیم .اولین شهر مغری بود

مسیر راه بسیار زیبا بود .جنگلهای بکر و دست نخورده .در همون ابتدای راه در مسیر برای خوردن صبحانه توقف کردیم .و در کنار جاده کلی تمشک چیدیم و خوردیم .

جاده ها بسیار خطرناک بودن .پر ازچاله .پر از پیچ های تند پیش بینی نشده .چون هیچ علائم رانندگی در جاده ها وجود نداشت .دره های عمیق بدون هیچ حفاظی در جاده

مسیر هشت ساعته از مرز ایران تا ایروان بسیار زیبا بود و همینطور بسیار خلوت .گاهی فقط ما در جاده بودیم .شهر هایی که سر راه میدیدم برای من بسیار جذاب بودن .

پمپ بنزینها کوچک و خلوت بود .

وقتی به ایروان رسیدیم غروب بود .ما یک راست به میدان هاراپاراک که از میدانهای معروف ارمنستان هست رفتیم چون شنیده بودیم اونجا کسایی هستن که اپارتمان و یا خانه خودشان را به مسافران اجاره میدهند .

وقتی به میدان رسیدم تازه هوا تاریک شده بود .و ما یک دفعه مشاهده کردیم که میدان که در بدو ورود ما خلوت بود کم کم شلوغ میشود و ناگهان تعداد زیادی دختر و پسرهای شیک پوش را دیدیم که برای گوش دادن به صدای زیبای خواننده های ارمنی اونجا اومدن و چراغهای حوض بزرگ وسط میدان روشن شد .مردم دور تا دور حوض نشستن و به رقص اب خیره شدن و گویا اون محیط به اونها ارامش خاصی میداد .و کم کم دختر و پسرهای عاشق همدیگه را در اغوش گرفتن و صحنه های بسیار رومانتیکی را مشاهده کردیم .

در میدان هاراپاراک تعداد زیادی ایرانی و همینطور ارمنی هایی که ایرانی میدونستن به ما خونه و اپارتمان پیشنهاد دادن .قیمتها تقریبا زیاد بود و وقتی که خونه ها را میدیدم اصلا نمیارزید .ما که از مسیر طولانی سفر خسته بودیم کاملا مستاصل شده بودیم و نمیدونستیم چکار کنیم .تا اینکه یک پسره جوان با لحجه اصفهانی با ما شروع به صحبت کرد و گفت ایا خونه میخوایم .

اون گفت که دوست دختره ارمنی اش خونه ای برای اجاره داره .و نهایتا ما اون خونه را به مدت چهار شب 200 دلار اجاره کردیم .

وقتی سوزان به ما سلام کرد . من تعجب کردم و گفتم چطور فارسی صحبت میکنی و اون گفت که دو سال عروس اصفهانی ها بوده و بعد طلاق گرفته و به کشورش برگشته .و الان با دوست پسرش که همون جوان اصفهانی بود زندگی میکرد .

بدون اینکه ما ازش سوالی بکنیم شروع کرد به درد و دل کردن از زمانی که عروس اصفهانیها بوده .و گفت شوهرش بسیار مامانی بوده و مادرش در همه امور دخالت میکرده .اون با تعجب گفت که حتی در مورد اتاق خوابش هم مادر شوهرش دخالت میکرده و همین باعث شده که از شوهرش جدا بشه .سوزان گله میکرد که چرا شوهرش قبل از ازدواج این مساله را با اون در میان نگزاشته تا سوزان با چشم باز ازدواج کنه و یا هرگز ازدواج نکنه من بهش گفتم این مشکل شاید در اصفهان شدیدتر باشه ولی تقریبا همه مردان ایرانی مامانی هستن و تقریبا همه مادر شوهرها به خودشون حق دخالت میدن .و متاسفانه این یک مشکل بزرگ در تمام ایرانه .و بقدری عادی هست براشون که فکر نمیکنن باید قبل از ازدواج بگن .

بهش گفتم چطور با اون پسر اشنا شده و اون گفت که شوهرش توریستی بوده که به ارمنستان سفر کرده بوده و بعد عاشق اون میشه و ازدواج میکنن .با اینکه خیلی دوست داشت داستان زندگیش را برامون مفصل بگه ولی شب بود و ما خسته .

خونه کاملا مبله بود . کوچیک و قدیمی.ولی ارامش خاصی داشت .دو تا اتاق خواب یک نشیمن .و اشپزخانه و حمام و توالت .در بعضی از مناطق ارمنستان در ساعاتی از روز اب قطع میشه ولی خونه ای که ما اجاره کردیم در منطقه خوب شهر بود ..در نزدیکی خونه یک سوپر مارکت بود و ما مواد خوراکی تهیه میکردیم .قیمت گوشت در ارمنستان بسیار کمتر از ایرانه و لبنیات و شیرینی های ارمنی هم خیلی خوش طعم هستن .

روز یکشنبه اولین روز اقامت ما در ارمنستان بود .و ما به بازار ورنیساژ رفتیم .بازار ورنیساژ یک بازار روباز هست که فقط روزهای شنبه و یکشنبه هست .مردم صنایع دستی خودشون را برای فروش میارن . علاوه بر اون هر چیز دیگه ای هم ممکنه برای فروش ببینید .مثل عنواع سگ و گربه های اهلی .عنواع سی دی و کتابهای دست دوم و قدیمی .الات موسیقی .لباس .کیف و کفش و.............

من هم یک تابلو مریم و مسیح به عنوان سوغات از بازار ورنیساژ خریدم .

مادر من عاشق خرید هست .و هر چقدر همه میگفتن ارمنستان چیزه خاصی برای خرید نداره گوش نمیکرد که نمیکرد و منم نمیتونستم به میل شدیدم برای خرید قلبه کنم و ساعاتی که باید به دیدن موزهها و جاهای دیدنی میگذشت به گشتن در بازارهای ارمنستان گذشت ودر نهایت من و مامان تسلیم شدیم. واقعا جنس خاصی ارمنستان نداره وما تصمیم گرفتیم ساعتهای باقیمانده را به دیدنهای ارمنستان اختصاص بدیم .

یکی از دیدنیهای ارمنستان هزار پله یا کاسکاد بود .اولین بار شب برای دیدن هزار پله رفتیم و متوجه شدیم که شبها پله برقی بسته هست .برای بار دوم در روز رفتیم ولی چون روز تعطیل(یکشنبه) بود باز هم پله برقی بسته بود و بلاخره برای بار سوم موفق به دیدار شدیم .. از بالای کاسکاد شهر ایروان بسیار دیدنی بود .

هوای خنک و ارامش خاصی داشت .در هر طبقه از کاسکاد گل کاری و چمن کاری شده بود و ابشار مصنوعی زیبای هم ساخته بودن .

من همیشه قبل از سفر برنامه ریزی کاملی میکنم که کجاها را برای دیدن برم و چه چیزهای بخرم ولی وقتی بر میگردم حتی نیمی از برنامه را هم موفق به اجرا نشدهام .دوست داشتم یکی از مراسم مذهبی ارمنی ها را در کلیسا ببینم ولی متاسفانه موفق نشدم .با اینکه شنیدم مراسم غسل تعمید انگور .در همون روزی که ما اونجا بودیم بر گزار میشه ولی چون ساعتش را نمیدونسم .نتونستم برم و فقط از چند کلیسای دیدنی باز دید کردم .کلیسا بسیار تمیز بودن .در گوشه و کنار کلیسا دسته گلهای طبیعی گزاشته شده بود و مردم شمع روشن میکردن .زنان نیمه برهنه را میدیدی که با ارامش و وقار وارد کلیسا میشن .شمع روشن میکنن .چشمهای خودشون را میبندن و در دل با خدای خود مناجات میکنن .فضای کلیسا ساکت بود و ناگهان ما مانند زلزله وارد کلیسا شدیم .محمد به شدت جیغ میکشید و می خواست شمع روشن کنه .نهایتا خجل زده از اون مکان مقدس بیرون اومدیم.

ارمنستان به کشور مجسمه ها معروف هست .از همان ابتدای ورود به ارمنستان ما مجسمه های زیبیایی را میدیدیم .که به مراتب زیباتر و دیدنی تر از مجسمه های وطنی بودن .

مجسمه سرباز تمام مسلح

در کل ارمنی ها بسیار به هنر علاقه مند بودن . در گوشه ای از پارک هنرمندان نقاشی های رنگ و روغن خود را برای فروش عرضه میکردن .

صدای اواز خولننده های ارمنی در خیابان ها به گوش میرسید .و همه جا الات موسیقی به فروش میرسید.ساختمانها زیبا و با شکوه بودن .البته اپارتمانهای حقیر و کثیف هم کم نبود.

کافه ها در ارمنستان روباز بود و بوی قهوه در همه جا به مشام میرسید . در کافه ها مردم خوش پوش را میدید که با نهایت ارامش و سرخوشی فارق از هر کاری .با کلاس نشستن و دارن قهوه میل میکننن

.

زنان ارمنی بسیار خوش سلیقه لباس میپوشیدن .و البته اکثرا زیبا و خوش هیکل هم بودن .نحوه ست کردن کفش و لباس و گل سر و گوشواره و...زنان ارمنی هرکدام مانند یک اثر هنری من را به تحسین وا میداشت .اونها واقعا هنرمند و با سلیقه بودن .ولی نکته جالب این بود که ارایش صورت زنان ارمنی بسیار کمتر از زنان ایرانی است .

به نظر میرسید تمام جذابیت شهر به هنر مندی و خوش سلیقه گی ارمنی ها و اب و هوای کوهستانی اش باشه .وگرنه ارمنستان کشور فقیری بود .و به هیچ عنوان پیشرفته نبود .همینطور که زمانی که وارد فرودگاه دبی میشویم متوجه ثروتمندی و پیشرفته بودن شهر میشویم .در بدو ورود به ارمنستان متوجه فقر کشور .

روز اخر تصمیم گرفتیم به دریاچه سوان سری بزنیم .این دریاچه زیبا یکی از بزرگترین دریاچه های اب شیرین جهان میباشد .روزی که ما رفتیم چون روز تعطیل نبود خیلی خلوت بود ..

با اینکه مرداد ماه بود ولی اب دریاچه برای من سرد بود .و من مدت خیلی کمی تونستم توی اب باشم .ولی محمد را با گریه از اب بیرون اوردیم .زمستانها این دریاچه کاملا یخ میبنده و میتوان روی دریاچه اسکی روی یخ کرد.

از دیدنیهای سوان .مسجد کبود و کلیسا بود که ما نرفتیم .و همینطور خوردن ماهی ایشخان که بسیار لذیذ هست .

ما شنیده بودیم که رفتار پلیس ارمنستان با ایرانیها بد است ولی ما هیچ رفتار بدی ندیدیم و جریمه هم نشدیم .رفتار ارمنی ها کاملا دوستانه بود .


مطالب مشابه :


قیمت گریدر کوماتسو 705،قیمت گریدر کوماتسو لیبهر عقب،گريدر فان faun،

قیمت روز انواع کامیون و کشنده و مشاوره در خرید و فروش ماشین دست دوم ۳ ارس خودرو دیزل




خودرو های وارداتی جلفا و کیش

در حقیقت باید بگوییم که طبق قانون خرید و فروش و دست دوم برای ماشین و جت




Chevrolet Camaro ZL1 2013

خرید و فروش 200 پوندي دست و پنجه نرم با پلاک ارس . همچنین فروش انواع




خبر هايي از دنياي خودرو سازان داخلي و خارجي

دستدوم خرید و فروش نجومی پلاک ماشین تخیلی که توسط پسر و




گزارش تصویری سفر زمینی به ارمنستان

بابا در اصفهان با دلر پلاک ماشین را سی دی و کتابهای دست دوم و خرید هست .و هر




برچسب :