داستان کوتاه طنز

 

یه روایت المانی داریم میگه: مرد جوان وارد طلافروشی شد و حلقه‌ای را انتخاب کرد. طلافروش پرسید: «آیا می‌خواهید داخل حلقه نوشته‌ای حک شود؟» مرد جوان گفت: «بله، لطفاً حک شود: تقدیم به عزیزترینم، آلیس.» طلافروش پرسید: «آلیس خواهر شماست؟» مرد گفت: «نه او دختری است که قرار است با هم نامزدشویم.» طلافروش گفت: «من اگر جای شما بودم این را داخل حلقه نمی‌نوشتم. اگر نظر شما یا او عوض شود دیگر نمی‌توانید از این حلقه استفاده کنید.» مرد گفت: «پیشنهاد شما چیست؟» طلافروش گفت: «این را تقدیم می‌کنم: به اولین و آخرین عشقم. با این کار شما می‌توانید از این حلقه بارها استفاده کنید. من خودم هم همین کار را کردم!!» |:

اصلا ی وعضی


مطالب مشابه :


به یاد خواهر از دست رفته ام

به یاد خواهر از دست رفته ام (شعر،داستان کوتاه، متن) برای تو .




یه شعر در مورد خواهر

برایـ تــو یه شعر در مورد خواهر. کوتاه تر از عمر گل و میوه نوبر. تحت قدم مادر اگر باغ بهشت




جذاب ترین داستان های کوتاه عاشقانه

جذاب ترین داستان های کوتاه یک فنجان شعر. شاه هیچکدوممون برای مراسمی پارتنر




دریا شده است خواهر و من هم برادرش

بهترین اشعار برای تو که نیستی خواهر زمان، زمان برادر کشی است شعر کوتاه;




خواهر

دوست پسر خوبه ولی نه واسه خواهر. مانتو کوتاه و تنگ خوبه ولی نه لب پرتز خوبه ولی نه واسه خواهر.




داستان کوتاه طنز

«آلیس خواهر داستان های اموزنده داستان های کوتاه, شاید چندان كاری از ما برای




برچسب :