تورم و قيمت‌هاي نسبي

دكتر احمد يزدان‌پناه
روند صعودي و نزولي تورم، بدفهمي‌هاي خاص خود را نه تنها براي مردم، بلكه براي سياستمداران و حتي گاهي براي سياست‌گذاران اقتصادي به همراه دارد.


اينكه چرا مردم از تورم تنفر دارند و چرا نگران آنند،خود زمينه‌ساز بسياري از تحقيقات در اقتصاد رفتاري شده است كه موضوع بحث ما نيست. مراد اين مقاله آن است كه نشان دهد معني و مفهوم تورم نيازمند شفافيت بيشتر است تا قضاوت‌ها درباره كاهش نرخ تورم در اين ايام عادلانه صورت پذيرد و شناخت بيشتر از مفاهيم و عناصر يك پديده نامطلوب، مقابله با آن را اثربخش‌تر نمايد.
ابتدا بايد تفاوت مهم بين «سطح قيمت‌‌ها» و «قيمت‌هاي نسبي» كالاها و خدمات روشن شود. «سطح قيمت‌ها» سطح عمومي قيمت كالاها و خدمات را در يك نقطه از زمان به كمك شاخص قيمت‌ها مثل «شاخص قيمت مصرف‌كننده» (CPI) اندازه مي‌گيرد. در صورتي كه نرخ تورم بنابر تعريف خود درصد تغييرات سالانه سطح عمومي قيمت‌ها است. برعكس، «قيمت نسبي» عبارت است از؛ قيمت يك كالا يا خدمت خاص در مقايسه با قيمت ساير كالاها و خدمات. به عنوان مثال، اگر قيمت مواد غذايي به فرض 20 درصد بالا رفته باشد در صورتي كه رشد قيمت ساير كالاها و خدمات به طور متوسط 12 درصد باشد، مي‌گويند «قيمت نسبي» مواد غذايي در جامعه بالا رفته است و برعكس. بنابراين بايد توجه داشت كه قيمت يك يا چند كالا مي‌تواند نسبت به ساير كالاها ارزان‌تر يا گران‌تر شود؛ هر چند قيمت آن قلم يا اقلام به صورت مطلق كاهش يا افزايش نيافته باشد.
بيشتر اشتباهات در درك تورم از غفلت تفاوت بين نرخ تورم (به عنوان افزايش سطح عمومي قيمت‌ها) و افزايش قيمت نسبي برخي كالاها ناشي مي‌شود. در مورد مثال ما؛ يعني افزايش قيمت مواد غذايي نسبت به ساير كالاها، مردم توقع دارند دولت براي تورم كاري بكند، در صورتي كه در بودجه خانواده و سبد مصرفي آنها غذا فقط يك قلم است؛ هرچند قلمي مهم. افزايش قيمت غذا در بالا رفتن سطح عمومي قيمت‌ها اثرگذار است و بنابراين بر ميزان نرخ تورم موثر است. ولي نكته آن است كه در اين حالت تورم مساله واقعي ‌نيست.
نگراني‌هاي بحق مصرف‌كنندگان در مورد قيمت مواد غذايي، براي مثال نسبت به قيمت نيروي كار (دستمزدها) از تغييرات نسبي قيمت‌ها سرچشمه مي‌گيرد؛ چرا كه افزايش قيمت چند قلم مواد غذايي، باقيمانده درآمد مردم را براي خريد ساير كالاها و خدمات كاهش مي‌دهد. نكته ديگر آنكه تغييرات قيمت‌هاي نسبي لزوما سهم معني‌داري در اندازه تورم بازي نمي‌كند؛ چرا كه افزايش برخي اقلام با كاهش برخي در ميانگين‌گيري قيمت‌ها خنثي مي‌شوند. به‌علاوه تورم مي‌تواند بالا باشد؛ در حالي‌كه بر قيمت‌هاي نسبي اثري نداشته باشد. تصور كنيد تمام قيمت‌ها از جمله حقوق و دستمزدها به يك نسبت بالا روند مثل 12 درصد، نرخ تورم 12 درصد مي‌شود؛ ولي قيمت‌هاي نسبي تغييري پيدا نكرده است. يعني مردم قادرند قدرت خريد خود را حفظ كنند. تلاش شد تا اين دو موضوع از هم تمييز داده شوند. چرا اين تمييز مهم است؟ زيرا راه معالجه هركدام، در سياست‌گذاري اقتصادي متفاوت است. براي مقابله با تغييرات قيمت نسبي كالاها (مواد غذايي در مثال ما) دولت بايد با سياست‌هاي ساختاري يا توجه به عوامل موثر بر عرضه و تقاضاي آن كالا مساله را ريشه‌اي حل كند. در صورتي‌كه براي مقابله با تورم، دولت و مقامات پولي يا بانك مركزي و بنگاه‌هاي مالي و بودجه‌اي كشور بايد با سياست‌هاي كارآي اقتصاد كلان در حوزه پولي و مالي اقدام نمايند. مصيبت مضاعف از آنجا پديد مي‌آيد كه هم و غم دولت‌ها صرف مبارزه با تورم مي‌شود؛ در حالي‌كه مشكل واقعي اقتصاد از تغييرات قيمت‌هاي نسبي ناشي مي‌‌شود. اين مهم به‌خصوص در بحث داغ تورم ناشي از هدفمندسازي يارانه‌ها از اهميت دوچندان برخوردار است؛ چرا كه در آن صورت تلاش‌هاي بانك مركزي و دولت خود مشكل‌ساز و صفرا فزا مي‌شوند.در پايان يك مثال عددي شايد كمك كند تا مطلب بالا باز هم شفاف‌تر و اهميت آن برجسته‌تر شود. فرض كنيد، شاخص قيمت مصرف‌كننده (CPI) در سال 1386، 87 و 88 به ترتيب 120، 132 و 140 باشند. باز فرض كنيد قيمت برخي اقلام غذايي 8 درصد بين سال‌هاي 86 و 87 افزايش يافته باشد و 8 درصد ديگر هم بين سال‌هاي 88-87 بالا رفته باشد. سه مفهوم سطح قيمت‌ها، نرخ تورم و قيمت‌هاي نسبي در اين دوره زماني چگونه بوده است؟
همان‌طور كه اشاره شد، درصد تغييرات سطح قيمت‌ها يا تورم را با CPI اندازه مي‌گيرند. از آنجا كه در اين سال‌ها شاخص مزبور روندي صعودي داشته، بايد درباره تورم، دقيق؛ ولي كارشناسانه اظهارنظر كرد. تورم، درصد تغييرات شاخص قيمت مصرف‌كننده تعريف شد، لذا بين سال‌هاي 86 و 87 ده درصد؛ در حالي كه بين سال‌هاي 87 و 88 اين درصد يا نرخ تورم فقط 6 درصد بوده است. مشاهده مي‌كنيد نرخ تورم كاهش يافته؛ يعني آهنگ حركت رو به بالاي سطح قيمت‌ها كند شده، ولي سطح قيمت‌ها به حركت صعودي خود ادامه داده‌اند!قيمت برخي اقلام مواد غذايي در فاصله زماني 86 تا 87 حدود 8 درصد بالا رفته است؛ ولي با توجه به اينكه در دوره زماني نرخ تورم 10 درصد بوده است، بايد گفت قيمت نسبي مواد غذايي نسبت به ساير كالاها و خدمات دو درصد افت داشته است. در حالي كه در دوره سال‌هاي 87 و 88 كه قيمت مواد غذايي 8 درصد ديگر رشد كرده؛ چون تورم آن دوره 6 درصد بوده بايد گفت قيمت نسبي مواد غذايي رشد دو درصد داشته است.بنابراين بايد پذيرفت كه تورم‌شناسي براي مقابله با آن و رفع ابهام از سياست‌هاي پولي و ارتباطات بانك مركزي با مردم و رسانه‌ها پيش‌نياز تلاش‌ها براي ثبات اقتصادي است.


مطالب مشابه :


رشد شاخص های تورم:

سایت اقتصادی رشد شاخص های تورم تهران - خبرگزاری اقتصادی ایران اکونیوز: متوسط شاخص بهای




تورم و قيمت‌هاي نسبي

شاخص 88 - تورم و قيمت‌هاي نسبي - دكتر احمد يزدان‌پناه روند صعودي و نزولي تورم، بدفهمي‌هاي




شاخص تورم مصرف کننده(CPI)

بازار فارکس یک شاخص تورم مصرف کننده که در یک روند صعودی از ماهی به ماه دیگر می باشد می تواند




ركود و تورم در اقتصاد

شاخص 88 - ركود و تورم در اقتصاد - حقیقت تاریخی موجود در اقتصاد کشور نشان می دهد زمانی که




ركود تورمي

شاخص 88 - ركود تورمي - تورم يعني افزايش عمومي قيمت‌ها. هرگاه ميانگين (وزني) قيمت كالاها و




واکاوی نسبت «تورم» و «بازار بورس»

بورسی ها - واکاوی نسبت «تورم» و «بازار بورس» - پوشش لحظه به لحظه اخبار، تحلیل، تجربه، سکه آتی




پیشنهاد سال پایه 1390 برای محاسبه تورم در هر دو مرکز آمار و بانک مرکزی

اقتصاد ایران - پیشنهاد سال پایه 1390 برای محاسبه تورم در هر دو مرکز آمار و بانک مرکزی - تحلیل




شاخص تورم سال 1391

وکلای مراغه - شاخص تورم سال 1391 - دفتر نمایندگی کانون وکلای دادگستری آذربایجان شرقی در مراغه




مقایسه قیمت پول با شاخص‌های تورم

EPSnews - مقایسه قیمت پول با شاخص‌های تورم - اخبار/ گزارش و تحلیل بازار سهام (بورس) درسود




برچسب :