تقویم بارداری

 تا پایان روز جمعه بقدری انا بد حال بودو مدام حالت تهوع داشت  که عاقبت مادر شوهرش که در سر داشت برای مدتی اورا نگهداری کند از تدبیر خود پشیمان شد و شکنج اخر شب اورا به منزل مادرش بر گرداند  وقتی انا به خانه رسید همه یاعضا را جمع در اطاق نشیمن در حال انتظار دید گویا به نوعی همه نگران و متوحش بودند که بازگشت دوباره ی انا به منزلش چه عواقبی داشته و  بخصوص  این نگرانی در چهره یپدرو شاهین مشهود تر بودو مشخص بود با همه ی اظهار نظر هائی که من باب نکات مثبت شکنج و لزوم فداکاریو گذشت در زندگی و معمولی جلوه دادن معایب شکنج میکنند ولی  خود  در باطن  از بد رفتاری احتمالی شکنج با وجود جو اشتی امیز این اوقات اخیر وحشت داشته اند حقیقتی که بعدها انا با گذشت زمان فهمید که در طی سال های بعد چقدر پدرو شاهین در بحث هاو گفتگو های خصوصی شان   از این بخت نامراد و زندگی پریشان انا مغموم و افسرده بوده اند اما عقاید و دلایل یکه به نظر خودشان منطقی بوده مانع از این میشده که اقدامی جدی در جهت  جدائی انا انجام بدهند( چیزی که این روزها که پدر سخت مریض است کاملا خودش را نشان میدهد و او حتی حاضر به تحمل شکنج بیشتر از 5 دقیقه نیست حالا که جسمش اینقدر ضعیفو ناتوان شده دیگر خود داری گذشته و نقاب بیتفاوتی را از او زائل کرده است)

بهر حال انا خیلی سریع و با خنده وشوخی به انها اطمینان داد که اتفاق خاصی نیفتاده و تقریبا همه چیز نرمال بوده است

در هفتهی بعد از میزان دیدار های شکنج و مدت انها کاسته شد و انا ناخود اگاه از این موضوع احساس رضایت میکرد

در این مدت پرنیان به دیدارش امد و انا که دیگر حوصله ی پریشان کردن خانواده اش را نداشت کمی در مورد مسائل پیش امدهو تعصب جنسیتی خانوادهی شکنج بااو صحبت کرد و عاقبت پرنیان گفت باور کن انا این خیلی طبیعیه خوب بدنیا اوردن نوزادهاوکا رمنه باور میکنی تو همین مدت چقدر دیدم که حتی در سطح خانوادههای سطح بالا و تحصیلکرده هم این علاقه به پسر خیلی فراوونه  من خودم حت یچند بار شاهد بود که پدر بخاطر اینکه شنیده بچه دختره حتی حاضر نشده  به دیدن مادر تازه زایمان کرده بره یا لا اقل بچه رو در اغوش بگیره فکر  میکنی مثلا پدر بیسوادبوده نه عزیزم یک مهندس عالی رتبه  حتی بین خود ماما ها و پرستار ها این جا افتاده و خبر پسر بودنو با شوقو ذوق بیشتری به پدرا میدن بخصوص اون قدیمیا حالا ماما ونرس های جوونو  تحصیلکرده ی الان شاید نه  ولی بین قدیمیا این خیلی رواج داشته جتی باور کن تو تعداد بازدید از زائو نوع گلو شیرینی و انعام پخش شده بین پرسنل این موضوع فرق میکنه اما خوب  این عقاید دیگه در مورد خوردن گرمی و سردیواین حرفادیگه از یک خانواده ی پزشک بعیده  بهر حال بهتره به خودت استرس ندی مگه برای خودت هم فرق بکنه اینطوره

انا لبخندی زد و گفت خوب حقیقتش من خیلی دختردوست دارم فکرشو بکن یک دختر کوچولوی ناز با کلی لباسای تی تیش مامانی که میتونی تنش بکنیو موهاشو درست کنی البته خوب من پسرم دوست دارم ولی  نمیدونم یه حسی دارم میترسم شبیه شکنج بشه  اما خوب نهایتا هرچی که باشه دوسش دارم و میخوام مادر خوبی باشم

پرنیان خندید و گفت بفرما خودتم که اینطوری هستی  سعی کن سخت نگیری حالا بیا با هم بریم بیرون یه کمی بگردم هوا بخوری

انا گفت نه میترسم حالم بد بشه

-ا نترس بابا فوقش توماشین من میخواد حالت بد بشه دیگه چه اهمیتی داره

انا ان روز را با پرنینان گذراند و  با نظر و سلیقه ی پرنیان یک ست لباس نوزادی خیلی زیبا  خریدند  که تمام روز مشغولشان کرد هردو با لذت خاصی جنس لطیف ان زیرپوش ها  پیراهن های بلندی که در پائین دکمه میخورد و کلاه های بندی کوچولو را لمس میکردند و قربان صدقه ی نوزاد نیامده میرفتند و پرنینان با خنده میگفت خوشحالم که خواهرنداریو من یک خاله ی دست اول هستم  البته روی تجربیات بچه دار ی من نمیتونی زیاد حساب کنی و باید در این مورد از مامانم مشورت بگیری که بچمو بزرگ کرده .........

 

ان روز با شادیو خوشی به پایان رسید و اخر شب انا در سکوتو تنهائی لذت بخشی که در طبقهی دوم خانه داشت با شو ق و

ذوق به سراغ کتابی رفت که خریده بود  کتابی به نام  تقویم باداری نوشته ی نینا گرانفلد  و با اشتیاق شروع به خواندن این جملات کرد

 

کتاب حاضر یک راهنمای  هفتگی است در شرح انچه در دوران بارداری برای شما و کودک رخ میدهد . همان طور که همه ی زنان مثل هم نیستند ، بارداری  هر کس نیز با بقیه فرق دارد.   کارهائی را که باید انجام دهید، احساساتی را که د رمواقع مختف به شما دست میدهد، توصیه های پزشک و خلاصه هرچه را لازم میدانید در این دفتر بنویسید این نوشته ها در اینده یاد بود جالبی از دوران بار داری شما خواهد بود ....................

 

انا کتاب را بست چه جملات جالبی بله بارداری او متفاوت بود جنین او در بطن مادری  عاشق ولی اسیر شک و تردید رشد میکرد  مادری که با ناامیدیو یاس دستو پنجه نرم میکرد اما با همه ی ضعفو ناتوانی روحیش سعی میکرد شجاع باشد، شاید شجاعتی بی جاصل از نظر دیگران، اما به ان اعتقاد داشت  گرچه شاید مورد سرزنش قرار میگرفت

و بدین ترتیب در غیاب امکانی بنام وبلاگ بارداری با ان طرح و رنگ های زیبا و روز شمار  این کتاب اولین ثبت کننده ی خاطرات انا شد    


مطالب مشابه :


پیش بینی جنسیت نوزاد قبل از تولد با جدول چینی:

شیرین بانو - پیش بینی جنسیت نوزاد قبل از تولد با جدول چینی: - مطالب علمی-آموزشی-هنری-خانه داری




تعیین جنسیت

۱-ساخت تقویم شخصی: در خارج از این تاریخها اگر حامله شود نوزاد پسر است.




تقویم بارداری

تقویم بارداری تا دکمه میخورد و کلاه های بندی کوچولو را لمس میکردند و قربان صدقه ی نوزاد




هایپوترمی نوزادان

هایپوترمی نوزادان تعریف درجه حرارت طبیعی پوست نوزاد . c 5/36، زیر بغل . c 37-36 و مقعد . c 5/37- 5/36




تقویم بارداری/ مقدمه

بارداری و زایمان - تقویم بارداری/ مقدمه - اطلاع رسانی در مورد مراحل قبل از بارداری/ بارداری




سیسمونی فاطمه سادات

تقویم نوزاد. ثنا




آسفیکسی

1-نوزاد را به محل گرم و زير راديان وارمر مي بريم و كاملاً خشك مي‌كنيم با دو عدد شان، شان اول




برچسب :