آنچه گذشت...!

به نام خالق بی همتا...

در روزگاران دور چنین روایت شده است که ....

ترم چهارم بروبچز رشته ی صنایع با پرس و جوی اس ام اسی و بی برنامگی های همیشگی شروع شد؛ البته همه میدونن هیچ وقت هیچ وقت امکان نداره ترم درست سر موعد خودش شروع شه (آخه مسئولین خیلی حالیشونه روحیه ما طفلکارو هم در نظر نمی گیرن عشقی برنامه میدن،بله!)

خب فکنم تقریبا ۱۰ روز کلاسا برقرار بود. ها! بیشتر از ۱۰ روز بود؟!نبود؟!

به هر حال ترم با کلاسای پر بار استاد گرام جناب آقای محقی شروع شد و طبق معمول با پافشاری ایشون برای زیارت گل روی بچه ها، با کلاس های ایشون هم به پایان رسید!!!! البته لازم به یاد آوری فضای معنوی و پر فیض و برکت کلاس هاشون نیست!!! هست؟ نیست؟ بله!

تا یادم نرفته بگم بجز کلاس ایشون ما درسای توپی با استادای توپی هم گذروندیم ، یعنی این وسطا بین کلاسا و فوق العاده های استاد محقی ما ی سری هم به کلاسای دیگه زدیم،

مث روش تولید که با کامپیوترهای درجه یک یونی خوب یاد گرفتیم از یک پیچ بسیار کوچیک خودرو گرفته تا... تا بدنه ی کلی اون رو چطور میسازن!

یا اقتصاد که یاد گرفتیم در صورتی که تعداد پسران با دختران کلاس برابر = باشد اکثریت جمعیت کلاس را دختران تشکیل می دهند!!!

یا جبر که یاد گرفتیم در هر صورت باید اعتماد بنفس خود را حفظ کرد و از اینکه چیزی بلد نیستیم یا استاد یاد نمی دهد که مبادا یک موقع فرا بگیریم نترسیم، زیرا امداد های غیبی مث کتاب های حل تمرین که سر جلسه میان ترم آبروی بعضی از خواهر، برادرای گل همکلاسی رو خرید بسیار وجود دارد و...

از مشخصه های بارز این ترم...

رکود بی سابقه ی وبلاگ

جلسات بسیار پرباره بخش تخصصی وبلاگ که خیلی عالی پیش رفت و خواننده و نظر دهنده هم بسیار داشت که بترکه چشم حسود و همچنین تعداد داوطلبین جلسات یکهو زیاد نشده رو به انقراض رفت! و نهایتا کلا کن فیکون شد!!!!!!!!!!!!!!!!!!

می توان گفت روز شمار ساختمان فنی و مهندسی ۲ هم اندکی در ذوق می زد! آخه چرا؟! بیابون ب این خوبی چرا می خواین با ساختمونای نیمه کاره و زشت پرش کنین؟ هاااااان؟؟

و اینکه این ترم هم مانند ترم های قبل تقریبا بدون سلام دوستان همکلاسی در زمان دیدار یک دیگر در اول سال شروع شد و تقریبا بدون خداحافظی هم به پایان رسید.

و نهایتا...

به دور از بعضی دلخوری ها، رنجیدن ها، ناراحتی ها ی کوچک و اپسیلونی و اینچنینی و البته شادی ها و خوشی های آنچنانی که در طول ترم شکل گرفت در مجموع این ترم هم گذشت. چطور گذشتنش رو تو بگو ....

خوب بود یا بد؟؟؟

خب خب خب رسیدیم به آخرین اتفاقات ترم ... ! امتحانات هم به خوبی و خوشی طبق معمول تموم شد. و اکنون بی صبرانه با قلبی آکنده از شوق حضور در کلاس، بی صبرانه منتظر انتخاب واحد ها هستیم تا باری دیگر با چشمانی مملوع از شوق دیدار آن بیابان پر از صفا و یک رنگی به سمتش قدم برداریم و نهایتا با کول باری از نمرات توپ و عالی و با این شعار که ما ترم بعد می توانیم بترکانیم از آن دیار پر دارو درخت چون مسافری تنها و خسته رخت بر بسته و به دیار خود سفر کنیم.