شعر دوست داشتن از پل الوآر

سلام....

اولین بار این شعر و از سریال مدار صفر درجه شنیدم...

وقتی حبیب پارسا این شعر رو برای دو عاشق آلمانی و فرانسوی خوند....

انقدر محو شعر شدم که اسم شاعر اون رو فراموش کردم....

چند وقت قبل که داشتم دوباره مدار صفر درجه رو میدیدم باز حس و حال قدیم به سراغم اومد....

شاعر این عاشقانه کسی نبود جز پل الوآر ....

بعد از این موضوضع به سراغ شعرهای دیگه این شاعر رفتم و روح لطیفشو در تمام اشعارش دیدم

PaulEluard.jpg

به عنوان مقدمه خلاصه ای از زندگی پل الوآر و براتون میزارم و بعدش هم شعر دوست داشتن از این شاعر بزرگ

یک مقدار این پست طولانی امیدوارم سر حوصله پست رو بخونید.....

آشنایی با پل الوار:

پل الوار (۱۹۵۲-۱۸۹۵) نام مستعار اوژن گرندل شاعر فرانسوى است كه در خانواده‌اى متوسط زاده شد و تحصيلات مقدماتى را در دبيرستان كولبر Colebert انجام داد و در ۱۹۱۱ به علت ابتلا به بيمارى، تحصيل را رها كرد و براى استراحت به كوهستان هاى سوئيس رفت و يك سال و نيم آنجا ماند. پس از بهبود و بازگشت به پاريس به شعر دلبستگى يافت و براى اولين بار چند قطعه از اشعار خود را در مجلات ادبى فرانسه به چاپ رساند. در سال ۱۹۱۴ به خدمت نظام احضار شد و در بخش پرستارى انجام وظيفه كرد، در ۱۹۱۷ اولين دفتر شعر خود را به نام «وظيفه و نگرانى» چاپ كرد و يك سال بعد در ۱۹۱۸ دومين دفتر شعرش با عنوان «اشعار براى صلح» به چاپ رسيد. الوار پس از پايان جنگ با آندره برتون، لوئى آراگون و فيليپ سوپو آشنا شد و با شركت آنان «بيانيه شعر سوررئاليستى فرانسه» را امضا كرد.

الوار از جمله اولين كسانى بود كه از مزاياى شعر ناهشيارانه و تفاوت آن با اشعار هشيارانه سخن گفت و شعر را ناشى از حالت خودكار مغز آميخته با اوهام (تخيل) دانست.

الوار از شاعران رديف اول مكتب سوررئاليسم بود و سبك شخصى خاصى در اين مكتب به وجود آورد كه او را در ميان تمامى هنرمندان به چهره اى محبوب و ممتاز بدل كرد.

در سال ۱۹۲۴ پس از جدايى از همسرش (گالا) كه براى الوار ضربه روحى بسيار سختى بود دست از همه چيز برداشت و سفرى را به دور دنيا آغاز كرد و در بازگشت آثارى را انتشار داد كه همه از لحنى هيجان انگيز و پرشور خبر مى داد. از آن جمله «مرگ از نمردن»، «پايتخت اندوه» و «چشمان پرثمر».

الوار در جنگ هاى داخلى اسپانيا شركت كرد و در صف جمهورى خواهان به نبرد با نيروهاى فرانكو پرداخت.

در هنگام اشغال فرانسه در ۱۹۴۲ به عضويت حزب كمونيست درآمد و از شاعران سرآمد نهضت مقاومت گشت.هنگامى كه صلح به فرانسه باز مى گردد الوار شعر سياسى را رها مى كند اما شعرش همچنان مردمى است با رنگى از تغزل خاص فرانسوى

 به عقيده ژان روسلو نويسنده «فرهنگ شعر معاصر فرانسه»: «پل الوار از ميان همه شاعران مكتب سوررئاليسم، كسى است كه وسيع ترين تاثير را بر نسل هاى جديد شاعران گذاشت.»۶ مجموعه كامل اشعار پل الوار در ۱۹۶۲ در پاريس به چاپ رسيد. الوار در شعر به رهايى ذهن از قيود و محدوديت قوانين زيبايى شناسى و اخلاق پايبند است و شعر را بدون دخالت و خواست شاعر، به راه آزادى و الهام محض مى كشاند و موضوع آن را بر مبناى عصيان درباره وضع كنونى بشر مى نهد.

پل الوار اگرچه به مكتب سوررئاليسم تعلق داشته و در اشعارش زبانى استعارى و موجز و گاه نامفهوم به كار مى برد، با اين همه مسائل مورد بحث الوار به زمان معينى بستگى ندارد. وى مركزيت را نفى مى كند، اشيا را از بين مى برد و در شعرش تنها انسان باقى مى ماند و بس. موضوع شعر درنظر الوار كشف واقعيت است، صداى الوار پرطنين و رساست. الوار با آنكه از سير و سلوك و عرفان بازى هاى رايج در شعر اروپايى به كل دور است و حتى به طور آشكار نفى مسائل ماورالطبيعه مى كند ولى بنا به گفته برخى از مهمترين منتقدان ادبيات فرانسه از جمله پيربودافر گويى همواره رنگ و بويى از مذهب و كلام مذهبى در شعر الوار وجود دارد كه گاه حتى با آيه هايى از كتاب مقدس (عهد عتيق) پهلو مى زند. او اگرچه استاد شعر سوررئاليستى است، در شعر غنايى فرانسه نيز مقامى شامخ دارد.

 

و حالا شعر دوست داشتن

تو را به جای همه زنانی که نشناخته‌ام دوست می‌دارم
 تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیسته‌ام دوست می‌دارم
برای خاطر عطر گسترده بیکران و برای خاطر عطر نان گرم
برای خاطر برفی که آب می شود،برای خاطر نخستین گناه 
 برای خاطر جانوران پاکی که آدمی نمی‌رماندشان
 تو را برای خاطر دوست داشتن دوست می‌دارم
تو را به جای همه زنانی که دوست نمی دارم دوست می دارم.

جز تو ، که مرا منعکس تواند کرد؟من خود،خویشتن را بس اندک می‌بینم.

 بی تو جز گستره بی کرانه نمی بینم
میان گذشته و امروز.
از جدار آینهَ خویش گذشتن نتوانستم
می‌بایست تا زندگی را لغت به لغت فرا گیرم
راست از آنگونه که لغت به لغت از یادش می‌برند.

تو را دوست می دارم برای خاطر فرزانگیت که از آن من نیست
تو را برای خاطر سلامت
به رغم همه آن چیزها که به جز وهمی نیست دوست می‌دارم
برای خاطر این قلب جاودانی که بازش نمی‌دارم
تو می پنداری که شکی ،حال آنکه به جز دلیلی نیستی
تو همان آفتاب بزرگی که در سر من بالا می‌رود
بدان هنگام که از خویشتن در اطمینانم.

قطعه دیگه ای که از شاعر نظرمو جلب کرد این بود:

سپيده که سر بزند در اين بيشه زار خزان زده شايد دوباره گلي برويد شبيه آنچه در بهار بوييديم
پس به نام زندگي هرگز مگو هرگز

 

*****دوستون دارم.....تا پست بعدی

یا علی


مطالب مشابه :


جملات و اشعار بزرگان در مورد دوست و دوستي به ترتيب حروف الفبا

جملات و اشعار بزرگان در مورد دوست و دوستي «آری آغاز دوست داشتن است// گرچه پایان راه




شعر در مورد دوست.................................

شعر در مورد دوست جملات و اشعار بزرگان در مورد دوست و «آری آغاز دوست داشتن است




جملات دکتر شریعتی در مورد دوست داشتن و عشق

جملات دکتر شریعتی در مورد دوست داشتن و عشق یک فنجان شعر. اما دوست داشتن در ورای سن و




جملات زیبا در مورد دوست

اس ام اس و پیامک و عاشقانه و شعر . . هرکه در سينه در مورد دوست, در مورد دوست داشتن




شعر دوست داشتن از پل الوآر

شعر دوست داشتن از اين همه مسائل مورد بحث هاى رايج در شعر اروپايى به كل




دوست داشتن از ديدگاه بزرگان

دوست داشتن من در زندگانی خود هر وقت فهميده ام که مورد کسی که در درون دوست ، در پی خود




جملات دکتر علی شریعتی در مورد عشق و دوست داشتن

شعر و متن دوست داشتن در ورای سن و زمان و جملات دکتر علی شریعتی در مورد عشق و دوست داشتن,




تكه متن هاي كوتاه عاشقانه

شاخه گلی برای دوست داشتن. در این زمانه دوست ندارم شعر ها اس ام اس




شعر زیبای ایرج میرزا در مورد مادر تقدیم به تمام مادران سرزمینم

دروغ دوست داشتن - شعر زیبای ایرج میرزا در مورد مادر تقدیم به تمام مادران سرزمینم - قدر نشناسی




برچسب :