مقاله ی راجع به اختلال خود شیفتگی

اختلال خودشیفته

دانشکده ی روانشناسی دانشگاه تربیت معلم تهران

چکیده

 

آنچه امروزه به عنوان اختلال روان‌پزشکی مطرح است، اختلال شخصیت خودشیفتگی است. این اختلال از جمله انواع اختلال شخصیت است که از سنین نوجوانی یا اوایل جوانی آغاز می‌شود و اغلب به صورت پایدار در سراسر عمر انسان وجود دارد. این اختلالات در عملکرد بین فردی و اجتماعی شخص تاثیرگذار است. این افراد به شدت نیاز به تایید شدن از طرف دیگران دارند و در صورتی که موفقیت‌های فرد نتواند این شرایط را برای وی فراهم کند، بسیار آسیب‌پذیر می‌شود و احتمال افسردگی در وی افزایش می‌یابد. به همین دلیل این افراد اغلب در زمان افسردگی به مرکز درمانی مراجعه می‌کنند و در این مرحله نیاز به دارو‌درمانی و روان‌درمانی دارند.

 

واژگان کلیدی:خود دوست داری.بهرکشی.نیازمند تحسین.

*نویسنده مسول:ماردین علیمرادی.دانشکده روانشناسی دانشگاه تربیت معلم.

 

 


  

فهرست مطالب

آشنایی با اختلال خودشیفته                                 4

مقدمه                                       6

تعریف                                       7

تاریخچه                                  9

مفهوم خودشیفتگی از دیدگاه فروید                                10

همه گیر شناسی                               11

تشخیص، نشانه ها، علائم                           12

خودشیفتگی بیمارگون                          19

ویژگی های افراد خودشیفته                                 20

انواع تیپ های خودشیفتگی                             21

سبب شناسی  تشخیص افتراقی ,سیر و پیش آگهی ,از چه زمانی به جستجوی مشاور پزشکی باشیم                      

درمان                                      

منبع                                        23

 

 

 

 

 

 

 

     

آشنایی با اختلال خودشیفته

توز شادی خند خند و نیستی آگاه    که فلک بر تو بخندد و شب در زیر لب

اگر بخواهیم مبتلایان به این نوع اختلالات شخصیت را خیلی ساده وصف کنیم می توانیم بگوییم همان گروهی هستند که مردم، آنان را به شوخی «از خود متشکر» می گویند. خودشیفتگی در زبان های اروپایی به «نارسیسم» موسوم است که همان واژه نرگس در زبان فارسی می تواند باشد. این افراد خود را بدون جهت بزرگ می پندارند که ممکن است به صورت رفتارهای بزرگ منشانه هم تظاهر یابد نسبت به ارزیابی دیگران از خود بسیار حساس هستند. اگر کسی از آنان انتقاد نماید یا خرده بگیرد احساس هشم و شرم و تحقیر می کند. در مقابل چون مورد تشویق و تحسین قرار گیرند خوشحالی زایدالوصفی به آنان دست می دهند و نیازمند تعریف و تمجید و توجه دایمی هستند و مایلند همه جا بعنوان فردی استثنایی مورد توجه قرار گیرند. مایلند معاشران آنها افرادی برجسته باشد تا بتوانند این معاشران را به رخ دیگران بکشند هر چند این افراد خود را به ظاهر بزرگ و والا و مهم می دانند اما در اصل از احساس حقارت و بی ارزشی و سطحی بودن در رنج هستند و از این روست که در صدد جلب دائمی توجه و تحسین دیگران هستند تا بتوانند به خود بقبولانند که دیگران آنان را تایید می کند. درمان این بیماران و حتی متقاعد کردن آنان برای مراجعه به دوران پزشک کار دشواری است زیرا می گویند «من هیچ اشکالی ندارم وخود شمار بیمار هستید به هر حال روان ردمانی، درمان اصلی است.»

برای توضیح بیشتر به مثالی می پردازیم:

مهران مردی 26 ساله است که سخت تلاش کرده است تا هنر پیشیه موفقی شود. با این حال او فقط چند نقش جزئی داشته و مجبور بوده استبرای تامین زندگی خودش به عنوان خدمتکار یک رستوران کار کند. او به رغم عدم موفقیت، برای دیگران لاف می زند که همه نقش ها را رد کرده است، زیرا به اندازه کافی برای او مناسب نبوده اند. وی برای اینکه هنرپیشه شود، به صورت خودخواهانه هر کسی را که می تواند تبدیل به نردبان می کند و از او بالا می رود و بدین وسیله به استثمار دیگران به اهدافش می رسد. او از آشنایانی که نقش های هنرپیشگی کسب کرده اند به شدت دلخور است و با این اظهار که آنها فقط خوشانس هستند، موفقیتشان را کوچک می شمارد. مهران که از دید دیگران بی اندازه مغرور به نظر می رسد، در رستوران با سرپرستش جر و بحثهای مکرر دارد، زیرا معتقد است او یک آدم حرفه ای است و شایسته نیست که خود را با شستن ظرفهای کثیف کوچک کند. او دیگران را آزرده می سازد، زیرا همیشه توقع دارد وی را برای لباسها، مو، هوش و بذله گویی اش تحسین کنند. مهران آنچنان به خود مشغول است که به سختی می تواند به دیگران توجه کند و شدیداً نسبت به نیازها و مشکلات آنها بی اعتنا است.

مقدمه

شخصیت چیست؟

در تعریف شخصیت می توان گفت که شخصیت، الگوهای معینی از رفتار و شیوه های تفکر است که نحوه سازگاری شخصی را با محیط تعیین می کند. هنگامی که درباره رفتار بحث می کنیم به شخصیت اجتماعی اشاره داریم، یعنی به آن قسمت از «شخص» که دیگران می بینند و می شنوند، همان تصویری که شخص از خودش به دنیا عرضه می کند. شخصیت اجتماعی هر کس شامل حرکات و اطوار ظاهری مثل طرز سخن گفتن و نحوه راه رفتن، خلق و خوی کلی (یعنی روی هم رفته خوش خلق یا بدخلق بودن) و نحوه واکنش در برابر شرایط تهدید کننده و همچنین نگرش های مشاهده شده و بسیاری از واکنش های دیگر وی است. با این حال شخصیت دارای جنبه خصوصی و ناآشکاری نیز می باشد. جنبه خصوصی شخصیت شامل تخیلات، تفکر، اتوتجاربی است که شخص نمی خواهد دیگران را در آنها سهیم کند. از آنجا که شرایط خصوصی به دشواری قابل مطالعه است لذا روانشناسان توجه خود را به مطالعه شخصیت اجتماعی متمرکز کرده اند. محمد نقی براهنی و همکاران( 1373)

 

 

تعریف

اختلالات شخصیت خودشیفته یک اختلال عاطفی مهم است که تکبر، مبالغه، خودستایی، از خصوصیات آن است. افراد مبتلا به این اختلال نسبت به مردم هیچ گونه احساس یگانگی و دلسوزی ندارند اما مدام احتیاج به تحسین دیگران دارند.

اختلال خودشیفته یکی از اختلالهای شخصیت است که کل این اختلالها،  ناتوانی شخصی در پذیرش درخواستها و محدودیتهای جهان منعکس می کند. این اختلالات ممکن است به طور منظم در رفتار شخص و ارتباط با خانواده، دوستان و همکاران اختلال ایجاد کند.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته یک تصویر مبالغه آمیز از اهمیت خود دارند. چنین افرادی از عزت نفس پایینی برخوردارند. اغلب اوقات خود را دوست ندارند (به خود علاقه ای ندارند) بنابراین همیشه به دنبال توجه هستند تا خود را تایید کنند. زمانی به بازتاب ها تصویر مبالغه آمیز آنها را تثبیت نمی کند، سعی می کنند خود را عقب بکشند. اختلال شخصیت خودشیفته کمتر از دیگر اختلالهای شخصیت رایج است و حدوداً کمتر از یک درصد افراد به آن مبتلا هستند. بعضی از مطالعات انجام می دهد که این اختلال در مردان رایج تر است و درمان آن روان درمانی است.یحیی سیدمحمدی(1378)

در اختلال شخصیت خودشیفته مرز بی نهایت نسبت به اعمال و رفتار و گفتار خود مطمئن است و تقریباً حرف کسی را قبول ندارد. این افراد به قدری از خود راضی هستند که از منطق عادی جامعه خود فاصله می گیرند و به طور بیچاره گونه به خود متکی می شوند و کنار آمدن با این اشخاص بسیار مشکل است و به خصوص اگر در جامعه موقعیت های اجرایی در دست داشته باشند بهتر است پزشکانی که مورد مشورت سازمانهای دولتی و خصوصی برای استخدام افراد هستند به جنبه های روانی و رفتاری اشخاص دقت زیادی داشته باشند. دکتر حسن رفیعی- دکتر خسرو سبحانیان (انتشار 1381)

بیماران خودشیفته با احساس عمیق «اهمیت خود، خودبزرگ بینی و نوعی بی نظیر بودن» مشخص می شوند. این افراد خود را آدمهای خاصی می پندارند و انتظار دارند به طور خاصی نیز با آنها رفتار شود. تحمل انتقاد برایشان سخت است و در مقابل آن خشمگین شده، فرد مورد نظر را به «نادانی، حماقت و عدم درک واقعیت» متهم می کند. خود را قوی، مشهور، داناترین و ... قلمداد کرده، انتظار اطاعت و پیروی دیگران را دارد. چون دیگران نمی توانند خواسته های آنها را برآورده سازند. چون بزرگ بینی او در تضاد با واقعیت است، روابط اجتماعیشان شکننده بوده و مسائل بین فردی، شغلی و فقدانهای زیادی دارد که با رفتار خود آنها را به وجود می آورد، در حالی که هیچ بینش و آگاهی نسبت به آنها ندارد.

تاریخچه

خودشیفتگی به معنای عاشق خود بودن است. رفتار و احساس طبیعی این است که خود را دوست بداریم پس عاشق خود بودن از هنجار و طبیعت خلق آدمی بدور است و یک بیماری شناخته می شود.

لغت خودشیفته ترجمه لغت Narcissistic است که از یک افسانه یونانی گرفته شده است. در این افسانه مرد جوانی به نام (نارسیسوس) عاشق عکس خود که در آب افتاده می شود و داخل آب می پرد و فرشته ای که در آن دیده است را بگیرد و غرق می شود. و این داستان عجیب وجه تمایزی برای معرفی نوعی اختلال شخصیت موسوم به اختلال شخصیت خودشیفته شد.

مفهوم خودشیفتگی از دیدگاه فروید

خودشیفتگی اصطلاحی است که اولین بار فروید آن را به کار برد. فروید اصطلاح خودشیفتگی را برای وضعیتی به کار برد که در آن لیبید و شخص در خود ایگو مصرف می شود تا افراد دیگر. این مفهوم از خودشیفتگی فروید را در ارتباط با نظریه غرایض با مسائل ناراحت کننده ای مواجه ساخت. چون اساساً تفکیک او بین غریزه لیبیدویی و غرایز آیگو یا صیانت نفس را در هم ریخت. برداشت خاص فروید از خودشیفتگی موجب شد که او این اصطلاح را برای طیف وسیعی از اختلالات روانی به کار برد. بر عکس کاربرد امروزی که این اصطلاح را به نوع خاصی از اختلال شخصیت محدود کرده است فروید این اختلالات را زیر عنوان نوروزهای خودشیفتگی جمع کرد، حالاتی که در آن لیبید و شخص از اشیاء قطع و به سوی خود شخص بر می گردد. فروید در سال 1908 اظهار نمود که در دمانس پره کوز (اسکیزوفرنی) به نظر می رسد لیبید و از دیگران و اشیاء بریده شده است و به این نتیجه رسید که این گسستگی ممکن است مسئول فقدان تماس با واقعیت باشد که از خصوصیات این بیماران است. او معتقد است که قطع وابستگی های لیبیدویی مسئول فقدان تماس با واقعیت در سایر بیماران پیسکوتیک نیز هست. خودبزرگ بینی و احساس همه توانی در چنین بیمارانی بازتاب سرمایه گذاری لیبیدویی مفرط درایگو است.

فروید کاربرد خود را از اصطلاح خودشیفتگی به روان پریشی ها محدود نکرد بنطر فروید در حالات بیماری جسمی و خود بیمار انگاری سرمایه گذاری لیبیدویی غالباً از اشیاء برونی و علائق و فعالیت های خارجی بریده می شود. همچنین معتقد بود که در خواب طبیعی لیبید و از اشیاء خارجی بریده شده و در جسم خود خواب بیننده صرف می شود.  همجنس گرایی را نوعی انجراف می شمرد و نظرش این بود که این انحراف نوع خویشتن کامانه از انتخاب شی است که در آن شخص عاشق نوعی آرمانی از خود می گردد که در وجود فردی دیگر متجلی است. او تظاهرات خودشیفتگی را در باورها و افسانه های انسان های ابتدایی نیز مشاهده می کرد به خصوص باورهای مربوط به توانایی تایید بر رخدادهای برونی از طریق همه توانی سحرآمیز و فرایندهای فکری خود شخص در مسیر رشد طبیعی، کودکان نیز به باور همه توانی خود را نشان می دهد.رفیعی(1381)

همه گیر شناسی

طبق DSMIV شیوع تقریبی اختلال شخصیت خودشیفته 2 تا 16 درصد از جمعیت بالینی و کمتر از 1 درصد از جمعیت عمومی است. خطر وقوع این اختلال در فرزندان افراد مبتلا ممکن است بیشتر از دیگران باشد. چون آنها احساس غیرواقع بینانه همه کارتوانی، قدرت مطلق خود بزرگ بینی، زیبا بودن و باهوش بودن را در ذهن فرزندان خود می دارند و تعداد افراد مبتلا به اختلال هر روز بیشتر از پیش گزارش می شود.

تشخیص، نشانه ها و علائم

تشخیص این اختلال معمولاً توسط روان درمان گر انجام می شود. علاوه بر مصاحبه با افراد مبتلا، روان درمان گر نیز به آزمایش مشاهدات تست های روانی و مصاحبه با افراد دیگر می پردازد تا بتواند آن را تشخیص دهد. آنها اگر 5 مورد از علائم زیر را پیدا کنند فرد را مبتلا به این اختلال می دانند:

1- خودانگاره متکبرانه

2- خیال بافی درباره داشتن ویژگی های خاص می توانند تو را درک کنند

3- احساس خود برتر بینی و فکر کنی که افراد خاص می توانند تو را درک کنند

4- نیاز به تحسین بیش از اندازه

5- حس استحقاق

6- سوء استفاده از دیگران

7- عدم علاقه و دلسوزی نسبت به دیگران

8- حسادت به دیگران و یا این تفکر که دیگران نسبت به او حسودی می کنند.

9- رفتارهای متکبرانه و مغرورانه

بیشتر دانشمندان معتقدند که تکبر مشخصه اصلی تشخیص اختلال شخصیت خودشیفته از دیگر اختلالات مربوط است که علائم مشابهی دارند همچنین تشخیص به وجود این خصوصیات در یک الگوی در حال پیشرفت از ابتدای دوره بلوغ و در شرایط مختلف بستگی دارد. این اختلال تقریباً هرگز در نوجوانی تشخیص داده نمی شود. اگر چه نوجوانان ممکن است رفتارهای خودشیفتگی از خود نشان دهند اما این ویژگی ها معمولاً زمانی صحیح است که رشد شخصیت بزرگسالان را تحت تاثیر قرار دهد. یحیی سید محمدی

الگوی مستمر خود بزرگ بینی (در خیال یا رفتار) نیاز به تمجید و فقدان هم حسی که در اوایل بزرگسالی شروع می شود و در زمینه های گوناگون وجود دارد و وجود 5 علامت از علائم زیر برای تشخیص ضروری است:

1- احساس خود بزرگ بینی مبنی بر مهم بودن خود دارد (مثلاً در دستاوردها و استعدادهای خود مبالغه می کند و انتظار دارد بدون موفقیت های مناسب فرد برتر شناخته شود.

2- اشتغال ذهنی با تخیلات: موفقیت، قدرت، استعداد، درخشندگی، زیبایی و عشق ایده آل

3- معتقد است فردی استثنایی و خاص است و فقط افراد (یا نهادهای) استثنایی و خاص می توانند او را بفهمند و یا با او نشست و برخاست داشته باشند.

4- احساس صاحب استحقاق بودن یا شایستگی دارد. یعنی انتظارات غیرمنطقی برای مدارای خاص و مطلوب یا موافقت حتمی با توقعات خود را دارد.

5- در روابط بین فردی استثمار گر است. یعنی برای رسیدن به اهداف خود از دیگران بهره کشی می کند.

6- فاقد هم حسی است. نسبت به شناخت و همانند سازی با احساسات دیگران تمایلی ندارد.

7- غالباً به دیگران حسادت می ورزد یا معتقد است دیگران حسودی او را می کنند.

8- نگرش یا رفتارهای خودخواهانه و پرنخوت نشان می دهد.[1][10]

اعتماد به نفس این بیماران شکننده است و انها مستعد افسردگی اند، مشکلات بین فردی، مشکلات شغلی فرد و از دست دادن محبت دیگران از جمله فشارهای روانی شایعی است که خودشیفته ها با رفتارشان برای خودشان ایجاد می کنند و این فشارها نیز همان هایی هستند که این افراد هیچ نمی توانند از پسشان برآیند.

ویژگی های این بیماران بر طبق ملاک های علمی DSM-IV دارای این مضمون هستند:

الگوی نافذ و بارز خود بزرگ بینی و بزرگ منشی در تخیلات و رفتار، انتقاد ناپذیری، نیاز به ستایش و تمجید فراوان و فقدان همدردی که زمینه های مختلفی از زندگی خود را نشان می دهد با بعضی از ویژگی های زیر می توان بوجود آنها پی برد:

1- احساس بزرلگ منشی: مانند اینکه بدون لیاقت و صلاحیت، خودش را بهتر از دیگران بداند مثل رهبری که خودش را یا همسرش را اشرف مخلوقات معرفی کند و بیان می دارد شما گناهانتان را به من بگویید من همه آنها را پاک خواهم کرد؟!

2- مشغولیت ذهنی با قدرت درخشندگی و پیروزی های بی پایان: مثل رهبری که دائماً فکر و ذکرش مبتنی است بر راهبری همه جریانات پیروزی های مکرر در صحنه های مختلف و پیشتاز همه بودن هر چند که در عمل واقعاً این طور نباشد اشتغال ذهنی با سلاح های گوناگون، توپ، تانک و ... لذت بخش تفکرات او و اشتغال ذهنی دائمی اوست.

3- اعتقاد به اینکه ویژه و یگانه است و تنها بوسیله افراد خاصی می تواند فهیمده شود. مثل رهبری که معتقد باشد که فقط افرادی که کاملاً تسلیم او باشند او را می فهمند یا افراد فقط پس از طی پروسه خودآزادی های آن چنانی او در می یابند و می فهمند!

4- نیاز به تمجید و ستایش فراوان: مثل مردی که اگر در جمعی حضور یابد و تعریف و تمجید از او نکنند ناراحت می شود، افرادی را که نسبت به او هورا می کشند و به نفعش شعار می دهند بالا می برد و ممکن است به حد معاونت خود یا ریاست جمهوری و امثالهم برساند و قدرت تحمل شایسته ترین افراد را بدون تعریف و تمجید از خود ندارند.

5- احساس استحقاق: مثلاً احساس می کند که مستحق است که همه جریان های مشابه، او را به عنوان رهبری یگانه و پیشتاز نپذیرند، احساس می کند که استحقاق این را دارد که در حالی که نمی تواند چند هزار نفر را اداره کند همه خلق او را در آغوش بگیرند و بپذیرند.

6- سوء استفاده در مورد امور بین فردی: چنین فردی مثلاً افرادی را وادار به اقرار گناه و خطا در گذشته می کند و در همین حال گفته ها ور فتارها را ضبط نموده و در مواقعی دیگر و به منظور برحق والا جلوه دادن خود از آنها استفاده می کند.

7- همدردی ندارد: مثلاً اعضایش را گروه به خاک و خون می کشد و به آنها می گوید شما سیاست کاری نداشته باشید ممکن است به ظاهر و به دروغ احساس همراهی و دلسوزی از خودش نشان دهد ولی در عمل اینطور نیست و این تظاهر جهت ارضا خودش می باشد.

8- حسادت در مورد دیگران: چنین فردی غالباً در مورد دیگران نسبت به او حسادت می ورزند و معمولاً این حسادت به به صورت ناسزاگویی به دیگران نشان می دهد.

9- رفتار و نگرش های مغروروانه و پرنخوت: مثلاً بدون محاسبه و بینش سیاسی و نظامی جمعی را با ادعای فتح های آن چنانی راه می اندازد و به خاک و خون می کشد، انتقاد پذیر نیست و انتقاد را به خشم و ناسزاگویی و اذیت و از آن پاسخ می دهد. وجود چند ملاک از ملاک های فوق در فردی برای تشخیص این بیماری تشخیصی کافی است، البته لازم است به صورت الگوی نافذ رفتاری در او باشد نه تک مورد برخوردی.[2][11]

معیارهای دیگر تشخیص برای اختلال شخصیت خودشیفته

1- احساس بزرگ منشانه مبنی بر مهم دانستن خود دارند.

2-اشتغال ذهنی با تخیلات وضعیت، قدرت، استعداد زیربنایی و عشق ایده آل

3- اعتقاد دارند که فردی ویژه و منحصر به فرد می باشند.

4- در روابط بین فردی استثمارگر هستند.

5- خود را تافته جدا بافته می دانند.

6- احساپس مبالغه آمیزی دارند که چقدر مهم اند.

7- عاشق خودشان هستند.

8- در شکل گیری دیکتاتوری ها نقش دارند.

9- غالباً نسبت به سایرین حسادت می ورزند و یا بر این اعتقادند که دیگران به او حسادت می کنند.

10- از تعریف و تمجید سیر نمی شوند.[3][12]

علائم

بعضی از دانشمندان بر این باورند که خودشیفتگی طیفی است از افرادی که از لحاظ روانی سالم هستند تا افرادی که مبتلا به خودشیفتگی هستند.

افرادی که سبک و شیوه خودشیفتگی دارند نسبت به افرادی که مبتلا به اختلال شخصیت هستند از لحاظ روانی سالم هستند اما ممکن است متکبر، مغرور، ناقلا و خودبین باشند. اما آنها یک تصور غیرواقعی از ارزش و مهارتهای خود ندارند و وابسته به ستایش نیستند.

ممکن است نتوانیت چنین افرادی را در اجتماع، محل کار و یا ... تحمل کنید اما انها از لحاظ روانی سالم هستند.

خودشیفتگی بیمار

انتهای دیگر طیف، اختلال شخصیت خودشیفتگی، یک ناتوانی دائم در ساخت عزت نفس واقعی دشوار است. بنابراین به خمنظور تنظیم عزت نفس خود شدیداً به دیگران وابسته هستند. این خودانگار غیر واقعی روی نحوه رفتار مردم با این اختلال و ارتباط با دیگران اثر می گذارد.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفتگی به دنبال افرادی هستند که خودانگاره مشابهی دارند و خصوصیاتی که خود دارند در آنها نیز هست. و روی این نکته پافشاری می کنند که آنها از هر چیز بهترین آن را دارند و روابط شخصی آنها به خاطر نیاز به تحسین و ستایش است افراد مبتلا به شخصیت خودشیفته معمولاً افراد را این گونه ارزیابی می کنند که چنین افرادی تا چه حد خود انگازه غیرواقعی آنها را تایید می کنند این ارزیابی محدود مردم بدین معناست که افراد مبتلا علاقه مند به مشاهده احساسات و نیازهای دیگران نیستند. آنها از دیگران سوء استفاده می کنند تا خود را آن گونه که تصور می کنند جلوه دهند.

به عبارت دیگر، به جستجوی تحسین دیگران بودن، اغلب افراد مبتلا را در مقابل انتقاد آسیب پذیر می سازد، به عنوان مثال اگر فردی از کار فرد مبتلا انتقاد کند او ممکن است این انتقاد را یک توهین به ان تصوری که انتقاد دارد به هر قیمتی محافظت شود تلقی کند و یا ممکن است با احساس شرمندگی و ناراحتی پاسخ دهند و یا خشم و نفرت و یا رفتارهای تدافعی از خود نشان دهند.[4][13]

 

 

ویژگی های افراد خودشیفته

1- تمام خودشیفتگان توجه بیش از حد به جسم خویش دارند. بسیار عجیب است که بیش از آنکه روی روان خود متمرکز باشند به تن خود می پردازند احساس می کنند که چقدر زیبا هستند.

2- یکی دیگر از ویزگی های مهم این افراد حسادت است، هرگز نمی خواهند کسی را مثل خود ببینند.

3- ویزگی دیگر آنها خودشیفتگی و خود برتر بینی شدید است، از این رو هیچکس را داخل مجموعه آدمیان نمی دانند.

خودشیفتگان هیچ دوستی ندارند. جالب است که با عزیزترین نزدیکانشان در کمترین مدت ممکن و بعلت بی ارزش ترین و ناچیزترین مسائل قهر می کنند.

4- افراد خودشیفته آرایش غلیظ می کنند، لاس ها را از رنگ های تند و تیز انتخاب می کنند رنگ های کاملاً متضاد بر می گزینند.[5][14]

انواع تیپ های خودشیفتگی

میلون و همکارانش با در نظر داشتن این نکته که در تخریب اختلال شخصیت خودشیفته انواع رفتارها گنجانده شده است چند تیپ فرعی را مطرح کردند. خودشیفته نخبه گرا، عاشق پیشه، غیراخلاقی، جبرانی.

1- نخبه گرایان: احساس افتخار و قدرت می کنند و تمایل دارند مقام و موقعیت های خود را به رخ دیگران بکشند معمولاً در حال ترقی هستند و به شدت به ارتقای درجه خود مشغولند و می کوشند جایگاه خاصی را به وجود آورند و از هر فرصتی برای مشهور شدن استفاده می کنند.

2- عاشق پیشه: تمایل دارند از لحاظ جسمی اغواگر باشند با این حال از محبت واقعی اجتناب می کنند. این گونه افراد خیلی دوست دارند افراد ساده لوح از لحاظ هیجانی نیازمند را وسوسه کنند و آنها را طوری به بازی بگیرند که به طور فریبنده ای نشان دهند دوست دارند با آنها رابطه نزدیکی داشته باشند و با این حال موقت از بدن پرحرارت دیگران بهره کشی می کنند.

3- غیراخلاقی: از این نظر که بی وجدان، فریبکار و خودپسند و استثمارگر هستند خیلی به افراد ضد اجتماعی شباهت دارند حتی وقتی که معلوم می شود آنها به خاطر انجام دادن رفتار غیرقانونی گناهکار هستند نگرش بی اعتنایی دارند و به طوری عمل می کنند که انگار قربانی را باید به خاطر توجه نداشتن به آنچه روی داده است سرزنش کرد.

4- جبرانی: منفی گرا هستند و می خواهند احساسات عمیق حقارشان را خنثی کنند آنها می کوشند توهمات برتر بودن و استثنایی را ایجاد کنند.[6][15]

دسته های خودشیفتگی

در خودشیفتگی سه گروه اصلی داریم:

1- مردمی که خودشیفتگی بالا دارند. این دسته افراطی هستند که توجهی فزون مایه به جسم خویش، خودبزرگ بینی و حسادت دارند و هیچ دوستی ندارند، بسیار مصرف کننده، بی عاظفه و خودبین اند و اگر خانم هستند آرایش بسیار غلیظی می کنند.

2- مردمی که خودشیفتگی پایین دارند. این دسته تفریطی ها هستند که خود را دوست ندارندف عاشق پیشه اند، مشاغل پست را انتخاب می کنند، خود ازارند، افسرده اند، نه خود و نه هیچ کس را واقعاً دوست ندارند، میل ناخودآگاه به خودکشی دارند، بسیار از خود گذشتنه اند، مواد مخدر مصرف می کنند، ارج و اعتباری برای خود نمی گذارند.

3- مردمی که شیفتگی حیاته مالی دارند. این دسته مردم معتدل اند که در روابط اجتماعی و احساس های فردی راه اعتدال را می پویند.[7][16]

سبب شناسی

یکی از عواملی که عموماً مورد اشاره قرار می گیرد، شکست همدلی از سوی مادر همراه با طرد یا از دست دادن آن است.[8][17] علل های اصلی اختلال شخصیت خودشیفته نامشخص است. محققان بر این باورند عوامل رشد دوران کودکی و رفتار والدین ممکن است به این اختلال کمک کند:[9][18]

1- خلق و خوی زودرنجی در کودکی

2- لوس بار اوردن بیش از حد کودک

3- بها دادن به کودک به منظور تنظیم عزت نفس خود

4- تحسین بیش از اندازه که هرگز با واقعیت تطابق ندارد

5- مراقبت های غیرقابل پیش بینی و غیرواقعی از والدین

6- سوء استفاده عاطفی (توهین عاطفی) در دوران کودکی

7- تحسین شدن به خاطر چهره و استقرار خاص توسط بزرگسالان

8- آموختن رفتارهای عوام فریبی از والدین

فردی که در دوران کودکی- دورانی که بیش از همه وقت و پیش از هر چیز نیازمند توجه هستیم مورد بی توجهی، طرد، تحقیر و توهین والدین و اطرافیان واقع می شود، لاجرم در بزرگسالی دیواری نامرئی به دور خود می پیچند و از این جهان سراسر آشوب به خویشتن خویش پناه می آورد و شیفته خویش می شود، چرا که دیگر تاب تحمل طرد و تحقیر و انتقاد را ندارد. هر کودکی نیاز دارد که والدین موفقیت ها و دستاوردهای او را تایید کنند و به آنها پاسخ های مثبت بدهند. کودک بدون اینها ناایمن می شود این ناایمنی به طرز اسرار آمیزی در خود والا بینی کاذب جلوه گر می شود که می توان آن را از تلاش فرد برای جبران کردن آنچه قبلاً از زندگی اش حذف شده، برداشت کرد. این افراد که از شالوده محکمی برای خود سالم بی بهره اند، خودکاذبی را به وجود می آورند که به طور متزلزلی بر عقاید خود بزرگ بینی و غیرواقع بینانه در مورد شایستگی و جذابیت آنها استوار است. بنابراین اختلال شخصیت خودشیفته را می توان به صورت ابراز این ناامنی و نیاز به توجه کودکی در فرد بزرگسال تلقی کرد. خودشیفته ها معمولاً به دو دلیل فاقد حس همدلی و همدردی نسبت به دیگران هستند. یکی اینکه در کودکی والدینشان بیشتر در پی ارضای تمایلات و نیازهای خود بوده اند تا فرزندانشان و بدین صورت چنین طرز فکری را در کودک به ودیعه می گذارند که تشفی خاطر خود مهم تر از توجه به نیازها و مشکلات دیگران است. دو اینکه یک فرد خودشیفته اساساً توانایی دیدن جهان از دریچه ذهن مخاطب را ندارند و این در حالی است که همدلی مستلزم دیدن دنیا از دریچه لنزهای ذهن دیگران است شاید به همین دلیل نیز باشدکه افراد خود شیفته از «تاثیر رفتار خود بر دیگران» آگاهی ندارند.[10][19]

بیشترین توجه در مورد خودشیفتگی بیمارگونه بعضی افراد در نظریه روانکاوی صورت گرفته است. از نظر فروید، خودشیفتگی مرحله ای از رشد طبیعی است که بعداً در مراحل رشد یافته تر به عشق خارجی (دیگری) متحول می شود و کودک قادر می شود به دیگران عشق بورزد. خوشیفتگی بیمارگونه زمانی ظاهر می شود (به عشق خارجی متحول نمی شود) که کودک اغلب بوسیله کسانی مراقبت شوند که بطور اطمینان بخشی او را دوست نداشته باشند. فروید اعتقاد داشت که اکثر افراد خودشیفته والدینی «سرد، بی تفاوت» و در عین حال نسبت به کودک خود پرخاشگری و کینه توزی داشته اند. در این وضعیت کودک برای بدست آوردن محبت و عشق مطمئن به درون بر می گردد تا بر احساس شکننده طرد شده (دوست نداشته شدن) غلبه کند.[11][20]

 

 

تشخیص افتراقی

هر سه اختلال نمایشی، فردی و ضد اجتماعی اغلب همزمان با اختلال شخصیت خودشیفته در یک مرز وجود دارند. و این به معنی این است که تشخیص افتراقی آنها از هم بسیار دشوار است. بیماران دچار اختلال شخصیت خودشیفته کمتر از بیماران مبتلا به اختلال شخصیت فردی اضطراب دارند، زندگیشان کمتر از آنها آشوبناک است و اقدام به خودکشی نیز کمتر می کنند و در بیماران دچار اختلال شخصیت ضد اجتماعی سابقه رفتار تکانشی وجود دارد که اغلب به سوء مصرف الکلی و سایر مواد مربوط است و باعث می شود که گرفتاری های مکرر قانونی پیدا کنند، در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی خصایصی از آلت نمایشی (exhibitionism) و دست انداختن و سرکار گذاشتن دیگران در روابط بین فردی دیده می شود که با آنچه در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته دیده می شود مشابهت دارد.[12][21]

1- اختلال شخصیت ضد اجتماعی: شخصیت های ضداجتماعی رفتارشان تکانشی است و غالباً در زندگی شان سابقه سود مصرف الکل و موارد و درگیری با قانون دارند و بنابراین از شخصیت خودشیفته قابل تفکیک است این بیماران آشکارا قوانین و حقوق دیگران را نادیده می گیرند.

2- اسکیزوفرنی پارانوئید: این بیماران هذیان های آشکار دارند.

3- اختلال شخصیت مرزی: این بیماران تهییج پذیری و بی ثباتی بیشتری نشان می دهند و زندگی آنها آشفته تر از خودشیفته ها است.

4- اختلال شخصیت نمایشی: این بیماران احساسات بیشتری را نمایش می دهند. چون شخصیت خودشیفته- توجهش فقط به خودش است بنابراین ظرفیت صمیمیت و هم حسی شان پایین تر از شخصیت نمایشی است.[13][22]

سیر و پیش آگهی

این اختلال مزمن است و درمان آن نیز مشکل است چنین بیمارانی مدام ناچارند ضربه هایی را که از رفتارشان ناشی می گردد یا تجربیات زندگی آن ها را بوجود می آورد بر پیکر خودشیفتگی خود تحمل کنند. پیشرفت سن را خوب تحمل نمی کنند چون برای زیبایی، قدرت و صفات جبرانی ارزش زیادی قائلند و بطور نامتناسبی به آن ها وابسته اند به همین دلیل ممکن است نسبت به بحران های میانسالی بیشتر از دیگران حساس و آسیب پذیر باشند. بیمار با افزایش سن برای خودشیفتگی یک آسیب به شمار می رود. بنابراین در برابر بحران های نیمه عمر آسیب پذیرترند. عوارض احتمالی عبارتند از اختلالات خلق، روان پریشی های گذرا، اختلالات شبه جسمی، اختلالات مصرف مواد. پیش آگهی کلی محافظه کارانه است.[14][23]

از چه زمانی به جستجوی مشاور پزشکی باشیم؟

افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است دیگر اختلالات روانی مانند اختلال دوقطبی و اختلال افسردگی را نیز داشته باشند و هم چنین ممکن است به مسائل زیر نیز دچار باشند:[15][24]

1- فکر خودکشی

2- روابط تضعیف میان فردی و خانوادگی

3- بی قوارگی مزمن

4- رفتارهای نامناسب عاطفی

درمان

درمان اختلال شخصیت خودشیفته چون اگر قرار است پیشرفتی در کار آنها صورت بگیرد باید از خودشیفتگی خود دست بردارند. روان پزشکان مثل اتوکرنبرگ و هانیش کوهوت رهیافتهای روانکاوانه را برای اصلاح این بیماران پیشنهاد می کنند اما برای آنکه معلوم شود اصلاً چنین تشخیصی معتبر است یا نه و اگر معتبر است بهتری درمان کدام است. اما هنوئز باید پژوهش های بیشتری صورت گیرد برخی بالینگران گروه درمانی را برای بیمار خود توصیه می کنند تا آنها بتوانند چگونگی مشارکت با دیگران را یاد گرفته و تحت شرایط ایده آل واکنشی توام با همدلی نسبت به دیگران نشان دهند.

رویکرد پویشی

طبق رویکرد روان پویشی، درمان افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته بر این نظر استوار است که آنها فاقد تجربیات اولیه تحسین شدن برای ویژگی های مثبت شان هستند. هدف درمان این است که تجربه رشد اصلاحی تامین می شود به این صورت که درمانگری برای حمایت کردن از تلاش درمانجو در رسیدن به شهرت و تحسین شدن، با او همدلی می کند.

اما در عین حال می کوشد وی را به سمت این درک واقع بینانه تر هدایت کند که هیچ کس بی عیب نیست. عجب اینکه هر چه درمانگر، درمانجو را بیشتر به رسمیت بشناسد و حمایتش کند او کمتر خودبزرگ بینی و خود محور می شود. (کرهات 1971)[16][25]

 

درمان شناختی- رفتاری

برای اختلال شخصیت خودشیفته نیز به سمت کاهش دادن خود بزرگ بینی درمانجو و تقویت کردن توانایی های او را برقرار کردن رابطه با دیگران گرایش دارد. درمانگر برای رسیدن به این هدف مداخله هایی را ترتیب می دهد که به جای حمله کردن به تمایلات خود بزرگ بینی و خود محوری درمانجو، روی آن ها کار می کند. برای مثال درمانگر به جای اینکه سعی کند درمانجو را متقاعد سازد کمتر خود خواه باشد می کوشد به او نشان دهد که راههای بهتری هم برای رسیدن به هدف های شخصی مهم وجود دارند و در عین حال درمانگر از تسلیم شدن در برابر درخواست های درمانجو برای نظر نساعد و توجه خودداری می کند زمانی که درمانگر یک برنامه کاری را با اهداف درمانی روشن تهیه و آن را دنبال می کند درمانجو یاد می گیرد که چگونه محدودیت هایی را در زمینه های دیگر زندگی تعیین کند.[17][26]

دارو درمانی

برای بیمارانی که یکی از علائم بالینی آشان چرخش های سریع خلق (moolswines) است، لیتیوم یا (eskalitkh) را به کار می برده اند و اختلال شخصیت خودشیفته نمی توانند طرد را تحمل کنند و مستعد افسردگی هستند و داروهای ضد افسردگی بویژه داروهای سرتونرژیک می تواند مفید باشد.[18][27]

 

 


الف) منابع به زبان فارسی

اتکسینون و هلیگارد(1373). زمینه روان شناسی، ترجمه محمد نقی براهنی و همکاران. تهران- انتشارات رشد

اینیاس لپ(1379)- روانشناسی عشق ورزیدن- ترجمع کاظم سامی و محمد ریاضی- تهران

ایرادنیل، تورکات(1375). اختلال شخصیت دیدگاهی روان شناختی در مداوای بالینی - تبریز

اولدهام، جان(1378)، چگونه شخصیت خود را بشناسیم. تهران

احمدعلی نوقابی(1379)، سیف الله کیقبادی، بهداشت روان (2)- تهران- انتشارات بشری

بنجامین سادوک (1381)- خلاصه روان پزشکی (کاپلان و سادوک) ترجمه دکتر حسین رفیعی- دکتر خسرو سبحانیان- تهران

دیویدال روزنهان- مارتین ای پی سلیگمن- آسیب شناسی روانی (جلد دوم) ترجمه یحیی سیدمحمدی

ریچارد پی هالجین- سوزان کراس ویتبورن- آسیب شناسی روانی (جلد دوم) ترجمه یحیی سیدمحمدی

کاپلان و سادوک(1385)- روان پزشکی بالینی- ترجمه دکتر محسن ارجمند- - انتشارات ارجمند

کاپلان، هرولد(1927)- نوروزها و اختلالات شخصیت،  انتشارات تبریز

کاپلان، سادوک (1381)- خلاصه روان پزشکی علوم رفتاری- روانپزشکی بالینی جلد دوم- ترجمه دکتر نصرت الله پورافکاری انتشارات آزاده

محمد مجد (1371)- انسان در مسیر زندگی- انتشارات بدر

هدایت الله ستوده، بهشتر میرزایی1378، روان شناسی جنایی- انتشارات آوای نور- - تهران

 

 

ب) منابع اینترنت

http://www.mardom salari.com

http://www.en. Wikipedia.org

http://www.e-hoom. Com

http://www. Psychology free-blogfa.com




[1][10] نوروزها و اختلالات شخصیت- کاپلان، هرولد 1927- محل انتشار تبریز- روانپزشکی بالینی- کاپلان- سادوک- ترجمه دکتر محسن ارجمند- انتشارات ارجمند

[2][11] http://www.en. Wikipedia.org خلاصه روانپزشکی علوم رفتاری- جلد دوم کاپلان –سادوک- ترجمه دکتر نصرت الله پورافکاری- ص 497- تاریخ انتشار 1381

[3][12] http://www.psychology free-blogfa-com

[4][13] http://www.psychology free-blogfa-com

[5][14] انسان در مسیر زندگی- اثر دکتر محمد مجد- ویرایسته مجید موحد زاده- ص119- 1371- انتشارات بدر

[6][15] بهداشت روان (2) احمدعلی نوقابی- سیف الله کیقبادی- نشر بشری- 1379- تهران

1-انسان در مسیر زندگی- اثر دکتر محمد مجد- ویرایسته مجید موحد زاده

2-روانپزشکی بالینی- ترجمه دکتر محسن ارجمند- انتشارات ارجمند

[9][18] http://www.mardom salari.com

1-اختلال شخصیت- دیدگاهی رواتشناسی در مداوای بالینی- توکارت- ایرادنیل- انتشارات تبریز- روان شناسی جنایی- هدایت الله ستوده- انتشارات آوای نور ص169- 2378

[11][20] آسیب شناسی روانی- جلد دوم- تالیف دیویدال روز نهان و مارتین ای پی سلیگمن- ترجمه یحیی سیدمحمدی

1-خلاصه روانپزشکی علوم رفتاری- روانپزشکی بالینی- جلد دوم (کاپلان و سادوک) ترجمه دکتر نصرت الله پورافکاری- ص 497- تاریخ انتشار 1381

1- روانپزشکی بالینی- کاپلان و سادوک- ترجمه دکتر محسن ارجمند- 1385- http://www.mardom salari.com

2-خلاصه روانپزشکی علوم رفتاری- روانپزشکی بالینی- جلد دوم - ترجمه دکتر نصرت الله پورافکاری- 1381- روانپزشکی بالینی- ترحمه دکتر محسن ارجمند- انتشاراتت ارجمند- 1385

1-آسیب شناسی روانی (جلد دوم) تالیف دیویدال روز نهان و مارتین ای پی سلیگمن- ترجمه یحیی سیدمحمدی

[16][25] http://www. Psychology free-blogfa.com

1-خلاصه روانپزشکی کاپلان سادوک- (جلد دوم) ترجمه دکتر حسن رفیعی- دکتر خسرو سبحانیان- ترجمه دکتر نصرت الله پورافکاری-  انتشارات 1381

2- آسیب شناسی روانی (جلد دوم) تالیف دیویدال روز نهان و مارتین سلیگمن- ترجمه یحیی سیدمحمدی


مطالب مشابه :


مقاله ی راجع به اختلال خود شیفتگی

در خودشیفتگی سه بیشترین توجه در مورد خودشیفتگی بیمارگونه بعضی افراد در نظریه




اختلال خودشیفتگی

اختلال خودشیفتگی. شخصیت چیست؟ در تعریف شخصیت می 9.حسادت در مورد نگاهی به فنون و نظریه




نظریه روانکاوی فروید

در نظریه روانکاوی عده ای از روانشناسان معمولا بطور مثال ، مردی که در اداره مورد سرزنش




شخصیت و اختلالات شخصیت

1954 آبراهام مزلو کتاب «انگیزه و شخصیت» را منتشر کرد و در آن، نظریه در مورد ایجاد




پژوهش و تحلیل نمونه

نظریه تکاملی داروین نقش بنیادی در نظریه و اما در مورد دوم در موقعیت خودشیفتگی




هرم سلسله مراتب نیازهای مازلو

این نظریه در میان این نظریه از نظریه‌های محتوایی در مورد 202خانه ی روانشناسان




دلایل روانشناختی گرایش به شبکه­های اجتماعی مجازی

زوایای گوناگونی این پدیده را مورد بررسی محبوبیت و خودشیفتگی. در نظریه جان




برچسب :