رسالت رسانه اي (تاريخچه روزنامه در بردسكن تا انتشار محلي)

رسانه  در معني عام يعني رساندن پيام چه در قالب  نوشتاري مثل روزنامه چه در قالب الكترو نيكي مثل راديو و تلويزيون.اوايل انقلاب كه با شروع كار بنده همراه بود در رشته اقتصاد كه تنها رشته موجود در بردسكن بود درسي بنام رسانه گروهي جزو دروس كلاسي بود كه بخاطر نبود متخصص اين رشته قرعه فال بنام من مسكين زدند كه در كنار درس زبان رسانه هاي گروهي را هم تدريس ميكردم و نكات زيادي را خودم اموختم.يك رسانه خوب زماني موفق است كه رسالت بي طرفي خود را حفظ كند و نه با قدرت باشد و نه عليه قدرت.رسانه بايد چون ايينه صاف و منعكس كننده حقايق باشد يعني اگر در فرمانداري يا شهرداري كاري مثبت و عام المنفعه انجام گرفت ان را با اب و تاب منعكس كند تا مسول بداند كه در انجام امور مفيد از او قدر داني ميشود و اگر خلاف و يا ندانسته امري غير مفيد و يا خلاف منافع مردم انجام دادند  مودبانه انتقاد كنند تا كژي بوجود نيايدو مردم هم مطمئن شوند كه اگر مسولي خطا كند شمشير دموگلوس كه همان انتقادست بر فرق خلافكاران فرود خواهد امد و حرف دل انان را خواهد زد.البته درين راستا مسول واقعي سعي در اصلاح خود خواهد كرد و مسول مقام پرست را بر نميتابد.مثالي مي اورم از پادشاه اتريش كه بر اسب سوار بود و در ميدان شهر گردش ميكرد كه چشمش به كاغذي روي ديوار افتاد بزديك شد و پا را در ركاب سفت كرد و نيم خيز بر روي اسب كاغذ را كه شديدا از حكومت انتقاد شده بود را خواند و دستور داد نردباني بياورند و كاغذ   اعلاميه را از روي ديوار بردارند كه سر بازي اعلاميه را كند و براي خوش امد شاه خواست انرا پاره كند كه پادشاه بر اشفت و گفت كه انرا پاره نكند بلكه با سرشك انرا طوري روي ديوار نصب كنند تا رهگذران براحتي بخوانند.يكي از پاچه خواران ملتزم ركاب گفت كه قربان اراجيفي بيش نيست اجازه دهيد پاره كنند ولي پادشاه گفت كه محتواي اعلاميه اگر راست باشد ما بايد خود را اصلاح كنيم و اگر دروغ باشد مردم باور نخواهند كرد. اري روزنامه يا هر رسانه اي نبايد زبان و مداح گروه خاصي باشد بلكه بايد منافع عامه را رعايت كند خواه گروهي بپسندند يا نپسندند.از همه مهمتر اينكه يا نبايد وارد اين وادي شد و يا پيه همه چيز را به خود ماليد. شخصا از انان كه همه چيز را سياه مي بينند ويا پاچه خواري را به حدي ميرسانند كه عيوب مكتوم بماند نفرت دارم چون باعث سرگرداني مردم ميشوند ولي امثال روزنامه خراسان كه بيشتر حقايق را مينويسد هم طرفدار بيشتري دارد كه لازم نيست به ادارات و ارگانها تحميل كنند و يا رايگان پخش كنند تا تيراژشان بالا رود و هم ملجا مردم است تا مشكلاتشان را بيان كنند و به گوش مسولين برسانند.روزنامه نگار بايد به رسالت خويش عمل كند نه اينكه عروسك خيمه شب بازي باشد.رسانه اي را كه افراد بيايند پول بدهند كه با انان مصاحبه كنند نبودش به ز وجود. من بارها به اقاي نوري توصيه كرده ام كه هربار انتشار بايد گزارشي از پيشرفت و يا معضلات يكي از روستا ها را داشته باشد تا مسولين بدانند كه نتايج كارهاي مثبت منعكس و قدرداني ميشود واگر مسولي كم كاري يا بي توجهي به خرج دهد زير ذربين خواهد رفت. بگذريم و به تاريخچه رسانه در بردسكن بپردازيم. 

روزي روزگاري بود كه روزنامه خراسان در تيراژ ده پانزده تايي در بردسكن توزيع مي شد و اقاي محمد نوري كتاب فروش هم نماينده نيمه رسمي و خبر نگار بود.هنوز ايشان نو خانه بود و فرزندانش كوچك و خودش هم كور سوادي بيش نداشنت كه با خطوط كج و معوج روي روزنامه اسم مشتركين كه تعدادي افراد حقيقي و بقيه ادارات بود را مي نوشت.روزنامه را در خورجين موتور مي نهاد و توزيع ميكرد و چند تاي اضافي را با فرياد زدن  و تبليغ بفروش ميرساند كه با امكانات كم ان زمان جاي تقدير است.گاهي بخاطر اختلال در امر ارسال ز مشهد چند شماره با هم ميرسيد و به اصطلاح ان لاين نبود. اما تهيه خبر هم خودش معضلي بود كه بايد در جلسات نفوذ ميكرد و  براي كسب خبر به اب و اتش ميزد. عجيب اينكه ايشان حافظه خوبي داشت و همه گفتار را در ذهن خود ميسپرد و به خانه بنده مي امد و با تشريح صحنه خبر ساز  و گفتگو ها،حقير خبر راتدوين ميكردم و ايشان تلگرافي به مشهد مخابره ميكرد و اگر خبري از بردسكن چاپ ميشد  مثل بمب صدا ميكرد و دست بدست ميگشت . انصافا ايشان چه براي علاقه شخصي يا چه براي كسب در امد ،حضور روزنامه را در بردسكن نهادينه كرد كه امروزه فرزندانش راهش را ادامه ميدهند. از فرزندان ايشان علي اقا راه پدر را ادامه داد و با اوردن نشريات متنوع و گزارشات مفيد در مطرح كردن بردسكن بعنوان يك قطب فرهنگي،گردشگري كشاورزي و اقتصادي خوب عمل كرده و حضورش مغتنم است و جاي قدر داني از زحماتش را دارد.اما با ورود اواي كاشمر به بردسكن مردم از اينكه نشريه محلي دارند شاد شدند كه بنده به انان توصيه كردم كه صفحه خاصي را به بردسكن اختصاص دهند سر كار خانم قرايي و اقاي افتخاري استقبال كردند و با مطالعه جوانب لايي ويژه بردسكن چاپ شد كه اين جاي سپاس دارد .اما مدتي گذشت و نداي بردسكن به جمع نشريات پيوست كه بنده هم كمي همكاري داشتم ولي با توضيحات فوق اگر ايشان از بنده رنجيده نشود بايد بگويم كه خيلي دست با عصا و محافظه كارانه پيش ميرود و اگر نصايح حقير را بكار بندند حتي حاضرم بيش از 1000 صفحه داستان و طنزياتي را كه دارم بعنوان پا ورقي در اختيارشان قرار دهم و ان اينست كه با حفظ حرمت افراداز كارهاي انجام شده در سطح شهر يا كشور انتقاد كند،كه انتقاد به معني عيبجويي نيست بلكه تجزيه و تحليل نكات ضعف و قوت است چنانكه در يك نقد ادبي نقاد تمام جوانب را بر رسي ميكند كه براي نمونه به نقدهاي اثار بزرگاني چون همينگوي،هوگو،ديكنز،صادق هدايت،جلال ال احمد و سايرين ميتوان رجوع كرد كه هم عيبجويي شده هم نقاط مثبت بيان شده.مثلا احداث پارك بانوان از نقاط مثبت شهرداريست ولي در همان پارك بايد كاري كنند كه دوچرخه سواران جولان ندهند و مزاحم مردم بويژه اطفالي كه سرگرم بازيند نشوند.خوب همين مثال را به اقاي شهردار بگوييد 100% استقبال خواهد كرد و تشكر هم ميكند.اين يك نقد كوچك ولي اگر هم خود را صرف تعاريف بيشمار از شهردار كنيم،هم از او بت ساخته ايم هم او را در يافتن نقاط ضعف به بيراهه كشانده ايم.به اقاي نوري شديدا توصيه ميكنم كه تو را برسالت مطبوعاتيت سوگند ميدهم كه از روي حب يا بغض قلم روي كاغذ مبر كه در روز واپسين بايد جوابگو بود.در ان روز از شما ميپرسند يارانه مطبوعاتي را كه از بيت المال گرفتي براي مردم چه كردي كه در ان روز نه من بدردت خواهم خورد نه ديگري كه خود بايد جوابگو باشي.شما مردي محترم و فرهنگي هستي لذا در زمينه مطبوعاتي فرهنگي باش كه جز اين انتظاري نيست.من براي نداي بردسكن ارزوي موفقيت هاي بيش از پيش دارم تا رسالت خطير مطبوعاتي را به نحو احسن انجام دهد و از طرفي اميد وارم ديگران هم درين زمينه پا پيش بگذارند تا در ميدان رقابت نشريات پر محتوا داشته باشيم. يادمان باشد كه امير كبير با فقر امكانات نشريه اتفاقيه را راه انداخت تا سطح اگاهي مردم بالا رود ولي با بودن اين همه امكانات اطلاع رساني نا درست قابل قبول نيست. از خداوند براي همه دست اندر كاران رسانه اي در خدمت به مردم و انعكاس خواسته هاي مردم طلب توفيق ميكنم.


مطالب مشابه :


پیدا کردن شماره تلفن افراد با دانستن نام و نام خانوادگی آنها

بي نياز هستيد و مي توانيد به راحتي شماره تلفن تمامي افراد حقيقي "مشتركين حقيقي" و




قانون تشكيل شركت هاي آب و فاضلاب

بانكها وشهرداريها ,موسسات عام المنفعه و اشخاص حقيقي وحقوقي از مشتركين جديد




قانون تشكيل شركت هاي آب و فاضلاب

بانكها وشهرداريها ,موسسات عام المنفعه و اشخاص حقيقي وحقوقي از مشتركين جديد




شناسائي و كاهش آب بحساب نيامده در شبكه هاي آبرساني شهري 2

مشترك شخص حقوقي يا حقيقي بوده كه انشعاب يا انشعابهاي آب - مشتركين كه موجب نامرئي شدن




رسالت رسانه اي (تاريخچه روزنامه در بردسكن تا انتشار محلي)

طنز اجتماعی - رسالت رسانه اي (تاريخچه روزنامه در بردسكن تا انتشار محلي) - یک وبلاگ خودمونی




چارت سازمانی ووظایف در شرکت های مخابرات استانها

اجرايي نگهداري مراكز تلفني ، تلفن راه دور ، اطلاعات تلفني ، امور مشتركين و حقيقي و




عوامل موثر در تنظيم برنامه توليد و مصرف

گرايش به مصرف غير ضروري اين انرژي و هدايت مصرف آن به سمت مصارف حقيقي مشتركين




قانون تشكيل شركت هاي آب و فاضلاب

بانكها وشهرداريها ,موسسات عام المنفعه و اشخاص حقيقي وحقوقي از مشتركين جديد




برچسب :