مصاحبه سایت گلباغ با حجت الاسلام حاج شیخ عبدالله رضاپور

مصاحبه سایت گلباغ با حجت الاسلام حاج شیخ عبدالله رضاپور هيئت مسجد امامزاده هاشم (ع) آهنگرکلابزرگ Slide 1 Slide 2 درباره وبلاگ emamzadehashem.jpg با سلام خدمت همه عزیزان!
این وبلاگ کاری است از بچه های هیئت مذهبی مسجد امامزاده هاشم(ع) روستای آهنگرکلابزرگ
امیدواریم از مطالبش استفاده کنید و با نظرات سازنده خود یاریگر ما باشید.
×××××××××××
ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم
در ره عشق جگردارتر از صد مردیم
هر زمان یاد خمینی(ره) به سر ما افتد ** دور "سیدعلی خامنه ای" می گردیم
××××××××××××
مازندران - بابل - روستای آهنگرکلابزرگ - آستانه امامزاده هاشم(ع) منوی اصلی

موضوعات وبلاگ وصیت شهدا وصیت شهدا لينک دوستان پيوندهاي روزانه نويسندگان جستجو مطالب پيشين آرشيو مطالب لوگوی دوستان ابزار و قالب وبلاگ کاربردی ajaxload.gifحدیث روز آمار مصاحبه سایت گلباغ با حجت الاسلام حاج شیخ عبدالله رضاپور مصاحبه سایت گلباغ با حجت الاسلام حاج شیخ عبدالله رضاپور :

خیلی از جوانان و میانسالان و حتی پیران خاطرات زیادی با حاج آقا رضاپور دارند ، بر آن شدیم تا مصاحبه ایی با ایشان انجام دهیم که ضمن ارج نهادن به خدمات آقای رضاپور خاطرات جوانی شما را نیز زنده کنیم ، آن وقتی که پس از شکسته شدن کله قند صدای هلهله و کف و...همه جا را می پیچید دقیقا حضور آقای رضاپور پای ثابت شادیها بود خدواند به ایشان و شما طول همراه همراه با سلامتی عنایت بفرماید.

اولین عقد ثبت شده در دفتر مربوط به  آقای خضراله نعمت تبار می باشد که در سال 1346 انجام شده است

%5Cimages%5C1392%5Crazapor%5CDSC00249-5.


 

%5Cimages%5C1392%5Crazapor%5CDSC00258-8.

 

متن مصاحبه بصورت غیر حضوری و توسط فرزند حاج آقا رضاپور ( آقای دبیر حسین رضاپور) تهیه شده است.

فهرست مطالب
عنوان           
1- مقدمه
2- تولد
3- تحصيل در حوزه علميه بندپي
4- ورود به حوزه علميه قم
5- خاطرات دوران تحصيل در قم
6- دوستان صميمي دوران تحصيل در قم
7- زمان تبليغ
8- خاطرات زندگي در دوران طلبگي
9-دوران ازدواج
10- تشكيل هئيت مذهبي
11- امرار معاش
12- سفرهاي زيارتي (مكه و مدينه)
13- اعزام به جبهه جنگ
14- سفر زيارتي به عراق و سوريه
15- جلسه روحانيت

 

 حاج ابراهیم رضاپور پدر آقای رضاپور

%5Cimages%5C1392%5Crazapor%5CRAZAPOUR-4-


 
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه (بيوگرافي) حضرت حجه الاسلام و المسلمين حاج شيخ عبداله رضاپور آهنگر
مقدمه
 حمد و سپاس خدايي را كه به بنده حقير، حسين، فرزند حاج آقا رضاپور توفيق عنايت فرمود تا به پيشنهاد سایت گل باغ، زندگي نامه پدرم را به رشته تحرير در آورم.
تولد
حاج شيخ عبدالله رضاپورآهنگر فرزند ابراهيم در تاريخ هفتم مهر ماه سال يكهزار و سيصد و يازده(ه ش) برابر بيست و هشتم جمادي الاول سال يك هزار و سيصدو پنجاه و يك (ه ق) در خانواده هاي متدين و مذهبي كه علاقه زيادي به روحانيت داشت. در روستای آهنگركلا بزرگ شهرستان بابل ، ديده به جهان گشود.
تحصيل در حوزه علميه بندپي
حدود هفت سالگي به مكتب خانه محل خويش رفت تا علاوه بر يادگيري قرآن كريم، كتاب‌هايي چون مختارنامه، جوهري و غيره را فراگيرد.
پدرش، ابراهيم(ره)، به خاطر علاقه به روحانيت به دنبال فرصتي بود تا او را روانه حوزه علميه كند. در همين اوضاع و احوال بود كه يكي از بزرگان منطقه به پدر او توصيه كرد و گفت:«سيف الله اميري پاشا در روستاي پاشا امير بندپي به دستور آيت الله حاج شيخ محمد احمدي فيروزجايي (ره)، حوزه علميه‌اي بنا كرد» پدرش در سال 1326 (ه ش) اسمش را در حوزه علميه نوشت و حدود سه سال در آن حوزه علميه درس خواند و از اساتيدي همچون آيت الله حاج شيخ محمد احمدي(ره) و حجه الاسلام و المسلمين حاج شيخ حيدر مهدوي(ره) استفاده نمود. معمولاً تابستانها به اتفاق اساتيد به حوزه علميه ييلاقي حاج شيخ موسي(ره) كه حدود چهل كيلومتر فاصله دارد. با پای پياده و گاهي سواره به آنجا مي‌رفت و البته در آن زمان، جاده‌اي براي رفت و آمد نبود و درس خواندن در آن شرايط، بسيار سخت و دشوار بود.

 

%5Cimages%5C1392%5Crazapor%5CRAZAPOUR-1-


 ورود به حوزه علميه قم
 او پس از سه سال به پدر خود پيشنهاد كرد تا به حوزه علميه قم برود ولي پدر به خاطر مساعد نبودن اوضاع مادي و تنگي معيشت قبول نكرد. شبي پدر او، ابراهيم(ره)، خوابي ديد و آن را براي حاج شيخ محمد احمدي فيروزجائي (ره) نقل كرد. آن بزرگوار در تعبير خوابش فرمود:«امر مهمي در پيش داري كه بايد انجام بدهي وگرنه ضرر مي‌بيني». پدرش پيشنهاد رفتن به قم را به استادش گفت. چون استاد او علاقه زيادي به او داشت و از وي راضي بود حاضر نبود كه به حوزه علميه ديگر برود اما پدر او به خاطر همان خواب در سال 1329 (ه ش) در حوزه علميه قم ثبت نام كرد و يك سال، خانه اجاره‌اي داشت و پس از يك سال در مدرسه فيضيه، حجره آيت الله حاج آقا رضا علما(ره) تحصيل كرد و درس خواند و در فقه و اصول از استاداني مجرب همچون آيت الله شيخ جعفر سبحاني (مدظلله العالي)، آيت الله مكارم شيرازي(دامت بركاته)، آيت الله آقا مصطفي اعتمادي(ره)، آيت الله مشكيني (ره) و آيت الله ستوده(ره) بهره فراوان برد.
 خاطرات دوران تحصيل در قم
 در دوران طلبگي و تحصيل علم،اتفاقات زيادي افتاد كه مهمترين آنها رحلت عالمان بزرگي همچون آيت الله حاج شيخ مهدي اميري مازندراني(ره) و آيت الله صدرالدين صدر(ره) بود كه به پيشنهاد فرزندان آيت الله صدر(ره) در مجلسي ترحيم به آنها كمك كند و پدرم چندين روز در مجلس ترحيم با آنها بود و به خاطر سن كم خسته شد و براي استراحت به حجره يكي از دوستان آذري رفت و بعد از مدتي آيت الله حاج شيخ هادي روحاني(ره) كه نماينده امام خميني(ره) و مقام معظم رهبري حضرت آيت الله امام خامنه‌اي (دامت بركاته) در استان مازندران و امام جمعه شهر بابل بود متوجه شد كه وي در مجلس ترحيم نيست و جوياي حال او شد و حاج آقا روحاني(ره)، پدرم را در حجره دوستش ديد و از او خواست تا دوباره به مجلس ترحيم بيايد و به آنها كمك كند. البته دوستانش هم خيلي خسته شده بودند. چون سن آنها بيشتر بود صبر و تحمل زيادي داشتند و به روي خودشان نمي‌آوردند.
 دوستان صميميم دوران تحصيل در قم
 در حوزه علميه قم با دوستان زيادي آشنا شد كه حق استادي برگردن دارند كه در جلسات هفتگي و در موقعيت هاي مناسب از آنها بهره مي‌برد. همچون آيت الله شيخ هادي روحاني(ره) آيت الله سيدابوالحسن حسيني(ره) آيت الله حسن آقا بهشتي، حجه الاسلام و المسلمين شريعت نژاد(ره) حجه الاسلام و المسلمين حاج شيخ عبدالله نظري، آيت الله ابوالحسن ايازي(ره)و...
زمان تبليغ
 شروع تبليغ و سخنراني در بيست و دو سالگي، سال 1333 (ه ش) است كه در ايام عزاداري محرم و ماه مبارك رمضان به روستاهاي اطراف آمل مي‌رفت و در آمد آن را با احترام تمام به پدر خودش تقديم مي‌كرد و بعد براي ادامه تحصيل، مقداري پول از پدرش مي‌گرفت و به قم برمي‌گشت.
 خاطرات زندگي در دوران طلبگي
 شهريه در حوزه علميه قم، رتبه بندي بود و سه رتبه داشت كه هر رتبه با امتحان مشخص مي‌شد و او با رتبه دوم، با شهريه سي تومان درس مي‌خواند كه بعدا از ازدواج دو برابر شد ليكن پول آن چناني نبود تا بتواند زندگي راحت و آسوده‌اي داشته باشد و با خيال آسوده درس بخواند و پدرش هم وضع مالي خوبي نداشت تا به وي كمك قابل توجهي بكند به همين خاطر به دو خاطره اشاره مي‌شود:
1- در ايام تحصيل در قم، مغازه‌اي در اول گذرخان بود كه معمولاً خريد خود را در آنجا به صورت نسيه مي‌كرد. در يكي از روزها براي خريد قند و چاي رفته بود. صاحب مغازه نگاهي به او كرد و گفت: «بده و بستون ، توندادي كه بستوني» چون پولي نداشت كه بدهي ها گذشته را بدهد. به خاطر همين صاحب مغازه هم ، چيزي به پدرم نداد و دست خالي برگشت.
2- در يكي از روزها به كلاس درس حضرت آيت الله مشكيني(ره) رفته بود و معظم له در پايان جلسه فرمودند: «همه طلاب، درس امروز را در ورقه‌اي نوشته و فردا به ايشان تحويل دهند» با توجه به اينكه پدر من نه دفتري داشت و نه پولي كه دفتري بخرد. از اين رو ورقه سفيدي از آخر كتاب پاره كرد تا بتواند تكليف استاد را انجام دهد.
دوران ازدواج
 در سال 1339 (ه ش) با خانواده مذهبي، سادات و از بزرگان منطقه، حاج سيد نظام الدين حسيني(ره)، وصلت نمود و يك سال با همسر خودش، ام سليمه(ره)، در شهر قم ماند و بخاطر مشكلات اقتصادي پس از گذراندن سطوح عالي حوزه به وطن برگشت. ثمره اين ازدواج هشت فرزند است، پنج پسرو سه دختر و پسر بزرگ وي، عبدالرحيم، روحاني است كه در حوزه علميه قم، مشلول تعليم و تعلم مي‌باشد و پسر دوم او، حسين، معلم است و بقيه پسران او به ترتيب حسن، اصغر و رضا و دختران رقيه، آمنه و ام كلثوم هستند . در اسفند 1373(ه ش) همسر او فوت كرد و بعد از مدتي، تجديد ازدواج نمود و از همسر دوم يك فرزند بنام مصطفي ، دارد.
 
تشكيل هيئت مذهبي
در حدود سال 1340 (ه ش) به خاطر مشكلات اقتصادي- علي رغم علاقه زيادي كه به درس حوزه داشت. از ادامه تحصيل صرف نظر نمود و براي تبليغ دين اسلام و شيعه اثني عشري به زادگاهش برگشت.
وي براي اداي وظيفه سنگين تبليغ كه بردوش خود احساس مي‌كرد نخست به تاسيس هيئت مذهبي و فرهنگي در محل خود اقدام نمود كه جلسه آن در شب‌هاي جمعه در مسجد صاحب الزمان ( عجل الله تعالي فرجه الشريفه) برگزار مي شد.
هئيت مذهبي با تلاوت آياتي از قرآن كريم آغاز مي‌شد و بعد از آن، قرائت نماز را به همه تعليم مي‌داد و اعضاي هيئت، قرائت نماز را به خوبي ياد مي‌گرفتند و اگر اشكالي در قرائت بود پدرم آن را اصلاح مي‌كرد و همچنين به سوالهاي شرعي و اعتقادي جواب مي‌داد و در پايان جلسه، دعاي پرفيض كميل حضرت علي(ع) با حضور نوجوانان و جوانان عزيز همراه پدرانشان، باشكوه برگزار مي‌شد.
با توجه به اينكه چنين جلسات به خاطر نبود روحاني- در منطقه منحصر به فرد بود بسياري از علاقه مندان به آموزه‌هاي ديني و اعتقادي از روستاهاي اطراف به همراه فرزندانشان در اين جلسه شركت مي‌كردند و از آن بهره مند مي‌شدند.
 اين هئيت مذهبي و فرهنگي براي نشاط و شادابي اعضاي آن ، هر ساله اردوي زيارتي و تفريحي به مشهد مقدس، مرقد امام رضا(ع) ، ترتيبت مي داد كه افراد زيادي با شور و شوق همراه با خانواده شركت مي‌كردند و در اين سفر از مداحان، با سابقه‌ اهل بيت (ع) استفاده مي‌شد و او هم مسائل اعتقادي و اسلامي را برايشان بيان مي كرد و توضيخ مي‌داد.

 امرار معاش
 براي امرار معاش ، علاوه بر روضه خواني، كشاورزي هم مي‌كرد و بعد از فوت حجه الاسلام و المسلمين حاج شيخ عباس بياني(ره) كه سردفتري ازدواج منطقه را برعهده داشت. عده‌اي از دوستان در سال 1346 (ه ش) به پدر پيشنهاد كردند تا در آزمون دادگستري براي سردفتري ازدواج شركت كند كه در آن آزمون قبول شد و براي تكميل پرونده نامه‌اي براي معرفي خود از آيت الله سيداحمد زنجاني (ره) و آيت الله شيخ عبدالنبي عراقي(ره) دريافت كرد سرانجام سردفتري ازدواج را به شماره 46، به وي دادند.

%5Cimages%5C1392%5Crazapor%5CRAZAPOUR-2-


او همراه برادركوچك خود كه ازدواج كرده بود تا سال 1348 (ه ش) با پدر و مادرشان زندگي مي‌كردند و براي روضه خواني، ايام محرم و مراسم عقد كه در روستاهاي دور برگزار مي‌شد، به خاطر نبود جاده مناسب و خاكي بودن آن مجبور بود، اسبي بخرد تا با آن اسب ، راحت تر به مراسم ها برود و آن اسب كهر به سبب زيبايي فوق‌العاده و تربيت خوب،معروف و زبانزد بود و به هر محله‌اي كه ميرفت جلب توجه مي‌كرد.
سفرهاي زيارتي (مكه و مدينه)
 اولين سفر خارج كشور در سال 1354 (ه ش)، براي حج تمتع، اتفاق افتاد و هزينه ثبت نام آن پنج هزار تومان بود و در همان سال بود كه در مكه با حاج آقا مصطفي(ره) فرزند امام خميني(ره)،ديدار داشت و جوياي حال و احوال همديگر شدند و حاج آقا مصطفي (ره) ازپدرم در مورد وضع مردم ايران سوال كردند كه اوضاع ايران چگونه استن؟
سفر دوم، همراه خانمش در سال 1366 (ه ش) به حج تمتع بود كه حجاج به فرمان امام خميني(ره) هر ساله راهپيمايي برائت از مشركين انجام مي‌دادند كه درآن سال به حجاج ايراني حمله كردند وعده‌اي از هم وطنان ايراني به شهادت رسيدند و او با دوستانشان به اطراف كوه مكه پناه بردند و نيمه‌هاي شب به بعثه امام خميني(ره) آمدند كه البته خانم و دوستانش از اوضاع پيش آمده خيلي نگران بودند و به بيمارستان سر مي‌زدند تا از او خبري بدست آورند.
 اعزام به جبهه جنگ
 در دوران هشت سال دفاع مقدس، پدرم در بيست و هفتم فروردين 1361 (ه ش) به مناطق جنگي خرمشهر، آبادان، هويزه و شهرهاي ديگر اعزام شد.
در مرحله دوم، سوم اسفند همان سال به تاكيد نماينده ولي فقيه مازندران، آيت الله حاج شيخ هادي روحاني (ره) دوباره به مناطق جنگي اهواز، خرمشهر، آبادان و سوسنگرد رفت و بارزمندگان دفاع مقدس ديدار داشت و شجاعت و دليرهاي رزمندگان، باعث روحيه مضاعف روحانيون مي‌شد.
سفر زيارتي به عراق و سوريه
 در سال 1380(ه ش) سفر زيارتي به بارگاه ملكوتي حضرت علي(ع) و سالارشهيدان ، امام حسين (ع) و امامان معصوم و مظلوم (ع) در كاظمين و سامرا داشت.
در سال 1387 ( ه ش) سفر زيارتي به سوريه داشت تا زائر حرم مطهر بانوي كربلا حضرت زينب كبري (س) باشد.
جلسه روحانيت
 بعد از انقلاب اسلامي، جلسه اي ماهانه، با حضور روحانيت بندپي شرقي، در منزل يكي از اعضا به مديريت حجه الاسلام والمسلمين حاج شيخ مهدي مهدوي برگزار مي‌شود و پدرم يكي از اعضاي اين جلسه است كه معمولاً در اكثر جلسات شركت مي‌كند و سابقه اين جلسات بالاي 30 سال است كه تا به حال ادامه دارد.
موضوع حلسات: تلاوت آياتي از قرآن مجيد ، تفسير قسمتي از آيات قرآن، اخبار منطقه، پرسش و پاسخ و غيره است.
 الهي جانب من كن نگاهي             مرابنما به سوي خويش راهي
به چشم مرحمت سويم نظر كن             شفيع آخرت، خيرالبشركن

 

%5Cimages%5C1392%5Crazapor</p>
        
        
        <br /><h4 style=مطالب مشابه :

مصاحبه سایت گلباغ با حجت الاسلام حاج شیخ عبدالله رضاپور

به سر ما افتد قم ثبت نام كرد و يك سال، خانه به اينكه پدر من نه دفتري داشت و




آئینامه اجرای اسناد رسمی لازم الاجراء (1)

ج ـ در مورد مهريه و تعهداتي كه ضمن ثبت ازدواج و طلاق و آغاز مي‌شود. (سر ثبت نشده به نام




الهیات

گرچه اين آشنايي در آغاز براي تحكيم علم فقه نام دارد و سر دفتري ازدواج و




مدل ها و روشهاي حسابداري سرمايه هاي فكري

ثبت نام ازدواج عصر اطلاعات آغاز شد و شكاف عميق بين ارزش دفتري و ارزش بازار شركت




شال سبز و سياه به عنوان نشان سيادت از چه تاريخى مرسوم شده است؟

سعدى نيز در اواخر باب گلستان در آغاز ثبت اسامى آنان در دفترى سياه بر سر




برچسب :