حلقه 140- لایم لایت-چاپلین

chaplin4.jpg

چارلز اسپنسر چاپلین در 16 آوریل سال 1889 در یک خانواده انگلیسی به دنیا آمد. کودکی او در صحنه های سرگرم کننده تفریحی می گذشت ، به همین خاطر از همان کودکی به هنرهای نمایشی روی آورد. او دوران کودکی و جوانیش را در فقر و تنگدستی گذراند و به همین خاطر در طول عمر همدردی عمیق خود را نسبت به تنگ دستان حفظ کرد. والدین چاپلین هر دو هنرمندانی در سالن بزرگ لندن بودند و هر دو بازیگر و آوازه خوان، اما پیش از آنکه چاپلین سه ساله شود از هم جدا شدند. چارلی آواز خواندن را از مادرش آموخت. پدرش الکلی شد و کمتر با چارلی ارتباط داشت. پدر چارلی زمانی که او ۱۲ ساله بود درگذشت. بیماری مادر چاپلین از آنجایی آغاز شد که در یکی از اجراهای زنده تئاتر در لندن که برای سربازان اجرا می‌شد، یکی از اجسامی که سربازان مست به روی صحنه پرتاب می‌کردند به سر مادرش برخورد کرد و مادر چاپلین خون آلود و اشک‌ریزان به پشت صحنه رفت و چاپلین پنج ساله به روی صحنه آمد تا تماشاچیان عصبانی را با خواندن آهنگی سرگرم و آرام کند. با بستری شدن مادر، چارلی و برادرش رابطهٔ عمیق‌تری پیدا کردند و هر دو با استعداد بالایی که داشتند در همین سالن قدیمی که پدر و مادرشان در آن کار می‌کردند، مشغول به کار شدند. در سال ۱۹۲۸ مادر چارلی ۷ سال پس از انتقال وی توسط پسرانش به هالیوود مرد. چاپلین در مورد مادرش می گفت: اگر مادرم نبود شک دارم که می توانستم در پانتومیم موفقیتی کسب کنم. او یکی از بزرگترین هنرمندان پانتومیم بود که تاکنون دیده‌ام.

چاپلین از سال ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۲ به همراه فرد کارنو سراسر آمریکا را دوره کرد و نمایش تئاتر اجرا می‌کرد. در سال ۱۹۱۳ بازی چاپلین مورد توجه یکی از فیلم‌سازان قرار گرفت و از آن پس با شرکت فیلم‌سازی کی استون همکاری کرد. وی نخستین فیلم خود را با نام ساختن یک زندگی که فیلم کمدی بود در سال ۱۹۱۴ آغازکرد. چاپلین در این شرکت و با این فیلم به سرعت به شهرت رسید. چاپلین تا ژوئن 1917 چنان اعتباری کسب کرد که قراردادی یک میلیون دلاری از طرف کمپانی فرست نشنال به او پیشنهاد شد ، تا هشت فیلم با طول دلخواه برای این کمپانی بسازد. به وسیله این قرارداد او توانست ، استودیویی برای خود بسازد و از سال 1918 تا 1952 تمام فیلم هایش را در آنجا ساخت. موفق ترین اقدام چاپلین در فرست نشنال ، کارگردانی نخستین فیلم بلند داستانی اش به نام پسر بچه (1921) بود . این فیلم ماجرای بیکارهای است که کودکی را بر در خانه اش می گذارند و او نیز کودک را بزرگ می کند و به او دل می بندد و ... . چاپلین در این فیلم شفقت را با طنز ی ظریف در می آمیزد و نارسایی اجتماع را برای دفاع از کودکان نشان می دهد. این فیلم شهرت جهانی پیدا کرد.چاپلین پس از اتمام قراردادش با کمپانی فرست نشنال ، به همراه گریفیث ، داگلاس فربنکسو مری پیکفورد ، کمپانی یونایتد آرتیستزرا تاسیس کرد. در فیلم جویندگان طلا( 1925)چاپلین دوباره در نقش یک ولگرد کوچولو ظاهر می شود. این فیلم را شاخص ترین اثر چاپلین می دانند به طوریکه هنوز هم مانند سال 1925 مورد علاقه مردم است و چاپلین شخصا آن را بر دیگر فیلم هایش ترجیح می دهد. در این فیلم ، چاپلین موضوع هجوم برای کشف طلا در منطقه آلاسکا در سال 1898 را دستمایه قرار داد و در فضایی سرشار از حرص و آز که جویندگان را به سوی گرسنگی و توهم و حتی مرگ می کشاند ، یک کمدی درجه یک ساخت. چاپلین هم زمان با ناطق شدن سینما ، فیلم سیرک( 1928)را ساخت. سیرک ، فیلمی صامت باساختاری زیبا بود و در مراسم اسکار 1929 ، جایزه ای به عنوان تنوع ونبوغ در نوشتن ،بازیگری،کارگردانی وتهیه کنندگی را گرفت. با ناطق شدن سینما ، چاپلین توانست خود را با این تحول جدید وفق دهد. اولین فیلم مطرح ناطق چاپلین ، فیلم روشنایی های شهر(1931)بود. روشنایی های شهر، فیلمی احساساتی اما تاثیر گذار در باره ی بیکاره ای است که دل به دختر گل فروش نابینایی می بندد و برای معالجه چشم دختر تلاش می کند و دچار درد سر می شود ... . چاپلین خود این فیلم را یک « کمدی رمانس در پانتومیم » ، نامیده است.فیلم مهم دیگر چاپلین ،عصر جدید(1936)است. در این فیلم نیز انتقادتلخ و گزنده ای مستتر است که به غیر انسانی شدن کارگران و مشکلات بی شمار آنها درعصر صنعتی شدن جوامع ، می پردازد ، عصری که حرص و طمع عده ای ثروتمند آن را تحت کنترل دارد. در نقاطی از امریکا به این فیلم لقب تبلیغات سرخ دادند. این فیلم با ساختار محکم و پیام اجتماعی نیرومند خود هنوز هم یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینما است. فیلم دیکتاتور بزرگ(1940)، نخستین فیلم کاملا ناطق چاپلین بود که در اوضاع نابسامان جهانی در دهه چهل ، اثری ضد نازی بود. این فیلم در مورد دیکتاتوری اروپایی و در واقع تاریخچه زندگی آدنوید هینکل، دیکتاتور کشور خیالی تامانیا است که دست به قتل عام یهودی ها می زند و اروپا را درگیر جنگ می کند. برخی این فیلم را نپسندیدند و برخی جنبه سیاسی آن را جدی و برخی آن را به قدر کافی جدی نگرفتند. با این حال این فیلم از نظر تجاری محبوبیت فراوانی پیدا کرد و چاپلین را همچنان به عنوان یک ستاره در اوج نگاه داشت.در سال 1944 ، چاپلین را به علت سخنرانی های ضد امریکایی و به خاطر حمایت ازشوروی به دادگاه کشاندند. بعد از این حادثه چاپلین فیلم موسیو وردو ( 1946)را ، که یک کمدی جنایی تیره و آزار دهنده بود ، ساخت. آخرین فیلم آمریکایی چاپلین لایم لایت(1952،روشنایی های صحنه)، نام داشت. این فیلم در مورد تالار های موسیقی بود که چاپلین کودکی خود رادر آن ها گذرانده بود. ماجرای این فیلم داستان تلخ و شیرین یک مجری صحنه پا به سن گذاشته است. لایم لایت، فیلمی طولانی ، کند ، و از نظر سینمایی کهنه بوداما این فیلم بهترین نمونه گرایش چاپلین به منزلت و شایستگی های طبیعت انسانی است ،که انسان در قرن بیستم از هیچ کوششی برای نابود کردنش فرو گذار نکرده است. در همین سال ، چاپلین و خانواده اش به لندن دعوت شدند تا در نمایش لایم لایت در دربار انگلستان حضور یابند. در همان شروع سفر چاپلین فهمید که ویزای او برای برگشت به امریکا لغو شده است و به این ترتیب ، با این کار یکی از گرانترین و محبوب ترین ستارگان سینمای آمریکا از کشور طرد شد. بعد از آن چاپلین درانگلستان اقامت کرد و بعد به سوییس رفت .پنج سال بعد پس از این واقعه طرد چاپلین از آمریکا ، او با فیلم سلطانی در نیویورک(1957)پاسخ دادگستری آمریکا را داد. داستان این فیلم در مورد یک رهبر کشور اروپایی است که هنگام دیداراز ایالات متحد توسط کمیته مقابله با فعالیت های ضد امریکایی به اتهامی احمقانه بازداشت می شود و شخصیتش زیر سوال می رود ، همان طور که چاپلین شده بود. اما این فیلم به دلیل شایعات از نمایش در سالن ها ی بزرگ محروم شد و پس از چند هفته از کل سینماها جمع شد. این فیلم سرانجام در 1976 ، به نمایش در آمد و چندان مورد توجه منتقدان قرار نگرفت.
آخرین فیلم چاپلین ،کنتسی از هنگ کنگ ( 1967)نام داشت. این فیلم به ویزه در فیلم نامه ضعف داشت و در کارگردانی هم موفق نبود. چاپلین در 25 دسامبر سال 1977 درگذشت.

چاپلین در زندگی شخصی چندین بار ازدواج کرد. اولین ازدواج چارلی در اکتبر سال ۱۹۱۸ با میلدرد هریس  بود. دختر بانمکی که چارلی را یاد عشق نافرجامش هتی کلی می‌انداخت که در سال ۱۹۰۸ عاشق او شده بود. عشقی که از همان ابتدا مورد مخالفت خانوادهٔ هتی قرار گرفت. ازدواج چارلی با میلدرد پس از دوسال یعنی در آوریل ۱۹۲۰ به جدایی کشیده شد. نتیجهٔ این ازدواج یک فرزند پسر بود که تنها سه روز عمر کرد.چارلی در نوامبر ۱۹۲۴ با هنرپیشهٔ نقش اول فیلم جویندگان طلا یعنی لیتا گری ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دو فرزند پسر به نام‌های سیدنی و چارلز بودند. اما تنها بعد از دو سال این ازدواج نیز به جدایی کشیده شد.در سال ۱۹۳۶ چاپلین بار دیگر با یک بازیگر ازدواج کرد. پائولت گودارد  بازیگر نقش دختر بی‌خانمان در فیلم عصر جدید  که با چارلی ازدواج کرد. این ازدواج نیز در سال ۱۹۴۲ به جدایی انجامید.در سال ۱۹۴۲ او با دختر یک نمایش ‌نامه‌نویس معروف آمریکایی به نام یوجین گِلَدِستون اونیل آشنا شد. نام آن دختر اونا اونیل بود. با اینکه پدر دختر با این ازدواج مخالف بود اما این ازدواج صورت گرفت. چارلی پنجاه و چهار ساله با یک دختر هجده ساله ازدواج کرده بود. این ازدواج در ۱۶ ژوئن سال ۱۹۴۳ انجام گرفت. اولین حاصل این ازدواج دختری به نام جرالدین) بود. با اینکه اختلاف سن چارلی و اونا سی و شش سال بود اما این ازدواج پر دوام‌ترین ازدواج چارلی بود و این دو تا پایان عمر کنار یکدیگر بودند.

چاپلین هنرمندی بودکه آشناترین و مشهور ترین تصویر خیالی از نوع بشر را ارائه داد. تصویر ولگرد کوچولو، نمادی است برای کمدی و حتی خود سینما. چاپلین فرهیختگی و ظرافت به کمدی بخشید ونشان داد که هنر می تواند ، در سرگرمی و تفریحی کاملا مردمی متجلی شود و قابل احترام باشد.زندگی هنرمند بزرگ دنیای سینما، چارلی چاپلین، که بی‌اغراق از مشهورترین هنرمندان این فن است پر از درد و رنج و فقری وصف ناشدنی است. اما کم‌تر کسی می‌داند که این هنرمند بزرگ برای «چاپلین» شدن از کجا آغاز کرده‌است. خوشبختانه خود او گوشه تاریک اوایل زندگی خویش را در کتابی تحت عنوان «داستان کودکی من» برای ما روشن کرده‌ است. این کتاب مربوط به دورانی است که هنوز کسی چارلی را نمی‌شناخت و نمی‌دانست روزی بزرگ‌ترین ستاره سینما خواهد شد.


خلاصه داستان لایم لایت باز نوشته از روي فيلمنامه توسط روژه گرونيه نويسنده فرانسوي،

استان لايم لايت بسيار پركشش جذاب / انساني ولطيف ايت قصه تلاش وعشق يك كمدين پير وفراموش شده به يك دختر جوان و نجات او از افسرده گي ونا اميد ي است

قسمت هايي از كتاب لايم لايت اثر چارلي چاپلين

 «اما اشخاص وقتي كه به صورت توده‌اي دور هم جمع شوند، به غول بي‌سري مي‌مانند. هرگز نمي‌دانند كه به كدام سو رو مي‌كنند، مي‌توانند به هر طرفي كشاند، شوند»
فقر عيب نسبت، اما، بيچارگي عيب است. در فقر و بي‌چيزي انسان ممكن است وجدان و احساساتش را حفظ كند اما بيچارگي هيچ چيز براي هيچ كس باقي نمي‌گذارد. 

نمرات

ردیف

نام

نمره

1

مجید

18

2

علي

15

3

راحله

ن

4

آرشام

18

ميهمان

 

5

ساغر

16

6

محسن

 

7

احسان

 

میـــانگین

17

ن: در حلقه حضور داشتند ولی نمره­ای به کتاب ندادند.


مطالب مشابه :


حلقه 240-بازخوانی موش ها و ادم ها جان اشتاین بک

وبلا گ رویای های گالري عکس هاي زیبا. به نظر من افرادی مثل جان اشتاین بک با فرهنگ سازی و




حلقه 140- لایم لایت-چاپلین

وبلا گ رویای گالري عکس هاي زیبا. سازان قرار گرفت و از آن پس با شرکت فیلم‌سازی کی استون




برچسب :