فعالیت های بخوانیم در کتاب فارسی چهارم و پنجم

فعالیت های بخوانیم در کتاب فارسی چهارم و پنجم

1- درک و دریافت:

پس از پایان درس در پایه های چهارم و پنجم، این فعالیت، کلاس را با تعامل میان معلم و دانش آموز مواجه می سازند. توجه دقت و تمرکز حواس، ارتقای درک شنوایی و مهارت در گفت و شنود از دستاورد این فعالیت باشد.

از اهداف این فعالیت:

1.      ارزش یابی میزان درک دانش آموزان از مطالب درس است.

2.      معلم در می یابد که دانش آموز چه میزان محتوا و پیام درس را دریافت کرده

3.   دانش آمـــوز به نوعی خود را ارزش یابی می کند و مطالبی که دریافت کرده از زبان هم کلاسی ها می شنود و خلاء اطلاعاتی خود را جبران می کند.

توصیه هایی برای استفاده بهتر از فعالیت درک و دریافت:

1.      در پرسش و پاسخ به دانش آموز فرصت فکر کردن داده شود.

2.      به سؤال دقت کنند و علاوه بر پاسخ درس نظرخود را بیان کنند.

3.      در صورت ضرورت برای یافتن پاسخ به کتاب مراجعه کنند.

واژه آموزی گسترش واژگان:

بهتریــن مصالح ساخــت هر زبان واژه آموزی است. کودکان به هنگام ورود به دبستان مقدار زیادی از واژه ها را می شناسند. آنان برخی از آنها را در گفتار روزمره بکار می برند و برخی را بکار نمی برند ولی مفهوم آن ها را می دانند. در دبستان کودکان شکل نوشتاری واژه ها را از طریق خواندن، همراه با معنی آن به ذهن می سارند.

راه های واژه آمــوزی عبــارت است از: 1- هـم مفهومی 2- هم معنایی 3- کلمه های متضاد 4- کلمه های متشابه

برای آموزش بهتر واژه آموزی و گسترش واژگان توجه به این نکات مهم است.

1.      دانش آموزان را به صحبت و گفت و گو تشویق کنید.

2.      واژه های جدید را که یاد گرفته اند در گفت و گو بکار ببرند.

3.      بخواهید در شرایطی جدید واژه را تعریف کنند.

نکته:

برای برقراری ارتباط گفتاری و نوشتاری، دانش آموزان باید الگوهای دستوری صحیح زبان فارسی معیار را بدانند و بکار ببرند. دانش آموزان در دوره ی ابتدایی علاوه بر تلاش برای تقویت مهارت های زبان آموزی، باید بتواند واژه ای را تعبیر و تفسیر کند و عناصر زبانی را تشریح کند  بتواند جمله های صحیح دستوری را در گفته ها و نوشته های خود بکار گیرند.

در کلاس پنجم دانش آموز باید ساخت نحوی زبان را بشناسد و یا با کمک رابطه همنشینی و جانشینی زبان را پویا و خلاق وزا یا نماید. در نکته ها روی ساختار جمله کار می شود. منظور از جمله واحد ساختاری زبان است که شامل قسمت نهاده و گزاره می باشد.

در نکته ها: زمان حال، آینده، گذشته، صفت های (ساده، برتر، برترین) ـ نمای مفعولی را ـ اضافه، صفت و ندا آمده است.

توصیه ها لازم برای اجرای بهتر نکته ها:

1.      نقش دستوری کلمه گفته نمی شود و بطور غیرمستقیم مورد نظر است.

2.   با طرح مثال های مختلف پیرامون تمرین ها، نکته ی معین نشده را در ذهن بچّه ها تثبیت کنید. تا با کمک مثال، مصداق و شواهد به کشف قاعده نایل شوند.

3.      از آن ها بخواهید تا مثال ها و مصداق ها را به ذهن بیاورند و روی تابلو یادداشت کنید.

4.      در فعالیت جمله سازی از بچّه ها بخواهید جمله های متفاوتی بگویند تا خلاقیت آنها شکوفا شود.

گفت و شنود.

این فعالیت در کتاب بخوانیم علاوه بر مهارت های مربوط به گفت و شنود در توسعه ی درون دادها و برون داده های شفاهی کودکان، در پی آن است تا دانش آموزان بتوانند در یک فضای امن و صمیمی به دور از اضطراب عقاید عواطف خود را در میان خود و جلوی جمع بیان کند.

این بخش دارای سه اصل است.

1-    پیوند دادن متن درس به زندگی واقعی و واداشتن آنها به حل مسئله اجتماعی.

2-    مکمل معنای درسی

3-    بیان احساسات و عقاید دانش آموزان بطور مستقیم

پس لازم است:

·        دانش آموزان درباره، سؤال در گروه گفت و گو کنند.

·        فضایی ایجاد شود تا هنگام فکر کردن درباره ی سؤال ، آن چه را که مشابه است و قبلاً با آن برخورد داشته اند بیان کنند.

فعالیت ویژه:

الف) نمایش: عبارت است از بروز دادن تصنعی افکار، احساسات و عواطف از طریق حرکت چهره و دیگر اعضا و اندام های بدن.

در کتاب فارسی پنجم بازی های نمایشی به این شکل است: صامت، گویا، خلاق

صامت یا پانتومیم: بروز افکار و عواطف بدون صدا.

نمایش گویا: روندی داستانی که بازیگران سعی می کنند حوادث را طوری مجسم کنند که هم داستان را اجرا کند و هم تأثیر لازم را بر بیننده بگذارد.

نمایش خلاق: نمایشی سازمان یافته است که بیشتر تأکید بر مراحل انجام کار است تا بر حاصل کار.

نمایش خلاق از هرگونه رسمیت رهاست و هدف بیشتر رضایت خاطر افرادی است که خود را درگیر آن کرده اند.

ب) بازی: بازی فرصتی است که بچّه ها روح خود را رضاء کنند. عواطف و شخصیت خود را نشان دهند. در برنامه درسی زبان آموزی می توان به اهداف زبان آموزی رسید. و بچۀ ها با بازی کردن در گروه، چهار مهارت زبان آموزی در آنها تقویت می شود و افکار خود را سامان می بخشند.

پ) کتابخوانی: هدفش

4.      معنی دار کردن اوقات فراغت.

5.      بالا بردن گنجینه ی لغات.

6.      کتاب های داستانی موجب تربیت کودکان و شکل گیری شخصیت اوست.

7.      موجب اصلاح رفتار ناپسند می شود.

ج) با هم بخوانیم.

شعر و سرود برای کودکان گذشته از ایجاد نشاط و شگفتگی، زمینه ای مناسب برای زیان آموزی، شناخت واژگان، آشنایی با مفاهیم و ارزش های اجتماعی، اخلاقی، علمی و فرهنگی است

عناصر و قواعد زبان فارسی

عناصر و قواعد سازنده زبان فارسی معیار: شامل: آوا ـ واژه ـ جمله ـ متن ـ ساخت معنای.

ساخت معنایی شامل مفهوم واژگان می شود.

مهمترین مکانیسم که زبانهای انسانی از آن سود می برد مکانیسم تنفسی است و شامل دو قسم است: 1- هوای دم 2- هوای بازدم. در هر زبان دو نوع آوا وجود دارد؟   1- صامتها      2- مصوتها

مصوت مرکب در زبان فارسی: مصوتهای ساده کیفیت آوایی آن یکسان است.

اما مصوت های مرکب دارای تغییر است که دوگونه است:

 الف) مصوت مرکب با حرف واو مثال  جو ـ نو

ب) مصوت مرکب با حرف الفبای  ی نوشته می شود. ری پی

صامت همزه در زبان فارسی:

صامت همزه در زبان فارسی دارای چند نشانه است:

1-    حرف اول در آغاز هجا  اَسب ـ آب ـ اَبر

2-    با کرسی واو ـ سؤال

-         یا کرسی دندانه: مسئله

-         با کرسی الف: تألیف

-         بدون کرسی = شی ء   جزء

3-    حرف عین    عالی ـ   عا = إ

همزه در زبان فارسی صدا ندارد. چون در آغاز صدا بسیار خفیف است که گوش نمی رسد.

مثال: آ ـ اُ ـ اَ ـ ایـ ـ او       - اگه صدا به گوش نرسد آن نشانه صدا ندارد.

8.      صامت همزه با مصوت بطور کلی یک صدا است.

9.      پدیده ی تشدید:

1-   برای تولید یک مصوت صدا سه مرحله وجود دارد: 1- آماده شدن اندامهای که برای ساخت آوا آماده می شوند.

2-   توقف اندام آوا نیاز و درنگ در جایگاه تولید

3-   تولید آوای مورد نظر مرحله انجام

اگر در مرحله درنگ در تولید صامت کمی طولانی شود پدیده تشدید رخ می دهد. مثال:

زمانی است که دو صامت یکسان مثال ج ج ـ در کلمه نجّار کنار هم قرار می گیرند.

10.  هجا و ساخت آن سه مرحله دارد.

الف) صامت + مصوت

ب) صامت + مصوت + صامت

ج) صامت + مصوت + دو صامت

قواعد ساخت هجا در زبان فارسی شامل:

الف) عنصر آغازین هجا یک صامت است.

ب) عنصر دوم یک مصوت است.

ج) در پایان هجا بیشتر از دو صامت نمی آید.

فرآیند آوایی و آموزش زبان فارسی شامل: حذف ـ قلب ـ افزایش تبدیل

هجاها با کمک رابطه همنشینی واژه هایی می سازند که براساس شرایطی تغییر می کنند و خود عواملی مشکل ساز در خواندن املا می باشند.

فرآیند آوایی در آموزش زبان فارسی عبارت است از:

1-    فرآیند حذف: زمانی که هجایی در همنشینی، عنصری از عناصر را حذف می کند.

مثال: صبر کن =  صب  کن   ـ  دزدگیر =  دزگیر

با کم کردن سرعت بیان از این کار می شود جلوگیری کرد.

2-    فرآیند قلب (جابجایی): جابجایی دو عنصر زبان گفتاری:

مثال: تاکسی ـ تاسکی   کبریت ـ کربیت

3-    فرآیند افزایش: در زبان گفتاری یک یا چند عنصر اضافه می شود.

 مثال: سن و سال =  سند و سال       جهنم  =  جهندم

مجموعه این سه فرآیند در املا و خواندن غلط محسوب می شوند.

4-    فرآیند تبدیل: در زبان فارسی هنگام همنشینی عنصری به عنصر دیگر در زبان تبدیل می شود که دو نوع است

الف) همگونی: شامل همگونی کامل: مثال بد + تر  =  بتّر   کاملاً تغییر

همگونی ناقص: حالت آوای کناری خود را می گیرد.   پنبه = پمبه   شنبه = شمبه در همگونی قاعده مند است. اجباری است.  

ب) ابدال: عنصری به عنصر دیگر تبدیل می شود؟ مثال: بلدم = بلتم   دیوا = دیفار   طناب = طناف

فرایند ابدال در هر شرایط غلط محسوب می شود.

فرآیندهای 1 تا 4 در بیان اشکالی ندارد.   در ابدال قاعده مند نیست. اجباری نیست.

واژه آموزی

آوا یا واج اولین بخش زبان آموزی است.

                                       23 صامت  

آوا                                                             جمعاً 29 صدا

                                      6 مصوت   

با ترکیب صامت و مصوت هجا با بخش ساخته می شود. (بَـ با  بی) هجا با بخش دو نوع است:

1- با معنی                    2- بی معنی مثال دَ مَـ   جی

مثال با معنا: با را تا ـ ما جا

- ترتیب جمله: واج    هجا واژه    گروه کلمات  فعل می شود جمله

گروه کلمات فعل ندارد.    مثل      دبستان آزادی برازجان

با جملات بند یا پارگراف ساخته می شود.  و بعد متن می شود.

در کلاس اول: کار بر آوا و هجا و واژه است.

در کلاس دوم: واژه + گروه کلمات + جمله

در کلاس سوم: کار روی واژه است که با واژه سازی می شود همه چیز را ساخت.

تذکرات:

دو کلمه که با ــِـ به هم وصل می شود یا موصوف و صفت یا مضاف و مضاف الیه است.

در کلاس سوم فقط فعل کاملاً معرفی می شود.

تکواژ چیست؟ کوچکترین واحد معنی دار در فارسی که دو قسمت است.

1.      مستقل یا (با معنی) مثال قاموس ـ کم ـ علی ـ مریم تقسیم به تکواژ معنی دار نمی شود.

2.      وابسته (با معنی ساز) مثال مَند که به تنهایی معنا ندارد.  کارمند   ــِــ ش     بان

مصدر کلمه ای که زمان آن و شخص آن معلم نیست. رفتن ـ تشنگی

انواع کلمه:

1- ساده ـ که یک تکواژ است (کل کلمات ساده یک تکواژ است)

2- غیر ساده 1. مشتق: شامل یک تک معنادار + یک تکواژ معنی ساز

مثال: کوشش = کوش + ــِـ ش و کارمند = کار + مند

2. مرکب: حداقل دو تکواژ معنی دار آن را می سازد

مثال: روزنامه ـ نوروز ـ کارخانه

3. مشتق مرکب: حداقل دو معنادار + یک معنی ساز

مثال دانش + جو = دان + (ــِـ ش) + جو    دانش نامه ـ دانش آموز

در مجموع نکته ها و واژه ها به روش سماعی است.

همزه هر جا باشد حرف است.

ما ـه ه نداریم بلکه این شکل هـِ  است که در بعضی جا هـ می شود بعد از مصوت هـ می باشد. و اگر بعد از صامت باشد  اِ  است برای شناخت تعداد صامت ها و مصوت های کلمه = اول بخش می کنیم در برابر هر بخش یک مصوت است. بعـــد مصوتها را از کل صدا کـــم می کنیم تعـــداد صامت بوجود می آید.

واژه آموزی چهار راه دارد.

1. هم مفهومی: مثال اصل تداعی معانی مثال مدرسه ـ کلاس ـ درس   مدیر . . .

2- مترادف: مثال کلمات: صمصمی ـ مهربان ـ دوست  با هم هم معنا هستند

3- تضاد مثال متضاد ـ مخالف  (شب  روز)     بالا ـ پایین

4- متشابه به: سه حالت دارد

1.      هم نویس غیر هم آواز: کَرَم ـ کرُم ـ کِرم.

2.      هم آواز غیر هم نویس صواب ـ ثواب ـ حیاط ـ حیات

3.      همنویس هم آواز مانند (باز ـ باز) شیر ـ شیر ـ و گل ـ گل  سیر ـ سیر

ویژگیهای عمومی زبانهای انسان:

1-    قوه نطق: اصلی ترین ارتباطی جوامع انسانی زبان نام دارد.

2-  استفــاده از نشانـه: زبان در ارتبــاط چه شفاهی و چه مکتوب دارای مجموعه ای از نشانه های قراردادی است که استفاده می کند. نشانه: یعنی چیزی که بر غیر خودش دلالت می کند مثال! در راهنمایی و رانندگی نشانه خطر یا احتیاط است. پس ارتباط زبانی یعنی نشانه سازی و استفاده از آن

-         نشانه سازی و استفاده از آن سه بُعد دارد؟

1.      واضع: شامل دو مفهوم فرستند (گوینده ـ نویسنده)   گیرنده (شنونده یا خواننده)

          شفاهی          کتبی                 گوش دادن      روخوانی متن

2.      مصداق: واقعیت برونی زبان

3.      نشانه: شامل عناصر زبان   شامل حرف ـ هجا ـ واژه

نشانه هایی که در زندگی اجتماعی به کار می روند سه دسته اند.

الف) نشانه های تصویری: میان صورت و مفهوم آن شباهتی عینی و تقلیدی است: مثال عکس و صاحب آن

ب) نشانه های طبیعی یا عقلی: میان صورت و مفهوم آن رابطه همجواری و تماس است مثال دود و آتش ـ جای یا و شیر ـ تندی نبض و تب

ج) نشانه وضعی: میان صورت و مفهوم رابطه همجواری هست ولی این رابطه، رابطه ای قراردادی است. مثال اسب بر معنای اسب دلالت می کند.

نشانه های تصویری و طبیعی با عقلی در همه جوامع بشری یکسان است. ولی نشانه ی وضعی متفاوت است و نیاز به آموزش می باشد.

پس زبان: نظامی قراردادی است که اعضای جامعه به کمک آن با هم ارتباط پیدا می کنند.

4.      جریان برخط مستقیم: بیان از روی نظم است و نوشته از سمت راست به چپ.

5.      قراردادی بودن آن: بین صورت و معنای عناصر زبانی رابطه قراردادی است.

6.      رابطه همنشینی و جانشینی: جانشین شدن و همنشین شدن صامت و مصوت یا کلمه ها در ساخت جمله

7.   طرح شبکه بندی آن: طبق یک طرح مناسب آموزش آغاز می شود. و مجموعه ای پراکنده از آوا و صدا نیست بلکه هر بند از عناصر آن قواعدی منظم دارد.

8.   عدم وابستگی به زبان و مکان: در همه زمان ها و مکانها زبان بعنوان اصل ارتباط وجود داشته است. انسان می تواند درباره زمان گذشته و حال و آینده و مکانهای دور و نزدیک سخن بگوید.

9.      خلاقیت زبانی: قبلاً توضیح داده شده

10.  نقش های زبان: شامل: 1. ارتباطی  2. تکیه گاه اندیشه  3. نقش عاطفی  4. هنری

11. گونه های زبان: دو دسته اند: 1. گونه هایی که برای گوینده ثابت است مثل گونه شخصی و گویشی. گویش زمانی جغرافیایی اجتماعی  2. گونه هایی که برای گوینده ثابت نیست که با تغییر شرایط کاربردی، عوض می شود. که خود شامل:

               الف) سیاق        ب) سبک            ج) رسانه

-      گونه های شخصی ویژگی های شخصی که گوینده یا نویسنده در به کاربردن آن از خود بروز می دهد مثال استاد دانشگاه در کلاس یک گونه حرف می زند ـ در منزل گونه ای دیگر.

-               لهجه ها: اصفهانی ـ تهرانی ـ از نظر جغرافیایی ـ از نظر اجتماعی: افراد با سواد و بی سواد.

-               گونه هایی که ثابت نیست و کاربردی است مانند:

·        سیاق: مثال سیاق اداری، روزنامه، علمی، متون درسی، سیاق آگهی ها.

·        سبک: براساس رابطه گوینده و شنونده تعیین می شود. شامل میزان دوستی رابطه شغلی.

·        رسانه : شامل دو زبان گفتار و نوشتار ـ مثال نان ـ نون ـ (به خانه آن ها رفتم.)  (رفتم به خونه شون)

12. علوم زبانی: شامل علم هایی که در زمینه زبان تحقیق کرده اند مثال زبان شناسی ـ عصب شناسی زبان ـ جامعه شناسی زبان.

انواع عناصر صرفی زبان فارسی

در ساخت واژه، عنصر واژک (تکواژ) نقس اساسی را ایفا می کند.

واژک: معمولاً کوچکترین عنصر معنادار زبان است. هر زبان فارسی دو واژک مشاهده می شود:

1.      واژک های معنادار قاموسی مانند میر، دیوار، گل

2.      واژک های دستوری مانند: ها ـ ان ـ بان

همه ی واژک های قاموسی خود بدون نیاز به واژک دیگری، نقش یک کلمه را در زبان ایفا می کنند که آن ها را واژک ساده می گوییم.

- اگر از ترکیب واژه ساده یا واژک دستوری کلمه دیگری ساخته شود، واژه مشتق به وجود می آید مثال باغ + بان    باغبان.

هنگام ترکیب عناصر صرفی با هم برای ساخت واژه مشتق، عنصر اصلی را «پایه» و عنصری که به پایه افزوده می شود تا واژه ی مشتق را بسازد (وند) می نامیم.

اگر وند در آغاز پایه بیاید پیشوند ـ اگر در پایان واژه بیاید پسوند می گویم.

وندهای تصریفی زبان فارسی: (ص 38 روش تدریس بهمن زندی)

نشانه های : ها ـ ان ـ تر ـ ترین ـ ــُـ م ـ ـُـ مین ـ می ـ ا ـ نَ ـ مـَ

نشانه جمع از زبان عربی به فارسی آمده عبارت است از:

1.      ات مثال باغات ـ سبزیجات

2.      (ون) : روحانیون

3.      (ـِـ طرفین ـ مجلسین)

واژه بست: که شامل پی بست و پیش بست است که بطور مستقل بکار نمی رود.

واژه بستهای فارسی همه پی بست هستند مثال   کتابم ـ خوبی

حروف اضافه:

الف) حروف اضافه ساده: در ـ به ـ تا ـ از ـ بیش ـ کسره اضافه ـ بی ـ برای با جر ـ چون

ب) حروف اضافه گروهی: بس ـ از ـ پیش از ـ بنابر ـ علاوه بر ـ راجع به ـ با تمام ـ درباره ی ـ با وجود

حروف ربط که در پیوند کلمات یا جملات نقش دارند.

الف: حرف ربط ساده: و ـ پس ـ تا ـ که ـ نیز ـ بلکه ـ زیرا ـ هم ـ یا ـ چه ـ خواه ـ اما ـ ولی ـ چون ـ سپس ـ چون ـ اگر

ب: حروف ربط مرکب: اگر چه ـ تا اینکه ـ هر چند ـ همین که ـ چنانکه ـ وانگهی ـ بنابراین ـ با اینکه ـ با وجود این ـ به هر حال ـ چونکه ـ با این حال

ما همچنین جمله: جمله یک واحد زبانی قاعده مند است که یک یا چند کلمه ساخته می شود مثال. برو ـ نشستم ـ علی امروز به مدرسه می رود.

عوامل انسجام متنی به سه دسته تقسیم می شوند:

الف) انسجام دستوری که عبارت است از ارجاع و حذف؛

ب) انسجام لغوی که عبارت است از تکرار و همایش؛

انسجام معنایی و منطقی جمله ها که عبارت است از عناصر افزایشی، زمانی، توضیحی، تناوبی، علّی، نقیضی، شرطی، تحقیقی، امتیازی و تطبیقی.

الف) انسجام دستوری

1.   ارجاع. منظور از ارجاع، ویژگی برخی از کلمات است که درک و تفسیر معنای آنها بدون رجوع به عناصر دیگر امکان پذی نیست؛ مانند:

حسن از دوستان من است؛ من و او در یک دبیرستان درس می خواندیم.

در مثال بالا عامل او جملۀ اول را به جمله دوم پیوند زده است. ارجاع ممکن است «پیشینی» باشد، یعنی مرجع ضمیر قبل از ضمیر واقع شده باشد و ممکن است «پسینی» باشد، یعنی مرجع ضمیر بعد از خودِ ضمیر واقع شود.

عناصر ارجاعی سه دسته اند:

الف) ارجاع شخصی؛ مثل من، تو، او ...، مرا، تو را ... و ضمایر متصل مثل م در کتابم؛

ب) ارجاع اشاره ای؛ مثل این، آن، اینجانب، آنها، آنجا؛

ج) ارجاع مقایسه ای؛ که خود دارای چند گونه است: مقایسۀ کِلّی، مثل همین همان؛ مقایسۀ ویژه مثل بهتر و بیشتر؛ تفاوت، مثل دیگر، اما و از سوی دیگر و بالاتر، شباهت، مثل شبیه، مانند و همچنین.

2.   حذف. اگر در یک متن، عنصری با توجه به عنصر قبلی حذف شود می گوییم بر عامل انسجام متنی حذف سود برده شده است؛ مانند:

می خواهم سیب بخورم. حسن هم می خورد.

ب) انسجام لغوی

1.   تکرار: یکی از راههای انسجام متن تکرار یک مفهوم در داخل متن است این امر با دو روش در زبان فارسی انجام می پذیرد یکی تکرار عین واژه و دیگری تکرار واژه ای مترادف که شامل واژه قبلی شود.

2.   همایش. همایش عبارت است از با هم آمدن یا ارتباط بین کلماتی که به یک حوزه معنایی تعلق دارند؛ مثل چنگال، بشقاب، قاشق و قابلمه که به حوزۀ معنایی آشپزی تعلق دارند.

ج) انسجام معنایی و منطقی جمله ها. عوامل آفریننده انسجام متن علاوه بر عناصر یاد شده در انسجام دستوری و لغوی، شامل «روابط معنایی و منطقی» موجود در میان جمله های سازنده یک متن نیز می شود. مثلاً یک جمله مسأله ای را مطرح می سازد و جمله بعدی دلیل، نتیجه و ی شرایطی برای آن ارائه می دهد یا مطلبی بر آن می افزاید و گاهی مثال، نمونه و یا نکته مقابلی برای آن مطلب عرضه می کند. اگـــر چنین ارتباطی بین جمله هـای یک متن وجود نداشته باشد، متن بی شباهت به هذیان یا گفتار بیماران روانی و اشخاصی که تعادل فکری ندارند نخواهد بود.

1.     روابط مفهوم واژگانی

اگر روابط مفهومی در سطح واژه ها (کلمات) مطرح باشد، به آن روابط مفهومی واژگانی می گوییم. واژه های زبان فارسی مانند اکثر زبانها در شبکه ای از روابط مفهومی با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند که می توان آنها را با عناوین هم معنایی، تضادمعنایی، همنامی (تشابه)، چند معنایی و شمول معنایی مورد بررسی قرارداد.

الف) هم معنایی. چنین پنداشته می شود که واژه های هم معنایی نهایی هستند که معانی یکسان دارند؛ اما باید دانست هم معنایی مطلق تقریباً وجود ندارد و فقط می توان گفت و بین برخی از واژه ها رابطه شباهت معنایی یا هم معنایی ناقص برقرار است؛ مثلاً دو واژه «تیره» و «سیاه» در دو جمله زیر هم معنا هستند:

شب سیاه فرار رسید.

شب تیره فرا رسید.

اما در جمله های زیر نمی توان «تیره» را به جای «سیاه» قرار دارد:

گربه سیاه وارد خانه شد.

گربۀ تیره وارد خانه شد.

پس می توان گفت هم معنایی یک رابطه تقریبی است. در درس فارسی معمولاً بخشی به نام کلمه و ترکیبهای تازه وجود درد که واژه های هم معنای کلمات جدید و دشوار درس را ارائه می دهد. در تمرینات درس فارسی، جمله نویسی و انشا نیز باید با کاربرد این نوع رابطه مفهومی با شیوه های متنوع، ذخایر واژگانی دانش آموزان را افزایش داد و همچنین به آنان نشان داد که در چــه مواردی می توان از واژه های هم معنا استفاده کرد و در چه مواردی استفاده از آنها باعث نادرست شدن جمله می شود.

ب) تضاد معنایی. تضاد معنایی مربوط به کلماتی است که دارای معنای مخالف هم هستند. تضاد معنایی دارای سه نوع اساسی است که عبارتند از:

·        تضاد دو عنصری؛

·        تضاد معکوس (وارونه)؛

·        تضاد مدرّج.

تضاد دو عنصری. هرگاه رابطه معنایی بین مفاهیم دو واژه طوری باشد که مفهوم یکی از آنها مفهوم دیگری را نفی نماید، در آن صورت رابطه آن دو واژه از نوع تضاد دو عنصری است؛ مانند زنده ≠ مرده، مجرد ≠  متأهل، مؤنث≠ مذکر.

رابطۀ این متضادها به گونه ای است که نمی توان بین آنها درجاتی فرض کرد؛ مثلاً هیچ جانداری مرده تر، زنده تر، مجردتر و مؤنث تر از دیگری نیست.

تضاد معکوس (وارونه). تضادی معکوس خوانده می شود که در آن، تضادِ بین مفهوم یک واژه و واژه دیگر، در مورد عکس آنها نیز صدق کند؛ مانند بالا / پایین، کوچک / بزرگ، خریدن / فروختن، قرض دادن / قرض گرفتن، دایی / خواهر زاده، عمو / برادرزاده.

اگر حسن از علی بزرگتر باشد، حتماً علی از حسن کوچکتر است.

در زبان فارسی کلیه فعلهای مـــرکبی که با دادن و گــــرفتن همراهند رابطه تضاد معکوس دارند: یاد دادن   یاد گرفتن.

تضاد مدرّج. اگر دو واژه در دو انتهای پیوستاری (طیفی) از مفاهیم مربوط به هم، اما درجه بندی شده، قرار گیرند دارای تضاد مدرّج هستند، مانند کوتاهترین   بلندترین، بزرگترین   کوچکترین.

ج) همنامی (تشابه). واژه هایی را همنام یا متشابه می خوانیم که دارای شکلی یکسان، اما معانی ای مختلف هستند؛ مثل شیر = شیر جنگل، شیر خوردنی، شیر آب

گاهی ممکن است واژه ای مثل شیر در هر سه معنی با یک نوع تلفظ و یک نوع املا به کار رود؛ اما گاهی یکسانی تنها در تلفظ و یا فقط در صورت املایی کلمات است. اگر فقط صورت تلفظ واژه ها یکسان باشد آنها را «هم آوا» و اگــر فقط صورت نـــوشتاری شان یکسان باشد آنها را «هم نویسه» می نامیم.

هم آوا: خوار، خار؛ خواست، خاست؛ ثواب، صواب

هم نویسه: شَور، شور؛ دَور، دور

هر چند همنامی بیشتر در درس دیکته مطرح است، از آنجا که در درسهای جمله نویسی و انشا نیز تسلط بر صورتهای صحیح نوشتاری کلمات بسیار مهم است و در ارزشیابی نمره این دو درس نیز تأثیر دارد، باید در تمرینات ویژه درس جمله نویسی و انشا به این نوع روابط عمومی توجه کافی مبذول داشت.

د) چندمعنایی. در زبان فارسی مانند زبانهای دیگر، واژه هایی وجود دارند که بیش از یک معنا را القا می کنند؛ واژه جفت در معانی مختلفی چون دو عدد، دو چیز معادل هم، زن و شوهر، نر و ماده و نیز همنشین به کار برده می شود. چندمعنایی به همنامی کامل بسیار نزدیک است، به طوری که گاهی تشخیص این دو از یکدیگر دشوار است.

یکی از راههای تمیز واژه های همنام از واژه های چند معنا به صورت زیر پیشنهاد شده است:

هرگاه بین معانی مختلف یک واژه رابطه ای برقرار باشد آن را «چند معنا» می نامیم و چنانچه بین معانی مختلف یک واژه رابطه ی برقرار نباشد آن را «همنام» یا متشابه می نامیم. مثلاً واژه شیر دارای چند معناست، اما بین معانی آن رابطه ای وجود ندارد: شیر جنگل، شیر خوراکی و شیر آب؛ بنابراین نمی توان شیر را چند معنا دانست، ندارد: بلکه باید آن را جزو واژه های همنام یا متشابه طبقه بندی کرد.

هـ) شمول معنایی. شمول معنایی رابطه ای است که بین عناصر واژگانی «خاص» و «عام» برقرار است. در این رابطه گستره مفهوم یکی از واژه ها گستره مفهوم واژه ای دیگر را در بر می گیرد. مثلاً بین واژه های «گل» و «نیلوفر» رابطه شمول معنایی برقرار است. به عبارت دیگر، گستره مفهوم واژه گل، مفهوم واژه نیلوفر را در بر می گیرد واژه ای که مفهوم واژۀ دیگر را در بر می گیرد «فراگیرنده» و واژه دیگر را «فراگرفته» می خوانیم. در مثال یاد شده کلمه گل فراگیرنده و کلمه نیلوفر فراگرفته است.

گستره مفهوم واژه فراگیرنده ممکن است گستره های مفاهیم واژه های بسیاری را در برگیرد؛ مثلاً مفهوم واژه گل گستره های مفاهیم نامهای کلیه گلها، از جمله مریم، نرگسی، یاس، محمدی، رز و ... را در بر می گیرد. در این صورت واژه های یادشده را «هم شمول» می نامیم.

در برنامه آموزش زبان فارسی دوره دبستان به وسیله مفهوم شمول معنایی می توان با استفاده از معلومات دانش آموزان، گنجینه واژگانی آنان را با یاد دادن واژه های هم شمول، فراگیرنده و فراگرفته اضافه کرد. از این طریق انان ابزارهای لازم را جهت ادراک متن (خواندن)، نوشتن جملات و در نتیجه انشا در انواع مختلف آن به دست می آورند.

2.     روابط مفهومی جمله ای

علاوه بر روابط مفهومی که بین کلمات برقرار است بین مفاهیم جمله ها نیز روابطی وجود دارد که مهمترین انه عبارتند از تأویل معنایی، تضمن و انکار.

الف) تأویل معنایی. ممکن است یک مفهوم به وسیلۀ دو یا چند جملۀ متفاوت بیان شود؛ مانند:

1.      سگ دشمن گربه است.

2.      دشمن گربه سگ است.

3.      سگ است که با گربه دشمن است.

ملاحظه می شود که جملات مذکور مفاهیم یکسانی دارند و تفاوت آنها صرفاً ناشی از مسائل کاربرد شناختی (در اینجا تأکید) است.

در جملات زیر نیز یک مفهوم به شیوه های مختلفی بیان شده است:

1.      علی پسر آقای حیدری است.

2.      آقای حیدری پدر علی است.

3.      علی و آقای حیدر پدر و پسر هستند.

باید به دانش آموزان بیاموزیم که در هنگام نوشتن از میان جملات هم معنی مناسبترین جمله را که با بقیه جملات متن تناسب بیشتری داشته باشد به کار برند.

       ب) تضمّن. چنانچـــه بین جمله ها رابطه شمـــول معنایی برقرار باشد، آن رابطه را «تضمّن» می نامیم: دوست علی دیروز دو گل بــه ثمر رساند. مفهوم جمله بالا مفاهیم جمله های زیر را در بر می گیرد:

1.      علی یک دوست دارد.

2.      دوست علی فوتبال بازی می کند.

3.      دوست علی پسر است.

از رابطه مفهومی تضمّن نیز مانند رابطۀ تأویل معنایی می توان در آموزش زبان فارسی  استفاده کرد. در تمرینات ویژه ای می توان با ارائه جمله هایی از فراگیران خواست تا در مقابل هر کدام از جمله ها چند جمله دیگر بنویسند که نشان دهنده رابطه تضمن معنایی باشند. از این طریق می توان به آنان یاری رساند که با استفاده از معلوم داده شده به مجهول دست یابند و توانایی نوشتاری خود را افزایش دهند.

       ج) انکار. اگر بین دو جمله تضاد مفهومی برقرار باشد، رابطۀ بین آنها را «انکار» می گوییم پس هرگاه مفهوم جمله ای مفهوم جمله دیگری را منکر شود (نقض کند) مفاهیم آنها رابطۀ انکار برقرار است، در یک زمان و در شرایط یکسان، هر دو با هم نمی توانند از صحت برخودار باشند؛ مانند:

1.      علی متأهل است.

2.      علی مجرد است.

که جمله 1 منکر جمله 2 و جمله 2 منکر جمله 1 است.

1.      این حیوان زنده است.

2.      این حیوان مرده است.

که در اینجا نیز جمله 1 منکر جمله 2 می باشد و بالعکس.

در نگاه اول ممکن است چنین پنداشته شود که هرگاه همه کلمات دو جمله بجز دو کلمه متضاد، یکسان باشند، بین آن دو جمله رابطه انکار برقرار است. ولی باید دانست رابطۀ انکار یک رابطه مفهومی بین جمله ای است و بسیاری از جمله ها را می توان مشاهده کرد که دارای کلمات یکسان همراه با دو کلمۀ متضاد هستند، ولی را بطۀ انکار ندارند؛ مانند:

1.      برخی از افراد این کلاس مجرد هستند.

2.      برخی از افراد این کلاس متأهل هستند.

تدریس مهارت خواندن در کلاس اول دبستان

برنامه تدریس مهارتهای خواندن و نوشتن در کلاس اول ابتدایی دارای دو دوره است:

دوره آمادگی و دوره آموزش خواندن پایه.

الف) دوره آمادگی. این دوره به دو هدف عمده اختصاص دارد:

-         اهداف مربوط به زبان گفتاری

-         اهداف مربوط به زبان نوشتاری

ب) آموزش خواندن پایه. هدف اصلی آموزش خواندن در پایه اول ابتدایی این است که دانش آموزان مهارتهای اساسی خواندن به زبان فارسی را بیاموزند، کلیه حروف الفبای فارسی را بشناسند و کلمات ساده، جمله های ساده و متون ساده را براحتی بخوانند.

تدریس مهارت خواندن در کلاسهای دوم تا پنجم دبستان

آموزش روانخوانی متون ساده

پس از پایان آموزش حروف الفبا و مهارتهای اولیه خواندن در کلاس اول ابتدایی، از کلاس دوم به بعد سعی شود با استفاده از متونی که به زبان ساده تدوین شده اند و هر کدام موضوع خاصی را دنبال می کنند دانش آموزان با روانخوانی متون ساده فارسی آشنا شوند. این متون بدون استفاده از خط زمینه و با حروف چاپی و رسم الخط معمول جامعه نگاشته می شوند و به این ترتیب دانش آموزان را برای استفاده از متون عادی موجود در فرهنگ مکتوب جامعه آماده می کنند.

شیوه تدریس متون ویژه روانخوانی

پیش از خواندن متن، به صورت شفاهی و با استفاده از شیوه های داستان گویی یا سخنرانی، دربارۀ موضوع متن مورد نظر صحبت کنید و با ترغیب دانش آموزان و استفاده از شیوه بحث و گفتگو آنان را در روند تدریس ـ یادگیری مشارکت دهید تا با استفاده از زبان گفتاری خود مطالبی را در زمینۀ مورد بحث بیان نمایند. همچنین اگر در متن درس شکل برخی حروف وجود داشت که گــونۀ چاپی آن با گــونه مورد استفاده در دورۀ آمــوزش الفبا متفاوت بود، مثل هـ ، ـهـ و ... موضوع را به دانش آموزان گوشزد کنید.

روشهای خواندن متن (مطالعه)

امروزه خواندن و مطالعه منحصر به مشاغل خاصی نیست. تنها دانشمندان، استادان و معلمان نیستند که باید مطالعه کنند، بلکه ضرورتهای منبعث از فلسفه تعلیم و تربیت جدید باعث شده است که خواندن کتابهای غیردرسی و اختصاص وقت به مطالعه از لوازم اساسی و اجتناب ناپذیر زندگی همه انسانها به شمار آید. طبیعی است برای گسترش امر خواندن در جامعه باید از دوران دبستان طریقه صحیح خواندن و روشهای مطالعه را به دانش آموزان بیاموزیم و عادت مطالعه را در آنان تقویت نماییم. به همین سبب، در این قسمت از فصل پنجم، جهت آشنایی خوانندگان با روشهای مطالعه، مطالبی خواهیم آورد تا بتوانند با شناخت بیشتر از این روشها، ضمن بالا بردن «دانش نظری» خود، از تلاشهای آموزشی خویش به نحو مطلوبتری استفاده نمایند. روشهای خواندن که در دبستان کاربرد دارند عبارتند از:

1.      خواندن با صدا:

الف) خواندن خطابی

ب) همخوانی

2.      صامت خوانی (خواندن مستقل):

الف) خواندن اجمالی

ب) مطالعه سریع (تندخوانی)

ج) گروه خوانی (عبارت خوانی)

خواندن خطایی. در این نوع خواندن معمولاً معلم یـــا یک دانش آموز خطاب به دیگران متنی را می خواند و آنان ضمن گوش کردن، به متن کتاب هم نگاه می کنند. معمولاً در کلاسهای اول تا سوم معلمان بـــرای ارائه درس جدید از این نـــوع خواندن استفاده می کنند. معلمان باید هنگامی که دانش آموزی با صدای بلند و به صورت خطابی متنی را می خواند، به طرز خواندن وی دقت کنند و اشکالات و اشتباهاتش را یادداشت نموده، پس از پایان خواندن به وی گوشزد کنند.

همخوانی. در این خواندن، معلم یا یک دانش آموز متن را می خواند و دانش آموزان دیگر با صدای بلند آن را تکرار می کنند. این نوع خواندن بیشتر در کلاس اول کاربرد دارد و می تواند دانش آموزانی را که از خواندن خطابی انفرادی خجالت می کشند به خواندن انفرادی تشویق و ترغیب نماید. ولی معلمان باید توجه کنند که در استفاده از آن اعتدال رعایت شود، چون خواندن یک مهارت فــردی می باشد و بهتر است دانش آموزان را به صورت انفرادی به خواندن متن تشویق کنیم.

خواندن اجمالی. هدف از این نوع مطالعه دستیابی به نکته ها و مطالب مهم متن یا کتاب و کشف ساختار و مضمون کلی آن است. با خواندن اجمالی، دانش آموز محتوای متن یا کتاب را به طور مجمل ادارک می کند و با ساختار کتاب از قبیل واحدهای پیش از متن (صفحه عنوان، صفحه شناسنامه، پیشگفتار، فهرست عناوین، جداول و ...)، متن اصلی کتاب و همچنین واحدهای پس از متن (خلاصه مطالب، پرسشها، فهرست منابع و ...) آشنا می شود. سرعت تقریبی این نوع خواندن در حدود هزار تا چهارهزار کلمه در دقیقه است.

مطالعه اجمالی باعث می شود خواننده به تواناییهایی دست یابد

الف) تعیین میزان اهمیت مطالب و طرح ریزی روش مناسب مطالعه متن یا کتاب؛

ب) تخمین زدن مقدار مطالب و میزان دشواری آن برای زمانبندی مطالعه؛

ج) کسب نظرگاه کلی از مطالب، پیش از خواندن جزئیات، برای افزایش میزان درک مطالب و انباشت و نگهداری آنها در حافظه؛

د) افزایش میزان دقت و تمرکز حواس از طریق افزایش میزان علاقه به مطلب. باید به دانش آموزان آموخت که در خواندن اجمالی، باید از جزئیات صرف نظر کنند و در جستجوی نکات کلیدی، ارزیابی ساختار و ترتیب مطلب و سبک نگارش متن؛ رابطه پارگرافها، جمله ها و فصلهای کتاب با هم؛ عناوین اصلی و فرعی متن و نمودارها و تصاویر باشند. معلمان باید به دانش آموزان خود بیاموزند که در آغاز مطالعه هر کتاب، مجله و یا هر متن دیگر، نخست مرحله مطالعه اجمالی آن را انجام دهند.

مطالعه سریع (تندخوانی). هدف از این نوع مطالعه کسب آشنایی با مطالب متن یا کتاب از طریق مرور آنها با سرعت فوق العاده زیاد است. سرعت تقریبی در مطالعه سریع 1500 تا 20000 کلمه در دقیقه است.

به نظر می رسد دانش آموزان پایه های اول تا سوم توانایی لازم برای این نوع خواندن را ندارند؛ ولی از کلاس چهارم به بعد باید سعی شود این شیوۀ مطالعه را بیاموزند.

تندخوانی مستلزم حرکت منظم و همراه با آهنگ مناسب چشم با سرعت زیاد بر روی صفحات و هماهنگی ذهن با این حرکات است و دانش آموزان باید با تمرین زیاد با این نوع خواندن آشنا شوند.

گروه خوانی (عبارت خوانی). برخلاف پایه اول که ممکن است دانش آموزان هنگام خواندن، متن را کلمه به کلمه یـــا حتی حرف به حرف بخوانند باید سعی شـــود در کلاسهای دوم تا پنجم به «گروه خوانی» و سپس «جمله خوانی» مبادرت ورزند. سرعت تقریبی این نوع مطالعه بین 300 تا 1000 کلمه در دقیقه است.

گروه اسمی + گروه فعلی ← جمله

مثال: پیامبر بزرگ اسلام + با یاران خود مشورت می کرد.

اهداف اصلی گروه خوانی افزایش سرعت مطالعه است. مثلاً به جاری کلمه به کلمه خواندن گروه اسمی «پیامبر + بزرگ + اسلام» این عبارات را یکجا به صورت «پیامبر بزرگ اسلام» بخوانند.

فواید گروه خوانی:

الف) افزایش سرعت مطالعه از طریق ترک عادت کلمه به کلمه خواندن؛

ب) افزایش درک مطلب از طریق بازشناسی اندیشه های نویسنده؛

ج) افزایش تمرکز حواس و لذت حاصل از مطالعه از طریق هماهنگ سازی سرعت خواندن با سرعت فکر کردن.

لزوم تمرین روش گروه خوانی در درس فارسی. در روش گروه خوانی، دانش آموز باید عادت کند به جای تمرکز چشم بر کلمه ها و توقف اضافی بر آنها بر «گروه کلمات» باشد.

گوش دادن

گوش دادن دارای چهار مرحلۀ متوالی است که ما آنها را به صورت زیر با نظرات تیت تلفیق کرده ایم:

1-    شنیدن: احساس آواهای زبانی و تمیز دادن آنها از هم؛

2-    دقت و تمرکز حواس: تمرکز بر منبع پیام و نیز خود پیام؛

3-    دریافت: فهم و ادراک اولیه پیام شامل درک معنای واژه ها و جمله ها؛

4-  پردازش معنایی پیام: دریافت و جذب نهایی مقصود گوینده که منجر به عکس العمل در برابر شنیده ها می شود؛ مثل ابزار توافق، پرسش، اضافه کردن مطلب، حذف کردن و ... .

گوش دادن با درجۀ بالای کارآیی، عوامل زیادی لازم دارد که از جمله آنها می توان به عـــوامل «برون فردی» مثل صـــدای رسای گوینده، لهجه گـــوینده، محتـــوای مطلب، رسانه (شخص، ضبط صوت و ...)، سرعت و سر و صدای محیط اشاره کرد. عوامل «درون فردی» نیز شامل سلامت ذهنی و جسمی شنونده، اطلاعات و تجربیات قبلی وی و بینش شنونده نسبت به گوینده می باشد.

بنابراین آموزگاران و دبیران باید زمینۀ لازم را برای تحقق عوامل یاد شده فراهم کنند. آنان باید ضمن تدریس با صدای رسا، سعی نمایند تا حد ممکن از لهجه فارسی معیار استفاده کنند و هنگام صحبت کردن در سرعت ادای جمله ها تعادل داشته باشند؛ نه زیاد کند و یکنواخت و بی روح صحبت کنند و نه زیاد سریع و درهم و برهم؛ بلکه می بایست شمرده و واضح (با تقسیم نگاهها به طور مساوی به همه دانش آموزان) مطالب درسی را عنوان نمایند. همچنین باید تربیتی داده شود که تا حد ممکن سرو صدای محیط، مزاحم گوش کردن دانش آموزان نشود. از طرف دیگر، توجه دست اندرکاران به سلامت دستگاه شنوایی دانش آموزان ضروری است و  هر ساله باید در این زمینه اقدامات لازم صورت گیرد.

«بینش دانش آموزان» نسبت به معلم و موضوع درس نیز از عوامل درون فردی خوب گوش کردن است. آنچه باعث افزایش دقت و توجه دانش آموز به مطلب بیان شده می گردد «نگرش مثبت» او به معلم و موضوع است. معلمان باید با مطالعات روانشناختی بر راههای تقویت مثبت نگرش فراگیران آگاهی و تسلط یابند.

انواع گوش دادن:

با توجه به اعمال شنونده در زمان گوش دادن، این مهارت زبانی را می توان به چهار نوع تقسیم کرد: گوش دادن حاشیه ای (منفی)، گوش دادن با دقت، گوش دادن فعال و گوش دادن تحلیلی (انتقادی).

1.   گوش دادن حاشیه ای (منفی). این نوع گوش دادن معمولاً در حاشیه یک کار دیگر که برای شنونده حایز اهمیت بیشتری است انجام می شود؛ مانند مواقعی که همزمان با مطالعه روزنامه به رادیو یا تلویزیون گوش می کنیم که در این نوع گوش دادن شنونده هر از گاه توجه خود را به مطلب گوینده معطوف کرده، قسمتی از مطالب او را به طور «انتخابی» و با دقت بیشتری گوش می دهد. این نوع گوش دادن از آفتهای یادگیری از جمله در کلاسهای درس است. دانش آموز ضمن مشغول شدن به کارهای دیگر یا فرو رفتن در رؤیا ارتباط مستحکمی با معلم برقرار نمی کند و ضمن شنیدن صدای معلم به طور مبهم، از دریافت و پردازش پیام او غافل می شود، معلم باید با شیوه های مختلف کلاس داری از این امر جلوگیری نماید.

گوش دادن با دقت. در این نوع گوش دادن، دانش آموز سعی می کند پیامهای شفاهی معلم را بفهمد و به علت احترام خاص به معلم یا احساس نیاز به مطالب ارائه شده، با دقت به سخنان معلم گوش کرده، واکنشهایی مناسب با بیانات معلم از خود نشان دهد. گوش دادن با دقت نقطه مقابل گوش دادن حاشیه ای است و معلمان باید سعی کنند دانش آموزان را از عادت به گوش دادن حاشیه ای برحذر داشته، آنان را به سوی گوش دادن با دقت هدایت نمایند.

2.   گوش دادن فعال. در این نوع گوش دادن، شنونده و از جمله دانش آموز برحسب تجارب ذهنی و نگرش خود نسبت به معلم و موضـوع درس در ارتباط شفاهی بــا معلم فعالانه شرکت می کند و با این کار گــوینده را به ادامه سخن ترغیب می نماید. هر چه سخن نظر و علاقه دانش آمـوز به معلم و موضوع درس بیشتر باشد مطالب گوینده بهتر در ذهن او جای می گیرد.

3.   گوش دادن تحلیلی (انتقادی). در این نوع گوش دادن، شنونده با دقت کامل به سخنان گوینده گوش می دهد و محتوای پیامهای او را تجزیه و تحلیل می کند؛ صحبت و سقم آنها را می سنجد و نقاط ضعف و قوت آنها را مورد بررسی انتقادی قرار می دهد. از جمله مهارتهای این نوع گوش دادن می توان به موارد زیر اشاره کرد:

·        تمیز دادن جمله های صریح و روشن از جمله های بی ربط و ارزیابی آنها؛

·        تمیز دادن جمله های واقعی از جمله های تخیلی؛

·        شناسایی و داوری در مورد آهنگ صدای گوینده و حالات عاطفی آن؛

·        کشف و ارزیابی گرایشها و تعصبات گوینده.

منابـع:

1.        زندی، بهمن، 1386، روش تدریس زبان فارسی ـ دوره ابتدایی.

2.        غلامعلی زاده، خسرو،  1374، ساخت زبان فارسی، تهران: احیای کتاب.

3.        قاسم پور، حسین، عوامل مؤثر در پرورش تفکر خلاق در درس انشا.

4.        کشانی، خسرو، 1371 ـ انشقاق پسوندی در زبان فارسی.

5.        روش تدریس فارسی، انتشارات آموزش و پرورش ـ دوره ابتدایی.

 


مطالب مشابه :


فعالیت های بخوانیم در کتاب فارسی چهارم و پنجم

فعالیت های بخوانیم در کتاب فارسی چهارم و ی ابتدایی علاوه بر تلاش مورد بررسی




بررسی ساختاری کتب فارسی (بخوانیم و بنویسیم)پایه اول ابتدایی

بررسی ساختاری کتب فارسی (بخوانیم و زبان و ادبیات فارسی و آموزگار پایه اول ابتدایی)




نرم افزار تاپ آموزشی بخوانیم و بنویسیم چهارم دبستان/محتوای الکترونیکی بررسی اجزای تشکیل دهنده خون ان

(سوالات اول تا ششم ابتدایی) بخوانیم و بنویسیم چهارم دبستان/محتوای الکترونیکی بررسی




شوراي معلمان -بررسی درس فارسی (بخوانیم و بنویسیم )دروه ابتدایی

دروه ابتدایی بررسی درس فارسی (بخوانیم و در چهارم و پنجم بعد هر دودرس املاء مي




بررسی ریاضی

آموزش ابتدایی. همزمان با پیشرفت دردرس بخوانیم وبنویسیم طی بررسی وتحقیق




بررسی محتوای درسی ابتدائی با محوریت همت مضاعف،کارمضاعف

تحقیقات آموزش ابتدایی - بررسی غلوم چهارم براساس مشاهدات به عمل آمده در کتاب بخوانیم




گزارش فعالیتهای گروه های آموزشی پایه سوم ابتدایی 87-86

گروههای آموزشی دوره ابتدایی آن و نقد و بررسی کتاب بخوانیم و بنویسیم پایه چهارم پیش




تحلیل محتوای کتب درسی فارسی و علوم دورۀ ابتدایی در ارتباط با محیط زیست و حفاظت از آن

تجزیه وتحلیل كتاب علوم سال چهارم ابتدایی بخوانیم دوره ابتدایی با بررسی و




درس شیرین ریاضی (2)

با کتاب بخوانیم و بنویسیم 127 و یا سال چهارم ابتدایی می بررسی پایه به




نمونه طرح درس بخوانیم وبنویسیم اول ابتدایی

نمونه طرح درس بخوانیم وبنویسیم اول سوم ابتدایی چهارم بررسی موضوع از جنبه




برچسب :