بوشهر - دلوار - اهرم

از مدخل ورودي شهر كه وارد شديم ، شهر زيبا بود و خلوت ، در ميدانهاي شهر نمادهايي چون كشتي هاي جنگي ، انواع ماهي و ميگو ديده مي شد .

به سمت بافت قديمي شهر رفتيم .ساعت 11:30 صبح بود .

اولين جايي كه نظرمان را جلب كرد عمارت حاج رئيس بود

IMG_7645.jpg

در بلوار بندر بعد از مسجد جامع عطار ،بنايي سفيد رنگ كه پنجره هايي قوسي داشت و زيبا بود ولي درب آن بسته بود و راهنمايي هم در آنجا حضور نداشت . ما هم سوار شديم و كمي جلوتر خانه ايران

IMG_7648.jpg

كه درب آن هم بسته بود و بعد از گذر از يك پيچ كه در كنار خليج فارس بود چندين خانه با نمايي سفيد رنگ ، بالكنهاي چوبي و گلهاي صورتي نظرمان را جلب رد .

IMG_7653.jpg

در يكي از خانه هاي مذكور موزه مردم شناسي داير بود .ماشين را پارك كرده و بليط خريده و وارد آنجا شديم . زيبا بود با قدمتي حدود 100 يا 120 سال . بعد از گرفتن چندين عكس رابطه نزديكي با چند بوشهري پيدا كرديم .

IMG_7655.jpg

سركار خانم درعلي ،جناب آقايان دژدان و قرباني كه از مسئولين محترم موزه بودند .

IMG_7667.jpg

صحبت از آنجا آغاز شد كه ما به دنبال محل مناسبي براي صرف ناهار دريايي بوديم .

IMG_7668.jpg

ما خيلي دوست داشتيم به جزيره خارك سفر كنيم كه البته بعد از ورود به شهر و سر زدن به اسكله فهميديم كه نياز به مجوز دارد و چون اين دوستان عزيز را فعالين جهانگردي ديديم با ايشان مطلب را بيان كرديم .

IMG_7688.jpg

سر كار خانم در علي با معاون فرماندار تماس گرفت ،آقاي قرباني هم بدنبال راهي براي حضور ما در جزيره خارك گشت و آقاي دژدان هم با اسكله تماس گرفت ، هر كس مشغول صحبت با يكي از ارگانهاي مربوطه بود.

بالاخره سفر ما را به خارك از نفري 75000 تومان به نفري 35000 تومان تغيير دادند ولي يك اشكال داشت و آنهم اينكه مي بايست 2 روز صبر مي كرديم آن هم بدليل طوفاني بودن دريا بود.

هر كدام تعارف مي كردند به منزل ما بياييد ، نام بهترين رستورانهاي شهر را به ما دادند و شماره تلفن ما را گرفتند كه اگر بتوانند راه بهتري براي سفر به جزيره خارك پيدا كردند به ما اطلاع دهند.

پاك و بي آلايش ، جذاب و به دور از دو رويي ، خود را خواهر و برادر ما مي دانستند . برخوردشان زيبا بودو در كنار آنها هيچ گونه احساس غربت نمي كرديم.

خلاصه ما را نااميد از آنجا نفرستادند.

به اولين رستوران كه خيلي هم شلوغ بود سر زديم (رستوران قوام بوشهر) ميزي براي 2 نفر خالي بود و ما در آنجا يكي از بهترين ناهارهاي سفرمان را خورديم.

IMG_7697.jpg

كمي در شهر گشتيم

IMG_7700.jpg

ولي خيابانها و كوچه ها برايمان تكراري شده بود پس به سمت دلوار به حركت در آمديم.

IMG_7703.jpg

جاده دلوار خشك بود ولي در سمت راست خود دريا قابل رويت بود، در گوشه كنار هم گاهي تك درختي از دور در ميان شنها سر بيرون آورده و خوش آمد گويي مي كرد .چندي بعد خود را در مدخل ورودي دلوار ديديم .

IMG_7704.jpg

در همه جاي شهر راهنماي مسير موزه رئيسعلي دلواري ديده مي شد ، جهتها را دنبال كرديم و خود را در مقابل موزه رئيسعلي دلواري ديديم .

IMG_7707.jpg

الحق منزل رئيسعلي اگر در زمان حيات خود او زيبا نبود حال در آن شهر كوچك نگيني بود . در مدخل ورودي موزه بليط خريديم و وارد شديم .

IMG_7709.jpg

زيبا بود ولي بي روح .كاملا معلوم بود ساختمان بغير از آن چيزي است كه بوده . دستكاري شده بود و بيشتر سعي شده بود چهره خوبي از صاحب خانه نشان دهد .

IMG_7720.jpg

پا به داخل اتاقها گذاشتيم ولي چيزي از وسايل منزل چيده نشده بود و فقط پر بود از انواع اسلحه هايي كه از دوره قاجاريه بجا مانده است و كپي نوشته هايي كه توسط سفير انگليس به دربار و از دربار به دربار انگليس نوشته بودند و نقشه هايي از جنگهاي دريايي كه بريتانيا در آن زمان به خاطر منافع خود در جنگ جهاني اول انجام داده بود .

IMG_7714.jpg

با قدري عكس از حياط موزه و بازديد از بازار مجاور موزه آنجا را ترك كرده وبه سمت اهرم به حركت در آمديم . چرا كه در برازجان به ما ياد آور شدند كه آب گرم آنجا خوب است .

IMG_7725.jpg

جاده بسيار زيبا بود و خلوت .گاهگاهي ماشيني از مقابل مي آمد و عبور مي كرد.

IMG_7733.jpg

كوير بود و كوير.كوير و اشكال كويري سر به فلك كشيده تا ارتفاعي حدود 5 تا 6 متر . كلوت را در ذهنم تداعي ميكرد ياد شهر خيالي كلوتهاي شهداد بخير .

IMG_7734.jpg

تكه هاي كوچكي از كلوتهاي شهداد را در مسير دلوار تا اهرم مي ديدي

IMG_7741.JPG

و در بين كلوتها كوير صاف و مسطحي تا آنكه به تپه هايي در مقابلمان رسيديم حال جلوه هايي از كوههاي مريخي چابهار را در مجاور جاده نظاره گر بوديم .

IMG_7734.jpg

حال حركت ما به سمت اهرم به پايان رسيد و وارد شهر اهرم شديم و ..

و سراغ آب گرم را گرفتيم و در يك بلوار پهن پيش رفتيم و در مقابل خود ساختماني را ديدم كه با توجه به حضور عده اي در آن مكان متوجه وجود آبگرم اهرم در آن منطقه شديم .

كوههاي سر به فلك كشيده در دور دستها پيدا بود.

از فاصله 40-50 متري بوي نافذ گوگرد را احساس مي كرديم وقتي نزديك تر شديم بوي گوگرد و فاضلاب در هم تركيب شدند و قدري انديشيديم .به ياد خرداد حدود 5 الي 6 سال پيش افتادم . زمانيكه به اردبيل رفته بودم . در آن زمان آبگرم سرعين از نظر من مي توانست بهتر هم باشد ولي به محض حضور در آبگرم اهرم آنهم در محوطه خارجي آن به مردم سرعيت احسنت گفتم.

خلاصه چون تصميم به ورود به آبگرم داشتيم و قصد درك مردم منطقه ر ، چشم از بهداشت شستيم و وادر استخر آن شديم . آلوده و كثيف . حوضچه اي دايره اي شكل شبيه به حمام هاي خزينه  قديم كه پر بود از انواع و اقسام آدمها با لهجه ها و زبانهاي مختلف .

اي كاش بعد ا حضور در آن حوضچه پر ازلايه هاي چربي كه با آب گوگرد دار قاطي شده بود عده اي در مجاور آن در حال اصلاح صورت بودند حداقل دوشهايي با قدرت زياد نصب مي بود تا انسان احاس آرامش بيشتري كند.

سه عدد دوش براي حدود 200 الي 300 نفر كه گردشگر كه روزانه در آنجا حضور داشتند.

باني اين مجموعه شهرداري اهرم بود كه اي كاش مسئوليت اين مهم را به افراد سرمايه گذار خصوصي واگذار مي كرد.

شايد حضور من و تو در اين مكان از نظرمان جالب نباشد ولي همين حضور ما هم مي تواند عده اي را بر آن كند تا اين مجموعه تفريحي را چه در سرعين ، چه در محلات و چه در جاهاي ديگر و بخصوص در اهرم آباد و آباد تر كند تا بتوانيم گردشگران خارجي كه براي آبگرم درماني در اين كشور پر جاذبه حضور پيدا مي كنند را جذب تر كنيم .

مشكلات بسيار به خاطر عدم وجود يك تاقچه در محل دوشها كه توسط پرده اي از محل عمومي جدا شده بود با آب سردي دوش گرفتم و تن و بدن خود را شستم و از آنجا بيرون آمدم . به مسئول بليط فروشي شكايت بردم و كاش در اينجا به جاي بليط 500 توماني مبلغ بيشتري مي گرفتند ولي خدمات بهتري مي دادند .

پس از اينكه به ماشين سوار شديم احساس مي كردم بوي لجن تمام بدنم را فرا گرفته است .

به سمت خورموج  به حركت در آمديم



مطالب مشابه :


51- معروف ترین رستوران ایران

اخبار اردبيل تبريز شهر




شخصیتهای معروف استان اردبیل

در 27 شهريور سال 1309 در اردبيل چشم به جهان گشود وي گرداننده چندين شركت بزرگ و رستورانهاي




تهران گردي - جاده كن.امامزاده داود

.بالش هم 1000 تومان.اگر وسايل همراهتان نيست فكر اينها باشيد.البته رستورانهاي اردبيل. سفر




بوشهر - دلوار - اهرم

هر كدام تعارف مي كردند به منزل ما بياييد ، نام بهترين رستورانهاي شهر را زمانيكه به اردبيل




سفر به اصفهان (قسمت اول)

صبحانه را در ترمينال كاوه اصفهان در يكي از رستورانهاي ترمينال حليم خورديم.حليم شير




صعود به قله سبلان

بعد از آب گرم مجدداً به اردبيل مي رويم و حدود 5/1 ساعت باز هم از همان رستورانهاي مورد




۞ اكوتوريسم استان ايلام ۞

اردبيل شناسي لوكس و مدل بالاي توريستي ، نه به فرودگاههاي طويل و عريض ، نه به رستورانهاي




از آبادان تا تالاب شادگان با دوچرخه

ما قصد داشتيم كه صبحانه را در رستورانهاي ميان راهي صرف كنيم ولي قبل از حركت -اردبيل قله




روستاگردی در واریان ، نوجان ، خوارس و دُروان

سوال اينجاست كه اگر اين روستا باعث آلودگي سد كرج باشد ، پس رستورانهاي بين راهي و -اردبيل




برچسب :