صله رحم ... از کتاب همزاد من ... سروده نسرین بهجتی ... تقدیم به عروسان مظلوم

خوانندگان عزیز وبلاگم دوستان مهربانم همانطور که قبلا اعلام کرده بودم

بزودی منتخبی از اشعارم زیر چاپ خواهد رفت این روزها مشغول ترجمه

اشعارم توسط مترجم توانا آقای ماناواز الکساندریان که بیش از صد کتاب

دوستان را ترجمه و تدوین کرده اند هستم ... شعرهایم را با احساس خودم

برایشان می خوانم و ایشان در نهایت علاقه و صبوری با احساس یک زن

شرقی شعرهایم را به رشته تحریر در می آورند ... امروز مشغول خواندن

شعر صله رحم از کتاب دومم بودم در حالیکه بشدت منقلب بودم از خودم

پرسیدم آیا زنان آن سوی آبها صدای مرا خواهند شنید ؟ مترجم من از پشت

نگاه خندان من متوجه طوفان درونم شد روزی که این شعر را با بغض گفتم

نمی دانستم سرانجام این شعر در پنجمین دفتر شعرم به زبان انگلیسی

تا آن سوی ابها پرواز خواهد کرد . صله رحم عروسی به اندازه یک عروسک

نشسته بر سر کوچه ای به رنگ دود .... خدایا هرکجا هستی سخت

می بوسمت که اینگونه هوای مرا داری..... و ممنون از سرمایه گذار

مجموعه اشعارم که آرزوی مرا بر آورده کرد و به من ثابت کرد خدا در کنار من است

صله رحم

ما در کنار جاده بی برگشتی

دل شکسته نشسته بودیم

هوا سبز بود ... دری باز نشد

زرد شد ... دری باز نشد

سپید شد و ما سردمان شد !

فریاد زدیم ای هم تباران

در را باز کنید

درها همه بسته !

پشت درها همه نگاهها سرد و خسته

ما نشستیم و نشستیم و نشستیم

دری باز نشد

پیر شدیم و دری باز نشد

حالیا که دیگر هیچ رنگی

موی سپیدمان را نمی پوشاند

و هیچ دیداری دل شکسته مان را

التیام نمی بخشد

به ما بگویید ای هم خونان هزار غریبه

و هزار آشنا

شما که تنهاتر از ما بودید

چرا برای یک بار هم که شده

صله رحم را برای ما معنا نکردید

چرا ؟ چرا ؟ چرا ؟

شعر صله رحم از کتاب دومم بودم در حالیکه بشدت منقلب بودم از خودم . پرسیدم آیا زنان آن سوی آبها

مشاوره 513 - صله رحم - خدمات مشاوره ای (خانواده-ازدواج -تحصیلی-مذهبی -تربیتی-و شعر شاهچراغ (ع)

خوش خبر مرند - صله ی رحم - فرهنگ و هنر / یادداشتی بر وضعیت نامطلوب کتابخانه شهر

آداب ازدواج - احكام صله رحم‏ - اين وبلاگ در مورد آداب شرعي عروسي و شب زفاف و مسائلي ديگر در