نامه ای برای تو.....!!!!!

تقدیم به همسر عزیزم امیرعلی....!

عزیزم امیر علی این نوشته ها گوشه ای از حرفهایم و عشق امروزم و فرداهاییست ک لحظه لحظه اش را در ذهنم تداعی کرده ام:

کنارم باش برای روزی که نگاههای مضطربم و دستان لرزانم گرمای وجودت را فریاد میزند و در چشمانت خیره میشوم و از تو قول میخواهم که تا ابد کنارم بمانی...

بانوی تو هستم برای لحظه ای ک حلقه ی عشقمان را درون انگشتم میکنی و من در جواب آیا وکیلم سوم،بلند و مطمئن بله ی سرنوشتمان را با اجازه ی بزرگترهایمان میگویم تا شاهزاده ی رویاهایم را تا ابد برای خود نگه دارم..

زنی ک شوهرش را برای خرید یک روسری ساده دورتادور مغازه های شهر میچرخاند و هزاربار نظر تورا برای اینکه کدام را بیشتر میپسندی ؟کدام بیشتر به صورتم میآید؟میپرسد و در آخر از رنگ مورد علاقه اش واز انتخاب خود میگذرد و به تعصبهای مردانه ات احترام میگذارد..

برای روزهای که پدران و مادرانمان پیر میشوندو من از ترس اینکه برایشان دختر خوبی نبوده ام با گریه ب آغوشت پناه میبرم و اون تویی ک دست در دستم برای خدمت گذاریشان حاضر میشویم...

برای لحظه های که پدران و مادرانمان به بهشت میروند و چهره ی پر از غمت را پشت محاسن پرپشت سیاه رنگت پنهان کرده ای و از خاطرات کودکی ات از شیطنت ها فرار کردنت از کتک های پدرو مادرت برای اذیت کردنت میگی من کنارت هستم تا بغضهای فرو بردت رو تو آغوشم باز کنی و از دلتنگیات بگی و با نوازش تو آغوشم آروم بگیری..

زنی که گونه های برجسته مردانه ات را میبوسد و برای مهربانیهایت برای خوبیهایت اسپند آتش میکند و ب محض بیرون رفتنت برای انجام کارت صدقه کنار میگذارد تا روز خوبی و دور از بلاها داشته باشی...

برای لحظه ای ک فرشته ای از آسمان از جنس من و تو در وجودم جای میگیرد اذیتها و بهانه گیریهایم را این تو هستی ک تحمل میکنی و ویارهای عجیب و غریبم را تهیه میکنی..و باز هم لحظه ای لبخند از لبانت نمیرود وهر روز قبل رفتن سر کارت با فرزند کوچکمان هم خداحافطی میکنی... و بعد از رفتنت آنقدر از تو ومهربانیهایت برای کودکمان میگویم که خودم سخت دلتنگت میشوم

امیر علیه من فدای قلب مهربانت برای روزهای آخر آمدن طپش کوچک زندگیمان برای روزهای ک حتی نمیتوانم درست راه بروم تنها دستان پر قدرت تو تکیه گاه من است وبرای شبهایی ک خواب از چشمانم ربوده میشود تو با نوازشت مرا میخوابانی....

زنی که در آن لحظات پردرد آمدن فرشته ی کوچکمان فقط و فقط گرمای دستان تورا میطلبد و چشمهای پر از ترس و اضطراب و قربان صدقه های زیر لبی تورا ک میبیند تمام درد را فراموش میکند و دست گرمو پر مهرت به پیشانیه سردم که مینشیند آرام میگیرم...

زنی ک دختر شیرین زبانت را آنطور تربیت میکند که تو دوست داری و در طول روز ک بهانه ات را میگیردآنقدر از خوبیهایت برایش میگویم تا آرام شود اما دل تنگ خودم را فقط دیدن چشمانت آرام میکند...

من آن زنی هستم ک تمام ثانیه های نبودنت را میشمرد و صورتت را هزار بار تجسم میکن تا بیای.....

زنی ک تمام خستگیه روزانه اش را را ب نیم نگاهی از تو میفروشد..

زنی ک با دستهایش شانه های  ستبر و مردانت را تسکین میدهد..

زنی ک با تمام عشق برای تو شام میپزد و میز شام را آنطور میچیند ک تودوست داری..

همسری که در روزهای سرد زمستانی صبح زود از خواب بیدار میشود برایت صبحانه آماده میکند و تورا با بوسه از خواب بیدار میکند و موقع رفتنت پالتویت را میگیرد تا تنت کنی برایت عطر میزند و موهایت را شانه میزند..

زنی ک در تمام ساعتهای نبودنت خانه را میآراید و منتظرآمدنت میشود تا وقتی  خانه را میبینی چشمهای زیبایت از خوشحالی برق بزنه...

امیر علیه من همسر خوبم:

زنی ک برای نوازش دستانت هزار بهانه ی  قهر های زنانه را زیر سر میگیرد تا توجه تورا جلب کند....

زنی ک شبهای عاشورا غذا میپزد تا نذر گرفتن رضایت پدرم برای بودنت را ادا کنم...

زنی ک برای بودنت هر روز نماز شکر میخواند...

زنی که برای نذر مشترکمان هرسال شب عید کنار یتیمان میرود و پا ب پای تو کادوهایشان را ربان میزند...

امیر علیه من مرد مهربانم :

من آن زنی هستم که وقتی شبها مضطرب از خواب میپرد با هراس دنبال تو میگردد تا بی هیچ درنگی به آغوش گرم و مهربانت پناه میبرد...

زنی که لمس آغوشت را با دنیا عوض نمیکند و فقط در  آغوش توست که دغدغه هایش را جا میگذارد....

زنی که برای روز تولدت تمام پس از اندازش را برای خرید ساعت مورد علاقه ات میدهد تا شادیه تورا ببیند...

زنی که بعد از سالهای زیاد وقتی که اولین چروکهای پیری بر پیشانیت مینشیند آنها را میبوسد وآرام در گوشت میگوید:صبحت بخیر "مرد جوان"

زنی که وقتی از زیاد شدن موهای سفیدت شکایت میکنی موهای گرگو میشت را چنگ میزند و آرام در گوشت میگوید :اینطور جذابتری شراب کهنه ی من....

برای روزهای که فرزندانمان سراغ سرنوشتشان میروند و من تنها و ب دور از چشم تودر اتاقهایشان اشک میریزم تا غصه خوردنت را وقتی که چشمانت دنبال شیرین زبانیهای دخترمان و صدای خنده ی پسرمان میگردد بیشتر نکنم...

دستهایت را میگیرم میبوسم و با گفتن خاطراته دوران نامزدیمان آرامت میکنم....

زنی که که برایت فال حافظ میگیرد و پشت قامت رعنایت می ایستد و نمازش را به تو و پاکیت اقتدا میکند...

زنی که دیوارهای مسجدالحرام و خاک کعبه را به احترامت و شکرانه بودنت میبوسد منم....

زنی که در قنوتش سلامتی تورا و شادی روح تورا از خدا میخواهد..

زنی که با تمام پیری اش همچنان عشقش نسبت به تو تازه و جوان است و بعد از نماز صبحش بالای سرت میایستد و آنقدر  نگاهت میکند تا آرام از خواب بلند شی///

من همان کسی هستم که در تمام لحظات عمرمان عاشقانه کنارت هستم...

زنی که.....!نه بهتر است بگویم پیرزنی ک برای سرمای زمستان برای مرد غرغرو وپیرش شال گردن میبافد...و غر زدنهای اول صبحت را با لبخند و شوخی پایان میدهد...

پیرزنی که وقتی یکروز آرام کنارش خوابیدی یکبار دیگر چشمان بسته ات را میبوسد و زیر لب اشهدش را میگوید و از کنارت میرود...

وتازه قصه ی عشق دائمیمان آغاز میشود وقتی تو هم از بین آدمها پر بکشی و به من بپیوندی....

همسرم عاشقتم :فاطمه

پایان







مطالب مشابه :


نمونه هايي از تقديم و تشكر براي صفحه تقديم پايان نامه

صفحه تقديم / تشكر در پايان نامه يكي از مهمترين صفحات در تمامي پايان نامه هاست ... تقدیم به پدرم به استواری کوه، مادرم به زلالی چشمه، همسرم به صمیمیت باران، دخترم




نمونه هايي از تقديم و تشكر براي صفحه تقديم پايان نامه

این پایان نامه را به پدر و مادرم، اساتید عزیز و خواهر مهربانم تقدیم میکنم امیدوارم قادر به درک ... به همسر مهربانم که در تمام طول تحصیل همراه و همگام من بوده است . - به استادان




تمامیت طلب یا تقدیم به مادرم پدرم و همسرم!

اما صد بار به روم آوردی و به خاطر یه جمله لعنتی اول اون پایان نامه ببین چه دردسری به پا شد! از همون اول یعنی حدود 6 ماه پیش می دونستم! اون حس به هم می گفت ... بعد از جلد




تقديم به پدر تقدير از مادر (نامه فرزند به پدر)

درسهایی برای بهتر زیستن - تقديم به پدر تقدير از مادر (نامه فرزند به پدر) - ... به زنان از اخلاق انبيا ست ) و خوشرفتاري شما با مادرِ ما ، اين موجود مقدس و آن همسر پاكدامن ... حمل كرد و با سختي به دنيا آورد و زمان حمل تا پايان شيرخوارگي 30 ماه طول كشيد .




متن هاي زيبا براي تشكر پايان نامه

این پایان نامه را به پدر و مادرم، اساتید عزیز و خواهر مهربانم تقدیم میکنم. امیدوارم قادر به .... به همسر مهربانم که در تمام طول تحصیل همراه و همگام من بوده است . - به استادان




تقدیم. نیمی از برو بچ خوابند و نیمی بیدار،من بی‏توجه به این که فرصتی تا ... برداری سری به پایان نامه ها میزنند اول به تقدیر و تشکر یه نگاهی میندازن، ودیگه ... به محمدرضای عزیزم و همسر مهربانش به پاس محبت های بی دریغشان که هرگز فروکش نکرد.




نامه های نادر ابراهیمی به همسرش(2)

حکیمانه - نامه های نادر ابراهیمی به همسرش(2) - ادبیات ایران و جهان - حکیمانه. ... به نام « زندگی، مستقل از زندگان » ، آهسته آهسته ما را به جنگ خشونتی پایان ناپذیر ..... خریدن یک کلاه برای بچه ای در راه، لحظه ی تقدیم یک سکه ی طلا به تو و دلتنگی عمیق تو




چهل نامه کوتاه به همسرم - نادر ابراهیمی / نامه های سی ام تا چهل ام

چهل نامه کوتاه به همسرم - نادر ابراهیمی / نامه های سی ام تا چهل ام - دو خط چایی، یک فنجان ... بچه ای در راه، لحظه ی تقدیم یک سکه ی طلا به تو و دلتنگی عمیق تو از من، لحظه ی آخرین نگاه تو ..... و عطری ست باقی که از آغاز تا پایان این راه، همیشه می توان بوییدش.




نامه ای به همسر آینده ام....

نامه ای به همسر نادیده ام... می نویسم چرا که میدانم روزی تو را به سرزمین عاشقانه هایم دعوت خواهم کرد. ... آری آغاز دوست داشتن است ، گرچه پایان راه نا پیداست ، من به پایان دگر نیندیشم ، که همین دوست داشتن زیباست. .... تقدیم به چشمای نازت:::.. .•* *•.سعیده و




تقدیم به همسر مهربانم

موعد دیدار - تقدیم به همسر مهربانم - ... یاد یکدیگر را از ضمیرمان مزدای و چنان کن که به پایان نمازها و در دل شب ها و روزها از محبت های یکدیگر یاد ... بیمه نامه الکترونیکی




برچسب :