اشعاری در مورد حضرت مهدی(عج)

لحظههاي عشق<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />


اي خوشا يک دل، دل لبريزعشق 
لحظه هاي سبز و عطر آميز عشق
 
اي خوشا عشق و خوشا دلدادگي 
ايخوشا با عشق خوبان زندگي
 
ما که دلهامان لبالب از خداست 
جانمان سرچشمهمهر و صفاست

ما کهچون آيينه سبز و ساده ايم 
دل به سوداي محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) داده ايم
 
آفتاب معرفت نور يقين 
لطف يزدان رحمةٌ للعالمين
 
آخرينپيغام از سوي خدا 
ترجمان عشق معناي صفا
 
او تمنّاي دل تنهاي ماست 
دردهاي غربت ما را دواست
 
ما که از عشق علي عليه السلام دم مي زنيم 
پشت و پا بر هر دو عالم مي زنيم
 
با علي در سوز و ساز ديگريم 
زآتشسوزان عشقش، پرپريم

شورشدلهاي ما، عشق علي است 
ضامن فرداي ما عشق علي است
 
سر سپار راه مولاييمما 
سر به سر شوق و تولاّييم ما
 
عشق زهرا (عليها السلام) آتشي در جانماست 
شعله سوزنده پنهان ماست

کيستزهرا عليها السلام؟ نو گل باغ بهشت 
قصه زيباي سرخ سرنوشت

چشمهخورشيد رخشان، فا طمه عليها السلام 
کوثر تقوي و ايمان فا طمه (عليهاالسلام)

از غميهمواره در تاب و تبيم 
همنواي ناله هاي زينبيم (عليهاالسلام)

کيستزينب (عليها السلام)؟ باور آيينه ها 
وارث گلهاي سرخ کربلا
 
قهرمان قصههاي آرزو 
اعتبار و افتخار و آبرو

باز هممائيم و داغ کربلا 
داغ و درد لاله هاي نينوا

باز ماو لحظه هاي انتظار 
انتظار مردي از نسل بهار

مهد ي (عليه السلام) زهرا (عليها السلام) امام 
آخرين مهدي موعود (عليه السلام) پرچمدار دين

ازتبار آسمان و آفتاب 
يادگار نسل پاک انقلاب

آخرينفرياد سرخ روزگار 
فصل پايان حديث انتظار

دوستيبا آل طاها عاشقيست 
با شقايق هاي زهر ا (عليها السلام) عاشقيست

آلطاها رمز«ياء» ورمز«سين» 
واژهايسرخ قرآن مبين
 
آفتاب آسمانِ باورند 
راه سرخ عشق را روشنگرند

عشق،سرفصل کرامات خداست 
عشقمارارهبر است ورهنما است

عشقجان را قوّت بال وپراست 
دل به دست عشق دادن،خوشتراست


 
مولودنوراني


زبام عرشميآيد اشارتهاي پنهاني 
تمام لحظه ها پر ميشود از عطر عرفاني

صداي عشق ميآيداز آنسوي نهايتها 
معطر ميشود عالم از اين آواي سبحاني

نواي سبز توحيداست تا هفت آسمان جاري 
نواي آشناي نغمه هاي سبز قرآني

به سمت نورميخواند کسي دلهاي شيدا را 
به بزم عشق ميخواند کسي ما را به مهماني

کسي از جنسگلها از تبار آبي دريا 
ودست مهربانش چاره درد و پريشاني

کسي وامي کنددروازه هاي روشنايي را 
که تا پايان بگيرد قصه شبهاي ظلماني

زلبخندش شکوفاميشود باغ گل نرگس 
زلبخندي زلال و روشن و شفاف و روحاني

حضورشنورميبخشد تمام بزم هستي را 
زنورش ميشود هر جاي اين عالم چراغاني

سرود عشقميخواند فلک از شوق ديدارش 
سرود مهرميخواند دل، اين درياي توفاني

گل فريادميرويد زحجم خاک از شوقش 
به پايان ميرسد چشم انتظاري هاي طولاني

بساط شادمانيهامهيّا گشته در هر جا 
رسيده فصل گلها، فصل زيباي گل افشاني

نصيب عاشقان ازفيض ديدار گل رويش 
نگاهي آفتابي، ديدهاي از شوق، باراني

چراغ روشنيبايد شبستان ولايت را 
وميتابد به صحن عشق آن خورشيد کنعاني
 
به زيرسايهسبزش جهان آسوده ميماند 
گلستان ميشود عالم از اين مولودنوراني


فجر ماه


امشب زمينو آسمانها غرق نور است 
ذرات عالم را سراپا شوق و شور است

امشب تمامکهکشانها در خروشند 
زيبا رخان آسماني نقره پوشند
 
بر طاقها رنگين کماننور بستند 
از عرش تا دروازه هاي دور بستند

در بزم هستيشور وحالي جاودانه است 
آهنگ سبزيک سرود عاشقانه است

افلاکيان درانتظار يک ظهورند 
در اضطراب لحظه پاک حضورند

درهاي رحمت راملائک باز کردند 
مرغان عاشق، تا خدا پرواز کردند

هر ذره را دردل هزاران پيچ و تاب است 
شور و شرار و شعله هاي التهاب است

دريا، نواييخوش زرقص موج دارد 
هر قطرهاي در سر هواي اوج دارد

از بهر ديداريزمين در انتظار است 
هر ديده در راه است و هر دل بيقرار است

بانگ طرب خيزدزخاک لاله زاران 
هر لاله ميخواند سرود نوبهاران

لبخند نرگس صدهزاران راز دارد 
بوي وصال و شور يک اعجاز دارد

از خاک ميجوشدزلال زندگاني 
بر پاست در افلاک بزم شادماني

گلهاي عشقومهروايمان فرش راه است 
آري! جهان در انتظار فجر ماه است

ماهي درخشان برجبين عالم پاک 
تاج سر، هستي، نگين عرش و افلاک

عطرگل روي محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) را نشان است 
دين خدا را همچو گنجي شايگاناست

او ارمغانبينظير ملک هستي است 
اسطوره عدل و نشان حق پرستي است

او آيه ايزآيات پاک ذوالجلال است 
درياي عشق و مظهر عدل و کمال است

گنجينه اسرارحق، فجر رهاييست 
آيينه انوار پاک کبرياييست

او برفرازدپرچم عدل خدا را 
احيا کند آيين پاک مصط في (صلي الله عليه وآله وسلم) را

ماهي فروزان اززلال نور سرمد 
منجي عالم، قائم آل مح مد (صلي الله عليه وآله وسلم)

ميآيد و با اوطلوعي جاودانيست 
پايان ظلمتها و فصل شادمانيست

تضمين غزلي ازمولانا


دوبارهمژده هاي گل


جان زخودرميده را، مژده يار ميرسد 
بر دل و جان عاشقان صبر و قرار ميرسد

زمشرق سپيدهآن، طلايه دار ميرسد 
طلايه دار مشرقي، سپيده وار ميرسد

«آب زنيد راهرا، زان که نگارميرسد 
مژده دهيد باغ را بوي بهار ميرسد»

رسيد مژده سحر،شبان انتظار را 
شکست خنده هاي گل سکوت شام تار را

سرود لالهميبرد زجان ما قرار را 
و جاودانه ميکند شکوه روزگار را

«راه دهيد ياررا، آن مه ده چهار را 
کز رخ نور بخش او نور نثار ميرسد»

گل ستاره ميچکدزحجم سبز آسمان 
دوباره مژده هاي گل، دوباره بوي ارغوان

شکفته باغآرزو، زخنده هاي ناگهان 
ترانه ساز ميکند به شاخه مرغ نغمه خوان

«چاک شده استآسمان غلغله ايست در جهان 
عَنبر و مشک ميدمد، سنجق يار ميرسد»

تا دل سبزآسمان، بانگ و ترانه ميرود 
سرود عاشقانه مان به هر کرانه ميرود

بنفشه سوينسترن، چه عاشقانه ميرود
خزان باغ لاله ها زيادمان نميرود

«تير روانهميرود، سوي نشانه ميرود 
ما چه نشسته ايم پس، شه زشکار ميرسد»

عطر نسيم صبحدمزباغ و داغ ميرسد 
زکوي يار مرهمي به درد و داغ ميرسد

نوبت غصّهميرود، گاه فراغ ميرسد 
تيرگي شبانه را طرفه اياغ ميرسد

«رونق باغميرسد،چشم وچراغ ميرسد 
غم به کناره ميرود،مه به کنار ميرسد»

باده خوشگواررا، باغ به جام ميکند 
لاله که باده ميکشد، عيش مدام ميکند

زير و زبرزمانه را به يک پيام ميکند 
حجت خويش را به ما باز تمام ميکند

«باغ سلامميکند، سرو قيام ميکند 
سبزه پياده ميرود، غنچه سوار ميرسد»

زجام نور، لالهها دوباره آب ميخورند 
فصل گل است و عاشقان، باده ناب ميخورند

باده ناب نابرا چه بي حساب ميخورند 
به شور و شوق روي گل، مست وخراب ميخورند

«خلوتيان آسمانتا چه شراب ميخورند 
روح خراب و مست شد، عقل خمار ميرسد»

به گل نشستهناگهان، نهال آرزويما 
پر از شراب نور شد، سبوي ما سبوي ما

به سر رسيدعاقبت تمام هاي و هوي ما 
ز راه عشق ميرسد نگار مشک بوي ما

«چون برسي بهکوي ما خامشي است خوي ما 
زان که زگفت وگوي ما،گرد و غبارميرسد»


 
آغازبهار


تا پنجرههاي روبه خورشيد 
جاريست زلال روشنايي
 
بر دامن خاک گل بريزد 
دستيز نهايت خدايي

لبخند ستارهترجمانيست 
از شادي و شورو همزباني
 
درکوچه سبز خلوت دل 
جاريستنواي آسماني
 
عشق است که بيبهانه اينجاست 
همسايه بي قرار دلها

شوق است کهميچکد زديده 
از مطلع آفتاب طاها

عطر نفس مسيحمريم 
جاريست به باور زمانه
 
از بارش گل از آسمانها 
گل کرده بهار،عاشقانه

هستي به ترنّميدوباره است 
غوغاي قيامت است برپا
 
گل آمده مقدمش مبارک 
گل آمده ازبهشت گلها

آغاز بهار رويمهدي (عليه السلام
پايان هميشه خزان است

پايان غم است ونامرادي 
آغاز دوباره جهان است


مطالب مشابه :


دردم مداوا میکنی

اشعار فراق حضرت مهدی(عج) - دردم مداوا میکنی - اللهم عجل لولیک دست مهدی بسته از رفتار ماست




مهدی جهاندار

اشعار فراق حضرت مهدی(عج) - مهدی جهاندار - اللهم عجل لولیک




اشعاری در مورد حضرت مهدی(عج)

گلچین - اشعاری در مورد حضرت مهدی(عج) - گلچينی از گل ها - دیوان اشعار استاد کلامی زنجانی .




اشعار وفات حضرت ام البنین(س) - مهدی رحیمی

اشعار مداحی حاج مهدی ایروانی - اشعار وفات حضرت ام البنین(س) - مهدی رحیمی -




شعر حضرت مهدی

آقا بیا - شعر حضرت مهدی - براي سلامتي و فرج آقا امام زمان(عج) صلوات




اشعار فاطمیه - ایام بعد از شهادت حضرت زهرا(س)

اشعار ایام بعد از شهادت حضرت زهرا(س) - مهدی نظری سهم گلوی حسین رفتی میان غصه مرا جا گذاشتی




اشتیاق به حضرت مهدی

اشعار مذهبی - اشتیاق به حضرت مهدی - بانک اشعار اشتیاق به حضرت مهدی. آن کوی بی نشان است!




زیباترین اشعار و جملات عاشقانه در مدح حضرت مهدی (عج)

بلاگفا شعر - زیباترین اشعار و جملات عاشقانه در مدح حضرت مهدی (عج) -




برچسب :