تاریخ زبان شیرین فارسی

تاریخ زبان شیرین فارسی       زبان پارسی،  ادامه زبان تمدن جی است،  نام پهلوی و زبان پهلوی،  و یا به تلفظیفهلوی،  سه گونه تعریف شده است:  نخست آنکه گروهی از نویسندگان پس از اسلام آنرا منسوب به پهله دانسته‌اند،  که نام پنج شهرستان، آذربایجان، همدان، ماه آوند، ری و اصفهان بوده، و نیز گفته ‌اند که فهلوی زبانی بوده‌ است که شاهان ساسانی در مجالس خود بدان سخن می ‌گفتند.  باین ترتیب، پهله نیمه‌ غربی ایران را در بر می ‌گیرد. اما روایت های بسیاری هم هست که درباریان ساسانی به زبان دری سخن می‌ گفتند،  که زبان خراسانی ها است.  شمس قیس رازی،  در کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم می گوید که بیشتر مردمان عراق که در واقع عراق،  تلفظ عربی شده‌‌ اراک است که بخش غربی ایران بزرگ را تشکیل می‌ دهد،  رغبت زیادی به انشا و انشاد ابیات فهلوی دارند،  و از قول و غزل‌ های عربی و دری چنان لذت نمی‌برند که از فهلویات.  شمس قیس، خود اهل ری بوده ‌است،  و در درستی گفته‌ او شک نمی‌توان برد،  و بنابر این زبان ری نمی‌تواند زبان مرسوم دربار شاهنشاهی ساسانیان باشد.  از سویی ترانه ‌های بسیاری که از دوران‌ های پس از اسلام در سرزمین ماد، یعنی آذربایجان و همدان و لرستان رایج بوده بنام  فهلویات مشهور است.  که از همه بیشتر و بهتر ترانه‌ های بابا طاهر همدانی است،  که همه ایرانی ها با آن آشنایی دارند. دیگر آنکه بعـقیده‌ زبان‌شناسان و ایران‌شناسان غربی، پهلوی،  صورت دیگری از واژه‌پرتوی است،  که همان پارتی، یا اشکانی، یا خراسانی است.  بنظر می رسد که چون عـظمت دستگاه فرهنگی اشکانیان،  که ظاهراً به دست اردشیر ساسانی نابود گردید،  چنان بوده است،  که درباریان در زمان ساسانی نیز با همان زبان پارتیان یا پهلوی سخن می ‌گفته‌اند، و بعلت نام،  در یا  دربار بعـدا به زبان دری مرسوم گشته است.  این خلاصه نظرات سه گروه از نویسندگان و پژوهش‌ گران درباره‌ زبان پهلوی بود،  اما آنچه که از شاهنامه بر می آید چنیـن است،  که زبان پهلوی، زبان عمومی کشور ایران بوده‌ است.  و آن هم منسوب است به پَهلَوْ نخستین باری که در شاهنامه از پَهلَو یاد می‌شود،  در زمان منوچهر است یعنی به گفته ای که از نظر تاریخی معادل است،  با زمان پس از مهاجرت آریاییان و سه گروه شدن آنان: * بفرمود پس تا منوچهر شاه <><> ز پهلو به هامون گذارد سپاه *     و چون در این شعر،  پَهلَو در مقابل هامون و دشت آمده، معلوم می‌شود،  که پهلو در اصل به معنی کوه و کوهستان بوده،  و این معنی چند بار دیگر نیز در شاهنامه تکرار شده ‌است: * بفرمود تا قارن رزم‌ جوی <><> ز پهلو به دشت اندر آورد روی * * یکی لشکر آمد ز پهلو بدشت <><> که از گرد اسبان هوا تیره گشت * * بفرمود تا جمله بیرون شدند <><> ز پهلو سوی دشت و هامون شدند *       چون با این اشارات، شکی نمی‌ ماند که پَهلَو در اصل به معنی کوهستان بوده است،  بایستی درباره‌ آن موشکافی کرد.  باستان ‌شناسانی که در دشت ‌های ایران به اکتشاف پرداخته اند،  شگفت‌زده شده‌ اند که چطور از حدود شش هزار سال پیش به اینطرف،  در دشت‌ها اسکلت انسان دیده شده است،  و پیش از آن کمتر بوده.  دلیل بزرگ آن این است،  که آریاییان تا شش هزار سال پیش در ارتفاعات و رودبار های کوهستانی زندگی می‌کردند،  چون دشت‌ های ایران ‌زمین خشک بوده است،  زندگی در دشت‌ها یا لااقل در همه‌ دشت‌ها ممکن نبوده.  اما از حدود شش هزار سال پیش که در شاهنامه،  با پادشاهی فریدون و ایرج و منوچهر از آن نام برده می‌شود،  ایرانیان موفق به اختراع قنات و کاریز شدند،  که انسان آریایی در دشت‌ های ایران‌ شهر پراکنده شد،  و اکنون آثار زندگی او و گورستان‌ها و استخوان ‌هایش در دشت بدست باستان‌ شناس می رسد.  بنابر این مسکن اولیه‌ آریاییان که پهلو یا کوهستان بوده،  کم‌ کم به دشت‌ها نیز کشیده شد،  اما نام پهلوی بمعنی آریایی و ایرانی برجای ماند.  اینست که در شاهنامه همه جا از پهلوی معنی ایران بر می‌آید،  نه یک قوم مثل سیستان ها یا پارسیان یا مادها،  بلکه پهلوی شامل همه‌ اقوام آریایی، ایرانی است، چنانکه افزون بر زبان پهلوی یا پهلوانی، از کیش پهلوی،  جامه‌ پهلویه سرود پهلوی، جوشن پهلوی و خط پهلوی در شاهنامه فراوان نام برده شده است،  که چون همه‌ آن مثال‌ها را نمی توان در اینجا آورد برخی از آنها را برای آگاهی نامه‌ پهلوانی برگزیده ام:    سرود پهلوی:  * سخن‌ های رستم به نای و به رود <><> بگفتند بر پهلوانی سرود *    جوشن پهلوی:  * نشسته بر آن باره‌ی خسروی <><> بپوشیده آن جوشن پهلوی *    خط پهلوی:  * نوشتن بیاموختش پهلوی <><> ‌نشستِ سرافرازی و خسروی *    کیش پهلوی: ‌ * تبه کردی آن پهلوی کیش را <><> چرا ننگریدی پس و پیش را *    جامه‌ پهلوی:  * بخاک اندرون شد سرش ناپدید <><> همه جامه‌ پهلوی بر درید *       بویژه در این شعر بروشنی هر چه بیشتر پهلوی در برابر رومی و چینی آمده،  و معنی ایرانی از آن بر می آید:   * بفرمود پس خلعتی خسروی <><> ز رومی و چینی و از پهلوی *    ادبیات زبان پارسی . . . بزودی . . .    دستور زبان پارسی . . . بزودی . . .    جغرافیای زبان پارسی . . . بزودی . . .    این مقاله باز نویسی می شود و ادامه دارد    عکس کتاب سوزان دشمنان زبان پارسی،  و عکس لجن پراکنی استعماری در جهان،  عکس شماره ۵۷۲۹٫  ایران و ایرانی و زبان پارسی دشمنانی دارد،  که به هر دری می زنند ولی می بازند.    پرسش از عموم:  شما چند واژه پارسی در زبان های دیگر می دانید؟   *  منبع اینترنت و اطلاعات شخصی،  ادامه دارد و باز نویسی می شود. عکس شاهنامه،  مشروح در شاهنامه فردوسی،  عکس شماره ۶۱۲۰ .


مطالب مشابه :


تاثیر ورزش در سلامتی دانش آموزان

گنج شیرین - تاثیر ورزش در سلامتی دانش آموزان - اطلاعات عمومی جدید به همراه دانلود های جالب و




کیدوکودیگر چیست؟

گنج شیرین - کیدوکودیگر چیست؟ - اطلاعات عمومی جدید به همراه دانلود های جالب و جدید - گنج شیرین




تاریخ زبان شیرین فارسی

گنج یابی وکشف عتیقه ها - تاریخ زبان شیرین فارسی برچسب‌ها: تاریخ زبان شیرین فارسی, گنج,




برچسب :