مونوگرافی روستای پارسا

              

 مونوگرافی روستای پارسا

تهیه وتنظیم :فاطمه قاسمعلی

استاد : دکتر مصطفی عرفان

 

دانشگاه :پیام نور گرگان           1390-1391

 

 

سرزمینم ،زادگاهم ،روستایم پارساست        نام نیکش جاودان آنجاکه نامش پارساست

 

پارسا

 

 

روستای پارسا،درمنطقه کوهستانی هزارجریب استان مازندران،درفاصله 60کیلومتری شهرستان گلوگاه درقسمت دودانگه شهریاری قراردارد.

این روستاازشمال به روستای وِوا،ازجنوب به روستای پیته نو،ازشرق به روستا بادِله درّه وازغرب به قبرستان سفیدچاه محدودمی شود.نزدیکترین روستا به پارسا،روستای اَرضَت بافاصله ی1کیلومتری درجنوب شرقی میباشد.

این روستا وروستای ارضت به وسیله یک جاده خاکی به جادّه اصلی آسفالته که راه هزارجریب است متصل می گردد.

 

اززمان پیدایش و شکل گیری روستا اطلاع دقیقی در دست نیست وبراساس      گفته های اهالی ، طایفه رییسی ها وبعد از آن موسوی ها  معروف به سیّدها جزء اولین کسانی بودند که دراین روستاساکن شدند.


عوامل  تشکیل دهنده روستا

 

از علتها وعوامل  تشکیل دهنده روستا در این منطقه می توان به مواردی از جمله :

وجودچشمه های فراوان،هوای دلچسب ومنطقه ی دره ای شکل که مانند پناهگاه عمل می کندنام برد.همچنین خاک که  یکی ازمهم ترین منابع طبیعی وازعوامل اصلی سکونت گزینی برای جوامعی مانندپارسا است که محور فعالیت های اقتصادی آنهامبتنی بر بخش کشاورزی ودامپروری می باشد.

 

وسعت و آب وهوا

این روستا دارای وسعتی بیش از 6 هکتار برای مناطق مسکونی وبیش از 200 هکتار برای مناطق کشاورزی ومزارع می باشد.

پارسادارای آب وهوای خشک وکوهستانی همراه با آفتابهای گرم وسوزان   از اواخر اردیبهشت تا اوایل شهریوراست.میزان بارش زیادبرف که ازاواسط آذرتااواسط فروردین  به بیش از1متر مربع می رسد زمستانی بسیار سرد را برای اهالی به همراه دارد


وسایل گرمایشی و پخت وپز

 

این روستا مانند تمام روستاهای منطقه هزارجریب ،که  ازنعمت گازبهره مندنیست بنابراین تمام فصل زمستان وبعضی از ماه های فصل بهار از بخاریهای هیزمی که در اصطلاح کوره نام دارد استفاده می کنند آنها برای پختن غذااز اجاقهای هیزمی به نام کِله وبرای تهیه نان از تنور یا همان تَندیراستفاده می کنند البته  امروزه به دلیل رفت وآمدهای بسیار با منطقه های شهری ، برخی از     خانواده ها از کپسول یا همان گاز مایع برای پخت وپز وبرای گرم کردن منازل خود از بخاریهای نفتی استفاده می کنند.


درختان ،گیاهان دارویی و پرندگان

 

اکثرمناظراین روستابه صورت تپّه ای وباپوشش درختان بومی وخودرویی مانند:صنوبر،آزاد(اِزدار)،کچف(کَچِبدار)،افرا،بلوط(موزی)،گلابی وحشی(تلکا)،توسکا وبید(فِکدار)وگونه های درختچه ای از قبیل:ولیک ،درختچه تیغ دار(اسکِلِم تَلی)،آلوچه وحشی،کُندُس،وگونه های بوته ای ازقبیل زرشک،تمشک وهمچنین درختان غیربومی که برای توسعه واحیای جنگل واستفاده از میوه کاشته می شود مانند:گردو،به،گلابی،سیب،زردآلو،قوره ونوعی آلو به نام سَتی(آلوشبرنگ) که باهمکاری اهالی کاشته شده می باشد.ناگفته نماند که این روستا دارای گیاهانی باخواص دارویی است که اهالی برای درمان امراض خویش نیز از آن استفاده می کنندمانند:گل بنفشه،کاسنی،گل گاو زبان،بالنگ،چهارتخم،اسطوخدوس،مورْدومورمبو.

به علت این که اهالی روستا دامدارمیباشندمسلماًوجودجانداران اهلی درروستاطبیعی بوده وهرخانواده برای انجام کارهای روزمره خودصاحب یک اسب(یاالاغ)            می باشدوتقریباًدرطویله هرخانه چندگوسفند،بزومرغ وخروس ویک سگ پیدامیشود.به گفته اهالی ورودشغال یااحیاناًگرگ یاخوک به روستادرشب های زمستان که غذای شکاری کمتری پیدامی شود طبیعی بوده وتابه حال هیچ مزاحمتی ازناحیه این قبیل حیوانات مشاهده نشده است.

همچنین لازم به ذکراست که پرندگانی مانند شانه بسر،تورنگ،دارکوب،جغد،زاغچه،کلاغ وهمچنین مار دراین روستا مشاهده می شود.


چشمه  ها و آب آشامیدنی

وجودچشمه های فراوان که به دلیل برخورداری ازشرایط آب وهوایی مطلوب ونزولات جوّی به وجودآمده ازقبیل:چشمه سَتی گالِه(شکوفه آلوی ستی)،اِسپِه چشمه(سفیدچشمه)موزی چشمه(بلوط)،کرکف چشمه(نام درختی بومی)،اودهون(دهانه آب)،اوترتره(مکانی که آب قطره قطره میریزد)،بزچشمه،هفت چشمه وچشمه های داخل روستامانندشهیدچشمه(چشمه شهیدمحمدعلی وهابزاده)،گَت چشمه(چشمه بزرگ)وچشمه سیدمله ( محله سید ها ) نعمتی است که اهالی روستاباید قدردان خدای متعال باشند.وجوداین چشمه هابه گونه ای            می باشدک تقریباًدرهرزمین کشاورزی یک چشمه هم وجودداردکه آبیاری مزارع راآسان نموده،امّامتاسفانه کم بود آب آشامیدنی به خصوص درفصل تابستان مشکلی است که یکایک اهالی روستاازآن یادمی کنند.

آب آشامیدنی روستاازبزچشمه نشأت می گیردوهرخانه دارای حداقل یک شیرآب است.طبق گفته نماینده وقت شورای روستا،تنها آب موردتأییدوزارت بهداشت آب سیدمله میباشدوباقی آب  چشمه ها غیربهداشتی اعلام شده است.البته درهمین سال(90) به کوشش شورای روستاقراراست آب شرب ازطریق لوله کشی جدیدتری واردروستاشده ومشکل کم آبی تاحدودی حل شود.ناگفته نماند که باتوجه به غیربهداشتی بودن آب روستاتابحال شخصی دچار مشکل ممسمومیت نشده است.همچنین در این روستا رودخانه ای هم وجودداردکه از نکارودسرچشمه میگیردوپس از اینکه از مزارع کشاورزی روستا(روبار)عبور میکند درانتهابه دریای خزرمیریزد.کشاورزانی که در نزدیکی این رود صاحب زمین  هستند از آب رودبرای آبیاری استفاده می کنند.طبق گفته های اهالی درگذشته آسیاب آبی دراین رودخانه تعبیه شده بود که از آن برای آردکردن گندم استفاده میشدکه درحال حاضر وجودندارد.


قدیمیترین بنا و آثار تاریخی

 

تخمین قدمت هر روستایی کار چندان ساده ای نیست امّاطبق گفته های اهالی قدمت این روستا به بیش از500سال میرسدویاشایدبیشتر ولی چیزی که معلوم است اینکه پارسادر گذشته منطقه ای کاملأجنگلی بوده است وهمانطور که قبلأگفته شد ساکنین اصلی این روستارییسی هابودندکه احتمالأاصالتشان ازهمین منطقه هزارجریب بوده و بعدهاسیدهای موسوی ازروستای«اَرا»واقع در استان سمنان به اهالی این روستاملحق شدند.

قدیمیترین اثربجامانده وموجودبنای خانه ای است که به حاج میریوسف موسوی تعلق دارد که قدمتش به بیش از100سال می رسد.به گفته بعضی از بزرگان        روستاآثارباستانی وقیمتی وحتی گنج در این روستاکشف میشده که تمامی آنهابه سرقت رفته است.این روستادارای مکانی به نامه دزدقلعه میباشدکه طبق گفته ها مربوط به دوران هخامنشیان است.این قلعه که داخل کوه ودرکنار درّه واقع شده است به نظر میرسدپناهگاهی بوده که ازآن برای حفظ امنیت استفاده می شده است،امّابرروی این قلعه هم مانندکل روستای پارسا هیچ تحقیق وکندوکاوی ازلحاظ باستان شناسی صورت نگرفته است وهیچ مشخصّه تاریخی ندارد.


جمعیت ، سن و طایفه ها

تعدادجمعیت ساکن روستادرحال حاضر17نفر(7مردو10زن)و6خانوارمیباشدکه البته این کمی جمعیت به علت مهاجرت به شهرهاخصوصأگرگان بوده است.طبق      گفته های اهالی علت مهاجرت پرتوقعی،کم لطفی،نبودهمکاری،نداشتن درآمدکافی وهمچنین تایک سال پیش وجودمبارک حجه الاسلام مرحوم حاج میر رحیم موسوی درگرگان می باشد. تابه امروزپدیده مهاجرپذیری در روستای پارساامری نادربوده است ودرواقع چندان شکل واقعی به خودنگرفته است.

طایفه های پارسایی ازقبیل:موسوی،رییسی،صفری،صادقی،وهاب زاده،رایجی،میری،پارسایی ومیرپارسایی میباشد.

اکثرافرادروستاکهنسال وحول وحوش55تا90میباشند(میانگین سنی اهالی51سال)ومیزان تحصیلاتشان،اکثرأبی سوادویاتاپایان مقطع ابتدایی ویانهضت سوادآموزی(سوادقرآنی)می باشد.تنهاافرادمشغول به تحصیل درحال حاضر یک پسردرمقطع ابتدایی ویک دخترپشت کنکوری می باشند.


نام محله ها و انواع بناها و مصالح

علت نامگذاری نام روستاکه درچه زمانی وتوسط چه کسی وچراانتخاب شده مشخص نمیباشد،امّاپارسادرلغت به معنی پرهیزگاروزاهدودرستکارتوصیف شده است.نام محله های این روستا اعم از:سیدمحله(بالامحله)،پایین محله،واونورمحله میباشد.

تعدادساختمانها به بیست وشش دستگاه میرسدکه فقط شش تای آن سکنه دایمی دارد.این خانه ها ازمصالحی مانند:خشت ،گِل،سنگ،چوب،سفال وحلب ساخته شده است،که البته به تازگی چند ساختمان نوساز هم درمحل دیده میشود.هرخانه دارای دوتاسه اطاق باطاقچه های بسیارزیادپنجره ودرب های چوبی کوچک،بالکن(په تخته)،سکو(نال سر)،اتاق کوچک(دولان)،آشپزخانه(مطبخ)،مرغ دانی(کالی)،طویله(کالوم)،تنورنان(تندیر)،توالت وحمام میباشد.

باتوجه به اینکه ساختمان های این روستا براساس اصول خانه سازی ساخته نشده اند ولی بعدازسال های متمادین که ازتاریخ بنامیگذرد،همچنان پابرجامانده ودربرابرزلزله وآسیب های طبیعی مقاوم میباشد.

درهرخانه یک خانوارودرهراتاق تقریباًسه نفر زندگی می کنند..ابزارووسایل زندگی کاملأاولیه می باشدکه تقریبأبرای رفع نیازهای ضروری کافیست.دراین خانه هاخبری ازمبل،میزوصندلی وبوفه یاهر چیز تزئینی دیگری نیست.تلوزیون راروی یک میز ساده میگذارند،سماورروی یک چهارپایه کوچک دراتاق نشیمن است هنوز روی بعضی ایوان های خانه های قدیمی گلیم پهن است،دراتاق روی موکت های معمولی مینشینندوفقط شاید درون اتاق پذیرایی یک تخته قالی باشد.امّادرموردخانه های جدیدمیتوان وسایل جدیدی راهم ملاحظه کرد.خانه هایابعدازازدواج توسط زوج ساخته می شده ویاازپدربه ارث می رسیده است.دراین روستاهیچ ملک وساختمانی سندرسمی ندارد.


مشاغل

باوجودکهولت سن،صددرصدافرادسرپرست خانواده هاشاغل وبه مشاغل دامداری وکشاورزی مشغول می باشند.تولیدات عمده روستابرنج ،گندم وجومیباشدکه گاهی اقلام موردنیاز ازقبیل عدس،سیر،پیاز،لوبیا،سیب زمینی و...برای مصرف خانگی کاشته می شود.کشت هایابه صورت آبیاری سنتی ازطریق چشمه های درمزارع صورت میگیردویابه صورت دیمی است.لازم به ذکراست که مرکزخدمات کشاورزی که کشاورزان این روستاراحمایت میکنددرروستای سفیدچاه قرارداردعلاوه برزراعت وکشاورزی،باغداری نیز سهم کوچکی دراقتصاد مردم روستای پارسادارد.

انواع دام روستاازقبیل:گاو،گوسفندوبزمی باشد،زنان خانه دارازشیراین حیوانات برای مصرف روزمره وگاهی هم فروش استفاده می کنند.خوشبختانه دامداران ازلحاظ مراتع وعلوفه هیچ مشکلی نداشته ورضایت کامل رادارند.

این روستادرحال حاضر هیچ صنایع دستی برای عرضه نداردامّاطبق گفته ها درگذشته هابافتن گلیم،جاجیم،لَمه،سفره های کرباس،ساق پیچ(یاهمان پاتو)،چمتا،چوقا(کت پشمی)،جبال،خورجین وهمچنین ساختن نوعی قاشق چوبی به نام کچّه معمول بوده است.


امکانات روستا

روستای پارساازحدود40یا 50سال پیش دارای آب لوله کشی شده ئ متصل به چشمه و شبکه ی برق رسانی ازطریق بندرگزوروستای وزوارشده است وازسال81یا 82مجهزبه سیستم تلفن ثابت شد.

دراکثرروستاهای کوچک همانندروستای پارسا،غسالخانه وجود ندارد.ناچاراًمیت رادرچشمه شهیدمیشویندوچون این روستابرای دفن مردگان خود مکانی رامعیّن ننموده میت به گورستان سفیدچاه درفاصله9 کیلومتری منتقل میشود.البته درگذشته اهالی مردگان خودرادرمکانهایی مانند:آغوزبِن،قبرستانی ویاروستای جانبی(ارضت)دفن می نمودندکه درحال حاضراین گورستان های محلی از بین رفته است.

موادسوختی روستااز قبیل نفت و گازوئیل ازشرکت تعاونی روستای ارضت تامین   می شود.

روستای پارسادارای حمام عمومی است که آن هم متاسفانه به دلایلی ازجمله:نبودگازوئیل کافی،کمبودهیزم(ممانعت طرح جنگل داری)،نبودهمکاری اهالی وهمانطورکه گفته شد کمی آب درطی مدت زمان  طولانی بلااستفاده شده است.البتّه ساخت حمام های شخصی راهم می شود مزیدبرعلت دانست امّاطبق                  روایتهاهر15روز یک نفرازاهالی،سرپرستی ومسئولیت روشن کردن،آب آوردن ،جمع آوری هیزم ونظافت به عهده می گرفته است.

این روستادارای مدرسه(درمقطع ابتدایی)ونهضت سوادآموزی بوده که به علت کمی جمعیت دانش آموزی اوایل سال70تعطیل شده است وهم اکنون اثری ازآن موجود نیست.

اهالی برای ایاب وذهاب خود ازدو وسیله نقلیه مینی بوس متعلق به روستای ارضت ویاماشین های شخصی خوداستفاده می کنند. پارسائیان ازتلوزیون ورادیو           بهره مندندودرمقابل ازسینماوماهواره ،مجلّات ،روزنامه هاودسترسی به شبکه اینترنت(به دلیل عدم وجودرایانه دربین مردم)محرومند.ناگفته نماندکه این روستاتحت شبکه تلفن همراه درحدمطلوب قراردارد.

باتوجه به جمعیت کم این روستاازیک نفر به عنوان نماینده درشورای بخش عضویت داردکه همانطورکه گفته شد درقبل از انقلاب چون روستاازجمعیت زیادی برخورداربود فردی به نام میریعقوب موسوی درسمت کدخدایی عمل میکرد.

اهالی این روستابرای هرگونه مساله بهداشتی ودرمانی باید به روستای جانبی(ارضت)مراجعه نموده وخودروستا از امکانات بهداشتی محروم میباشد. هرچندهرساله یک یادوبار یک بهدارویک دامپزشک به روستامی آیندوتمامی حیوانات رامعاینه ودرمان می کنند.بهداشت محیطی روستاتوسط اهالی انجام ودفع زباله به وسیله سوزاندن یادفن صورت میگیرد همچنین فاضلاب روستانیز به درّه های اطراف ریخته میشود.بااینکه روستاعاری اززباله های شهری میباشدامّاسگ وگربه درمحیط پرسه میزند.

مسجدپارسا درابتدای ورودی محل به نام صاحب الزمان قرار دارد که قدمتی بیش از70 سال داردزمین مسجدوقفی وبنای مسجدباکمک اهالی محل ساخته  واحداث شده است.ومنازل اهالی همچون دایره حول مسجدساخته شده است.طبق روایات اهالی در گذشته تکیه ای درمنزل آقامیررضابوده  که مردم برای انجام فرایض مذهبی از قبیل عزاداری برای  سالار شهیدان امام حسین (ع) وامام علی (ع)و شب زنده داری در شبهای احیاء در این محل گرد هم جمع می شدندکه درحال حاضر ازبین رفته است.ناگفته نماندکه جزاین مسجد درکل منطقه پارسا هیچ امامزاده یامکان مذهبی دیگری وجودندارد.

تاقبل ازانقلاب،مدیریت روستامحدودبه کدخدا میشد.کدخدایان تاقبل ازانقلاب جزءاقشار بالای جامعه بودندکه مراودات نزدیکی بااربابان روستاداشته اند.امّاباوقوع انقلاب درایران دیگراین نوع مدیریت رنگ باخت ودرحال حاضرمسئولیت کلیّه سازماندهی های امورروستا به عهده ی نماینده شورای روستامی باشد.


مذهب

اهالی این روستاافرادی خونگرم،مومن،قانع ومهمان نوازندوخوشبختانه تاکنون هیچ گونه ناهنجاری اخلاقی واجتماعی  (اعتیاد،دزدی،دعوای قبیله ای)مشاهده نشده است.

تمامی اهالی روستای پارساموحّدویکتاپرست وشیعه اثنی عشری میباشند.مردم برای پرستش خداوندهمه روزه درمسجد روستاویامنازل خود به عبادت ونماز میپردازند وهمچنین ازآنجایی که اکثر افراد روستا(سیّد)میباشندبرای رفع مشکلاتشان به جّدآنها؛امام موسی کاظم نذرکرده وحاجت میگیرند.


عقاید و عادات

دربررسی عرف وعادتهای اهالی روستای پارساگاهی به عقایدی برمی خوریم که مشابه آن رادرجاهای دیگری نیزشنیده ایم وگاهی نیزبه چیزی جدیدوالبته جالبی میرسیم که حتی خوداهالی نیزدلیلی برای آن ندارند،امّابرای اکثرآنهادلیل می آورندودرموردآنهاازخودپایبندی نشان می دهند.که البته این اعتقادات  بادرهم آمیختگی باخرافات جزءاشتباهات فرهنگی روستانیزتلقی میشود.

نمونه هایی ازاین عرف هاوعادتهاکه درپارسارایج است:

1)شبهانبایدناخن راکوتاه کرد.دلیل:زیراموجب ازدیاددشمن وکوتاهی عمرمیشود.

2)شبهانبایداتاق راجاروکرد.دلیل:زیراموجب فقریاقحطی وبدبختی میشود.

3). گلوله ئ موی سررانبایدلگدکرد.دلیل:موجب سردردمیشود

4)روی بالش مخصوص خوابیدن نبایدنشست.دلیل:موجب سردردکسی که ازآن استفاده میکندمیشود.

5)پشت سرکسی که مسافرت میرودنبایدجاروکرد.دلیل:موجب دیربازگشتن مسافریاهرگزبازنگشتن اومیشود.

6)زن زائورانبایددرخانه تنهاگذاشت.دلیل:جنیّان موجب آزارواذیت وی میشوندوممکن است نوزاداورابانوزادخودشان عوض کنند.

7)اگراستکانهای درون سینی یاروی سفره به طوراتفاقی به صورت مرتبی قراربگیرند،ویااگردرهنگام خوردن غذاروی سفره براثرپریدن غذابه گلوی یک نفر شخص به سرفه کردن بیافتد،ویااگرتکه ای نان برسفره به صورت عمودی قراربگیردکه دراصطلاح به آن«نشستن نان»گفته میشودویااگرخروس یابه اصطلاح محلّی طلازیادبخواندبه این معناست که درآن روزحتمامهمانی به خانه می آید.

8)اگرفردی دندان کنده شده اش رابیرون بیاندازد وحیوانی آن راببلعد،دندان آن فرد شبیه آن حیوان میشود.به همین خاطر میگویند دندان رابایددفن کرد.         

9)برای رفع چشم زخم،اسفنددودمیکنندومیگویند:

اسفندواسفنددونه         اسفندسی وسه دونه           بترکه چشمه هرچی بخیل وحسودوبیگونه                                          

صّل علی محمّد        صلوات برمحمّد

وبعدازآن نام تمامی افرادی که به اوظنین اند رامیبرندوفوت می کنندوگاهی حتی تخم مرغی راهم برای اینکه فردحسودراپیداکنندمیشکنند.                               

10)اگرفردی به صورت ناگهانی سکته ئ منجربه مرگ کندافرادبیسواد میگوینداوراآل کشت ویا دیو زد.                                                             

11)اگردرهنگام خواب فردی دچارتنگی نفس شودمی گویندغول رویش خوابیده.      

12)درطول سال حداقل یک مرتبه مادرخانواده در خانه آب باطل کننده سحرمیریزدوبرای مشکلاتش سرکتاب بازمیکند                                           .

13)اگرمیان زن وشوهری بی مهری اتفاق بیافتد میگویندآنهارادعاوجادوکرده اند.    

14)اگرنوزادی درکودکی بمیردویاوسیله ای ناگهانی گم شود میگویندکه باعثش  اجنهّ هاهستند .                                                                                  

15)زمانی که زلزله ای رخ میداد برای اینکه جان ومالشان ازبلادرامان بماند        می خوندند:الهی هَرکی تِجِه نَتِرسِه       سنگ وسفال بَگِرده(خدایاهرکسی که ازقدرت تونمیترسد مانندسنگ وسفال بی ارزش شود.)                                            

16)خانم های چادری اگر درمجلس تشییع جنازه ای شرکت کردند پس ازاتمام تشییع چادر راپشت ورو سر می کنند.دلیل:غم وغصّه ومصیبت به خانه برنگردد.    

وآخرین اعتقادات که مربوط به مهمترین مشغله فکری اهالی میباشد،باران است که معتقدند:اگرقورباغه ای بمیردمطمئناًبعدش باران میبارد.اگرباران به مدت طولانی بباردناچاراًنام چهل مردبی مورادرکاغذی نوشته ودرزیرآب باران میگذارند.واعتقادی که خوشبختانه درحال حاضرازبین رفته است اینکه اگربه مدت طولانی باران      نمی آمدوروستادچارخشکسالی میشداهالی برای طلب باران به موزی چشمه رفته وپای آن درخت آش شیرمی پختندوتاغروب دعاونذر میکردند تاشایدباران بباردوجالب اینکه اکثراًبارانی درپی این نذردسته جمعی میباریدومتاسفانه اعتقادشان شدیدترمیشدکه امام موزی حاجتشان رابرآورده کردتااینکه به مرورزمان این اعتقادازیادهارفت.   

                                                                            

چندنمونه ضرب المثل های محلی روستای پارسا:

 

معنی تحت اللفظی:شتربرای خوردن غذایش گردنش رادراز می کند.                 

دِل اَگه درد دوو چش جِه اُ اِنه                                                               

معنی تحت اللفظی:اگرکسی واقعاًتحت فشاردردباشد ازچشمانش اشک میبارد.         

صحرا رِه طاووس وِنه سِرِه رِعاروس وِنِه                                                     

معنی تحت اللفظی: زیبایی صحرابه طاووسش است وزیبایی خانه به عروسش        

خاش گِل خاش دیوار                                                                          

معنی تحت اللفظی:گِل از خود دیوار هم ازخود(کنایه ای به ازدواج های فامیلی).     

سگ بَجو آدِم نجو                                                                              

معنی تحت اللفظی: سگ آدم راگاز بگیردامّاکسی درغیابش حرف نزند.              

دِوارِه شی دِل سَرِتِرشی                                                                        

معنی تحت اللفظی:ازدواج مجدد همانند ترشی سردل است.(کنایه به ازدواج باچشمهای باز  است)                                                                     

     

چندنمونه ازچیستان های محلّی:

                                                              

شَرِپ شیریپ شَرِب دَره      اِسپه اسب و زرده کاره

 

جواب:کَندِل دوغ    معنی:شرپ شرپ(صدای کندل زدن)اسب سفید(دوغ )کُرّهِ اسب زرد(کَرهِ)

 

زیر کاندو زِبَر کاندِه     همه عالِم رِه خَوِر کانده.

 

جواب:زلزله   معنی:آن چیست که زیرورورابه هم میریزد وهمه عالم راخبر میکند.

 

خوردِه خونه     پُر از پینه

 

جواب:تنور نان   معنی:خانه ای کوچک باپینه های بسیار.

 

سَرتَش بِن تَش       میانه گُلِ رشت

 

جواب:کوکوسیب زمینی     معنی:زیرورویش به رنگ آتش ووسط آن مانندگلی که دررشت میروید

حوض مامَش مَش زریّن طلاگشت گشت حوض او نصفه شده زرین طلاکشته شده  جواب:لَمپا

                                                                                                

چندنمونه ازشعرهای محلّی:  

                                                                 

اَندِ بَخونِستمه گَلی بَییته  راه قدیمی رِه تَلی بَییته

راه قدیمی ره تُر زَمبو تاشه   کیجاهاره وَرمه به مثله واشه                              

معنی:آنقدر آواز خوانده ام که دیگر صدایم گرفت.راه قدیمی را بوته های تیغ دارمسدودکرده.راه قدیمی راباتبروتیشه باز می کنم ودخترهارامانندعقاب میبرم.

 

نِمِک بِشکِنِم بینگِنِم کوزه    یک ماهه رمِضون بَییتمه روزه

ریکاچشمِ پیش بَییتمه نومزه هرجامِرِدیه کارده کون سوزه

 

معنی:سنگ نمک رابشکنم ودر کوزه ای بگذارم.دریک ماهه رمضان روزه گرفتم.درمقابل دیدگان پسر(عاشق)به نامزدی دیگری درآمدم واوهرجایی که مرا میدیدعصبانی میشد.(درقدیم نمک به صورت سنگ بوده ومردم سنگ نمک راپس از شکستن درکوزه ای ریخته وبه صورت آب نمک استفاده می کردند.)

 

سماوربه جوش وقوری به بالا      بَدیمه اَمه نال هِکارده صدا

اگه مه یارهستی بیا به بالا اَگِرُم دشمنی پناه برخدا

 

معنی:سماور جوش بود ورویش قوری قرارداشت.متوجه شدم که ازسکو صدایی   می آیدگفتم اگردوست من هستی بفرماییدداخل ولی اگردشمنیدبه خداپناه میبرم.(چون خانه های روستابدون درورودی است اصولاًمهمان برای اجازه گرفتن ازصاحب خانه به سکویاستون ضربه میزند.)

 

طِلاگوشبال بیمورِز بَویمه رِز  دَکِتمه غریبی مامان خدافظ

دَکِتمه غریبی بی کِس وباعث

امیرالموءمنین به دادم بَرِس   معنی:همانند گوشواره طلا بودم امّاریز وخوردشدم مادرخداحافظ چون درغربت افتادم.بیکس وتنهادرغربت هستم ای امیرالمومنین به فریادوکمکم برس

 

کَلِن بِن واش بی مو بی وِر بَییمه اسبِ شاهکوبیمولاغربَییمه

ته شونی پول دِنی کَئوخَرِوِ     مِنُم شی کومبه تِه نِه قَهرِوِ

 

معنی:مانندعلف کنارپلّه بودم وپَزمرده شدم.ماننداسب شاهکوه بودم امّالاغر شدم چون توبرای کسی که مانندخرکبوداست ارزش قائل میشوی،منم برای قهرباتوشوهرمیکنم.

 

سَرِکوهابلنددارکَل کنم من       سلام برقبر پیغمبرکنم من

کدوم شخص هست اسمش محمد      مثال جبرئیل خدمت کنم من

معنی:برسرکوه هاباصدای بلنددادبزنم وبرقبرپیغمبر سلام بفرستم.چه کسی هست که مانند حضرت محمد باشد ومن مانندفرشته جبرئیل به او خدمت کنم.   

-نِماشونه صحرا مِه وَنگه وَنگه  اون وَرجه چاربدار اِنه صدای زنگه

کومین چاربداردِبِرار بَییرِم    دَم به دَم خَوِرِخاش یار بَییرِم

 

معنی:غروب شد وصحرارا مه گرفته ازآن طرف صدای زنگ اسب چابدار می آید.نمیدانم کدام چاربداررامانندبرادرخودبگیرم وازاوهمیشه خبریارخود رابپرسم.

اَمِ پِشتِ خونه رَج رَجِ تَندیر   مِنُ مِ یار دِرِکی بینگوءِ دیر_

اگه مردبینگوءِ دل بِخاره تیر اگه زن بینگوءِ تَن بَووکفگیر

 

معنی:پشت خانه ما تعدادزیادی تنورنون دارد.چه کسی میان من ویارم جدایی انداخت.اگر مردباعثش بودقلبش تیر بخوردواگرزن بودبدنش مانندکفسنج سوراخ شود. 

 

مراسم ازدواج

 

اصولاًهرمحلّی آداب ورسوم خاصی برای خود داردوپارسانیز ازاین قاعده مستثنی نیست،به طورمثال برای ازدواج مراسمی مانند:خواستگاری،حلقه زدن وروسری بستن،قندشکستن وشیرینی خوردن،عقدکنان،حنابندان(ماروعده شویامارحناشو)،باربران(جهازتماشا)،حماّم بردن عروس وداماد، عروسی،پاتختی،پاگشا(مادرزن سلام وشیمارون)وفی مابین،کوش دله ،پل سری و.....انجام می شود.لباس عروس،پیراهن رنگ روشن که بادست تزئیناتی میشد،ازطرف خانواده داماد به عنوان(سنگین دسته)به عروس هدیه داده میشدکه اصولاًپارچه اش حریریامخمل میبود.ولباس دامادهم ازململ سفیدبودآرایش عروس اعم از:تازدن(بندکردن صورت)وموهامدل عروسکی(چترگلاله) وباسنجاق تزئین میشدکه رویش روسری بزرگی قرارمیگرفت.زمان حمّام بردن شعرهایی مانند:آی حُرسِن حُرسِن ومحدامام علی(علی ای همای رحمت.....)خوانده میشد.آلت موسیقیایی مراسم تشت یالگن فلزی بودتاباکوبیدن به آن به مراسم جلوه شادتری بدهد.غذای شام حنابندان وناهارعروسی زرشک پلوومرغ بودبه همراه میوه های فصل وشیرینی های محلی که درطول مراسم بین مدعووین پذیرایی میشد.درصبح پاتختی ازمهمانان باحلواوفتیرپذیرایی میشدوهنگام مراسم کاچی میدادند.مهمانان زمان هدیه دادن به عروس اگرسکه بودآن رادر مجمه ای گذاشته وجمله (شِگین بَوو مِوارِک:یعنی اینکه این مبارکی برایتان شگون داشته باشد)رامیگفتند.بعدازعروسی تاسه روز عروس وداماد درخانه حبس میشدندوبعدهاتایک سال عروس باید احترام پدرشوهر خود رانگه میداشت(درکنارپدرشوهربچه رادرآغوش نمیگرفت،برای سلام کردن فقط سرش راتکان میداد وهمیشه دهان خودرابادست می پوشاند)ناگفته نماند که این احترامات سخت بعدازیک سال عادیترمیشد. البته درحال حاضربه علت کمی جمعیت وسن زیادافرادمراسم عروسی به ندرت صورت میگیرد.                          چندنمونه ازشعرهای عروسی:                                                               

آی حناحنای خشکه-مثل عنبرمشکه-نقل ونبات دوندیم-دست عروس وداماد دوندیم-آی حناحنادوندیم-برگ حنادوندیم-آی (مادروپدرعروس وداماد)رخصت هاده-خانه حنادوندیم.(زمان حنابستن درحنابندان)                                        

عاروس بُردِ حَموم دَر نِنِ-عاروسِ رِچی شی وِنِه-عاروسه رِلِک لاوِنِ-شیماربخیل ولانَدِنه-(خواهردامادمیگوید:)برارزن جان مِن تِرِدِمبه –باصددل وجان مِن تِرِدِمبه

(زمانی که عروس درحمام است)                                                        

بچه دارشدن بیشتر درهمان سال نخست انجام میشد.برای زایمان مراسم خاصّی صورت نمیگرفت ولی بعدازده روزجشن دَچِلِّه رامیگرفتندوزمان درآوردن دندان،مادریامادربزرگ نوزاد آش دندان سری پخته ودرمیان روستاپخش میکنند(تاسبکی باشدودندانهای بعدی بدون درددربیایند).


مراسم سوگواری            

زمانی که فردی از اهالی پارسا فوت میکرد بعداز غسل درچشمه روستاوتشییع آن تاقبرستان سفیدچاه، دفن میشد،مراسم ختم(سوّم)درمسجدروستاانجام ومتعاقباًمراسم هفتم،چهلم وبعدازیک سال برای یادکردن ازآن مرحوم مراسم سالگرد راانجام میدادند.اگرشخص تازه مرده جوان ناکام باشدبرایش تا2هفته(تاپانزدهم)حجله ای دردرب ورودی مسجدترتیب میدهند.خانواده عزاداردرمراسم عزاداری وکنارمزاربه مویه های محلی پرداخته وتاچهل روزلباس سیاه به تن دارندومردان ازاصلاح ریش خودداری کرده وتا1سال درهیچ مراسم جشنی شرکت نمیکنند. 

 

ماه محرم

                       

درماه محرم اهالی پارسالباس سیاه به تن کرده واز شنیدن هرگونه موسیقی وشادمانی وخنده ممانعت میکنندوتاشام غریبان مسجدروستای پارسامردم محل رابه صرف شام دعوت میکنندوروزهفتم عَلَمی راکه برایشان نماد پرچم امام حسین است رابه خانه های عزادار میبرندومعمولااًفردصاحب عزاروسری های وصل به روی علم راگره زده وحاجتی رانذر می کنند.روزهشتم هیئت عذاداران پارسابه روستای الارز رفته که علّتش وجودپاک امامزاده عبداللّه درآن روستامیباشد. روزنهم هیئت به قبرستان سفیدچاه رفته که این رسم مربوط به تمامی روستاهای منطقه هزارجریب میباشدکه علت این همبستگی وجود مبارک3امامزاده به نامهای منصور(ع)،ابراهیم (ع)ورحمان(ع) میباشد.                                                                        

درروزعاشورا اهالی درپارسا میمانندوبه عذاداری وسینه زنی وگرداندن عَلَم درمحل مشغول میشوند واگرروحانی درروستاحضورداشته باشدباامامت اونمازظهرعاشورادرمسجدصورت میگیرد.دراین روز هیئت روستای ارضت هم به پارساآمده وبه اصطلاح عرض تسلیت می نماید.خانواده هایی که به تازگی(کمترازیک سال)عزیزی راازدست داده اندباشیروخرماوازعذاداران حسینی پذیرایی می کنند.بعدازصرف ناهار درمسجداهالی به کمی استراحت پرداخته ودوباره به مداحی امام حسین می پردازند،تاغروب که مراسم شام غریبان برگذارمیشود.اهالی پارسازن ومرد،پیروجوان همگی دراین مراسم حضوربه عمل می آورند.اهالی کوچه به کوچه گشته وباشمع های روشن به ناراحتی وخواندن مصیبت وسینه زنی میپردازند.ازجمله مدحی که درمحرّم این روستا خوانده میشود:

کربلاغوغاست امروز                   روزعاشوراست امروز    بی پسرزهراست امروز                              خون جگرلیلاست  امروز

ودرپایان مراسم شام غریبان فردی به صورت داوطلبانه به جمع کردن کمک های مردمی برای شام سوم امام که به درویشی مرسوم است می پردازد.                   

درروزاربعین ووفات حضرت محمد(ص)(چهل وهشتم)اهالی به عذاداری پرداخته وبرای شام در مسجدجمع میشوند.

 

ماه رمضان

       

درماه مبارک رمضان نیزاهالی روستای پارسابه عبادت پرداخته وختم قرآن وخواندن نماز مستحبی جزو کارهای روزانه میشود.درشب های احیاءمسجداهالی رابه صرف افطار دعوت میکند.درآن شبهاکسانی که توانایی اش رادارند تاصبح به قرآن سرگرفتن مشغول شده ودعاجهت بخشش گناهان انجام میدهند.

 

عیدنوروز

  

عیدنوروز ازباستانی ترین اعیاد مردمان ایران زمین است وهنوزهم هرساله درآغاز فصل بهار،ایرانیان این عید باستانی راجشن میگیرند.زمانی که نزدیک شروع سال جدید می شودخانه تکانی هاشروع میشود .دراین زمان اگرخانه هانیاز به تعمیر داشته باشندباماله(دستین دو که از گِل وفوضولات حیوانی وآب تشکیل میشود)به آن زده شود.جوانترهابعدازخانه تکانی ازمنازل خویش به مسجدرفته وآنجاراغبارروبی مینمایند.2روزقبل از عیدجشن عرفه برگذار میشد.دراین روزاهالی به پختن حلوامشغول شده وبرای اموات خود شمع های دست ساز روشن میکنند.روز بعد(یعنی1روزباقی مانده به عید)اهالی به خانه هایی که درهمان سال کسی راازدست داده اندسرمیزنندوپس ازفاتحه خوانی یادی ازآن مرحوم میکنندکه این عمل به(کانِه سال دِلِه)معروف است.زمان تحویل سال همگی لباس نوپوشیده ومعتقدندکه هیچ وسیله شسته نشده ویازباله درخانه نباشد.بعدازاعلام تحویل سال تیری به آسمان شلیک شده که نمادشادی وجشن وسروراست.صبح اوّلین روزسفره ای پهن میشود ودرآن خوراکی هایی ازقبیل میوه وشیرینی،شکلات،آجیل،نقل ونبات وحلواگردویی ونان سنتی فتیر برای پذیرایی از میهمانان میگذارندومراقبندکه چای سماور همیشه آماده باشد. البته اگرخانواده ای   عذادارباشد که برایشان آن عید،عیدسیاه محسوب میشود.اصولاًبه جای گذاشتن شیرینی وشکلات وآجیل،خرماوحلواومیکادو استفاده میشود.اهالی پس ازاینکه با  یکدیگردیدارعیدانه انجام دادند به روستاهای اطراف میروندواز روستاهای اطراف وهم به پارسا میایند.دراین روستامراسم چهارشنبه سوری وسیزده بدربه ندرت انجام میشود.

 

عیدغدیر

                                                 

درروزعیدغدیر(عیدسیّدها)نیز روستاچون ازسیّدهای زیادی بر خوردار است طرفداران زیادی داردو مانند عید نوروز پر هیاهو و پر هیجان توصیف شده است.جشن عیدغدیرتقریباًمانندعیدنوروزاست بااین تفاوت که اهالی به منزل سیّدهارفته وازآنان سکّه هدیه می گیرند.

 

عیدقربان و فطر 

                                                 

عیدقربان درروستامراسم خاصّی جز قربانی کردن گوسفندندارد،امّادرعید فطرکه اولین روز ماه شوّال میباشدهمه ساله پارسائیان به قبرستان سفید چاه رفته وازمردگان خود یادمی کنند.      


                    اعیاددیگر                   

دراعیاددیگرماننداعیادشعبانیه وتولدائمه و..... اهالی درمسجدجمع شده وبه مداحی وخوردن شیرینی وشکلات ومیوه مشغول میشوند.


شب یلدا

 

درشب یلدا(شب چلّه اهالی تاپاسی ازشب رابیداربوده وباخوردن تنقلات خودراسرگرم میکنندولی خوردن میوه هایی مانندهندوانه ویااناربه دلیل سرمای بیش ازحد ودردسترس نبودنشان خیلی مرسوم نیست.


انقلاب و بعد آن

 

به گفته اهالی درزمان انقلاب اتّفاق خاصّی درروستانیافتاده،حجاب هاحفظ بوده(باوجودکشف حجاب) وامنیت وآرامش وجودداشته که درباره این موضوع میتوان اهمیت احکام دین درروستاوهمچنین دورافتاده بودن روستای  پارساازاتفّاقات سطح کشور رانام برد.

 

قبل از انقلاب جمعیت روستابیشتر،خرمّی افزون وحتی در روستاامکاناتی مانند:تکیه عذاداری،حمام خزانه ای،مدرسه ابتدایی،نهضت سوادآموزی ،آسیاب آبی وقبرستانی هرچندکوچک وجودداشت.

امّادرزمان هشت سال دفاع مقدس(زمان جنگ ایران باعراق)اهالی این روستاسربازانی رابرای دفاع از خاک ایران،راهی مناطق جنگی نموده .محمّدعلی وهابزاده تنهاشهیدپارسابا7جانبازتقریباًحضورفعّال تری نسبت به زمان انقلاب داشته است.

 

نوع پوشش وزبان و غذاهای محلی

 

 

نوع پوشش درگذشته برای آقایان شامل:سینه پوش(جلیقه)،کلاه نمدی وساق پیچ یاپاتوو برای زنان پیراهن چیندار و دامن شلیته و چارقد بزرگ بوده اما در حال حاضر اهالی لباس خاصی ندارند ولی زبانشان مازنی بوده، هر چند همگی زبان فارسی را کاملا متوجه می شوند ولی نمی توانند خوب سخن بگویند.

غذاهای محلّی این روستاته چین مرغ وسیب زمینی،آش ترشی آلو،نان کلوایی وفتیروازهمه رایج ترآش ماست می باشد.

 

مشکلات

 

ازجمله مهم ترین نیازهای عمرانی میتوان به وضعیت جادّه روستااشاره کردکه نه تنها درهنگام فصل پاییزوزمستان وضع بسیارناجوری پیدامی کندوقابلیّت رفت وآمد خودراازدست میدهد،بلکه درفصل تابستان نیز به علّت خشک شدن،گردوخاک برخاسته ازآن موجب مشکلات عدیده ای شده است.

مشکل دیگردرروستای پارساوضعیّت خانه های قدیمی روستاست.درمورداین گونه مساکن مشکلات زیادی وجوددارد.به عنوان مثال مصالح به کاررفته دراین ساختمانها بسیار قدیمی وبی دوام است.دیوارهاهنوزگلی وسقفها نیز چوبی است.درفصول پرباران دیوارخانه هاعملاًبه توده ای گل تبدیل می شودوسقف خانه ها همواره درمعرض پوسیدگی شدیدقراردارد،وهمه این هایعنی تبدیل شدن خانه،که درواقع اولین مأمن انسان است به مکانی کاملاًخطرناک وغیرقابل اعتماداست.

باوجوداینکه درروستای جانبی(ارضت)یک واحد خانه بهداشت وجوددارد،امّااین واحدنه تنها برای اهالی روستای پارسابلکه برای روستای ارضت نیز میباشدوامکانات آن مطمئناًنمیتواندجواب گوی تمام مردم دو روستاباشد،زیراامکانات این خانه بهداشت بسیارمحدوداست وهمچنین نیروی انسانی آن کم است ونمیتواند به کلّیه امورمربوط به بهداشت درسطح این دوروستارسیدگی کند.بنابراین نیازبه یک مرکز درمانی مجهزتربانیروی انسانی بیشتروالبته مجرب تراحساس میشود.

این روستاکه به دلیل کمی جمعیت فاقدواحدآموزشی است وفقط برای مقطع ابتدایی درروستای ارضت یک مدرسه وجوددارد،بنابراین دانش آموزان برای تحصیل درمقاطع بالاتر به اجباربه روستاهای دورترمانندسفیدچاه وبرمافرستاده میشوندبنابراین علاوه برهزینه مالی رفت وآمدتامدرسه،اتلاف وقت راهم درپیش دارند.که این مشکلات باعث بی انگیزگی ودرنتیجه کم سوادی وبی سوادی افراد میشود.بنابراین نیازبه راه اندازی یک واحدراهنمایی ودبیرستان برای دختران وپسران درمکانی بافاصله کمتر تاروستااحساس میشود.

ازجمله مشکل اجتماعی رایج  پارسا میتوان ازمعضل بیکاری جوانان ونیز بیکاری فصلی بعضی ازکشاورزان وکارگران ومهاجرتهای فصلی نام بردکه تقریباًبرای اهالی صورت یک مشکل حل نشدنی رابه خودگرفته است.باتوجه به این که کشاورزی یک فعّالیّت فصلی است ونیز بادرنظرگرفتن این مطلب که کشاورزی هنوز هم درپارسا به صورت سنتّی خودرواج دارد مشکل فقرگریبانگیر اکثرکشاورزان است،کشاورزانی که به گفته خودشان هرگز بازنشستگی ندارندزیراتاپایان عمرمحکوم به کارکردن اند زیراتوان مالی پرداخت حق بیمه راکه ندارندتاامیدبه این داشته باشند که روزی بازنشسته خواهند شدمشکل بزرگ اقتصادی کشاورزان پارسااین است که همیشه به قولی هشتشان گرو نه شان است،وازنظرمالی اکثرمردم بنیه ضعیفی دارند.باوجوداین مشکلات اگر بازهم کشاورز بتواند محصول خودراتولید کندمسئله فروش محصول باقی است زیرادراین زمینه حمایت چندانی ازسوی سازمانهای دولتی صورت نمیپذیرد.

مشکل دیگرمسئله قحطی آب درفصول بهاروتابستان است که متعاقب آن درزمینه بهداشتی نیزمشکلاتی رابه وجود می آورد.البته دور بودن نانوایی،پاسگاه،بانک،فروشگاه ،آرایشگاه وسوپرمارکت راهم میتوان ذکر کردامّابه علّت اینکه جمعیت روستا بسیارکم(17نفر)است نیازچندانی به راه اندازیشان درروستادیده نمیشود.

 

ای که دستت میرسدکاری بکن    پیش ازین کزتونیایدهیچ کار

 

این تحقیق درتاریخ شهریور1390توسط خانم فاطمه قاسمعلی انجام ومنابع وماخذمعتبری جز فرموده های اهالی ومشاهده عینی وفرموده های نماینده شوراءندارد.لازم به ذکراست که این جانب ازسیّدراضیه بیگم موسوی پارسایی(مادرشهیدمحمدعلی وهابزاده)ونماینده شورای وقت،جناب آقای سّیدحسین موسوی پارسایی کمال تشکّرراداشته وهمچنین ازاهالی خوب ودوست داشتنی روستای پارسا که نهایت همکاری رادرانجام تحقیق داشتند سپاسگذارم.

 

  با تشکر فراوان از خانم قاسمعلی

  


 تماس بگیرید و نظر بدهید : موسوی پارسایی ۰۹۱۹۰۸۳۶۸۷۳


مطالب مشابه :


تزئین سکه عید غدیر

تزئین سکه عید فکر میکنم برای عید غدیر عده ای از دوستان سکه هدیه میدهند و دوست دارند که




تزئین سکه عید غدیر ۳

تزئین سکه عید غدیر ۳ آنها را به صورت ایستاده نگه دارید و یک طرف سیم مفتول را برای نگه داشتن




اسکناس برای عید غدیر

این اسکناس هم برای کادو دادن خیلی جالب است اگر بتوانید درست کنید و روز عید غدیر تزئین کیک




همه چیز در مورد تونل توحید تهران

از کارگران، دست اندرکارن و سازندگان تونل توحید که همزمان با شب عیدغدیر برای ساخت تونل




پیامک های تبریک عید غدیر خم آبان 91

مدل هایی از تزئین سفره هايي كه پول ای از اس ام اس هایی برای تبریک عید غدیر در




مونوگرافی روستای پارسا

خاک که یکی ازمهم ترین منابع طبیعی وازعوامل اصلی سکونت گزینی برای پول دِنی تزئین




برچسب :