شرح مختصری از تاریخچه فیزیک

1)ماقبل تاریخ

همانطور كه متقدمین از روی تجربه و امتحان به خواص باطنی پاره‌ای از اجسام پی‌ برده و از تركیب مواد به وسایل مختلف (تشویه، تكلیس، تقطیر و غیره) مواد شیمیائی بدست آورده و برای علمای شیمی جدید مایه‌ای درست كرده‌اند، همینطور هم تحقیق در خواص فیزیكی اجسام از مسائل تازه نیست و از قدیم‌الایام انسان درصدد كشف آنها بوده و از توجه به تغییرات و خواص ظاهری به بعضی اصول و قواعد فیزیكی پی برده و فیزیك جدید در حقیقت مولود توجهات و تحقیقات متقدمین می‌باشد.
مثلاً تالس كه قدیمی‌ترین و معروفترین حكمای سبعه است و تقریباً در شش قرن قبل از میلادی می‌زیسته محقق ساخت كه از مالش كهربا خاصیتی در آن به ظهور می‌رسد كه  اجسام سبك را
جذب می‌كند، همچنین فیثاغورت حكیم و ریاضی‌دان معروف یونانی و شاگردهایش به پاره‌ای مسائله و قضایای «صوت» پی برده بودند. (این دانشمند اول كسی است كه زمین را متحرك می‌دانست).
ارسطو نیز در چهار قرن قبل از میلاد تئوریهای دقیقی در باب كائنات الجود (از قبیل قوس و قزح، هاله‌های قمری و شمسی، شفق شمالی و شبنم) استخراج كرده است.
ارشمیدس كه سه قرن قبل از میلاد می‌زیسته آلاتی از قبیل جرثقیل، منجنیق، میزان الغلظة و پیچ (پیچ ارشمیدس
Vis sans pin) را اختراع نموده.
البته موضوع محاصرة سیراكور را به توسط رومیان و سه سال مقاومت اهالی آن شهر را به وسیله نقشه‌های ارشمیدس اغلب در تاریخ دیده‌ایم. گویند یكی از وسایل كه ارشمیدس برای دفاع از وطن خود بكار می‌برد این بود كه به وسیله آئینه‌های مقعر اشعه آفتاب را جمع كرده به جانب كشتیهای دشمن منعكس می‌ساخت و بدین وسیله آن‌ها را آتش می‌زد.
همچنین قانونی را كه راجع به «اجسام مرتمسة در مایعات» وضع كرده از قوانینی است كه به واسطة اتفاق غریبی به كشف آن نائل شده است.
هیرن پادشاه سیراكور به زرگری دستور داده بود كه تاجی از طلای خالص برای او بسازد، زرگر در ساختن تاج تقلب كرده و مقداری نقره با آن ممزوج كرده و نزد هیرن برد. اتفاقاً پادشاه به زرگر ظنین شد و برای اطمینان خاطر خود ارشمیدس را بطلبید و او را مأمور تحقیق خلوص یا عدم خلوص تاج نمود. ارشمیدس مدتها در این باب فكر می‌كرد ولی راه‌حلی به نظرش نمی‌رسید تا روزی كه به حمام رفته بود در خزینة آب احساس كرد كه دست‌ها و پاهایش سبكتر به نظرش می‌آید. این مسئله كوچك روزنه‌ی امیدی برای او پیدا و بدین وسیله به كشف حقیقت بزرگی نایل گردید.
معروف است كه در اثر حالت غیرطبیعی كه از اكتشاف مزبور برای ارشمیدس دست داده بود با همان حال برهنگی از حمام خارج و دوان دوان به جانب خانه سلطان روان گردید و فریاد زد:
Eureka!Eureka یعنی یافتم، یافتم. و در واقع هم وسیله كشف تقلب زرگر را روی كشف قانون كلی‌«تعیین وزن خالص مخصوص اجسام نسبت به آب» پیدا كرده بود.
قانونی را كه ارشمیدس به وسیلة فوق موفق به كشف آن گردید موسوم به
D Archimede principle و به قرار ذیل می‌باشد:
بر كلیه اجسام مرتمسه در سیال (مایعات و گازها) فشاری از تحت به فوق وارد می‌آید كه مقدار آن مساوی است با وزن سیال تغییر مكان یافته.
بالاخره بطلمیوس (قرن دو میلادی) منجم و ریاضی‌دان یونانی نیز تحقیقات عمیقی راجع به نور كرده و كتاب نفیسی در این مبحث از خود باقی گذارده است
پس از بطلمیوس تحقیقات فیزیكی تا قرن 13 میلادی متوقف شد و حتی می‌توان گفت كه رو به انحطاط گذارد. فقط عده‌ای از قبیل جابر و محمدبن‌موسی در این رشته زحماتی كشیده و اطلاعات قابل توجهی كسب كرده بودند.

2)قرون وسطی

اما تحصیل فیزیك در ممالك غربی از قرن سیزدهم شروع می‌شود علمای معروف این علم در این قرن عبارتند از: راجر بیكن و آلبرت كبیر. در این قرن دو اختراع مهم بعمل آمد:
یكی آئیینه‌های صیقلی و دیگری عینك (
SalvinoDegli-Armati)
در قرن چهاردهم استعمال قطب‌نما تعمیم یافت. قرن پانزدهم راجع به فیزیك تقریباً چیز مهمی ندارد.
بالعكس در قرن شانزدهم مخصوصاً مباحث ثقل و نور و مغناطیس رو به كمال رفته‌اند. در این زمان فراكاستور (ایتالیائی) قانون تركیب قوه، را وضع كرد،
Gardon ریاضیات را با فیزیك مربوط ساخت، Moralyeus عمل زجاجیه چشم را به واسطة آثار عدسیها به مورد تجربه گذارد.
جانسن میكروسكپ را اختراع (1590) و روبرت نورمن انگلیسی میل مغناطیسی را تعیین نمد. بالاخره ژیلبرت اولین تجارب علمی الكتریكی و مغناطیسی را در كتاب معروف خود (
Magnete) تدوین و منتشر ساخت.

3)فیزیک جدید

پایه‌ی فیزیك جدید در قرن هفدهم به توسط گالیله گذارده می‌شود؛ این دانشمند شهیر ایتالیائی مولدش شهر پیزا بود، گویند روزی به كلیسای بزرگ پیزا رفته بود اتفاقاً چشمش به قندیلی می‌افتد كه به سقف آویزان بود و آهسته نوسان می‌كرد چون خوب متوجه شد دید: نوسانات كه رفته رفته از وسعت خود می‌كاستند زمانشان پیوسته تغییرناپذیر می‌ماند- بدین‌طریق قانون متحد‌الزمان بودن (Lsoc hronisme) نوسانات كوچك پاندول را كشف و بعد هم بلافاصله مورد استعمال آن برای تنظیم ساعتهای دیواری از نظرش خطور كرد.
میزان الحراره، ترازوی آبی و دوربین نجومی از اختراعات و اصول دینامیك جدید و عده‌ای از قوانین نقل از كشفیات او می‌باشد.
گالیله نه تنها فیزیكدان معروفی بوده بلكه در ریاضیات و نجوم نیز مقامی بس ارجمند داشته، این دانشمند در سال 1609 اولین دوربین نجومی را در شهر رونیز بنا نهاد و به وسیلة آن حركت ماه را بدور محور خود مكشوف داشت.
رصدهای دقیق گالیله او به سلسله هئیت كپرنیك هدایت نمود و به عكس نظریه قدما كه زمنی را مركز عالم سماوی می‌دانستند ثابت كرد كه مركز عالم شمسی آفتاب است نه زمین. بیان این نظریه در آن زمان در ایتالیا كه به منزلة كفر و زندقه محسوب می‌شد و بخصوص دربار رم با این نظر بشدت مخالفت كرده و گالیله را وادار كردند سوگند یاد كند كه دیگر به اظهار چنین نظریه‌ای زبان نگشاید، گالیله نیز خواهی نخواهی قبول كرد ولی در سال (1632) در مراجعت به فلورانس كتابی تدوین و در آن جمیع ادله و براهین خود را در موضوع سلسلة هیئت مزبور بیان نمود.
باری دانشمند ابتالیائی برای صرف اظهار حقیقت اواخر عمر را بطو نیمه اسیر و شدیداً تحت‌نظر انگیزیسیون می‌زیسته تا اینكه بالاخره در سال تعیین كرد. بالاخره میزان‌الحراره‌ای كه صعود منظم درجات حرارت را نشان دهد به توسط
Renaldini ساخته شد.
دكارت قوانین انكسار و تئوری قوس و قزح را بنا نهاد. تریچلی میزان‌الهوا را ساخت كه پس از او پاسكال آن را برای اندازه‌گیری ارتفاعات بكار برد. تحقیقات و تجسساتی كه پاسكال در تعادل مایعات كرد او را به اختراع منگنة آبی راهنما شد.
در همین دوره آكادمی دل‌سیمانتو
AcademieDel Cimento كه لئوپلد دومدیسی در فلورانس تشكیل داده بود كمك زیادی به پیشرفت شعب مختلفه‌ی فیزیك نمود.
نیوتن منجم، ریاضیدان و فیزیكدان انگلیسی جاذبة عمومی عالم را كشف و پرده از معماهای طبیعت بدرید. مدتی بود حكما منجمله نیوتن در منشا قوانین كپلر تفكر می‌كردند تا اینكه نیوتن از مشاهدة سقوط سیبی از درخت فوراً به این فكر افتاد كه ممكن است علت حركات ماه به دور زمین ثقل آن باشد و بلافاصله خیال خود را موضوع حساب قرار داد ولی به واسطة نقصی كه در اندازة قوة ثقل بود نتیجه محاسبه موافق میل او نشد و از این خیال منصرف گردید چندی بعد در فرانسه قوة ثقل را اندازه گرفتند و مقدار (
G) تصحیح شد (81/9 متر) مجدداض نیوتن بعد از شنیدن این خبر به خیال اول خود رجوع نموده و آن را موضوع حساب قرارداد، گویند در اواخر همین كه دید نتیجه موافق پیش‌بینی اوست به واسطة كثرت شعف نتوانسته محاسبه را به تمام رساند.
نیوتن به واسطة استدلال رفته رفته به كشف این قانون كلی نایل شد: هر دو ذرة مادی یكدیگر را به نسبت معكوس مجذور فاصله ومقدار جرمشان جذب می‌كنند. خلاصه این عالم شهیر به واسطه اكتشافات و اختراعات خود یك روح جدید به فیزیك (بخصوص مبحث نور) بخشید. حلقه‌های رنگین (
Anneaux colorees) و تجزیة نور بالون اصلیة آن از اكتشاف و تلسكوپ آئینه‌دار از اختراعات او است.
رمر (
Ronmer) سرعت نور را اندازه گرفت و ماریت (فرانسوی) و بویل (Boyle) (انگلیسی) قانون فشار گازها را وضع كردند.
بویل ماشین تخلیة هوا را كه
Otto de Cueriche قاضی عدلیه شهر ماگدبورگ اختراع كرده بود تكمیل نمود. بالاخره اولین طرح ماشین بخار به توسط Papin ریخته شد.
اگرچه قرن هیجدهم برای فیزیك بدرخشندگی قرن هفدهم نمی‌باشد ولی مع‌ذلك آن را قرن بی‌ثمری هم نمی‌توان نامید.
در این قرن صوت بر روی مبانی محكم قرار گرفت: قانون تارهای مرتعشه را سوور طرح‌ریزی، تایلر (
Taylor) و (BevnoulliEulerو (DAlambtrt) تكمیل كردند.
دوفه جذب و دفع‌های الكتریكی را تحت تحقیق درآورد.
دوفه می‌گوید: من در تجربیات خود قانونی یافتم كه غالب مشكلات را حل می‌كند و تا درجه‌ای راه تاریك را روشن می‌سازد.
اجسام الكتریزه هر چیز غیر الكتریك را جذب می‌كنند و چون الكتریزه شدند دفع می‌نمایند و تا دارای الكتریسته هستند جذب نمی‌شوند مثلاً ورقه طلائی را بدوا لولة بلوری الكتریزه جذب می‌كند ولی فوراً دفع می‌نماید و تا هنگامی كه ورقة طلا مجاور جسم دیگری نشود تا الكتریستة آن خارج شود جذب نمی‌گردد.
علاوه بر این دوفه الكتریسیته را منقسم به دو قسم نموده و می‌گوید:
اتفاق به من قانون عمومی‌تر و مهمتری آموخت و در الكتریسیته تغییری كامل داد و آن این است كه الكتریسیته دو نوع است كه من یكی را شیشه‌ای و دیگری را سقزی می‌نامم. خواص دو نوع الكتریسته مزبور این است كه دو الكتریسیته مختلف‌الجنس همدیگر را جذب می‌نمایند. بلور، سنگ، احجار كریمه، پشم و بسیاری از اجسام دیگر جزءنوع اول و كهربا، سقزها، ابریشم، نخ، كاغذ و غیره، جزء نوع دوم می‌باشند. بعد قوانین و اصول كولن در خصوص جذب و دفع باعث شد كه الكتریسیته در تحت محاسبات دقیق درآید.
گری ثابت كرد كه بدن انسان را می‌توان الكتریزه نموده و دوفه در تجربه‌ای كه جمیع تماشاچیان را مبهوت ساخت از بدن انسان شراره درآورد. در سقف اطاق خود چند ریسمان ابریشمی می‌آویخت و در زیر آن چیزی گهواره‌ مانند بسته در آن می‌خوابید و خود را با میلة كلفت بلوری الكتریزه می‌نمد و چون كسی دست به طرف او دراز می‌كرد از بدنش جرقه می‌جست. اولین دفعه‌ای كه دوفه این تجربه را نمود موجب تعجب بسیار شاگر خود آبه‌نله كه بعدها عالم مشهوری شد گردید. آبله‌نله می‌گوید: «هیچ‌وقت تعجبی را كه از رویت جهش جرقه از بدن انسان برایم دست داد فراموش نمی‌كنم.»
خلاصه كارهای دوفه به تجسسات بی‌فایده علما خاتمه داد و از آن بعد الكتریسیته داخل تاریخ تازه‌ای گردید.
Muschenbroech بطری لید را اختراع كرد (1743( و فرانكلن شباهت نام تخلیة الكتریكی و صاعقه را نشان داد و در نتیجه برق‌گیر را برای حفظ عمارت از برق اختراع نمود. تجربة گالوانی، ولتا را به اختراع پیل (1800) یعنی اساس الكتریسیته جاری هدایت كرد و آن به قرار ذیل است:
ابتدا ستون فقرات ناحیة قطنی قورباغه‌ای را به دو قسمت كرده فوراً قسمت تحتانی را پوست می‌كنند بعد مابین دو عصب قطنی را كه در طرفین ستون فقرات مثل رشته‌های سفیدی به نظر می‌آیند مفتولی از مسل داخل می‌كنند سر دیگر مفتول وصل به مفتول دیگرست كه از روی ساخته شده، هر وقت سر مفتول مسی را به اعصاب قطنی و سر مفتول روئی را به عضلات یكی از پای قورباغه وصل كنیم پاهای حیوان تا شده و تكان می‌خورد و هر دفعه كه این دو مفتول را مجاور آن دو عضو كنیم این اثر تجدید می‌شود: این دو فلز (مس و روی) كه به شكل قوسی ساخته شده‌اند برای جریان الكتریسیته با بدن قورباغه تشكیل مداری می‌دهد.
در این قرن خیال هواپیمائی كه از آما دیرینه بشر بود در دماغ اروپاییان قوت می‌گیرد منجمله دو برادر: میشل منگلفیه و اتین منگلفیه رئیس كارخانه كاغذسازی آننه كه در پنجم ژوئن (1783) بالنی درست كرده به هوا فرستاندند. خود بالن معروف شد (
Motgolfiere) و هنوز هم در آتش‌بازی‌ها معمول است و ما آن را فانوس می‌گوئیم. با این كه مسافرت با این نوع بالن بسیار صعب و خطرناك بود مغ‌ذلك در همین اسال پیلاتردورریه فیزیك‌دان فرانسوی دستگاهی ساخت و در سال بعد نسبتاً آن را تكمیل و با این دستگاه به هوا صعود كرد و می‌خواست با آن از دریای مانش عبور كند. بدبختانه در حوالی دریای مانش بالن تركید و خود و رفیقش رومن فیزیكدان از ارتفاع (600) متری پرت شده و فوراً جان سپردند.
بالن‌های سابق‌الذكر كه بالنهایی با هوای گرم بودند از همان اوایل اختراع معایبشان معلوم شد، لذا از همان سال اول یك نفر فیزیكدان فرانسوی موسوم به شارل به خیال افتاد كه بالنی بسازد و آن را از گاز هیدروژن پر نماید، پس در سال (1783) اولین بالن هیدروژنی ساخته شد ولی مسافر همراه نمی‌برد. در همین سال و سال بعد بالن نوع دیگری ساخته شد كه مسافر هم حمل می‌نمود.
یكی از اشخاصی كه با این نوع بالن مسافرتها كرده و جان خود را در این راه گذراند بلانشار فرانسوی است كه بالن خود را در (1784)ساخته و در (1809)در لاهه پرت شد و مرد.
زنش سفی آرماند كه اولین زن هوانورد در عالم محسوب می‌شود كار شوهر را تعقیب و در (1819) شبی در پاریس با بالن به هوا رفت و تنها به این امر قناعت نكرد بلكه بالن خود را چراغانی كرده و آتش‌بازی می‌نمود غفلتاً گاز بالنش را محترق كرده سوار خود را سوزانده و تلف نمود.
بسیاری از علماء برای كشفیات و تجربیات علمی با بالن‌های مدور به ارتفاعات زیاد بالا رفته‌اند منجمله، گی‌لو‌ساك فیز‌یكدان و شیمیدان معروف فرانسوی است كه تا حدود (7000) متری رفته و ملاحظه نموده است كه در این ارتفاع هوا به قدری خشك می‌باشد كه پوست بدن جمع شده و كاغذ و مقوا مثل اینكه در مجاورت آتش شدیدی باشند پیچیده و لوله می‌شوند (1804). این دانشمند پس از پرداخت و قانون انبساط گازها را كشف كرد. سرعت صوت را نیز اولین دفعه گی‌لو‌ساك بمعیت
Huniboldt تعیین نمود. در (1874) سیول بحرپیما و هوانورد با كرسه سپینلی فرانسوی تا (7400) متر صعود كردند. سال بعد همین دو نفر به معیت گاستن تیساندیه (Gaston Tissandier) تا 8500 متر بالا رفتند ولی كرسه و سیول به واسطه رقت هوا هلاك شدند (بالنی كه این مسافرت در آن واقع شد به سمت الرأس زنیت (Zinith) معروف است). در سال (1861) گلیشر و ككسول انگلیسی به 8700 متری رسیدند. دیگری دوبرسن است كه تا حدودی 10000 متر رسید، یكی از سیاحان سوئدی آندره نام نیز به خیال كشف قطب افتاد و از لسپیتزبرگ سفر نمود ولی به هیچ‌وجه اثری از او ظاهر نشد. چتر هوائی را گارنرلن اختراع و بالانشار (سابق‌الذكر) تكمیل كرد. یك نقص بزرگ بالنها مزبور این است كه در موقع سكون هوا حركتش فقط صعودی و نزولیست و در مواقع باد و طوفان هم اختبار در دست راكب نمی‌باشد لذا برای رفع این عیب شكل كروی را كه موجب ازدیاد مقاومت هوا نسبت به حجم بالن بود تغییر داده و شكل بیضی را اختیار كردند زیرا طرفین بیضی باریك و برای حركت افقی كاملاً مناسب بوده و بسهولت می‌تواند هوا را بشكافد اما بدیهی است كه فقط تغییر شكل كروی به بیضی نمی‌تواند عمل حركت را انجام دهد پس برای انجام این منظور از روی هلیس كشتی‌ها هلیسی ساختند كه با سرعت حركت كرده هوا را بشكافد و در فضا پیش برد.
برای متحرك ساختن هلیس هانری‌ژیفار مهندس فرانسوی قوه بخار را بكار برد و پوئی دولم (مهندس بحری فرانسه) دو نوع دستگاه ساخت كه هر دو با قوه عضلانی كار می‌كردند، تیساندیه سابق‌الذكر محرك برقی استعمال نمود ولی هیچ‌یك نتیجه مفیدی بدست نیاوردند. اشخاصی كه تاحدی موفقیت پیدا كرده و راه را برای دیگران باز كردند و دو نفر افسر یكی كاپیتن رنار و دیگری كربس بودند. دیریژابل آنها به وسیله محرك الكتریكی حركت می‌كرد. قوه‌های محرك به سه دسته تقسیم و عده آنها 32 بود و در صعود نهم اوت (1884) وزن آئرستا به انضمام سوار و لوازم قریب 7 خروار بود و پس از چندین دور گردش به نقطة حركت مراجعت كردند.

قرن نوزدهم

در این قرن دامنه فیزیك بسط شایانی پیدا كرد و تجربیات جدید خیالات و تصورات گذشته را تغییر داد. قوانین رفته‌رفته دقیق و تئوری‌ها كم‌كم تعمیم یافت و مخصوصاً استعمال آلات و ادوات فیزیكی در صنایع و كارخانجات روزبه‌روز رو به تزاید نهاد.
در (1801) كارلیسل و نیكلسن آب را تجزیه كردند. در (1807) داوی به وسیله تجزیه الكتریكی املاح قلیائی پتاسیم و سدیم را به دست آورد. رفته‌رفته عده‌ای نیز به فكر تكمیل اختراع ولتا (پیل) افتادند و پیل‌های كاملتر و قوی‌تر ساختند.
پلانته آكومولاتر را ساخت، ارستد دانشمند دانماركی ثابت كرد كه جریان الكتریسیته عقربه مغناطیسی را كه همیشه به جهت ثابتی متوجه است منحرف می‌سازد (1819). این كشف توسط یكی از اعضاء انجمن علمی فرانسه كه در ژنو بود به فرانسه آمد. آمپر عالم بزرگ و زبردست فرانسوی كه در همین عصر می‌زیسته این كشف را شنید و چند روزی بیش طول نكشید كه به كشف بزرگتری نائل شد یعنی در واقع اصول مبحث مغناطیس الكتریكی را كه كلید حقیقی و مبنای اصلی تلگراف است تحت قانون ذیل بیان نمود: دو مفتول كه جریان الكتریسته از آنها عبور كرده اگر جریانشان در یك جهت باشد یكدیگر را جذب و در صورتی كه برخلاف باشد همدیگر را دفع می‌نمایند.
پس در حقیقت موضع حقیقی تلگراف آمپر است زیرا اول دفعه او به خیال افتاد كه الكتریسیته را برای انتقال اخبار بكار برد ولی عمرش وفا نكرد و قبل از انجام این مقصود درگذشت. به واسطه خدماتی كه آمپر در الكتریسیته نموده دانشمندان او را به نیوتن الكتریسیته ملقب ساخته‌اند.
باید دانست كه مبحث مغناطیس الكتریك نتیجه اكتشافات دو عالم سابق‌الذكر یعنی ارستد و آمپر می‌باشد و همانطور كه نام این دو دانشمند در یك موقع و یك عصر و یك مبحث برده شده همانطور هم جهات تشبیه در بسیاری از مباحث بین ایشان موجود بود: اولا هر دو معاصر بوده تولدشان دو سال و وفاتشان یك سال با یكدیگر فرق داشته، ثانیاً آمپر فقط یكسال بیش از ارستد عمر كرده (عمر آمپر 75) و عمر ارتسد 74 سال است)، ثالثاً هر دو در ابتدای تحصیل در نهایت فقر و پریشانی بسر می‌بردند و به خرج و كفالت اولیای دیگر و معلمین خود تحصیل را تكمیل كردند. رابعاً ارتسد در عنفوان جوانی اشعاری می‌سرود كه چندان بی‌اهمیت نبوده آمپر نیز قطعات نظمی گفته كه بعضی از آنها را آراگو و دیگران ضبط كرده‌اند. خامساً آمپر فیلسوف و حكیم نیز بوده و ارستد هم فلسفه و حكمت را نزد بزرگترین قلاسفه یعنی كانت آموخته و از این علم نیز بهره كافی داشت. سادساً در باقی علوم نیز با یكدیگر شباهت داشتند و چنانچه ذكر شد، هر دو در اندك فاصله در یك مبحث كشفیاتی نموده‌اند. خلاصه در تاریخ عالم كمتر دیده شده كه دو نفر تا این درجه با یكدیگر شباهت داشته باشند.
فاراده (
Faraday) ابتدا الكتریسیته را بنا نهاد، اصول گالوانوپلاستی را ژاكبی اهل پتروگرادواسپنسر اهل لندن وضع و الكینگتن و روالتس برای مفضض و مطلاكاری بكار بردند. گالوانوپلاستی صنعتی را در قالب مخصوص رسوب و مورق می‌كنند به قسمتی كه به جدار آن نچسبد و خود تشكیل شكل درونی قالب را بدهد. چنانكه سابقاً ذكر شد آمپر عمرش وفا نكرد و بعد از او به نتیجه رسیدند چنانكه آراگو قانون او را تكمیل كرده و تعمیم داد و گوس یكی از اعاظم منجمین و ریاضیون آلمان اختراع تلگراف را تكمیل كرده و بعدها طبیعی‌دان آمریكائی موسوم به مرس الفبائی برای تلگراف درست كرده دستگاه آن را ساخت و دستگاه تلگرافی وی كه به تلگراف مرس الفبائی برای تلگراف درست كرده دستگاه آن را ساخت و دستگاه آن را ساخت و دستگاه تلگرافی وی كه به تلگراف مرس موسوم است هنوز در كلیه ممالك معمول و مرسوم می‌باشد. آراگو علاوه بر تكمیل قوانین آمپر و ارستد اكتشافات و تحقیقات علمی دیگر هم كرده است منجمله ثابت كرد كه نور در شیشه بطئی‌تر از هوا سیر می‌كند و به همین جهت قانونی را كه نیوتن از هوا سیر می‌كند و به همین جهت قانوی را كه نیوتن درباره عبور نور از اجسام گفته بود باطل كرد. هم‌چنین ثابت كرد كه در عالم خلاء وجود ندارد بلكه در تمام فضای لایتناهی جسم سیال بسیار رقیقی موسوم به اثر موجود است كه در همه جا حتی در خلل و فرج اجسام جای دارد و نیز مدلل نمود كه اجسام منیره دارای ارتعاشات بسیار سریعی هستند و اثر این ارتعاشات را با سرعت زیادی به ما منتقل می‌كند. پس از تكمیل تلگراف طولی نكشید كه به واسطه تجربیات هرتس آلمانی در خصوص انتشار امواج الكتریكی باب جدیدی برای تلگراف بی‌سیم باز شد چنانكه پس از او ماركنی ایتالیائی و برانلی فرانسوی تجربیات او را تعقیب و بالاخره تلگراف بی‌سیم را عمل كردند. در اینجا بی‌مناسبت نیست كه بطور اختصار شرحی از تاریخ تلگراف بیان می‌شود. در قدیم‌الایام بین چینی‌ها و یونانی‌ها و رومی‌ها مرسوم بود كه در اوقات جنگ برای اخبار یا استخبار از وضعیات دستجات قشون خود و یا دادن دستورات سوق‌الجیشی در بالای برجهای مخصوص و یا قلل تپه‌ها و كوهها آتش روشن می‌كردند و به وسیله حركت دادن مشعل‌های بزرگ و علامات و اشاراتی كه قبلاً قرارداد كرده بودند مطالب خود را به طرف مقابل می‌فهماندند. مردم گل مرسومشان این بود كه از افراد خود به فواصل متساوی پست می‌گذاردند و این مأموران كنایات در مورد قرارداد را فریاد كنان به پست‌ها می‌رساندند.
پس از هجوم و استیلای وحشیان و تا مدتی بعد از آن یعنی تا قرن شانزدهم این نوع علائم اخباری از بین رفت. از قرن شانزدهم به بعد مجدداً این ترتیب مخابره شروع شد و تا قرن هیجدهم ادامه داشت در این قرن كلدشاپ مهندس و فیزیكدان فرانسوی یك دستگاه تلگراف هوائی اختراع كرد و اولین دفعه مجمع كنوانسیون آن را برای پیغام و اطلاع خبر فتح‌كننده اتریشی‌ها به كار بد. بالاخره پس از آنكه دامنه الكتریسیته وسعت یافت، واسطة انتقال اخبار جریان الكتریسیته شد. اولین دستگاه تلگرافی دنیا در سال 1774م به تسوط لزاژ فرانسوی در ژنو ساخته شد. هر دستگاه تلگراف (باسیم) شامل چهار قسمت است: اولا یك منبع الكتریكی از قبیل پیل یا آكومولاتر، ثانیاً یك دستگاه ارسالی خبر كه بتوان منبع الكتریك را به وسیله مفتول‌های فلزی (سیم) به پست مقابل مربوط ساخت بطوری كه تلگرافچی بتواند با اراده خود جریان را قطع و وصل كند ثالثاً سیم، واسطه‌ی ارتباط و هادی جریان الكتریسیته دستگاه ارسال است به دستگاه ضبط، رابعاً دستگاهی برای ضبط خبر كه به توسط آلات مخصوص علامت و رموز را در روی نواری از كاغذ ثبت كند. سیمهای تلگرافی بر سه نوعند: هوائی، تحت‌الارضی و تحت‌البری سیمهای هوائی- چون مقاومت سیمهای مسی چندان زیاد نیست و ممكن است زود بزود گسیخته شود لهذا سیمهای هوائی را با آلیاژهای مسی می‌سازند این مفتولها به واسطه مقره‌های چینی به تیرهای فلزی یا چوبی ثابت و در هوا نگاه داشته شده است. سیمهای تحت‌الارضی- مركب است از چند مفتول مسی بهم پیچیده كه از یك ورقه سرب كشیده‌اند. سیم‌های تحت‌البری و تحت‌الشطی- این نوع سیمها معمولاً مركبند از یك دسته هفت‌تائی ضخیم مسی متصل به هم كه روی آن را با یك ورقه ضخیم از جسم قایقی پوشانده‌اند. این ورقه عایق از سیمهای فولادی مستور است و دور این مفتولها نوار مارپیچی شكل علفی (از جنش شاهدانه) آلوده به قطران پیچید‌ه‌‌اند.


مطالب مشابه :


راهنمای گرفتن امریه سربازی لیست ارگان های دریافت امریه و پذیرش

در موردن پادگان اموزشی شهید باهنر کرمان 35ـ شركت ملي صنايع مس 92 ـ شركت سهامي




استخدام کلیه مقاطع تحصیلی در شركت ملي صنايع مس ايران

استخدام کلیه مقاطع تحصیلی در شركت ملي صنايع مس ايران دانلود سوالات آزمون دکتری سال 92




استان كرمان

آگهي استخدام; انجمن علمي زبان انگليسي دانشگاه باهنر ، سيد کرمان ، محمد فريزنی (مس چکشی




شرح مختصری از تاریخچه فیزیک

دانشجویان پردیس شهید باهنر کرمان (مس و روی) كه به آزمون.بانک سوال و مقاله.ارشد 92.استخدام 92.




برچسب :