لایحه دفاعیه

بسمه تعالی<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

لایحه دفاعیه تقدیمی به دادگاه شعبه اول کیفری استان کرمان

 (پرونده مطبوعاتی علی تیماس به شماره  212)

دادگاه محترم شعبه اول کیفری استان کرمان

سلام علیکم: بدینوسیله این لایحه به عنوان دفاعیات تکمیلی جلسه دادگاه مورخ 18/1/87 تقدیم می گردد . امید که مطالعه آن به اشراف بیشتر دادگاه در خصوص این پرونده منتهی گردد.

همانطور که استحضار دارید به دلایلی چند از جمله عدم ابلاغ احضاریه دادگاه و رای دیوان محترم عالی کشور از سوی دادگستری هرمزگان و همچنین خستگی ناشی از مسافرت با اتوبوس شرایطی بوجود آورد که اینجانب نتوانستم دفاعیات خود را کامل به استحضار برسانم لذا از حوصله قضات محترم آن دادگاه در مطالعه این لایحه پیشاپیش تشکر و قدردانی می نمایم . همچنین لازم است از حسن نیت آن دادگاه که در کلیه مراجعات اینجانب انجام یافت سپاسگذاری نمایم .

همانطور که در جلسه دادگاه به استحضار حضرات هیئت قضائی و منصفه رسید این پرونده با مقاله شماره 32 تحت عنوان "این یارو کلاهبردار است " ارتباط دارداما متاسفانه دو پرونده مجزا تشکیل شد و در حالی که پرونده اول با اتهام نشر اکاذیب ، تشویش اذهان عمومی و توهین به دستگاه قضائی هنوز در دادگاه مطرح نشده بود پرونده مشابهی با اتهامات فوق پس از چاپ مقاله شماره 55 تحت عنوان (آقای شاهرودی تشریف بیاورند) برای اینجانب تشکیل گردید . در حالی که دقت در متن دو مقاله پیوستگی و ارتباط آنها را کاملا" مشخص می نماید و تمام محور بحث پیرامون شخص کلاهبرداری است که به سبب گرفتاریهای عدیده ای که برای شهروندان بوجود آورده بود نویسنده خود را موظف به نوشتن دو مقاله مورد اشاره نمود . علیهذا پرونده اول در دادگاه مطرح و منجر به صدور و اجرای حکم گردید که تصویر حکم در پرونده موجود است . لذا به استناد مواد قانونی که تصریح دارد هیچ کس را نمی توان بخاطر یک جرم دو بار محاکمه نمود پرونده دوم فاقد وجاهت قانونی است . آنچه لازم به ذکر است در مقاله دوم تنها مسائل را کمی روشن تر از مقاله اول بیان نمودم و دلیل آن هم روشن است . زیرا در مقاله اول شایعه ارتباط شخص کلاهبردار با یکی از قضات به عنوان توهین به دستگاه قضائی تلقی شده بود به جهت رفع این موضوع ناچار بودم مسئله را روشن تر بنویسم و عملا قضات شریفی که صادقانه به انجام وظیفه مشغول هستند از شایعات موجود خلاصی پیدا کنند و تنها کسی که به دلیل عملکرد ضعیف خود مسبب گسترش شایعات موجود بود به مردم و دستگاه قضائی معرفی شود و با توجه به اینکه عملا هم شکایت ده نفره توسط این مقام قضائی مورد پذیرش واقع نگردید تخلف وی در انجام وظیفه محرز و مسلم گردید و انصاف نبود که ضعف عملی یک فرد کلیه افراد بی گناه در مجموعه قضائی استان را زیر سوال ببرد . وقتی در جمع شاکیان سخن از شراکت کلاهبردار با یکی از قضات شریف استان که سوابق طولانی هم در دستگاه قضا داشت شنیدم  بر آن شدم که در این خصوص تحقیق کنم و با اینکه او را می شناختم در ذهنم شک و تردید بوجود آمد و پس از بررسی معلوم شد که قاضی مورد نظر در شعبه ای مشغول به کار است که اساسا" پرونده های کلاهبرداری را مورد رسیدگی قرار نمی دهد و پرونده های شخص کلاهبردار نزد آن شعبه نمی رود که قاضی مذکور بخواهد تخفیفی برای او قائل شود . همچنین با چند تن از محکومینی که توسط قاضی مذکور محاکمه شده بودند از جمله یکی از محکومان سابق به جرم قتل که توسط همین قاضی محاکمه شده بود و همان فردی است که اینجانب ضمانت مرخصی رفتن او را تعهد کردم ولی همه متفق القول اذعان داشتند که هیچ نقصی در رفتار قضائی وی مشاهده نکرده اند . من خودم هم تعجب می کردم چطور قاضی ای که ساده زیست است و برای گرفتن داروهایش در صف داروخانه می ایستد احتیاجی به روابط پنهانی با شخص کلاهبردار داشته باشد . این مسئله سبب شد که تحقیقات بیشتری داشته باشیم و به دنبال علت اصلی ماجرا باشیم و همانطور که در پرونده موجود است تعدادی از شکات را خدمت دادستان بردیم و دادستان شکایت را نپذیرفت ( در جلسه دادگاه از هیئت قضائی سوال نمودم که اطمینان دارند و . . . . . به همین دلیل به توضیحات مندرج در متن پرونده اکتفا می شود )

مشکلی که در پرونده اول وجود داشت این بود که ما ثابت کنیم یکی از قضات با کلاهبردار همکاری دارد و همین مبنای توهین به دستگاه قضائی قرار گرفته بود . البته این شایعه در جامعه وجود داشت و ما آن را بیان کردیم . هدف مقاله اول آگاه نمودن دستگاه قضا از وجود شخص کلاهبرداری بود که صدها شاکی داشت و هیچ نوع برخورد جدی با وی نشده بود همینطور اطلاع از وجود شایعات نامطلوب پیرامون دستگاه قضا . همچنین اطلاع رسانی به مردم و آگاه کردن آنان از وجود یک مجرم حرفه ای که از تیغ قضا می گریزد . اینجا بود که پرونده اول شکل گرفت و همانجا علامت سوالی در ذهن من ایجاد شد که چه کسانی از این مطلب متضرر شده اند که شکایت مدعی العموم را دارد . بارها مذاکره کردیم که این پرونده را ببندید اما به  خواست پروردگار قضیه به گونه دیگری پیش رفت و مقاله دوم در ادامه و پیوستگی مقاله اول به چاپ رسید تا روشنتر باشد که ما چه گفته ایم . ببینید دوستان . ساده بگویم من هموطن شما هستم . من ایرانیم و می خواهم خدمتی برای وطنم به انجام برسانم . حالا به خاطر این خدمت تا چه اندازه باید مورد تظلم باشم . اگر شما که قاضی هستید و حکم بدست شماست این موضوع را نداند چه کسی باید بداند . قاضی در جایگاه حاکم نشسته است و اگر حکم به عدالت کند اولین پیامد مثبت حکم او متوجه جامعه  میشود . در جامعه اسلامی جایگاه قضات را رفیع میشمارند و آنان را جانشین مولا علی (ع)می دانند . حالا اندکی اصل جابجائی را بکار ببرید و خودتان را فارغ از هر اندیشه قضائی یکی از قربانیان کلاهبردار بدانید که تمام ثروت شما را به چنگ آورده و شما هم زورتان به او نمی رسد . شما چه کاری خواهید کرد . غیر از این است که شما به محکمه می روید و طرح دعوی می دهید حالا اگر نپذیرفتند چه کار دیگری خواهید کرد یا هم اگر پذیرفتند و فایده نکرد چه . حتما" آنقدر داد و بیداد می کنید که شاید صدایتان به گوش حاکم برسد . برادران، ما فقط کمک کردیم که صدای تعدادی از افراد مال باخته که هیچ پناهی غیر از دستگاه قضا ندارند به گوش حاکم برسد . همین . چقدر آزار دهنده است که عده ای از شهروندان بخش اعظمی از دسترنج خود را به امید داشتن سرپناهی تحویل یک نفر بدهند و او هم به جای خانه دار کردن آنها این پول را حیف و میل کند . شما می فرمائید به مقامات بالاتر مراجعه کنند . اولا که تعداد کمی هستند که این مسئله را بدانند و ثانیا وقتی این ذهنیت وجود دارد که در آنجا هم ره به جائی نخواهند برد خود بخود منفعل می شوند و ثالثا بعد مسافت هزار و پانصد کیلومتری تا مرکز دلیل دیگری بر عدم توانائی قشر وسیعی از مالباختگان جهت پیگیری حقوقشان به حساب می آید . مگر نه این است که تضمین امنیت مالی و جانی شهروندان بر عهده حاکم است پس وقتی تعداد شاکیان زیاد است بهتر است که حاکم را به نزد آنان فرا بخوانیم تا از نزدیک با مشکلات آنان آشنائی یابد و به درد دل آنان رسیدگی کند و خوب چه کسی باید این پل ارتباطی بین شهروندان و حاکم باشد . اعتقاد ما بر این است که رسانه ها من جمله مطبوعات بستر مناسبی برای این ارتباط هستند و یکی از انگیزه های دعوت از ریاست محترم دستگاه قضا  بر مبنای همین اعتقاد است .

 

شما نگاه کنید به همین نامه ای که اخیرا توسط شاکی ارسال شده است ملاحظه بفرمائید کمال بی دقتی یک دادستان را . چطور حکمی را که هنوز نهائی نشده است برای دادگاه ارسال می کند و آن را مستندی برای انگیزه جرم می داند . این آقا که عنوان مدعی العموم دارد و باید از حقوق عموم دفاع کند آیا از مواد و مفاد قانون بی اطلاع است و سهوا دچار چنین خطائی شده است یا که عالما و عامدا صرفا جهت منحرف ساختن نظر هیئت منصفه از موضوع اصلی همان طور که در دادگاه اتفاق افتاد  چنین ادعائی را مطرح می کند .  اینها اموراتی است که در دستگاه قضا باید اصلاح شود و اگر منتظر دست غیبی هستیم که از بیرون بیاید و اصلاح کند هرگز نخواهد شد . شما نیز مسئول هستید و بخشی از این اصلاح در دست شماست . دست مطبوعات اگر باز باشد به اصلاح سریعتر در جامعه خواهیم رسید زیرا نقش مفید مطبوعات در انعکاس مسائل اینچنینی است . در این صورت است که علاوه بر دستگاه نظارتی دولت یک دستگاه نظارتی مردمی هم وجود دارد و اگر فردی از دام اول بگریزد به سختی از دام دوم رها میشود . حالا اگر من از تضییع حقوقم در دفاع از حقوق اجتماعی که بر حسب وظیفه به انجام رسانده ام طی این مدت سخن بگویم که مثنوی هفتاد من کاغذ میشود و به همین نکته بسنده می کنم که نه دادستان بلکه هیچ مقامی اجازه نداشت در جلسه بازپرسی به پدر من توهین کند .شما می دانید پدر من کیست ؟ پدر من رعیت  بینوائی است که صبح گوسفندانش را به صحرا می برد و غروب هم آنها را به خانه بر می گرداند و آزارش بر مورچه و ملخ هم نیست ؟ زورش هم به آقای دادستان نمیرسد و پولی هم ندارد که وکیلی استخدام کند و پیگیر شکایتش بشود . حالا باید حقش پایمال بشود . باید توسط عالی ترین مقام قضائی استان مورد توهین واقع بشود . کی می خواهیم به جایگاه والای انسانی برسیم . کی می خواهیم در برابر قانون یکسان باشیم و چه زمانی جامعه مدنی ما محقق میشود . مگر ما وارث اولین تمدن جهانی نیستیم . مگر اولین اعلامیه حقوق بشری را صادر نکرده ایم پس کدام قاعده و قانون را از یاد برده ایم که امروز باید دیگران ما را دعوت به رعایت حقوق شهروندی بکنند .

سوال میشود که اگر دادستان چنین است چرا آقای شاهرودی او را به سمت دیگری منصوب نمود . اول اینکه پاسخ این سوال را باید خود آیت ا... بدهند و ثانیا همینکه وی را از مدیریت قضائی به مدیریت اداری نقل مکان دادند نشان از رویه اصلاح گرایانه رئیس قوه نسبت به دستگاه قضاست . آنچه پیداست ایشان در طول حضورشان در راس دستگاه قضا دیدگاهی اصلاح گرایانه داشته اند و در مدتی که بازداشت بودم زندانیان قدیمی از بهبود وضعیت زندانها در سالهای اخیر سخن بسیار گفتند .

موضوع دیگری که لازم است یادآوری شود همین ماده 698 قانون مجازات اسلامی است که در ابتدای آن چنین آمده است ....( هر کس به قصد اضرار به غیر ..... ) که روشن می کند باید قصد و غرض مرتکب مبنی بر اضرار به غیر ثابت شود . باید نیت مجرمانه ای در احوال متهم کشف شود و باید سودی شخصی و فردی از این اضرار حاصل شود تا متهم به آن مبادرت کند . واقعا آیا انگیزه متهم اضرار بوده است یا خیر . چه خوب بود شاکی به این مهم توجه می کرد که ما او را از غفلت در وظایفش آگاه کردیم و او را متوجه ساختیم و  فرصتی برای وی فراهم شد تا به جبران گذشته بپردازد که اگر چنین نمی شد  آن شخص کلاهبردار  همچنان با پول تعدادی از شهروندان بینوا  شامل کارگر و کارمند و پیر و جوان و یتیم صغیر و کبیر هر شبش را  می خواست با یک زن صیغه ای جدید به صبح برساند و آن وقت فردای قیامت آقای دادستان در دادگاه الهی محاکمه شود . اینها اضرار بوده است یا انتفاع . خدا را شکر که همه مسلمانیم و به معاد اعتقاد راسخ داریم .

قاضی القضات خداوند است . من بیگناهم و او می داند و شما هم تکلیف دارید که تلاش کنید و حقیقت موضوع را بدانید .اگر من نتوانسته ام دفاع خوبی ارائه کنم دلیل بر گناهکاری من نیست بلکه ابزار یک دفاع خوب را در اختیار نداشته ام . مایل بودم شهود در دادگاه حضور داشته باشند و سوالاتی از آنها داشته باشم . مایل بودم شاکی در دادگاه حضور داشته باشد و ابهاماتی را روشن کند . دوست داشتم بخشی از دفاعیاتم که جنبه حقوقی دارد توسط وکیل ارائه میشد ولی دریغ که هیچ وکیلی که بدانها مراجعه داشتم حاضر به دفاع از این پرونده نبود و اکنون مسئولیت دفاع از حقوقم را به شما قضات محترم پرونده  واگذار می کنم و برای پاسخ به هر ابهامی حاضرم . از دیوان عالی هم تشکر دارم به سبب این که اتهامات را در جمع یک ماده دیده است و به گمانم که دفاع تمام شده است و شایسته باد  که این پرونده پایان یافته باشد .

 

درود خدا و پیامبرانش بر مردمان کرمان زمین گوارا باد .

 

به تاریخ بیست و یکم فروردین ماه هزار و سیصد و هشتاد و هفت هجری خورشیدی .

 بندرعباس . دفتر نشریه گامرون


مطالب مشابه :


لایحه دفاعیه

باسمه تعالی. لایحه دفاعیه . مقدمه و گردش کار مال ( مشارکت در ساخت توسط یکی از شرکاء بین شرکای




لایحه دفاعیه

گامرون - لایحه دفاعیه - روزنوشت علی تیماس نویسنده و روزنامه نگار در هرمزگان




لایحه دفاعیه متهم در پرونده جعل و استفاده از سند مجعول

مشاوره حقوقي - لایحه دفاعیه متهم در پرونده جعل و استفاده از سند مجعول - مشاوره حقوقي و قضايي




لایحه مطالبه چک لایحه دفاعیه ترک انفاق ؛ تهدید ؛ توهین لایحه دفاعیه خیانت در امانت..لایحه دفاعیه اعت

وبسایت شخصی سيدخليل شاکری (شاکر)سردرود - لایحه مطالبه چک لایحه دفاعیه ترک انفاق ؛ تهدید




تنظیم لایحه دفاعیه برای تمامی پروندهای دادگاهی Writing a defense bill for all court cases

وکیل و مشاور حقوقی دادگستری-سلطانی - تنظیم لایحه دفاعیه برای تمامی پروندهای دادگاهی Writing a




نمونه ای از یک لایحه دفاعیه

تخصصی حقوق و فقه - نمونه ای از یک لایحه دفاعیه - جهت دسترسی سریعتر به مطلب مورد نظر از موتور




نمونه لایحه دفاعیه دعوی فسخ معامله

سيان جرقويه اصفهان - نمونه لایحه دفاعیه دعوی فسخ معامله - روستاي سيان جرقويه اصفهان




نمونه لایحه دفاعیه درخصوص ابطال سند رسمی

نمونه لایحه دفاعیه درخصوص ابطال سند رسمی. دوستان تقاضا کرده بودن که لایحه دفاعیه تو وب قرار




جریان یک پرونده کیفری ( ارتباط نامشروع)

خب روز جلسه ،لایحه دفاعیه ام را تقدیم قاضی شعبه عجب ، بنده در کدام سطراز لایحه تقدیمی




نمونه لایحه حقوقی

نمونه لایحه ریاست محترم شعبه 7 دادگاه حقوقی شهرستان سلام علیکم با احترام ابنجانبان سید مهدی




برچسب :