معماری و محیط

...در بسیاری از موارد اینها بنظر می آید باهم درآمیخته شده و قابل تمایز نیستند. در واقع با پیشرفت دلبستگی مکانی در طول زمان، احساس هویت مکانی نیز شکل می گیرد ولی تفاوت آنها در ضمیری است که به هریک از آنها مربوط می شود. بنظر می رسد هویت مکانی برسطحی از ضمیر تمرکز دارد که ایجاد دلبستگی مکانی نمی کند. بعنوان مثال ما نسبت به خانه دوران بچگی خود احساس دلبستگی فراوانی می کنیم ولی در عین حال هویت خود را در شهر پدری خود می یابیم. بعقیده برخی از کارشناسان، شهرسازان علاوه بر توجه به ارزش کاربری زمین، باید به ارزشهای احساسی، عاطفی و روانی و کلا نقش عوامل محيطي ( رنگ ، نور ، فضاي سبز و... ) بر رفتار و زندگي انسانها توجه کنند. آنها معتقدند برای انجام این امر، شهرسازان، باید روابط و دیدگاههای مختلف مردم را راجع به زمین و سایت پروژه بدانند. بعنوان مثال بازدیدکنندگانی که حالت رهگذری دارند ارزش یک محیط را در داشتن امکاناتی از قبیل ماهیگیری، دوچرخه سواری و ... می دانند در حالیکه کسانی که دلبستگی عاطفی به منطقه دارند ارزش محل را در خاطرات یا زمانی که در آنجا گذرانده اند می بینند. در عین حال دسته سومی نیز وجود دارند که برای هر دو مورد فوق ارزش قائلند. اگر شهرسازان، هر دو گروه و نیازهای آنها را درک کنند، می توانند با رعایت توازن و تعادل تصمیمات بهتری را اتخاذ نمایند. بين هر موجود زنده و پيرامون او روابطي وجود دارد که مادر زادي شکل نگرفته اند . اين روابط بيشتر اکتسابي هستند و تنها در برخي موارد است که واکنش انسان غريزي مي باشد . به اين معني که انسان بايستي در ارتباط با محيط خود مفهوم اشياء را ياد بگيرد ، جايگاه هر چيز کجاست و اينکه او در مقابل هر امري چه رفتاري بايد داشته باشد به مرور زمان و افزايش تجربيات ، شبکه عظيمي از اطلاعات ياد اندوزي شده در ذهن ما به وجود مي آيد و نهايتا قادر به شناخت تمامي اشياء مي شويم .اين شناخت به ما قدرت کنترل محيط خود را مي دهد حتي بدون آنکه در هر لحظه همه چيز مستقيما در معرض ادراک ما باشند . تا اوايل قرن هفدهم ميلادي نقاشي ها و مجسمه ها براي مکان هاي خاص آفريده مي شدند . اينکه مي توان يک تابلو را از مکاني به مکان ديگر انتقال داد انديشه اي نسبتا جديد مي باشد .

معماری غالب ساختمان ها و آپارتمان های ما به گونه یی است که با توجه به امکانات و ابزارهای محدود موجود هم می توانست به لحاظ ارتباط منطقی با محیط زیست شرایط بهتری داشته باشد. صحبت در کمبودهای فیزیکی- مثل مسائل مالی یا حتی ابزاری- نیست، اما در واقع مساله اصلی ما در ناسازگاری این تناسب به لحاظ فرهنگی است. در ميان نظريه هاي مختلف ، محيط بيشتر به عنوان عاملي تاثيرگذار بر رفتار انسان فرض مي شود. با پيشرفت دانش روانشناسي محيطي ديگر انسان و رفتار او متاثر از محيط نيست بلکه بر روند شکل گيري محيط اثر متقابل دارد. در زمينه ديدگاه هاي ارائه شده در باب تاثير محيط و معماري بر رفتار مي توان به سه ديدگاه عمده اشاره کرد:
1- جبري نگري معماري: از اين ديدگاه معماري و محيط اطراف دليل بروز رفتار در فرد خواهد بود ، اين ديدگاه از نخستين ديدگاه ها در مورد تاثير معماري بر رفتار انسان بوده است. بيشتر نظريه هاي معماري بر اين اعتقاد و اساس بوده است که محيط ساخته شده، يکي از عوامل تعيين کننده رفتار اجتماعي انسان بوده است. اين ديدگاه در گفتار آلتمن قابل مشاهده است: « محيط و رفتار آن قدر در هم تنيده شده اند که به سختي مي توان آنها را از هم تفکيک کرد . رفتار را نمي توان مستقل از رابطه دروني آن با محيط درک کرد و رفتار را بايد در بستري محيطي تعريف کرد.» اما اين ديدگاه در واقع نوعي « اعتقاد به جبريت معماري» است.

نکته اي که در روانشناسي محيطي از تاريخ 1980 ميلا دي مورد توجه قرار گرفته ، رابطه دو سويه انسان - محيط است. هر دو به نوعي بر هم تاثير گذارده و از هم متاثر مي شوند. بنابراين نمي توان صرفا وجوه کالبدي محيط را دليل بروز رفتارها در انسان دانست. بايد همواره اين نکته را مدنظر داشت که جز ويژگي هاي محيطي، عواملي متعدد در شکل گيري رفتار انسان ها در محيط هاي مختلف وجود دارد. البته ممکن است در طول تاريخ معماري به مواردي برخورد کرد که در يک محيط، آنقدر ناهنجاري اجتماعي اتفاق افتاده باشد که سرانجام مسوولا ن تصميم به تخريب آن مکان گرفته اند ، اما اين نکته هميشه صادق نيست .

2- اختياري نگري محيطي: از اين ديدگاه محيط معمولا  باعث بروز رفتار نمي شود، در اين نگرش انتخاب ماست که نقش مشخص کننده را دارد: «اختياري نگري محيطي، محيط را تنها تعيين کننده رفتار نمي داند، بلکه آن را زمينه اي براي وقوع رفتار مي داند .

3- احتمالي نگري محيطي: اين نگرش حد وسطي از دو ديدگاه قبل است، اين ديدگاه در واقع حد وسط ديدگاه هاي جبري نگري و اختياري نگري است. در اين ديدگاه فرض بر اين است که: «هر ارگانيسمي در هر موقعيت محيطي ممکن است پاسخ هاي گوناگوني برگزيند.» البته هر رفتاري واجد درجه اي از احتمال است که اين درجات احتمال ناشي از تاثير عوامل غيرمعماري  و هم  ناشي از تاثير عوامل معماري و طراحي است. با اين فرض مي توان بروز بعضي از رفتارها را در برخي از محيط ها محتمل تر دانست .

افراد در مقابل کلمه محيط کالبدي، از واژه محيط فرهنگي نيز نام مي برند. اين ناميدن اشاره به کافي نبودن جنبه کالبدي محيط براي افراد دارد. لنگ اعتقاد دارد: «زندگي انسان در محيط فرهنگي جريان دارد» محيط هاي ساخته شده، بخشي از محيط هاي فرهنگي، زميني يا جغرافيايي است در واقع مجموعه اي از انطباق پذيري ها را شامل مي شود که انسان با آن محيط ها ايجاد مي کند .

محيط معماري را مي توان به اين شکل تعريف کرد: « محيط شامل مجموعه اي قرارگاه هاي رفتاري است که درون يکديگر قرار گرفته و با هم فصول مشترکي دارند.» عناصر اصلي اين قرارگاه هاي رفتاري، يک الگوي شاخص رفتار و يک محيط فيزيکي مي باشد. اين نظر شباهت با ديدگاه کريستوفر الکساندر دارد .

الکساندر  پس از اشاره به «کيفيتي بي نام» که موجب زنده ماندن بناها و شهرها مي شود چنين عنوان مي دارد که: «براي تعريف اين کيفيت در بناها و شهرها، بايد کار را با درک اين مطالب شروع کنيم که هويت هر فضا از تکرار مستمر الگوهاي خاصي از رويدادها در آن مکان حاصل مي شود .

 اثر محيط :   به شکل ضمني هر آنچه در اطراف ما است محيط خوانده مي شود ( چه ساخته شده چه طبيعي). با اين وجود تعريف ما از محيط بسته به نوع برداشت و استفاده ما از محيط متفاوت خواهد بود : « جغرافي دانان ، زمين و آب و هوا ، روان شناسان مردم و شخصيت فردي آنها ، جامعه شناسان سازمان هاي اجتماعي و فرآيندها و معماران ، ساختمان ها و محيط هاي باز و منظر را محيط تعريف مي کنند . »

بسياري از عوامل غيرفيزيکي موجود در محيط مي توانند محيط را متاثر کنند. محيط هاي طبيعي اغلب به عنوان عواملي که از فشار روحي مي کاهند در نظر گرفته مي شوند اما گاهي در شمار موارد استرس زا قرار مي گيرند. محيط را مي توان به طرق مختلف برحسب موارد گوناگون دسته بندي کرد. از جمله دسته بندي هايي که در مورد محيط انجام شده تقسيم بندي جان لنگ است وي محيط را در زير گروه هاي محيط کالبدي، محيط اجتماعي، محيط روانشناختي و محيط رفتاري تقسيم بندي مي کند :

محيط کالبدي شامل محيط هاي زميني و جغرافيايي، محيط اجتماعي شامل نهادهاي متشکل از افراد و گروه ها، محيط روانشناختي شامل تصاوير ذهني مردم و محيط رفتاري مجموعه عواملي است که فرد به آن واکنش نشان مي دهد . به یـقـیـن روابـط بین انـسان و محیط دو طرفه است زیرا انسان در دامـان او پـرورش می یابد و بنابر تقدیر الهی، تغییر آن در یدِ انسان است. طی بیست سال اخیر رشته روانشناسی نیز مانند دیگر رشته های علمی به این پدیده یعنی تاثیر انسان بر محیط و تاثیر متقابل محیط بر انسان  بی توجه نمانده و به یافته های علمی چشمگیری دست یافته است. از آنجائيکه تشخيص رنگ و شدت نور از مهمترين عوامل در ادراک بينايي انسان ها هستند لذا به نقش و جايگاه اين عوامل و تاثير آن بر معماري و رفتار و زندگي انسانها در عصر جديد خواهيم پرداخت :

رنگ :     خـانه ها و خـانواده های کوچـک امـا چـسـبیده به هم! انـسان را به یـاد لـوح فـشرده ای می اندازد که هزاران کتاب را در خود فشرده و جای داده است. دنیای امروز همه چیز را کوچک می کند حتی محیط زندگی خویش را!

در چنین حالتی، رنگ، رنگی دوباره می گیرد. رنگ این توانایی را دارد که کوچک را بزرگ نشان دهد و بزرگ را کوچک. ساده را پیچیده کند و پیچیده را ساده. اعجاز رنگ تنها در استفاده صحیح از آن مفید است و بس .

ساختمان بزرگتر  همواره  زيباتر است از ساختمان کوچکتر ، بزرگ بهتر مي تواند معناي زيبايي ( حضور حقيقت ) را بيان کند از سوي ديگر معماري با عظمت ، فراتر از هر معماري تضعيف شده اي بهتر مي تواند عرصه و محل حضور ايدئال – حقيقت متا فيزيکي باشد و نيز به سبب همين ويژگي عظمت است که معماري مي توانست بدون القاء حس تزلزل بر محيط قرار گيرد . عظمت محيط و عظمت حقيقت خود عاملي هستند که عظمت معماري کلاسيک را رقم مي زنند .

رنگ این توانایی را دارد که فرد را شاداب کند یا غمگین. هر رنگ، دارای سه بعد دیداری مستقلا تغییرپذیر است: فام، درخشندگی و پرمایگی.

فام، جایگاه آن را در سلسله ی رنگی معادل با نور طول موج های مختلف در طیف مرئی مشخص می کنند. قرمز، زرد و آبی، فام های اولیه است که سازنده ی دیگر فام های هستند. فام های ثانویه عبارتند از: بنفش، سبز و نارنجی. این فام ها از اختلاط مساوی فام های اولیه به دست می آید.

رنگ های درخشان، به تنهایی جذاب است. بنابراین بکارگیری رنگ های درخشان، باعث می شود که فردِ خسته و ملول، از ملالت بیرون آمده و کمی طعم شادابی را بچشد.

هر چه رنگ پرمایه تر باشد، قادر است هیجان را بیشتر کند. گرچه این امر به خودی خود مثبت نیست بلکه می تواند منفی هم باشد، بخصوص اینکه رنگ خانه باید حس آرامش را بدهد یا نه اینکه بر هیجانات روزمره فرد بیفزاید.

مناظری که فاصله اشیاء در آن زیاد است، همیشه از لحاظ رنگ سردتر بنظر می رسند، زیرا که در عمق هوا قرار دارند. پس کنتراست سرد و گرم وسیله مهمی است که اثرات پرسپکتیو و حجمی را نشان می دهد. اگرچه باید توجه نمود که بی ربط بودن شکل با رنگ از خاصیت شکل و رنگ می کاهد. بنابراین بازی رنگ باید حساب شده باشد نه امری صرفاً سلیقه ای.

 رنـگ در دو مـکان خـود را نـشـان می دهد:

1. مکان های ثـابت نظیر دیوار و سـقف

2. مکان های غیر ثابت یعنی دکوراسیون

 دیوار و سقف همیشه هست و خواهد بود که اگر نباشد ساختمانی نیست. اما دکوراسیون می تواند باشد یا نباشد، تغییر می کند و تحول می یابد. ممکن است نسل های متمادی در یک خانه زندگی کنند که احتمالا هر نسل چند بار دکوراسیون خانه ی خود را عوض می کند. بنابراین رنگی که روی دیوار است مهم تر است از رنگ وسایل، بنابراین جای احتیاط بیشتری را می طلبد. به این نکته نیز باید توجه نمود که افزون بودن اهمیت رنگ در مکان های ثابت به این معنا نیست که رنگ مکان ثابت به گونه ای باشد و رنگ وسایل به گونه ای دیگر. بلکه این دو رنگ باید هماهنگ باشد. برای این منظور می توان از رنگ های مکمل یا متضادی سود جست که هماهنگی کاملی ایجاد کند. سفید جذاب ترین رنگ موجود است. فضا را بزرگ جلوه داده و روشن می کند. بنابراین در خانه های کوچک امروزی، رنگ سفید، جایگاهی ویژه دارد و باید سود بسیاری از آن جست. البته باید گفت که این تأثیر تنها در برابر نور کافی است. به عبارت دیگر، در یک اتاق تاریک، سفید، خاکستری دیده می شود که این امر چنگی به دل نمی زند.

رنگ های خنثی نظیر کرم رنگ هایی هستند که از سفید بسیار بهره برده اما جزو رنگ های اولیه و ثانویه نیستند. این رنگ ها کاربردی بوده و می تواند کنار دیگر رنگ ها قرار گیرد بدون آنکه آسیبی بدان وارد کند. رنگ ها مانند شمشیر دو لبه هستند. به عنوان مثال، رنگ گرم در جایی که تابش شدید و مستقیم وجود دارد، باعث می شود که ساختمان بیش از حد نیاز گرم شود. بنابراین باید به محیطی که رنگ بکار می رود توجه کافی نمود.

نور :  تنها راه مشاهده اشیا، نور است. بنابراین پرداختن به مبحث نور در معماری به معنای پرداختن به مبحث چگونه دیدن است. نور است که مفهوم روشنایی، تاریکی، رنگ و زیبایی و زشتیِ بصری را شکل داده است. نور اثری خاص و مهم را در معماری ایفا می کند تا آنجا که تیغه بندی یک خانه باید بر اساس نور باشد. در حالت ایده آل این نور است که مشخص می کند مکان های عمومی و خصوصی در کجای خانه قرار گیرند.

نور نشانه ی حرکت و تلاش است چرا که خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:

" او شکافنده صبح است وشب را مایه آرامش و و خورشید و ماه را وسیله حساب قرار داده است، این اندازه گیری خداوند توانای دانا است "  *

 * فَالِقُ الإصبَاحِ و جَعَلَ الَّیلَ سَکَنا و الشَّمسَ و القَمَرَ حُسبَانا ذَلِکَ تَقدِیرُ العَزِیزِ العَلِیمِ - سوره مبارکه انعام آيه 96

  بنابراین باید مناطق روشن خانه اختصاص به کارهایی داشته باشد که در آن حرکت و تلاش بیشتری صورت می گیرد نظیر اتاق کار و آشپرخانه؛ طبعاً مناطق تاریک تر نیز برای مکان هایی اختصاص می یابند که محل آرامش و سکون است نظیر اتاق خواب.

اتاق مطالعه، محلی است که هم نیاز به آرامش دارد و هم نور! به نظر می رسد که در خانه، اتاق مطالعه باید در مناطق تاریک تر قرار گیرد زیرا، نورِ مطالعه تنها برای روشن کردن محدوده کتاب کافی است که این امر به دستِ چراغ های مطالعه حل می شود. بیشترِ اماکن خصوصی محلی است که نیاز به آرامش و سکون دارد و برعکس بیشتر اماکن عمومی نیاز به حرکت دارد و معمولا عمومی بودن مترادف است با متحرک بودن.

رنگ، معجزه طبیعت است زیرا قادر است واقعیات را در پرده ای از خیال قرار دهد. فردی که در اتاقی کوچک و سرد قرار گرفته است واقعیت کوچک و سرد بودن را می فهمد اما اگر از رنگی مناسب در اتاق استفاده شود، توهم بزرگ و گرم بودن اتاق به وی القا می شود و او اتاق را بزرگ تر و گرم تر از پیش می بیند.

اما رنگ مولود نور است. رنگ ها از تجزیه رنگ سفید به وجود می آید و بدون نور نیز دیده نمی شود. اصولا بدون نور چیزی به عنوان رنگ واقعیت ندارد، پس قدرت اعجاز رنگ به میزان و کیفیت نور وابسته است. هر چه نور بیشتر و طبیعی تر باشد ما نیاز کمتری به نورهای مصنوعی و رنگ های گرم داریم.

برای استفاده از نور طبیعی، قوانین عمومی وجود دارد که با مراجعه بدان، می توان از نور بهترین استفاده را کرد.

 اتاق رو به شمال: این اتاق، در معرض مستقیم تابش قرار ندارد و نور سرد و زیادی احساس می شود. این اتاق ها محل مناسبی برای مطالعه است.

 اتاق رو به جنوب: در طول روز، نور گرمی به اتاق می تابد. البته شدت آن به فصل های سال و زاویه تابش خورشید وابستگی دارد. از آنجا که نور، چراغ سبزِ تحرک است بهتر است که بیشترین فعالیت های خانه نظیر آشپزخانه در این اتاق ها قرار گیرد.

 اتاق رو به شرق: صبح ها نور زیادی دریافت می کند اما پس از چند ساعت سایه های بلند و طولانی مدت حاکم خواهد شد.

 اتاق رو به غرب: نور خوبی دارد، منتها اگر وسایل خانه زیاد باشد، عصر، سایه های بلندی در اتاق ایجاد می شود.

 پرداختن به نور طبیعی شاملِ پرداختن به چگونگی ورود آن به خانه است. پنجره، درِ نور است. طبيعتا پنجره ای که بزرگ است خانه را روشن تر نشان می دهد اما این همه ی قصه ی پنجره نیست. ابعاد پنجره باید متناسب با مکان مورد نظر باشد. قطعاً یک مکان عمومی نیاز بیشتری به پنجره بزرگ دارد تا یک مکان خصوصی.

 فیـلتر نور ، پرده یا کـرکره ای است که پـنجره را می پـوشـاند. به وسـیله پرده یا کرکره می توان نور را تنظیم کرد و یا با آن به بازی پرداخت. نمی توان برای همه پنجره ها سلیقه ی محض را بکار برد. به عنوان مثال، در جایی که نور کافی نیست نباید از پرده ی ضخیم استفاده کرد. در جایی که نیاز به حداکثر نور است پرده ی نازک مفیدتر است.

 باید بخاطر داشت که نور طبیعی چندان در کنترل ما نیست، نور طبیعی برای روشن و تاریک کردن حدی دارد و ما تنها قادریم از حداکثر توانایی آن استفاده کنیم نه اینکه بر توانایی او بیفزاییم. در اینجا بحث نور مصنوعی پیش می آید، چیزی که توانسته شب را روشن تر از روز کند.

گرچه می توان بوسیله رنگ ها، نور طبیعی را روشن تر جلوه داد اما قطعا رنگ، یک مکمل است و در جایی که تاریکی زیادی وجود دارد، بحث رنگ بی فایده است. اما نور مصنوعی خود یک اصل است. بی نیاز از نور طبیعی است و گاهی این نور مصنوعی است که محور روشنایی قرار می گیرد نه نور طبیعی. نور مصنوعی علی رغم صرف انرژی، تنوع مختلفی را در رنگ ها ایجاد می کند. بگونه ای که می توان در روز بر روی دیوار، رنگی متفاوت از شبش داشت.

نور مصنوعی علی رغم فوایدش، ضررهایی هم دارد. اگر از نورهای نامناسب استفاده شود انسان را دچار ناراحتی های بدنی و تأثیرات روحی از قبیل سردرد، ناراحتی چشمی، تاریکی آشپزخانه و ندیدن کاری که در حال انجام آن هستید، می شوید .

 فضاهای خصوصی و عمومی :  بی گمان، انسان دو وجه درونی و بیرونی دارد. درون، فرد را می سازد و بیرون نشانش می دهد. هر فرد نیاز دارد که محلی خاص برای او باشد تا بتواند با خود خلوت کند و به کارهای شخصی خود نظیر تفکر، مطالعه، استراحت و... بپردازد. محیطی که حکایت از گرمی و جذابیت کند روح را شاداب و رفتار را صمیمانه می کند، برعکس، اگر محیطی سرد و خشک باشد، روح و رفتار را سرد و بی نشان از زندگی می کند.

انکار نمی توان کرد که ساختمان ها جزیی از محیط اند و حتی در محیط های شهری بخش اعظم محیط را دربرمی گیرند. بنابراین باید روی این جزِ ویژه دقت فراوانی کرد. بر این اساس معمار باید از انسان، محیط و روابط بین آن دو، آگاهی فراوانی داشته باشد تا بتواند اثری نیکو خلق کند.

اساس خانه برای تأمین آرامش افراد است و از آنجا که برخی از آرامش ها تنها در خلوت کسب می شود باید قسمت هایی از خانه برای فضای خصوصی افراد اختصاص یابد.

 • اتاق خواب: برای تأمین آرامش افراد، بهترین و جمع و جورترین محل است. یک تخت خواب، قفسه کتاب، میز تحریر و کمد لباس نمای کلی آن است. چیدمان صحیحِ این وسایل اصلی، کمک می کند تا از حداکثر فضای خالیِ اتاق بهره ببریم. هرچه وسایل و اثاثیه بهتر چیده شود آرامش بهتری به افراد داده می شود.

چیدن وسایل اضافی که روی هم انباشته می شوند نمایی زشت به اتاق می دهد. دیدن وسایلی بهم ریخته که در جای صحیح خود قرار نگرفته است در ذهن ما اثر می گذارد و قسمتی از افکار روزانه ما را اشغال می کند. استفاده ی حداقل از وسایل در اتاق خواب، یعنی تماس کمتر با وسایل و کسب آرامش بیشتر. بنابراین برای کسب هر چه بیشتر آرامش لازم است که از تعداد وسایل بکاهیم.

در چنین مکانی، عمده ی نورپردازی به عهده نور مصنوعی خواهد بود زیرا اولاً بهترین مکان های نورگیر به مکان های پرتحرک اختصاص می یابد، ثانیاً مهم است که در چنین فضایی نور قابل تنظیم باشد؛ زیرا شخص برای مطالعه در اتاق خواب به نور کافی و برای خواب به تاریکی کافی نیاز دارد. اگر دو یا چند نفر در یک اتاق خواب بسر می برند بهتر است که چراغ مطالعه یا آباژور تهیه شود تا نور آن دیگران را اذیت نکند.

 • آشپزخانه: پرتحرک ترین قسمت خانه است. با آنکه معمولاً یک نفر - خانم خانه- در آن بسر می برد اما بیشترین فعالیت ها در آنجا رخ می دهد. طبیعی است که این مکان از نورگیرترین قسمت های خانه باشد. باید به مادران فداکاری که بیشترِ لحظات خود را در این مکان می بینند کمک کرد تا کارهای روزانه اثر زیادی بر اعصاب و روان آنان نگذارد.

آشپزخانه باید از رنگ های خوبی بهره ببرد تا روان فرد را شاداب نگه دارد. نمی توان گفت که چه رنگی بهتر است زیرا همانطور که در مبحث رنگ بیان شد رنگ ها در جاهای مختلف و در زیر نورهای مختلف، اثرات متفاوتی دارند. به صورت کلی می توان گفت که رنگ آشپزخانه نباید زیاد گرم باشد زیرا رنگ گرم همراه نور زیاد، هیجانات فرد را بالا می برد همچنین نباید از رنگ بسیار سرد استفاده کرد زیرا حس سردی و ناراحتی را در فرد ایجاد می کند.

حتماً می دانید که مورچه از طریق لعاب دهان خویش، پیام های خود را به دیگران منتقل می کند. اکنون باید به این نکته توجه کرد که هر آنچه که بر روان مادر می گذرد از طریق رابطه و غذایی که درست می کند به ما هم منتقل می شود بنابراین تمیزی و شادابی آشپزخانه تنها مربوط به مادر نیست بلکه بر کل اعضای خانواده اثر می گذارد. این رابطه برای تمام قسمت های خانه وجود دارد اما می توان گفت که در آشپزخانه بخاطر فعالیت بسیار، اثر بیشتری دارد. می توان به قرار دادن یک میز دو طبقه متناسب با فضای آشـپزخانه که در وسط قرار می گیرد در فضای آشپزخانه بهینه سازی خوبی کرد. بدین طریق که دورتادور میز کشو و کابینت باشد و وسایل در آن قرار گیرد. کابینتی که کنار دیوار قرار می گیرد تنها از یک سو قابل استفاده است اما میز وسط در حکم دو ردیف کابینت است. با یک رومیزی زیبا هم آن میز به یک میز غذاخوری تبدیل می شود.

• پذیرایی: محلی است عمومی بنابراین به نور کافی نیاز دارد. نور طبیعی و مصنوعی وظیفه روشن کردن فضا را دارند اما نور مصنوعی در این محل بخصوص می تواند کار دیگری نیز انجام دهد و آن ایجاد سایه روشن و رنگ های متفاوت است تا فضای پذیرایی متنوع شود. البته افراط در تنوع نوعی دل زدگی ایجاد خواهد کرد.

تحرک بیشتر محیط بیشتری را می طلبد، بنابراین باید پذیرایی و آشپزخانه بزرگ تر از اتاق خواب باشند. هر چه محیط کوچک تر باشد.

 • نشیمن: با کوچک شدن خانه، برخی از قسمت های خانه مانند نشیمن یا حذف می شوند یا ادغام می شوند. نشیمن می تواند در دو محل قرار گیرد: 1. آشپزخانه، 2. پذیرایی.

نشیمن محل خصوصی برای کل خانواده است و بنابراین بهتر است که آن را وارد آشپزخانه کنیم. زیرا آشپزخانه هم خصوصی است و هم عمومی، اما پذیرایی صرفا عمومی است.

اما اگر نشیمن یک محل جدا باشد باید توجه کرد که بیشترین بار عاطفی خانه در همان محل می چرخد، بنابراین باید از رنگ های عاطفی سود جست.

 فضای سبز :   در داخل ساختمان ها بهتر است از گل هایی استفاده کرد که در کمترین مکان، بیشترین نتیجه را بدهند. قرار دادن گلی که طراوت چندانی ندارد و شرایط نگه داریش سخت است مناسب ساختمان نیست، بلکه باید گل، طراوت فراوانی داشته و نگه داریش آسان باشد. اگر گل نیاز به گلدان بزرگ داشته باشد فقط فضایی اضافی را اشغال کرده است در حالی که گلدانِ بزرگ خاصیت چندانی ندارد.

حیاط، بهترین و ایده آل ترین محل برای فضای سبز است. بهتر است که قبل از کاشت گل و درخت، به ترکیب رنگی که در آینده به وجود می آید توجه کرد. فضای سبزی که در حیاط به وجود می آید اگرچه تاوان فضای سبزِ از دست رفته نیست اما می تواند مرهمی بر این زخم باشد. بنابراین باید از درخت هایی سود جست که فضایی در هم تنیده را تشکیل دهند تا حس بزرگ بودنِ فضای سبز را القا کنند.

می توان کنار باغچه محلی را برای نشستن تعبیه کرد تا فضای دل انگیزی را برای افراد پدید آورد. همچنین اگر خانه ویلایی است این باغچه و صندلی های کنار آن می تواند در حکم نشیمنِ فصلی خانه باشد.

در شهرهاي بزرگ و خانه هاي آپارتماني توسعه فضاي سبز عمودي از مهم‌ترين دستاوردهاي شهرسازي براي كاهش آلودگي و دماي هوا است. خانه‌هاي اروپايي با استفاده از بام‌هاي گلكاري شده سالانه حدود 100‌ميليون دلار در مصرف انرژي صرفه‌جويي مي‌كنند. در كشورهاي اروپايي بسياري از شهروندان به طور تجربي دريافته اند كه گلكاري در بام خانه‌هايشان موجب كاهش حرارت و دما به ويژه در تابستان مي‌شود. در طول اين فصل درجه حرارت سقف خانه‌هاي اروپايي اغلب تا 140درجه فارنهايت افزايش مي‌يابد، اما استفاده از فضاي سبز عمودي روي بام‌ها اين ميزان گرما ذرات معلق در هوا را به گردش در مي‌آورد. بررسي‌ها نشان مي‌دهد سقف خانه‌هاي كه گلكاري شده‌اند بيشتر از 77 درجه فارنهايت گرما جذب نمي‌كنند و به همين دليل در كاهش آلودگي هوا و ميزان مصرف انرژي موثرند.كارشناسان معتقدند چنانچه سقف تمام خانه‌ها گلكاري شوند درجه حرارت كل شهر كاهش خواهد يافت. همچنين آنها مي‌گويند اگر سقف خانه‌هاي يك طبقه گلكاري شوند از هزينه خنك كردن آنها بين 20 تا 30‌درصد كاسته مي‌شود. مطالعه اخير گروه مشاوران طراحي و ستون (آمريكا) درباره شهر شيكاگو نشان داد كه با ايجاد فضاهاي سبز در پشت بام خانه‌ها سالانه حدود 100‌ميليون دلار در مصرف انرژي صرفه‌جويي مي‌شود. بام‌هاي سبز منفعت‌هاي زيست محيطي بسيار دارند. اين بام‌ها همچنين مي‌توانند آلاينده‌ها را جذب و فيلتر كنند و در نهايت بين 50 تا 70‌درصد آب موجود در آلودگي هوا را در خود نگه دارند. اين شيوه باعث كاهش آب موجود در آلاينده‌ها و كاهش خطر افزايش آن مي‌شود. فن‌آوري ايجاد بام‌هاي سبز به جايگزين كردن شيوه‌هاي نوين در مقابل ساخت بام‌هاي سنتي كمك كرد. در اين روش يك سطح بازدارنده آب در قسمت بالاي سقف مقاوم نصب مي‌شود كه اين سطح زهكشي شده به عنوان حايلي ميان قسمت گلكاري شده و قسمت زيرين بام عمل مي‌كند. بام‌هاي سبز همچنين قابليت كاهش آلودگي صوتي را از طريق جذب امواج صوتي دارند كه اين كاركرد آنها را به ابزاري مفيد براي بهبود محيط زيست تبديل كرده است. طرح ايجاد بام‌هاي سبز نخستين بار در آمريكا و كانادا مطرح شد. اما اين طرح در آلمان، فرانسه، اتريش، نروژ ،سوئيس و ساير كشورهاي اروپاي بيشتر معمول است. البته در شمال آمريكا و در شهرهاي مثل تورنتو و شيكاگو طرح‌هاي ايجاد بام‌هاي سبز بر ساختمان‌هاي چند طبقه به اجرا در آمده است .

بر کسی پوشیده نیست که زندگی شهری اکنونِ ما از طبیعت جدا شده است. نیاز به آمار و ارقام نیست که این امر روشن تر از خورشید است. اکنون که ما طبیعت را نابود می کنیم تا شهری بنا کنیم خوب است که قسمت هایی از طبیعت را به ساختمان خود دعوت کنیم.

 • پذیرایی: محلی است عمومی بنابراین به نور کافی نیاز دارد. نور طبیعی و مصنوعی وظیفه روشن کردن فضا را دارند اما نور مصنوعی در این محل بخصوص می تواند کار دیگری نیز انجام دهد و آن ایجاد سایه روشن و رنگ های متفاوت است تا فضای پذیرایی متنوع شود. البته افراط در تنوع نوعی دل زدگی ایجاد خواهد کرد.

تحرک بیشتر محیط بیشتری را می طلبد، بنابراین باید پذیرایی و آشپزخانه بزرگ تر از اتاق خواب باشند. هر چه محیط کوچک تر باشد.

 وسایل و دکور :    وسایل گرچه روح ندارند اما ما را تحت تأثیر قرار می دهند، بنابراین چیدمان آن مهم است. انباشتگی وسایل نوعی هرج و مرج ذهنی ایجاد می کند. رنگ و زیبایی آن نیز هرچقدر زیبا باشد اگر با رنگ دیوار و میزان نورگیری خانه متناسب نباشد، زیبایی خود را از دست می دهد. بنابراین به هنگام انتخاب دکوراسیون خانه باید به عوامل محیطیِ خانه نیز توجه کرد.

باید هر وسیله ای در جای خود قرار گیرد. به عنوان مثال، قرار دادن رایانه در اتاق خـواب به معنای به هم زدن فضای حـاکـم بر آن اسـت. همـچنان که کسی قابـلمه را در پـذیرایی نمی گـذارد، نمی توان رایانه را در اتاق خواب گذارد اما نکته ای وجود دارد که این مهم را میسر نمی کند و آن کوچک شدن خانه هاست.

و نهايت اينکه ارزيابي يک مسکن به خصوص در آپارتمان سازي تنها وابسته به فرم ظاهري ، مصالح ، رنگ و عوامل مانند آن نيست ، بلکه در اين ارزيابي تاثير کلي دارد . کسي که مي خواهد در مکاني سکونت نمايد ، بايستي بتواند به راحتي محيط اطراف خود را تجربه کند . يعني محيط بايستي با هويت او هماهنگ باشد . براي رسيدن به اين هدف بايستي از يک سو تنوع فضاها را در نظر داشت تا از اين طريق گوناگوني تجربيات امکان پذير گردد و از سوي ديگر لازم است در نسبت بين فضاهاي خصوصي ، نيمه عمومي و عمومي دقت فراواني داشت . بيشترين آثار منفي رواني روي افراد ، نتيجه کمبود امکان تماس غير اجباري بين آنان و يا به عکس زياد بودن تماس هاي نا خواسته ولي گريزناپذيراند . اين نقصي است که بيشتر نتيجه مستقيم اشتباهات طراحان ساختمان ها است .

معماري نه تنها در واقعيت متصل به محيط است بلکه در دنياي خاطرات ما نيز چنين است . به اين ترتيب روشن مي شود که نقش محيط در ادراک معماري تا چه حد موثر است و چرا در نظر داشتن محيط هنگام طرح يک ساختمان ، اجتناب نا پذير است . ماريوبوتا  (Mario botta )  ارتباط بين يک ساختمان با پيرامون خود را چنين شرح مي دهد : " هر اثر معماري داراي محيط ويژه مربوط به خود است ، به بياني ساده تر پيرامون اين محيط ويژه را مي توان بستر ساختمان ناميد . ارتباط بين معماري و بستر آن ارتباطي نقش گرفته از يک تاثير پذيري متقابل است . مي توان گفت که اين بستر و معماري آن در تماس دو جانبه و هميشگي هستند و همواره با هم در ارتباط اند .

يک گروه پژوهشي در دانشگاه اشتوتگارت به رياست يورگن يوديکه (jurgen joedecke ) در آزمايشي ، تجربه ادراکي از اثر محيط بر ساختمان و معماري را تحليل علمي نموده و به نتايج زير دست يافته است:

الف : محيط بر تجربه ادراک يک ساختمان اثري چشمگير دارد . ادراک بيننده از دو ساختمان کاملا مشابه در دو محيط متفاوت تغيير مي کند. پس نتيجه گرفته مي شود که تجربه درک يک ساختمان را نمي توان منحصرا در ارتباط با نفس ساختمان ، بلکه بايستي محيط را نيز جزيي از آن به حساب آورد .

ب : هر چه يک ساختمان متعارف تر ( جا افتاده تر ) باشد ، اثر محيط در ادراک آن کمتر مي باشد و عکس آن نيز صادق است .

 منابع :

 ١. به نقل از تاريخ شمسی نشر 28/04/1387 – مصطفي شاکري

 2. روانشناسی محیط و معماری منظر  سولماز مصباح  كارشناسی ارشد معماری منظر از دانشگاه تهران

 3. ن.ک آشنایی با فرم و فضا در معماری، دکتر رضا شاطریان، صص 3-342.

 4. زيبايي شناسي در معماري ، يورگ کورت گروتر ، ترجمه دکتر جهانشاه پاکزاد ، مهندس عبدالرضا همايون

 5. ن.ک آشنایی با فرم و فضا در معماری، دکتر رضا شاطریان، صص 362- 360.

6- معماري، محيط و استرس  نويسنده : دکتر سيدحميد آتش پور* عضو هيات علميدانشگاه آزاد اسلا مي خوراسگان 


مطالب مشابه :


قالب و فرم كلی یك مقاله پژوهشی

عنوان. عنوان مقاله باید متناسب با موضوع، اهداف و نتایج پژوهش باشد و بتواند موضوع پژوهش را به طور خلاصه برای خواننده ارائه كند.شامل كلمات یا عبارات اضافه نباشد و




دکتر سام آرایه ای بر سیمای ستارگان علم و دانش

-رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس از سال 85 تا کنون (ارتقای واحد چالوس به جامع به عنوان ... سما به خاطر راه اندازی مجتمع فرهنگی،آموزشی و رفاهی سما در شهرستان چالوس.




تصویری از عشق

مدیریت پژوهشی دانشكده سما واحد چالوس - تصویری از عشق - مهندس حسین اکبرپور کلان کلایه - مدیریت پژوهشی دانشكده سما واحد چالوس.




ارائه 510 مقاله توسط اساتید دانشگاه آزاد اسلامی چالوس در مجلات ISI

24 دسامبر 2013 ... به مناسبت هفته پژوهش دکتر مرتضی سام دلیری رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس به فعالیتهای پژوهشی این واحد دانشگاهی اشاره کرد و گفت: این




برگزاری هفته پژوهش و فناوری غرب استان در دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس

16 دسامبر 2013 ... چهاردهمین دوره هفته پژوهش با عظمت و شکوه خاصی در سالن مرحوم دکتر سید محمد کمال دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس با مراسم افتتاحیه آغاز شد در این




معاون هماهنگی دانشگاه آزاد اسلامی استان مازندران

عضو هیات تحریریه فصلنامه علمی- تخصصی پژوهش های برنامه ریزی درسی و آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس. موفقیت های علمی. - استاد برتر دانشگاه آزاد اسلامی




دومین جلسه شورای رؤسای واحد ها و مراکز آموزشی منطقه 3 سال 92 در دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس برگزا

24 آگوست 2013 ... دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس 5 دانشکده مصوب و 2 دانشکده در حال تأسیس داریم و از نظر فرهنگی مانند سایر واحد های منطقه 3 وضعیت خوبی داریم که در




تحليلي بر انتخاب رنگ مناسب دكوراسيون منزل

مدیریت پژوهشی دانشكده سما واحد چالوس - تحليلي بر انتخاب رنگ مناسب دكوراسيون منزل - مهندس حسین اکبرپور کلان کلایه - مدیریت پژوهشی دانشكده سما واحد چالوس.




معماری و محیط

مدیریت پژوهشی دانشكده سما واحد چالوس - معماری و محیط - مهندس حسین اکبرپور کلان کلایه - مدیریت پژوهشی دانشكده سما واحد چالوس.




شرایط انتقالی و مهمان گرفتن دانشجویان دانشگاه آزاد

7 فوریه 2010 ... دانشگاه آزاد اسلامی بویین زهرا - شرایط انتقالی و مهمان گرفتن دانشجویان ... گروه ٤ بندر عباس - نجف آباد - نوشهر و چالوس - اراك - اردبيل - اروميه - اهواز




برچسب :