پاسخ به يك سوال فلسفي

هرمنوتیک به چه معنا است، و در چه حوزه هایی مطرح میشود؟

جواب:الف) واژه شناسی هرمنوتیک:
واژة «هرمونوتیک» از یونان باستان به طور متفرق تداول و رواج داشته است. ارسطو از این لفظ برای نامگذاری بخشی از کتاب ارغنون که در باب منطق قضایا است، استفاده کرده و آن قسمت را «پاری ارمنیاس» به معنای «در باب تفسیر» نامید. وی در این اثر بیان نمود که قضیهچگونه باید تشکیل شود تا نتیجه درست به دست آید
.
هرمنوتیک واژة یونانی است و بهمعنی «هنر تفسیر» یا «تفسیر متن» می‌باشد. گاهی گفته می‌شود این واژه از نظر ریشهلغوی با «هرمس» پیام رسان خدایان بی ارتباط نیست. در حقیقت مفسر، کار هرمس را انجاممی‌دهد و می کوشد تا هرمس گونه معنای سخن را کشف کند، همان گونه که هرمس پیام آور ومفسر پیام خدایان بود. پیام خدا را که برای عموم قابل فهم نبود، قابل فهم می‌کرد وبرای مردم توضیح می‌داد
.
ب) تعریف هر منوتیک: هرمنوتیک «هنر دست یابی به فهمکامل و تام عبارت های گفتاری و نوشتاری است». یعنی هر منوتیک علم به قواعدی است کهبا دانستن و به کار تبیین آن مراد واقعی مؤلف کتاب یا گویندة سخن معلوم می‌شود
.
اصطلاح هرمنوتیک به عنوان شاخه ای از دانش تا عصر رنسانس یعنی قرن شانزدهممیلادی هنوز تحقق خارجی نیافته بود. تا قرن هفدهم میلادی بحث یا گفتار منظم ومرتبطی را سراغ نداریم که شاختة خاصی از دانش را تشکیل دهد و نام هرمنوتیک بر آننهاده شده باشد. معمولاً «دان هاور» را نخستین کسی می دانند که این واژه را برایشناساندن گونه ای از دانش استفاده کرد. وی در سال 1654 میلادی از این کلمه در عنوانکتابش مدد گرفت
.
هرمنوتیک به عنوان یک روش از تأویل متون مقدس (تورات و انجیل» آغاز شد. در دوران قبل از پیدایش صنعت چاپ زمانی که کتاب مقدس (انجیل و تورات) بهشکل دست نویس تهیه می شد، در جهت یافتن نسخه اصل و معتبر آن و رفع اشتباهان ناسخانبه کار می رفته است. در عصر رنسانس پروتستان ها با زیر سؤال بردن تفسیر رسمی کلیسایکاتولیک از کتاب مقدس، با توسعه در معنای تفسیر و یافتن اصول اساسی و قواعد نو درتأویل کتاب مقدس، قاعده مند کردن عمل تفسیر،‌ و منضبط نمودن فهم خود از متن کتابمقدس را وجهة همت قرار دادند
.
برای این که روشن شود تفسیر یک متن، چگونهنیازمند به علوم و مقدماتی است که مفسر بدون داشتن این علوم نمی تواند مفسر واقعیباشد و نمی تواند مراد مؤلف را کشف کند، گفتار مرحوم راغب اصفهانی را در مورد شرایطتفسیر و مفسر قرآن کریم نقل می‌کنیم. ایشان می‌فرماید
:
تفسیر کتاب الهی جز درسایة یک رشته علوم لفظی و عقلی و موهبت الهی امکان پذیر نیست
:
1-
شناخت الفاظ کهمتکفل آن علم لغت است
.
2-
مناسبت برخی لفظ ها با برخی دیگر که بیانگر آن علماشتقاق است
.
3-
شناسایی عوارض الفاظ یعنی صیغه سازی و اِعراب آخر کلمه که بیانگرآن علم صرف و نحو است
.
4-
شناسایی قرائت های مختلف
.
5-
شأن نزول آیات، بهویژه آن چه سرگذشت پیشینیان است که در علم اخبار و آثار بحث می‌شود
.
6-
آن چهکه از رسول خدا دربارة‌ مجملات و مبهمات قرآن نقل گشته، مانند گفتار رسول خدادربارة نماز و زکات که اصل آن‌ها در قرآن و شرح آن‌ها در سنت پیامبر است
.
7-
شناسایی ناسخ و منسوخ و عام و خاص، و مسایل اجماعی و اختلافی که از آن‌ها در علماصول بحث می‌شود
.
8-
شناسایی احکام دین و آداب آن و سیاست اسلامی که علم فقه ازآن بحث می‌کند
.
9-
شناسایی ادله و براهین عقلی که از آن‌ها در علم کلام گفتگومی‌شود
.
10-
علم موهبتی، که خدا آن را در اختیار کسی قرار می‌دهد که بداند وعمل کند (عالم با عمل
).
می بینیم که مفسر قرآن کریم باید دائره المعارفی ازعلوم اسلامی باشد تا بتواند به تفسیر صحیح کلام خدا دست یابد
.
تنها متون و کتابها نیست که فهم صحیحش به آشنایی به زبان متن و چیزهای دیگری که برای فهم متن ضروریاست، نیاز دارد، بلکه فهم صحیح گفتارها هم به آشنایی با تعبیرات و کنایه ها واصطلاحات نیازمند است و اگر این آشنایی نباشد، به سوء فهم گرفتار می شویم
.
شهیدمطهری می‌گوید: «کنت گوبینو» که در زمان ناصر الدین شاه در ایران اقامت داشته وزبان فارسی را خوب تکلم می کرده، در کتابی به نام «سه سال در ایران» به زبان فرانسهمنتشر کرده و به فارسی ترجمه شده است، آن جا که کیفیت احوال پرسی ایرانیان را شرحمی دهد، می‌گوید: پس از آن که شما و صاحب خانه و جمیع حضار نشستید، شما به طرف صاحبخانه رو می کنید و می گویید: آیا بینی شما فربه است؟ صاحب خانه می‌گوید: در سایهتوجهات باری تعالی بینی من فربه است. بینی شما چطور است؟ ... من در بعضی مجالس دیدهام که حتی پنچ مرتبه این را از یک نفر سؤال کرده اند و او پاسخ داده است، وحتیشنیدم در توصیف یکی از علمای تهران می گفتند که از بزرگترین خصائصش این بود که وقتیبه ملاقات یکی از بزرگان می رفت، نه تنها در خصوص بینی وی و متعلقان وی پرسشمی‌نمود، بلکه راجع به بینی تمام نوکرها و حتی دربان استفسار می‌کرد
».
ملاحظهکنید این مرد در اثر عدم آشنایی به تعبیرات فارسی و گمان این که در جملة «دماغ شماچاق است» منظور از کلمه دماغ، بینی و منظور از چاقی، فربهی است (در صورتی که اینجمله برای احوال پرسی است) دچار چه اشتباهی شده و به چه صورتِ مسخره آمیزی آن رانقل کرده است. قطعاً «کنت گوبینو» در بیان این جمله غرض سویی نداشته و تنها عدمآشنایی کامل به تعبیرات فارسی او را به این اشتباه انداخته است
».
ج) قلمروهرمنوتیک
:
در زبان علمی امروز هرمنوتیک از دایرة تفسیر یک متن پافراتر نهاده ودر حوزة همة علوم انسانی مطرح می گردد. در مورد فهم تاریخ (حوادث تاریخی) به ویژهبا توجه به فاصلة زمانی مفسر با آن حادثه (هرمنوتیک تاریخی)، فهم عواطف و احساسات (هرمنوتیک روان شناختی) و به طور کلی فهم جهان بیرون از خود، دسترسی بر جهان درونیدیگران، از طریق علائم والفاظ و اصوات به کار می رود. تو گویی هرمنوتیک جریان و روشفهمیدن را می آموزد. بنابراین حتی در مورد تفسیر یک نقاشی و یا یک مجسمه نیز به کارمی رود
.
به عبارت دیگر: هرمنوتیک در هر یک از موارد مورد شناخت و قابل شناسایی،روش شناخت آن مورد را ارائه می‌دهد تا معنای واقعی به دست آید، مثلاً برای به دستآوردن معنای یک شعر، آگاهی از فرهنگ و شرایط حاکم بر شاعر لازم است
.
سعدی دربارةاعتدال مزاج انسان می‌گوید
:
چهـار اصـل مخالـف سرکش چند روزی شوند با همخش

گر یکی زین چهار شد غالـب جان شیرین برآید از قالــب
سعدی این اندیشه (سلامتی مزاج انسان در گرو تعادل چهار عنصر مخالف سرکش است) را از دانش معاصر آنروز بهره گرفته که مزاج انسان را با چهار عنصر به نام های: صفرا، سودا، بلغم و خونتفسیر می کردند و غلبة یکی بر دیگری را مایة بیماری می دانستند و تعادل آن‌ها رامایة صحت؛ در حالی که علم پزشکی امروز صحت مزاج را از طریق فرضیه های جدید تفسیرمی‌کند.
پس هرمنوتیک در تمام شاخه های علوم و معارف بشری مطرح است، و هر شاخةمعرفتی مجموعة قواعد و اصول معرفتی و تفسیری مخصوص خود لازم دارد. فهم کتب فلسفی یکمقدماتی دارد و فهم متون طبی مقدمات دیگر وفهم متون ادبی اصول دیگر و فهم کردارانسان ها اصول ویژة خود را می طلبد
.
این همه مربوط است به هرمنوتیک «روش شناسی» که روش فهم و تفسیر را ارائه می دهد، در مقابل «هرمنوتیک فلسفی
».
هرمنوتیکفلسفی
:
هرمنوتیک فلسفی عبارت است از بیان این که فهمیدن چیست و در چه شرایطی بهوجود می آید. هرمنوتیک فلسفی بر خلاف هرمنوتیک روش شناسی نه به مقوله فهم متن منحصرمی‌شود و نه در چهار چوب فهم علوم انسانی محدود می گردد، بلکه به مطلق فهم نظر داردو در صدد تحلیل واقعة فهم و تبیین شرایط وجودی حصول آن است
.
نتیجه: هرمنوتیک دوبخش است: یکی روش شناسی و آن عبارت است از دانش روش دست یابی به مفهوم و معنایواقعی مسئله مورد مطالعه و مورد تفسیر که شامل همة علوم انسانی می‌شود
.
دیگریهرمنوتیک فلسفی و آن عبارت است از: دانش کشف واقعیت و حقیقت مسئله «فهمیدن»، «عملفهمیدن» و شرایط به وجود آمدن فهمیدن و درک کردن


6:25 PM | پاسخ گو | نظرات [0]

 

جمعه 14 اسفند ماه سال 1383

منظور ازوارد شدن مفهوم در ذهن چیست؟

در تصور مفهوم، صورت واردذهن مى‏شود. آیا منظور صورتى است که مقابل ماده است؟
جواب: در تعریف علمگفته‏اند: العلم هو الصوره الحاصله من الشى عند العقل؛ علم عبارت است از صورتى کهاز شى‏ء نزد عقل و قوه مدرکه حاصل مى‏شود، مانند علم به فلان شخص یا به حیوان ومثلث و کره و فلز و این که زمین کروى است. (1)
مقصود از »صورت« که در تعریف علمآمده است مفهوم و معنى ذهنى است، نه صورت در مقابل ماده فلسفى، به عبارت دیگر مراداین است: وقتى به شى‏ء خارجى عالِم مى‏شویم، وجود خارجى آن شى‏ء پیش قوه درک کنندهو عالِم شونده ما حاضر نمى‏شود بلکه صورتى از آن نزد آن قوه حاضر مى‏شود که مابوسیله آن صورت که کاملاً به آن شى‏ء خارجى منطبق است، به آن شى‏ء عالِم مى‏شویم،مثل این که در آیینه صورت اشیا مى‏افتد، نه خود اشیا. این علم را که صورت شى‏ء پیشعالِم حاضر مى‏شود، نه خود شى‏ء، علم حصولى مى‏نامند، در مقابل علم حضورى که خودشى‏ء معلوم پیش عالِم حاضر است، مثل آگاهى ما از خودمان، یا حبّ و بغض و حالت ترس وشادى که در خود احساس مى‏کنیم. هنگامى که دچار ترس مى‏شویم این حالت روانى رامستقیماً و بدون واسطه مى‏یابیم، نه این که به وسیله صورت یا مفهوم ذهنى آن رابشناسیم. (2)
پاورقى:
1 - محمد خوانسارى، منطق صورى، ج 1، ص 4؛ محمد رضامظفر، المنطق، ص 14.
2 - محمد تقى مصباح یزدى، آموزش فلسفه، ج 1، ص 153 - 154.


5:24 PM | پاسخ گو | نظرات [0]

 

جمعه 14 اسفند ماه سال 1383

قضیه »انسان انسان است« چه نوع قضیه‏اى است؟چرا؟

 حمل در قضیه حملیه بر دوقسم است: یکى حمل اولى ذاتى، و دیگرى حمل شایع صناعى. حمل اولى ذاتى آن است که درآن موضوع و محمول هم به حسب وجود خارجى و هم به حسب مفهوم ذهنى (به حسب مفهوم ومصداق) یکى هستند؛ یعنى موضوع و محمول از هر جهت عین هم اند، مانند »انسان انساناست« و »درخت درخت است« و »انسان بشر است«.
این نوع حمل، مفید علم تازه‏اى نیستو حملى کاملاً ضرورى و بدیهى است. به همین جهت گاه از آن چه تعبیر مى‏کنند که »حملشى‏ء بر نفس ضرورى است«. گاهى ممکن است کسى فکر کند یک چیز از خودش سلب مى‏شود. براى ارشاد و تنبّه به چنین فردى از حمل اولى استفاده مى‏شود.
علت تسمیه اینحمل به اولى ذاتى آن است که اولاً این نوع حمل، اولى الصدق و الکذب است، ثانیاًتنها در ذاتیات جارى مى‏شود.
حمل شایع صناعى حملى است که موضوع و محمول آن ازحیث مفهوم مغایر باشند ولى از لحاظ وجود خارجى و مصداق متحد و یکى باشند، مانند: »انسان حقیقت جو است« و آهن هادى الکتریسیته است« و »آهن در هواى مرطوب زنگمى‏زند«. وجه تسمیه این حمل و شایع صناعى آن است که در علوم و صناعات این گونه حملشایع و متداول است. (1)
پاورقى:
1 - دکتر محمد خوانسارى، منطق صورى، ج 2، ص 60، محمد رضا، المنطق، ص 95.


مطالب مشابه :


دانلود مقالات ارغنون (ويژۀ فلسفۀ اخلاق)

پی دی اف صدها کتاب در حوزه شرق شناسی دانلود مقالات ارغنون سرچشمه ارزش از نظر ارسطو و




فرانسیس بیکن

پروپوزال رایگان. کتاب " ارغنون نو" میباشد که برای بچالش کشیدن کتاب ارغنون ارسطو نوشته




کتاب‌ها و رساله‌ها و نامه‌ها و اشعار ابن‌سینا...معلمین ابن سینا.متفکر، فیلسوف و پزشک نابغه و نامدار

ارغُنون یا یعنی کتابی که بعد از کتاب‌های طبیعی ارسطو مرتب و دانلود رایگان کتاب جزوه




لیست آثار و کتابهای نویسندگان خارجی

ارسطو اخلاق و ادموس - ارغنون و فلسفه – سیاست -عدل و مسیو توماس - ملکه سبا - کتاب دوست من




منطق در زبان‌شناسی

دانلود کتاب‌های ارغنون (Organon) که ارسطو با طبقه بندی موجودات به ذهن انسان نظم می‌بخشد، و




پاسخ به يك سوال فلسفي

ارسطو از این لفظ برای نام گذاری بخشی از کتاب ارغنون که در باب ده روز دانلود رایگان




ارسطو فيلسوف يوناني (384 ق.م- 323 ق.م)

مهمترين اثر ارسطو در منطق، ارغنون دانلود برترین برنامه های فايل تمام کتاب هاي درسي




دكتر حسین پاینده و دو كتاب تازه

دانلود رایگان مقالات دانلود مقالات و کتاب از سایت مجلات ارغنون




برچسب :