داستان -مار در لانه ی گنجشک

گنجشک ارام ارام پرواز می کرد تا به لانه اش برسد .از حادثه ای که برای جوجه هایش اتفاق افتاده بود خبر نداشت .فکر می کرد جوجه هایش منتظرش هستند و جیک جیک می کنند .

اما هنگامی که به لانه رسید با منظره ی وحشتناکی روبرو شد یک مار بزرگ در لانه اش جا خوش کرده بود .مار همه جوجه هایش را خورده بود .و حالا داشت استراحت می کرد .

گنجشک خیلی ناراحت شد .رفت و دیگر گنجشکها را خبر کرد .

گنجشکها در کنار لانه او شروع به سر و صدا کردند .

با شنیدن سر وصدای گنجشک ها مرد روستایی فهمید که حادثه ای اتفاق افتاده است .زیرا گنجشکها وقتی احساس خطر کنند سر و صدا می کنند .

مرد روستایی به لانه گنجشک نگاه کرد و سر مار را دید .

یک پارچه ای را بر سر چوب کردونفت ریخت و اتش زد .پارچه اتشین را در لانه گنجشک کرد .

مار داشت از دود خفه می شد .از لانه بیرون پرید.

مرد روستایی با چوبی ضخیم بر سر مار زد و مار را کشت و انتقام جوجه های گنجشک را از مار گرفت.

محمد احمدی -کاکی بوشهر

داستان -مار در لانه ی گنجشک

مطالب مشابه :

14 بچه مار در رختخواب یک زن!

مار و بچه

مار چهل دم از افسانه تا واقعیت/ "آلان سفلی" زیستگاه این خزنده است

مار پیتون حیوان خانگی یک پسر بچه کامبوجی

تولید مثل مار بوا

داستان -مار در لانه ی گنجشک

بچه هایم دهان و گلوی مار کبری را می بوسند

تشخيص حيوانات تخم گذار از بچه زا