پیشینه تاریخی استان کردستان ( کردستان در گذر زمان )

پیشینه تاریخی استان کردستان ( کردستان در گذر زمان )

استان‌ كردستان‌ بخشي‌ از سرزميني‌ است‌ كه‌ تحت‌ حكومت‌ مادها اداره‌ مي‌شد. حدود تاريخي‌ سرزمين‌هاي‌ تابع‌ دولت‌ ماد از شمال‌ با اورارتو، از غرب‌ با آشور و از جنوب‌ غربي‌ و جنوب‌ با ايلام‌ و سومر (بابل و اكاد‌) محدود بود. با توجه‌ به‌ وضعيت‌ اقليمي‌ و آب‌ و هوايي‌ استان‌ كردستان‌ و بر اساس‌ متون‌ تاريخي‌ و كاوش‌هاي‌ باستان‌شناسي‌، بسياري‌ از مورخين‌ معتقدند: نخستين‌PISH1.JPG اقامتگاه‌ اقوام‌ آريايي‌ در مناطق‌ شرق‌ و غرب‌ درياچه‌ اروميه‌ بود، گروهي‌ در منطقه‌ شرق‌ مستقر شدند و نام‌ سرزمين‌ «آماداي‌» بر آن‌ نهادند و گروهي‌ در غرب‌ درياچه‌ اروميه‌ ساكن‌ شدند  و آن‌ سرزمين‌ را پارسوا (پارسوما) ناميدند. گروه‌ نخستين‌، دولت‌ ماد را پديد آورد و گروه‌ دوم‌ پادشاهي‌ نيرومند هخامنشي‌ را ايجاد كرد.

 سرزمين‌ ماد به‌ كشورهاي‌ متعدد تقسيم‌ شده‌ بود كه‌ به‌ صورت‌ حكومت‌هاي‌ كوچك‌ خودمختار و مستقل‌ اداره‌ مي‌شدند.

 «ماننا» يكي‌ از اين‌ دولت‌هاي‌ مستقل‌ در جنوب‌ درياچه‌ اروميه‌ تا حوالي‌ سقز امروز بود. اين‌ مردمان‌ پيش‌ از ورود آريايي‌ها صحرانشين‌ هم‌، داراي‌ فرهنگي‌ عالي‌ و دولتي‌ متكامل‌ بودند.

 «زاموآ» سرزميني‌ بود كه‌ از كنار درياچه‌ اروميه‌ تا بخش‌هاي‌ علياي‌ رود «دياله‌» امتداد داشت‌. اين‌ سرزمين‌ مياندوآب‌، بانه‌، سليمانه‌، و سنندج‌ تا زهاب‌ امروزي‌ را در بر مي‌گرفت‌ و محل‌ سكونت‌ لولوبيان‌ بود. محدوده‌اي‌ در مثل‌ شهرهاي‌ كنوني‌ سليمانيه‌، سنندج‌ و زهاب‌ در اواسط‌ قرن‌ نهم‌ پيش‌ از ميلاد يعني‌ در حدود 2900 سال‌ پيش‌، «پارسوآ» و بخش‌ علياي‌ رود كرخه‌ (نزديك‌ كرمانشاه‌) كشور «ال‌ پي‌» خوانده‌ مي‌شد كه‌ بعدها «الي‌ مائيدا» ناميده‌ شد.

 ناحيه‌ «گامبادن‌» در جنوب‌ دياله‌ در غرب‌ كرمانشاهان‌ قرار داشت‌ و «گوتيوم‌» كه‌ سرزمين‌ گوتي‌ها يا بزرگ‌ترين‌ اقوام‌ سرزمين‌ به‌ شمار مي‌رفت‌ شامل‌ سرزمين‌ فعلي‌ كردستان‌ و جنوب‌ آذربايجان‌ و بخشي‌ از كرمانشاهان‌ بود.

 براساس‌ متن‌ كتيبه‌ داريوش‌ در تخت‌ جمشيد و بسيتون‌، شاهنشاهي‌ و دولت‌ ماد در سال‌ 550 پيش‌ از ميلاد در قلمرو دولت‌ هخامنشيان‌ قرار داشت و سرزمين‌ ماد يكي‌ از ايالت‌هاي‌ تابع‌ اين‌ دولت‌ شد از پادشاهي‌ هخامنشي‌ يعني‌ در دورة‌ پارت‌ها و ساساني‌ها، ايالت‌ ماد از جمله‌ ايالات‌ كشور ايران‌ به‌ شمار مي‌رفت‌ و به‌ نام‌ «ماه‌» نيز خوانده‌ مي‌شد. اين‌ ايالت‌ شامل‌ دو بخش‌ «ماه‌ پايين‌» يا «مادرزادي‌» و «ماه‌ بالا» يا «ماه‌ نهاوند» بود.

 در روزگار پيش‌ از اسلام‌ سرزمين‌ ماد را «كردستان‌» مي‌ناميدند. در متن‌ پهلوي‌ «بندهش‌» در باره‌ كوهستاني‌ سخن‌ رفته‌ است‌ كه‌ از «چيچست‌» در آذربايجان‌ (حدود شمال‌ ماد) تا فارس‌Pish2.jpg امتداد داشت‌. اين‌ كوهستان‌ كه‌ «اسپروژ يا اسپروچ‌» نام‌ داشت‌ در ايران‌ باستان‌ به‌ اندازه‌اي‌ معروف‌ بود كه‌ تنها به‌ كاربردن‌ نام‌ «كوهستان‌» در نوشته‌ها و اسناد و كتب‌ جغرافيايي‌، معرف‌ آن‌ بود. فردوسي‌ نيز در شاهنامه‌ از همان‌ اسپروژ نام‌ برده‌ است‌:

 چو با درد و با رنج‌ غم‌ ديد روژ

بيامد دمان‌ تا كه‌ اسپروژ

 نام‌ كوهستان‌ تا حدود قرن‌ ششم‌ هـ . ق‌ نيز به‌ كار مي‌رفت‌ و منظور سرزميني‌ بود كه‌ از شمال‌ به‌ ديلمان‌ و آذربايجان‌، از غرب‌ و جنوب‌ غربي‌ به‌ سواد (عراق‌) و خوزستان‌، از جنوب‌ به‌ پارس‌ و كرمان‌ و از مشرق‌ به‌ بيابان‌ خراسان‌ و توس‌ محدود مي‌شد. از حدود قرن‌ سوم‌ هجري‌ به‌ بعد ترجمه‌ عربي‌ واژه‌ «كوهستان‌) به‌ نام‌ «الجبال‌» به‌ متون‌ جغرافيايي‌ اسلامي‌ وارد شد. سرزمين‌ جبال‌ با كوهستان‌ داراي‌ چندين‌ كوره‌ يا ناحيه‌ بود كه‌ ماه‌ كوفه‌ (دينور)، ماه‌ بصره‌ (نهاوند)، همدان‌، ايفازين‌، قم‌، ماسبذان‌، مهر جانقدق‌ و.. از آن‌ دسته‌ بودند.

 سرزمين‌ كوهستان‌ بخشي‌ از سرزمين‌ بزرگ‌تر بود كه‌ به‌ نام‌ «بلاد پهلو يا پهلويان‌» خوانده‌ مي‌شد. بلاد پهلويان‌ يا سرزمين‌ پهلو شامل‌ ري‌، اسپهان‌، همدان‌، دينور، نهاوند، مهرجانقدق‌، ماسبذان‌، قزوين‌، زنجان‌، ببروصليلسان‌ (تالشان‌) و ديلم‌ (يلستان‌) بود.

 ايالت‌ ماد يا ماه‌ در بخشي‌ از سرزمين‌ «پهله‌» در ناحيه‌ كوهستان‌ (قهستان‌ يا جبال‌) واقع‌ و شامل‌ دو كوره‌ بود: ماه‌ نهاوند كه‌ در قرن‌ چهارم‌ داراي‌ دو حاكم‌نشين‌ «قصبه‌ نهاوند» و «قصبه‌ بروجرد» بود، و ماه‌ دينور يا كوره‌ دينور كه‌ در اين‌ قرن‌ داراي‌ دو شهر عمده‌ مركزي‌ بود؛ شهر دينور كه‌ مركز بخش‌هاي‌ يا رستاق‌ هاي‌ بالايي‌ بود حاكم‌نشين‌ كوره‌ نيز به‌ شمار مي‌رفت‌ و كرمانشاهان‌  مركز بخش‌هاي‌ پاييني‌ محسوب‌ مي‌شد، اين‌ دو ناحيه‌ را «ماهين‌» يا «ماهات‌» هم‌ مي‌گفتند.

 كوره‌ دينور يا ماه‌ دينور در قرون‌ اوليه‌ اسلامي‌ از شمال‌ به‌ آذربايجان‌ و رستاق‌ جوذمه‌ از كوره‌ برزه‌ و رستاق‌ سلق‌ (سه‌راه‌) در جنوب‌ كوريه‌ نريز محدود بود و تقريباً تمامي‌ سرزمين‌هاي‌ Pish3.jpgفعلي‌ شمالي‌ استان‌ كردستان‌ با آذربايجان‌، شمال‌ تكاب‌ و شاهين‌ تا حدود سردشت‌ و مكري‌ از مشرق‌ به‌ اسدآباد و از ولايت‌ همدان‌ از جنوب‌ به‌ ولايت‌ «ماسبذان‌» از مغرب‌ به‌ ولايت‌ همدان‌ و ولايت‌ شهر زور محدود مي‌شد.

 در قرن‌هاي‌ سوم‌ و چهارم‌ هـ . ق‌ ولايت‌ «سيسر» كوره‌ يا استان‌ دينور از شمال‌ به‌ آذربايجان‌ و از شمال‌ شرق‌ به‌ سيسر، محدود بود.

 بدين‌ ترتيب‌ بخش‌هاي‌ بزرگي‌ از استان‌هاي‌ فعلي‌ كردستان‌ و كرمانشاهان‌ در محدوده‌ و قلمرو استان‌ دينور يا ماه‌ دينور قرار داشت‌.

 در تقسيمات‌ عصر سلجوقي‌ و به‌ ويژه‌ در عهد حكومت‌ «طغرل‌ بيگ‌» تمامي‌ ناحيه‌ جبال‌ كوهستان‌ به ‌ عراق‌ عجم‌ نامگذاري‌ شد، زيرا خليفه‌ عباسي‌ «اللقايم‌ بالله‌» طي‌ منشوري‌ در سال‌ 437 هـ . ق‌، از او به‌ عنوان‌ «طغرل‌ بيگ‌ سلجوقي‌» و «ملوك‌العراقين‌» نام‌ برد.

 «ابن‌ حوقل‌» در «صوره‌ الارض‌» محدوده ‌هاي‌ ناحيه‌ جبال‌ را تابستان‌ گاه‌ و زمستان‌ گاه‌ كردان‌ معرفي‌ مي‌كند. در زمان‌ سلطان‌ سنجر سلجوقي‌ نيز از كردستان‌ نام‌ برده‌ شد. «عطالملك‌ جويني‌» در بيان‌ نبرد هلاكوخان‌ مغول‌ با فرقه‌ اسماعيليه‌ در قزوين‌ و محاصره‌ قلعه‌ «ميمون ‌دژ» و حمل‌ مايحتاج‌ سپاهايان‌ هولاكو از ولايت‌ تابعه‌، از ولايت‌ اكراد نام‌ مي‌برد و مي‌نويسد: «چون‌ نقل‌ علوفه‌ها از طرف‌ ارمن‌ تا يزد و از ولايت‌ اكراد و تا جرجان‌ بود.»

 به‌ نظر مي‌رسد كه‌ در دوره‌ ايلخانان‌ مغول‌، كردستان‌ از عراق‌ عج‌ جدا شده‌ باشد. در اوايل‌ قرن‌ هفتم‌ هجري‌ كه‌ «سليمان‌ شاه‌» پسر «پرچم‌ ايوايي‌» از تركمانان‌ ايوه‌ بر آن‌ حكومت‌ يافت‌ نام‌ كردستان‌ در مكتوبات‌ و تواريخ‌ ديده‌ مي‌شود.

 «حمدالله‌ مستوفي‌» در ذكر شهر و قصه‌هاي‌ كردستان‌ به‌ جاهايي‌ مانند «الاني‌»، «اليشتر»، «بهار»، «خفتيان‌»، «دربند تاج‌ خاتون‌»، «دربند زنگي‌»، «دزبيل‌»، «دينور»، «سلطان‌آباد چمچال‌»، «شهر زور» و كرمانشاهان‌، «كرندو خوشان‌»، كنگور، مايدشت‌، هرسين‌، وسطام‌ (طاق‌ بستان‌) و... اشاره‌ مي‌كند و در توصيف‌ بهار مي‌نويسد كه‌ قلعه‌اي‌ است‌ و در زمان‌ سليمان‌ شاه‌ دارالملك‌ بوده‌ است‌.

 «شرف‌الدين‌ بدليسي‌» حدود كردستان‌ را در روزگار صفوي‌ با اضافه‌نمودن‌ حدود ولايت‌ لرستان‌ يك‌ جا ذكر مي‌كند و در «شرف‌نامه‌»، سرزمين‌ لرستان‌ و قوم‌ لر را با كردها و كردستان‌ يكي‌ مي‌شمارد. «اوليا چلپي‌» در سياحت‌نامه‌ از 9 ايالت‌ نام‌ مي‌برد كه‌ كردستان‌ را تشكيل‌ مي‌دادند. اين‌ ايالت‌ عبارت‌ بودند از ارض‌ روم‌، وان‌، هكاري‌، دياربكر، جزيره‌، هماديه‌، موصل‌، شهر زور، اردلان‌ و مي‌نويسد كه‌ عبور از اين‌ ولايات‌ هفده‌ روز وقت‌ لازم‌ دارد.

 در تقسيمات‌ كشوري‌ روزگار صفويه‌، كردستان‌ ولايتي‌ است‌ كه‌ از ولايت‌ كرمانشان‌ جدا و شامل‌ چهار حاكم‌نشين‌: خورخوره‌، جوانرود، اوارمان‌ و الكا، بانه‌ بود. در اين‌ زمان‌ ولايت‌ گروس‌ الكاء زرين‌كمر، طقامين‌ و كلهر در شمار سازمان‌هاي‌ اداري‌ ايالت‌ عراق‌ عجم‌ محسوب‌ مي‌شد.

 با توجه‌ به‌ بررسي‌هاي‌ تاريخي‌، احتمالاً از اواخر دوره‌ آق‌قويونلو و ابتداي‌ دوره‌ صفوي‌ تقسيم‌بندي‌ جديدي‌ كه‌ حاكي‌ از اطلاق‌ نام‌ ايالت‌ و طوايف‌ مسلط‌ بر مناطق‌ به‌ سرزمين‌هاي‌ و قلمروي‌ تحت‌ استقرار آنها، معمول‌ و متداول‌ شد. كردستان‌ از اين‌ نظر به‌ سه‌ ولايت‌ يا حاكم‌ نشين‌ تقسيم‌ مي‌شد: ولايت‌ اردلان‌ به‌ مركزيت‌ سنه‌ (سنندج‌)، ولايت‌ مكري‌ به‌ مركزيت‌ ساوجبلاغ‌ (مهاباد) و ولايت‌ بابان‌ به‌ مركزيت‌ سليمانيه‌.

 هريك‌ از اين‌ ولايات‌ به‌ حوزه‌هاي‌ حاكم‌نشين‌ كوچك‌تري‌ كه‌ تابع‌ حكومت‌ مركزي‌ ولايت‌ بودند تقسيم‌ مي‌شد. ولايت‌ اردلان‌ با كردستان‌ اردلان‌ در تقسيمات‌ كشوري‌ دوران‌ قاجار (روزگار ناصرالدين‌شاه‌) در شمار ولايات‌ مستقل‌ ايران‌ منظور شده‌ بود.

 پس‌ از انقلاب‌ مشروطيت‌، براساس‌ قانون‌ مصوب‌ 14 ذيقعده‌ 1325 هـ . ق‌ در مجلس‌ شوراي‌ ملي‌ بر طبق‌ قانون‌ تشكيل‌ ايالات‌ و ولايت‌ و دستورالعمل‌ آن‌، چهار ايالت‌ آذربايجان‌، كرمان‌ و بلوچستان‌، فارس‌ و خراسان‌ و نيز 23 ولايت‌ در تقسيمات‌ جديد تنفيذ شد.

 كردستان‌ اردلان‌، به‌ دليل‌ حكومت‌ خاندان‌ اردلان‌ بر آن‌، به‌ اين‌ نام‌ خوانده‌ شد. طول‌ آن‌ از بوكانPish4.jpg‌ مكري‌ تا سرحد گرمسير زهاب‌، چهل‌ و هفت‌ فرسنگ‌ و عرض‌ آن‌ از «گريوه‌ چقان‌» متصل‌ به‌ شهر زور تا كوه‌ «آلمه‌ قلاغي‌» همدان‌، چهل‌ و دو فرسنگ‌ بود. در اين‌ محدوده‌ تقريباً هزار و سيصد دهكده‌، يك‌ شهر و يك‌ قصبه‌ وجود داشت‌.

 محدوده‌ فعلي‌ استان‌ كردستان‌ در روزگار صفويان‌ مشتمل‌ بر نه‌ حاكم‌نشين‌ سنه‌، گروس‌، الكا، زرين‌كمر و طغامين‌، خورخوره‌، جوانرود، اورامان‌، الكاء بانه‌، قلعه‌ زلم‌ و پلنگان‌ بود. براي‌ ايل‌هاي‌ بزرگ‌ حاكمي‌ جداگانه‌ تعيين‌ مي‌شد.

 در دوره‌ حكومت‌ ناصرالدين‌شاه‌ قاجار، ايران‌ از نظر تقسيمات‌ به‌ چهار ايالت‌ و هشت‌ ولايت‌ تقسيم‌ شد براساس‌ شيوه‌اي‌ كه‌ براي‌ اداره‌ قلمروي‌ هريك‌ از ايالات‌ و ولايات‌ از ديرزمان‌ جاري‌ بود، قلمرو هريك‌ از آنها به‌ اجزاي‌ كوچك‌تري‌ تقسيم‌ و در رأس‌ هركدام‌ نماينده‌اي‌ از طرف‌ حكومت‌ با عنوان‌هاي‌ مختلف‌ گماشته‌ شده‌ كه‌ به‌ تمشيت‌ امور حوزه‌ حكمراني‌ خود مي‌پرداخت‌.

 در اولين‌ تصميم‌گيري‌ درباره‌ تقسيمات‌ جديد كشوري‌ به‌ موجب‌ تصويب‌نامه‌ شماره‌ 1275 مورخ‌ 9/9/1316، ايران‌ به‌ شش‌ استان‌ تقسيم‌ شد؛ استان‌ غرب‌ مشتمل‌ بر شهرستان‌هاي‌ كردستان‌، كرمانشاهان‌، گروس‌ باوندپور (كلهر)، پشت‌ كوه‌، لرستان‌، بروجرد، همدان‌، ملاير، خرمشهر و آباده‌، خوزستان‌ و كلهكيلويه‌ بود.

 به‌ فاصله‌ چند ماه‌ قانون‌ تقسيم‌بندي‌ كشور اصلاح‌ شد و ايران‌ به‌ 10 استان‌ و 46 شهرستان‌ تقسيم‌ شد. كردستان‌ كنوني‌ استان‌ پنجم‌ كشور محسوب‌ مي‌شد و شامل‌ شهرهاي‌ همدان‌، كرمانشاه‌، سنندج‌، مهاباد، بيجار، ملاير و... بود.

 در سال‌ 1337 براساس‌ مصوبه‌ هيأت‌ وزيران‌، استان‌ كردستان‌ از استان‌ پنجم‌ مجزا و به‌ استان‌ كردستان‌ تبديل‌ شد. شهرستان‌هاي‌ استان‌ در اين‌ دوره‌ شامل‌ سنندج‌، گروس‌، سقز و قروه‌ بود.

 

كردستان‌ تركيبي‌ از واژه‌ «كرد» و پسوند «ستان‌» به‌ معني‌ محل‌ است‌. كردستان‌ محل‌ و سرزمين‌ كردها است‌. سرزميني‌ است‌ كه‌ در كشور پهناور ايران‌ قرار دارد.
حمدالله‌ مستوفي‌ حدود كردستان‌ را ولايت‌ عراق‌ عرب‌، خوزستان‌، عراق‌ عجم‌، آذربايجان‌ و «ديار بكر» دانسته‌ و شانزده‌ ولايت‌ را جزو آن‌ شمرده‌ است‌.

 

كردستان‌ محل‌ پرورش‌ مفاخر ارزشمند و گرانمايه‌اي‌ بوده‌ است‌ مكه‌ در ايران‌ نقش‌ مهم‌ و موثري‌ داشته‌اند، به‌ويژه‌ برخي‌ از آنها در دنياي‌ اسلام‌ از مقام‌ ارجمندي‌ برخوردار بوده‌اند. بنا به‌ اسناد، كتاب‌ها و مدارك‌ تاريخي‌ مقر ظهور زردشت‌ را اين‌ ناحيه‌ مي‌دانند. شيخ‌ شهاب‌الدين‌ سهروردي‌ را منسوب‌ به‌ اين‌ منطقه‌ از ايران‌ مي‌شمارند. صلاح‌الدين‌ ايوبي‌ كه‌ از سرداران‌ و فاتحان‌ بزرگ‌ جنگ‌هاي‌ صليبي‌ بود از كردان‌ نام‌آور است‌.
از شاعران‌ برجسته‌ مولوي‌ كرد، نالي‌، مستوره‌ اردلان‌، اميرنظام‌ گروس‌، فاضل‌ گروسي‌، آيت‌الله‌ شيخ‌ محمد مردوخ‌ و همچنين‌ از نويسندگان‌، هژار، استاد هيمن‌، محمد قاضي‌، عبدالكريم‌ مدرسي‌ و... را مي‌توان‌ نام‌ برد.


مطالب مشابه :


سفرنامه سلیمانیه

در آن رعایت شده است و یک برج بسیار بلندی که در حال ساخت می باشد و از فاصله تا جایی که




دو چهره از كردستان عراق

دولت عراق به دنبال حمله به كويت و متعاقب آن درگيرشدن با آمريكا تا سليمانيه فاصله دارد




سابقه تاريخي كردستان

(استان كردنشين سليمانيه) كردستان در فاصلة 512 كيلومتر بين 20 تا 25 درجه




رؤياي فدرال كردها نويسنده: نفيسه - كوهنورد

مه نیا ن بدا تی تا به یه ک سليمانيه، بلوارهاي آراسته معضل شاخص كردستان




مشاركت شركتهاي ايراني در پروژه احداث 100 هزار واحد مسكن مهر عراق

جاري در سليمانيه عراق فعال و تا نهم فاصله قيمتي اقليم كردستان عراق




پیشینه تاریخی استان کردستان ( کردستان در گذر زمان )

پربازديدترين سايت استان كردستان(برترين وب ايران در سال 89)




انجمن علمي شيمي محض دانشگاه آزاد دزفول

ديگر ندارد فاصله كار در سليمانيه عراق + کار در كردستان عراق + گچ




هم‌ فال ‌و ‌هم ‌تماشا منطقه‌اي بكر با فرهنگي متفاوت

با اين حال امروز سري به استان كردستان مي‌زنيم ارديبهشت تا اواسط در فاصله 100




كمك به ضد انقلاب ايراني دركردستان عراق ، خبري كه جاي تامل دارد

‌ پول‌های کلانی دریافت خواهند كرد .اين احزاب سالهاست كه در منطقه كردستان تا نظر به




برچسب :