اهریمن خاموش 6

  • دانلود بازی resident evil 6 اهریمن خاموش 6 برای pc

    دانلود بازی resident evil 6 اهریمن خاموش 6 برای pc

          بازی Resident Evil 6 جدیدترین نسخه از مجموعه بازی های رزیدنت اویل است. بعد از ناکامی نسخه پنجم این بازی و نارضایتی طرفداران آن، کمپانی Capcom سرانجام نسخه ششم این بازی را با تغییرات گسترده ارائه کرده است.   شاید بتوان گفت نسخه 6 بازی رزیدنت اویل حاوی تمام جذابیت های نسخه های قبلی است. این نسخه دارای 3 روال داستانی متفاوت است که توسط شخصیت های اصلی آن یعنی Leon ، Chris و Jake روایت میشود. این 3 روال داستانی در نقاط مختلف اما در یک زمان اتفاق می افتند. به این ترتیب شما به عنوان بازیکن میتوانید کنترل بازی را توسط هر یک از این شخصیت ها به دست گرفته و بازی را با 3 داستان مختلف به اتمام برسانید.   اما این همه ماجرا نیست! اگر شما بتوانید هر 3 روال مختلف داستان را به اتمام برسانید، روال داستانی جدیدی با حضور شخصیت محبوب بازی های Resident Evil یعنی Ada در اختیار شما قرار خواهد گرفت. شخصیت Ada قبلا در نسخه های 2 و 4 این بازی هم وجود داشت و اتفاقا طرفداران خاص خود را دارد.             در این مطلب، نسخه کرک شده بلک باکس از بازی رزیدنت اویل 6 را برای شما آماده کرده ایم. اگر اهل بازی های کامپیوتری باشید حتما میدانید که BlackBox یک گروه اینترنتی است که بازی های مختلف را Crack کرده و دوباره فشرده سازی میکند.     سیستم مورد نیاز برای اجرای این بازی : ویندوز : XP ، 7 ، 8 پردازنده : 2.7 گیگاهرتز رم : 4 گیگابایت کارت گرافیک : 512 مگابایت فضای هارد دیسک : 12 گیگابایت البته این بازی بر روی سیستم هایی تا 30 درصد ضعیف تر از این نیز قابل اجرا است. اما ممکن است کیفیت آن در حد مطلوب نباشد.     نسخه کرک شده بازی رزیدنت اویل 6 ، Resident Evil 6 BlackBox Repack را دانلود کنید:   دانلود پارت اول - با حجم 3.7 گیگابایت دانلود پارت دوم - با حجم 2.4 گیگابایت   توجه: باید هر دو پارت را دانلود کرده و سپس پارت 1 را اجرا کنید تا از حالت فشرده خارج شود.



  • رمان اسم من اهریمن{6}

      با چشماني وحشت زده به سه خواهر نگاه مي كردم كه از ميان درختان به سمت ما مي آمدند.جكي با آن موهاي بلند كه پشت سرش در اهتزار بود و گردنبند شيشه اي كه روي گلويش بالا و پايين مي افتاد و جودي با آن لباس هاي پاره و كثيف ولي زنده و شاداب در وسط قرار داشت و از چشمانش خشم فرو مي باريد. جيلي در حالي كه با يك عصا راه مي رفت سعي داشت هم پاي آنها بدود.موي طلاييش شانه هايش را پوشانده بود.و صورت سفيد او را زيباتر از هميشه جلوه گر مي ساخت. با ناراحتي با خود انديشيدم: "تا همين چند روز پيش آنها بهترين دوستان من بودند ولي حالا... " حالا آنها فكر مي كنند كه من زندگي آنها را تباه كردام.هر سه ي آنها معتقدند كه من سعي دارم آنها را نابود كنم. و به همين دليل دارند به سراغم مي آيند. و تا لحظاتي بعد...در چنگ آنها خواهم بود. نفس عميقي كشيدم و رو به گلن كردم و گفتم: " قبول مي كنم! " اين كلام را با صداي خيلي آرام گفتم.سپس از روي شانه،خواهران را ديدم كه نزديك تر مي شدند. نجواكنان گفتم: " قبول مي كنم گلن...باشه من و تو. " دستم را به طرفش دراز كردم و گفتم: " در قدرت تو سهيم مي شوم.اجازه بده بخشي از قدرت تو را در اختيار بگيرم! " كاملا احساس مي كردم كه ديوار نامرئي در حال محو شدن است يك گام به سمت گلن برداشتم.سپس گامي ديگر...من دوباره مي توانستم حركت كنم. نگاه او در چشمانم خيره شده بود و آنها را مي سوزاند.گفت: " جدي؟به من كمك مي كني اونا رو براي هميشه نابود كنم؟ " در حالي كه دستم را به طرفش دراز مي كردم گفتم: " آره...آره،عجله كن.من مي خوام اون قدرت رو دوباره به دست بيارم.چيزي نمونده به ما برسن!زودباش! " يك قدم به جلو آمد.دستش را به طرف من دراز كرد و دستم را گرفت.و آن را محكم فشار داد. با خوشحالي گفتم: " از تو متشكرم!بله...واقعا متشكرم! "   فصل28 جكي به سمت ما اشاره كرد و فرياد زد : " اوناهاشن...اونجان! " جيلي خسته و نفس زنان از كشيدن خود در مسير جنگلي با چوب زير بقل فرياد زد: " مگي... " من دستم را همان دستي را كه گلن فشار داده بود بالا آوردم و با لحني هشدار دهنده گفتم: " عقب بايستيد!بهتون هشدار ميدم،جلو نياييد! " جودي فرياد زد: " اين كارا بايد متوقف بشه!نزديك بود اون حيوونا من رو بكشن! " جكي تكرار كرد: " بله.اين اوضاع بايد تموم بشه...همين حالا! " به سمت گلن برگشتم و خنده ي موزيانه اي را در صورتش ديدم.گفت: " اهريمن هنوز شروع نكرده! " به طرف سه خواهر برگشتم و فرياد زدم: " همه ي اينا كار گلن بود!من نبودم،بلكه گلن بود!اونه كه از قدرت اهريمني برخورداره!اون...اون از من استفاده مي كرد! " گلن در حالي كه سينه اش را با غرور جلو داده بود فرياد زد: " بله!...بله همه ي اينها كار من بود!قدرت من!نيروي فوق العاده ي من!ولي ...

  • کارتون های موجود در ویدئو کلوپ دریا

    کارتون های موجود در ویدئو کلوپ دریا فرهنگی هنری-شهر زرنقتبلیغات محصولات فرهنگی صفحه اصلی | آرشیو مطالب | تماس با من | قالب وبلاگ | پروفایل مترجم وبلاگ و وبسايت به 36 زبان زنده دنيا کارتون های موجود در ویدئو کلوپ دریا کارتون های موجود در ویدئو کلوپ دریاشماره نام فیلم قیمت   1 سفید برفی     2 شنل قرمزی   3   سندرلا   4   عروس اشتباهی   5   پوکوهانتیس   7   تینگربل وگنج کمشده   8   تینگربل وشاه پریون   9 هایدی   10 توت فرنگی   11 درای جستجوگر   13 دیو ودلبر   14 پادشاه ومن   15 4پرنسس   16 آلیس   17 آلیس در سرزمین ع   18 مادلین   19 فندوق شکن   20 سرود عید سگ کوچولو   21 لینا بند انگشتی   22 پرانسس ولادیمر   23 طلسم زیبای حفته   24 پرانسس وگابلین ها   25 جشن تولد دورا   26 کیمیاگر   27 بابلنگ دراز   28 شاهزاده وحانم کوچولو   29 هدایای عید آنی کوچولو   30 هنر پیشه دهه هزار   31 راپونزل   32 سرود عید   33 انیماتریکس   34 توت فرنگی کوچولو4   35 توت فرنگی کوچولو2   36 بکاسین وگنج  وایکینگ ها   37 گیسو کمند   38 کشتی تایتانیک   39 مدفن کرم های شب تاب   40 سرحپوست کوچولو   41 سابرینا   42 در دنیای قصه 4 پرنسس   43 سفید برفی 7 کوتوله   44 درای کاراگاه   45 حنا  دختری در مزرعه   46 شهر اشباح   47 زیبای سیاه   48 خانواده رابین سون   49 پدر خوانده های توکیو   50 مبارزخیابانی4-3   51 هاچ رنبوز عسل   52 جیک لانگ   53 ستاره آرزو   54 شمشیر  اژدها   55 دکتر استرنچ   57 مردان سیاه پوست   58 اهریمن خاموش تباهی   59 جک ولوبیای سحر آمیر   60 قهرمان ترکیبی   1 پلنگ صورتی   ...

  • نام کارتون های ویدئوکلوپ دریا زرنق علی حمز ه زاده

        ا-شرک 2-لینجا قهرمان 3-تام وجری 4-زورو   5-سوپر من 6-اسکویی دو 7-تیل دلقک 8-جزیره دایناسورها 9-سفرهای گالیور  10 -خرس های مهربان 11-رابین خود 12-ماجراهای مارکو 13-شیر وشاه 14 –لئو سطان جنگل 15-آرسن ولوپن  16-ملوان رود خانه 17-آتور ومینی مو ها 18-ماجراهای جکی جان 19-ماجراهای سند باد 20- آلوشا 21-وکسل 22-پاتو سای افسانه ای 23-لوک خوش شانس 24-مولان 25-اکشن من 26-ال سید 27-داستان های اردکی 3  28-کتاب جنگل  29-دور دنیا در هشتاد روز 30-تولدی دیگر 31-پسر جهنمی 32-مستربین 33-قهرمانان کهکشان 34-فروشگاه اسباب بازی 35-افسانه یوگی 37-دائلد داک 38-آخرین تک شاخ 39-ویکتوریا در دریا 40-آواتار 41-افسانه کین شین 42-خانه قصه ها 43-بن 44-مرد عنکبوتی 45-نجات کودکان 46-دماغ دراز کوچولو 47-دریاچه قو 48-مرد عنکبوتی مبارزه با نهنگ سفید 49-تارزان 50-کنت مونت کریستو 51-تیتان 52-شاهزاده وگدا53-عصریخبندان 54-کورتومالتیز 55-محمد فرستاده خدا  56-پلنک صورتی57- اسب های مهربان 58-انیماتریکس 59-عمو پو رنگ 60-جیم وجام 61-هرکول 62-مرد آهنی 63-انجی بنجی 64-قهرمان ترکیبی 65-اهریمن خاموش 66-دیگ سیاه 67-بتمن68-پیگل وکوسفندان زبل 69-مردان سیاه پوست 70-کجاست  مومیای من اسکویی دو 71-جک ولوبیای سحر آمیز کاتون های دخترانه 1-لینا 2-سرخپوست کوچولو 3-تنگربل ودختر شاه پریون 4-شنل قرمزی 5-هایدی 6-سفید برفی 7-سفید برفب وهفت کوتوله 8-گیسو کمند   9-سیندرلا 10-4پرنسس 11-پیترین 12-راپونزل 15-فندق شکن 16-پرنسس و جشن بهاری 17-خانواده رابینسون 18-آلیس درسرزمین عجایب 19-زیبای سیاه 20-مادلین 21دیو و دلبر 22-کیمیاگر 23-پادشاه ومن 24-پوکوهانتیس 25-دختر ساحره 26-درای کاراگاه 27- درای جستجوگر  28-زیبای خفته 29-توت فرنگی کوچولو 29-سابرینا 30-بکاسین وگنج وایکینگ ها

  • رمان اسم من اهریمن 02

    فصل 11 خشكم زد .احساس مي كردم قلبم مي خواهد بايستد."چي؟" مامان گفت:"بله...و هر شب بعد از اين كه تو به خواب ميري،من جارويم را بر مي دارم و به كليولند پرواز مي كنم!"سپس خنديد. با دهان باز به او خيره شده بودم. مادرم دستش را با مهرباني پشت گردنم گذاشت،همان طور كه وقتي كوچك بودم مي كرد."مگي چرا اين سوال احمقانه رو پرسيدي؟" آب دهانم را به سختي بلعيدم."آخه..." ترديد كردم.ولي بعد تصميم گرفتم كه بهتر است همه چيز را برايش تعريف كنم.لذا ماجراي زن فالگير در كارناوال و شوخي هاي جكي از آن زمان به بعد را برايش گفتم و تعريف كردم كه چطور گربه جودي بدون جهت به من حمله كرد. مامان گفت:"مگي خودت مي دوني كه تو كاملا نرمال هستي.خودت مي دوني كه جادوگر يا هر چيز ديگري نيستي." " مي دونم مامان،ولي..." مامان حرفم را قطع كرد و ادامه داد:"به علاوه،اگر تو از اين نيروهاي اهريمني برخوردار بودي چرا تا حالا از اونا استفاده نكردي؟چرا از فقط دو شب پيش به اين طرف شروع شده.همين كه سيزده ساله شدي ناگهان تبديل به يه اهريمن شدي؟" گفتم:"درست مي گي.نمي دونم چرا اون زن در كارناوال اينطور موجب ناراحتي من شد." مامان گفت:"اون فقط يه ذره سر به سرت گذاشته.مگي عزيز،حس شوخ طبعيت كجا رفت؟ اين اواخر خيلي جدي شدي؛بهتره كمي شادتر فكر كني." خواستم دوباره حرفش را تاييد كنم كه نگاهم به كتاب هاي طبقه ي پايين كتابخانه افتاد.به آنها اشاره كردم و گفتم:"مامان...اون كتابا..." مامان آهي كشيد و پشت گردنم را دوباره فشار داد و گفت:"من گزارش سال آخر دانشگاه رو در مورد "اعتقادات عجيب"نوشتم.قبلا كه بهت گفته بودم،يادت مياد؟من كتابا رو از دانشگاه تا حالا حفظ كردم." " آره،آره...يادم اومد."حالا ديگر كاملا احساس حماقت مي كردم."معذرت مي خوام مامان...ديگه در اين باره حرفي از من نخواهي شنيد.خودم مي دونستم همه چيز مسخره است.ولي..." صداي زنگ تلفن از طبقه ي بالا كلامم را قطع كرد.اين خط تلفن فقط مورد استفاده ي من بود.گفتم:"بهتره برم ببينم كيه.ضمنا،برا شام صدام كن."وبا عجله و يه پله در ميان از پله ها بالا رفتم. پس از زنگ سوم به تلفن رسيدم،گوشي را قاپ زدم و نفس نفس زنان گفتم:"الو؟" جكي پشت خط بود.با لحني ناراحت و مضطرب گفت:"گردنبندم..."صدا در گلويش خفه شد ولي بالاخره ادامه داد:"يادت رفت اونو پس بدي!"با لحني اعتراض آميز گفتم:"چي؟نه...من اونو پست دادم؛يادت نمياد؟" با لحني مض طرب تر از پيش گفت:"چطور تونستي اون رو به من پس داده باشي و اون پيش من نباشه؟" با ملايمت گفتم:"آروم باش جكي...من مطمئنم كه اونو بهت پس دادم حالا بيا سعي كنيم فكر كنيم كه..." جكي با ناراحتي تكرار كرد:"ولي پيش من نيست!نه توي جيبم و نه توي كوله ام.حتما ...

  • در مورد اهرام مصر چی می دونید؟

    در مورد اهرام مصر چی می دونید؟

    توضیح پایگاه حقیقت خاموش پیرامون این مطلب: باتوجه به این موضوع که بعد از اینکه مطالب سمت راست پایگاه در پی تحقیقات مختلف اضافه گردید بسیاری از این مطالب سمت چپ از نظر ما دچار مشکلات و تناقضات شدیدی هستند که برای اینکه با دیدگاه ما در این موضوعات آشنا شوید شما را به لینک های خود ارجاع میدهیم. این مطلب یکی از مطالبی است که نیاز است مخاطب پس از مطالعه آن با دیدگاه ما نیز آشنا شود که در فصل های جدیدی به آنها پرداخته شده است . مطالب فصولی که در سمت چپ این پایگاه آمده راحتما مطالعه کنید.   در مورد اهرام مصر چی می دونید؟به نظر شما چه كسانی و چگونه اون ها رو ساخته بودن؟آیا ممكنه كه در اون زمان تكنولوژی بشر به آخرین حد خودش رسیده بوده ؟کهن ترین بنایی که در پرده ای از ابهام پوشیده شده و هنوز باقی مانده است ، با کلیه پیشرفتهای علمی و تکنولوژی در دنیای امروز، باز هم اعصار مجهول تاریخ از نظرها به دور مانده است . هنور حتی انسان نمی تواند به دقت قدیم و آثار قدیمی ،سنگهای ساختمانی را با همان ظرافت بسازد . هنوز استادان از روی هم چیدن سنگهایی به قطعات هفتاد تن مشابه آنچه که با دقت و وسواس عظیم در بنای هرم بزرگ به کاررفته است ، عاجزند . هنوز محاسبات ریاضی ما در اندازه گیری ابعاد زمین و حرکت سیاره ها از دقت و صحت محاسبات انجام شده در زمان بنای هرم بزرگ برخوردار نیست .            اینکه چرا هنوز در تهیه و تدارک وسایل اندازه گیری لنگان لنگان به دنبال انسانهای ماقبل تاریخ هستیم ، چگونه این تمدن درخشان ، هرمهای مصر ، در برهه ای از زمان درخشیده و سپس ناپدید شده است ، بر ما پوشیده می باشد . هنوز کاملأ مشخص نیست که آیا این قدرت علمی و هنری که انسان امروز تنها گوشه ای از آن را دریافته است ، از یک مغز فوق انسان و یا منبع فکری خارق العاده است . این امکان را هم مذهب و عرفان تایید می کند . امکان دیگر رسیدن این تمدن پیشرفته از خارج کره زمین به ساکنان زمین است و یا البته لزومأ نمی توان گفت که یکی از این نظریات درست است . با توجه به آنکه بشر امروز هنوز در تنگنای این تمدن سردرگم است و می اندیشد که این این امر یک مسئله خارق العاده و خاص می باشد و لذا سبب آن نیز خاص است ، در هر حال منبع و منشا این ظرافت هنری و علمی در ساختمان هرم بزرگ و اهرام مصر هرچه باشد ، این حقیقت به جای خود باقی است که این ساختمان از چنان نبوغ و مهارت شگرفی برخوردار است که در طول تاریخ انسان ها نظیر آن مشاهده نشده است و هر جسم یا ساختمان هرمی شکل که دقیقأ با ابعاد متناسب با هرم بزرگ مصر ساخته شود و در امتداد شمال و جنوب میدان مغناطیسی زمین قرار گیرد ، می تواند به پیرایش ، انعکاس و ...