تبديل روسري به جليقه

  • لباس سنتي نماد برتر حجاب ايراني

    لباس سنتي نماد برتر حجاب ايراني لباس همانند زبان، آداب و رسوم همواره به عنوان نماد فرهنگ و اصالت مردم و اقوام يک کشور بوده و هست، از اين رو لباس سنتي را مي توان به عنوان مظهر يک حجاب اصيل شناخت.  لیلا مدرسی : قرن ها از روزگاري که بشر لباس را فقط به عنوان وسيله اي براي پوشش و حفاظت خود در مقابل سرما و عوامل طبيعي به کار مي برد مي گذرد. اما دير زماني بيشتر از اين موضوع که اين عنصر به يکي از تاثيرگذارترين شاخصه هاي فرهنگي، اجتماعي و حتي سياسي تبديل شده، سپري نشده است. وقتي " گاندي " درهند با حربه فرهنگي و اقتصادي با لباس سنتي و پارچه ملي به نبرد با استعمار انگلستان شتافت و در اين کار چنان توفيقي يافت که تصوير چرخ ريسندگي، نماد ملي و آرم پرچم هندوستان شد، غرب دريافت که اين شي به ظاهر ساده با داشتن پشتوانه فرهنگي، مي تواند داراي چه تاثيري باشد. چنين بود که مغرب زمين دانست براي چيرگي فرهنگي بر مشرق، قبل از ترويج زبان، موسيقي و يا هر مولفه فرهنگي ديگر که در قرون 18 و 19 قابل اشاعه بود، بايد بر روي مظاهر فرهنگي از جمله لباس سنتي مردمان ممالک در حال توسعه کار کرد. لباس، برخلاف بسياري ديگر ازموارد فرهنگي که به آن به چشم تفنن نگريسته مي شود جزيي از ضروريات حيات بشري شمرده مي شود و غني و فقير، به لحاظ حيا و الزام اجتماعي، مجبور به استفاده از آن هستند. از سويي،هيچ چيز به اندازه لباس نمي توانست در آن واحد، تمام انگيزه هاي استعمارنوين از جمله ترويج بي بندوباري اشاعه آيين ها و انگاره هاي غرب را براي رسيدن به جهاني شدن، تبليغ براي کالاهاي غربي و دهها هدف ديگر را تامين کند. از اين رو، دولتمردان و صاحبان انديشه سلطه با برنامه ريزي ظريف تهاجم به پوشش ملي ملت هاي تحت سلطه، بطور جدي در دستور کاري آنان قرارگرفت. جمهوري اسلامي ايران نيز در زمره کشورهايي که برنامه اصلي استعمارگران براي مسخ فرهنگي پوشش آنها کار مي کرد، محوريت يافت. يافتن پاسخ براي چرايي اين موضوع، چندان سخت نيست. ايرانيان بيش از ديگر اقوام حجاب و پوشش ملي خود را پاس داشته و به آن پايبند بودند. از سويي چون حجاب براي پارسيان از دو جنبه ملي و ديني داراي اهميت و حتي به عنوان اصلي ترين جلوه دينداري مطرح بوده است و در نتيجه تهاجم به آن، يک تير با صدنشان محسوب مي شد. با اين مقدمه نه چندان کوتاه به 19 تير ماه سال 1383 باز مي گرديم، جايي که رهبر معظم انقلاب در سخناني از مدگرايي افراطي در جامعه و تقليد از مدل هاي غربي به شدت انتقاد و پيشنهاد کرد که با ارايه الگوهاي بومي ايراني، " لباس ملي ايرانيان" طراحي شود. برخورد با موضوع حجاب در کشورمان، با چنان دگرگوني و تنوعي روبه رو بوده ...



  • بخت یار

    بختياري نژاد<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> قوم لر به 2 دسته تقسيم مي شود : لر بزرگ = ايل بختياري و  لر كوچك = كساني كه در استان لرستان هستند . تاريخچه نژادي قوم لر به دربار ساساني باز مي گردد . و هنگامي كه اعراب به ايران حمله كردند آنان به كوه هاي كنوني استان چهار محال و بختياري گرويدند و براي مدت ها ي بسيار زياد با اعراب جنگ چريكي ( نا منظم ) پرداختند . كه يكي از دلايل نام گذاري آنان به بختياري همين بود. آنان اعراب را به دل كوه مي كشاندند و با حملات برق آسايي آنان را مي كشتند . اعراب كه با كوه و جنگل آشنايي نداشتند و با ديدن اقوامي كه با اسب هاي تند رو در خطر ناك ترين و وحشتناك ترين راه ها  گذر مي كردند شگفت زده شده و آنان را بختياري ناميدند . بختياري يعني داراي شانس و اقبال . البته قبل از اين هم نظريه ديگري نيز و جود داشت  و آن اين بود كه بختياري ها از جنگ جو هاي آريايي بودند كه منتها از رم به ايران آمدند ، آنان كه بعد از پيروزي بر قسمتي از لشكر ايران وارد اين فلات شدند آريايي ها ايراني  به آنها مي گفتند بختياري منظور : بخت و اقبال يارتان بود كه جنگ  را بر ما پيروز شديد البته اين نظريه رد شد. چرا كه لباس مردان بختياري ها (كه در چند بند پايين تر توضيح بيشتري خواهيم داد ) چوخا ( شكل معرب آن = چوغا) از روي قبر كورش يا همان پاسارگاد ساخته شده است ( توضيحات بيشتر در پايين) كه اين مورد به هزار و پانصد سال قبل از ساسانيان و  حمله رم به ايران  حكايت دارد. البته نظريه هاي ديگري نيز وجود داشت كه از نوشتن آنان به برهان مهم نبودن پرهيز كرديم. زبان زبان مردمان اين ايل پارسي دري (‌ دربار ساساني) است . كه تنها زبان اصيل باقي مانده قبل از قاطي شدن با اعراب است كه هرگز از بين نخواهد رفت چرا كه اكنون بيش از 4 ميليون نفر در سراسر دنيا به اين زبان ( البته گويش پارسي ) سخن ميگويد . در فراگيري اين زبان هيچ گونه نوشته اي وجود ندارد و از سينه به سينه به فرزندان منتقل مي شده است .  ولي اكنون افرادي هستند كه كتابهايي را براي نگه داشتن اين گويش اصيل چاپ كرده اند. پارسي دري برادي هم دارد كه آن پارسي پهلوي است كه اين گويش با گويش پارتي ها ( خراساني هاي قديم و زبان اشكانيان) قاطي شده است كه  فرقي نمي كند و تنها تفاوت آنان به تلفظ واژه ها برميگرد و  نه چيز ديگر .  پارسي در در اداي واژه هايي جمع  فتحه بالاي واژه ها را به گ تبديل مي كند مانند دُر ( دختر) = درگل ( دختر ها ) زن = زنگل ( زن ها ) و ... در اداي  حروف تفاون وجود دارد مانند ق = خ و در اين گويش حرف ق جايي ندارد و در بيشتر مواقع در واژه هاي موجود در اين گويش به خ تبديل مي شود. پوشاك لباس مردان بختياري ...

  • موقعيت و تاريخچه:

    نام اصلی این روستا " نوئه دی " به معنی " ده جدید" است . نوئه دی به سبب اینکه در مسیر راه گیلان به خلخال و اردبیل قرار داشت ودیوار های بیرونی خانه های آن برابر رسمی دیرین و بر جا مانده از دوره ایران باستان به رنگ سفید بوده ، چاروادار های ترکی زبان که مدام از میان آن آبادی در تردد بودند و اغلب شبی هم در آن محل بیتوته می کردند ، آنجا را به زبان خو یش " آق اولر " به معنی خانه های سفید می خواندند . از زمانی که نوئه دی به عنوان مقر تابستانی خاندان حکومتی مهرانلوی ترک زبان تعیین گردید ، نام آق اولر کاملا جایگزین نام کهن آن محل شد .روستاي آق اولر از روستاهاي کوهپايه‏اي استان گيلان است و از سطح دريا 1100 متر ارتفاع دارد. اين روستا از شمال به روستاي مريان، از شمال شرق به روستاي سياهوني و از جنوب به جنگل و از غرب به روستاي حسن دگيرمان محدود مي‏شود. آب و هواي آن کوهستاني نيمه مرطوب با تابستان معتدل و زمستان‏هاي سرد است. روستاي آق اولر در بخش مياني رودخانه کرگانرود واقع شده است و ميزان بارندگي سالانه آن 1732 ميلي‏متر گزارش شده است.گورستان‏هاي باستاني روستاي آق اولر قدمت و پيشينه تاريخي آن را نشان مي‏دهد. آثار کاخ‏هاي سردار امجد از حکام دوره قاجاري، مسجد و حسينيه شيرخان آق اولر و گورستان پيرعلي از گذشته درخشان اين روستاي ييلاقي حکايت دارد.اقتصاد روستاي آق اولر براساس زراعت و دامداري استوار است. عده‏اي نيز به توليد صنايع دستي و امور خدماتي اشتغال دارند. گندم مهم‏ترين محصول روستاست و ديگر محصولات آن عبارتند از: توتون، ذرت، سيب‏زميني، يونجه و لوبيا. انواع ميوه‏هاي زرد‏آلو، سيب، به، گلابي از محصولات سردرختي آن است. توليد لبنيات، گوشت تازه و پرورش طيور مانند بوقلمون و مرغ در روستا رواج دارد.مردم روستاي آق اولر به زبان‏هاي ترکي و تالشي سخن مي‏گويند، مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند. الگوي معيشت و سکونت:روستاي آق اولر براساس سرشماري سال 1375 داراي 82 نفر جمعيت بوده است، که در سال 1385 جمعيت اين روستا، در زمستان 12 نفر و در تابستان 480 نفر گزارش شده است.معماري روستاي آق اولر بسيار زيبا است و با معماري روستاهاي جلگه‏اي گيلان متفاوت است. بافت روستا متراکم و فاقد محله ‏بندي مشخص است. در بناي خانه‏هاي قديمي از سنگ، ملات کاهگل و چوب استفاده شده است. سقف خانه‏ها، شيرواني يا لته کوبي است. در ساخت خانه‏هاي جديد از مصالح سيمان، آجر، تيرآهن و ورق گالوانيزه استفاده شده است. در خانه‏هاي مسکوني غالباً انباري و طويله‏ نيز وجود دارد. جاذبه‏هاي گردشگري:مهم‏ترين جاذبه‏هاي گردشگري روستاي آق اولر مشتمل بر فضاي جنگلي، مراتع سرسبز، ...

  • ابیانه سرزمین آبا واجدادی من

    سفر به ابیانه   ابيانه: يکي از روستاهاي شهرستان نطنز در استان اصفهان است. در 40 کيلومتري مغرب شهر نطنز واقع است. ابيانه در دامنه کوه قرار گرفته و هواي آن سرد است. مردم اين روستا بيشتر به دامپروري و کشاورزي ميپردازند. محصولات عمده آن غلات، ميوه، بُنشَن، و لبنيات است. مردم ابيانه به تاتي، که يکي از گويشهاي مرکزي ايران است سخن ميگويند. ابيانه روستايي بسيار کهن است که آثار گوناگوني از دوره ساسانيان تا قاجاريان، يعني نزديک به هزار و پانصد سال، را مانند موزه اي در خود حفظ کرده است. ويرانه قلعه‌هاي باستاني، بازمانده دو آتشکده از زمان ساسانيان، سه مسجد قديمي و خانه هايي بازمانده از دوره صفويان تا قاجاريان، نمونه هايي از آثار کهن در اين روستا هستند. در مسجد جامع ابيانه منبري را ميتوان ديد که در سال 466 ه‌ق و محرابي چوبي که در سال 477 ‌ه‌ق ساخته شده است. [فرهنگنامه کودکان و نوجوانان، جلد دوم، ص 41 و 42، نشر فرهنگنامه]  ساعت 7 صبح خونه رو به قصد اَبيانه (Abyaneh) ترک کرديم، قم صبحانه خورديم و با اين فکر که تا کاشان و ابيانه راهي نمونده به راهمون ادامه داديم؛ ولي امان از ناآگاهي و غفلت! کاشان که رسيديم هر چي به تابلوها نگاه کرديم اسمي از ابيانه نبود، از چند نفر محلي سراغ ابيانه رو گرفتيم. همه مي گفتن بايد از اتوبان مي رفتين، اما اون موقع ما ديگه تو کاشان بوديم. به جاده قديم کاشان-اصفهان راهنمايي شديم و حدود 1 ساعت تو جاده‌ي خطرناک ولي خلوت و کويري کاشان-اصفهان رونديم تا به دوراهي نطنز ابيانه رسيديم؛ (قبل از اون دوراهي از کنار يه منطقه‌ي خيلي بزرگ نظامي رد شديم که هر چي سعي کرديم بفهميم چيه نشد، نه تابلو داشت نه جاده. با خاکريزهاي بلند و برجهاي متعدد نظامي با فاصله هاي نزديک، ازش محافظت ميشد! ديگه الله و اعلم!) از اون دو راهي تا نطنز 20 و ابيانه هم حدود 22 کيلومتر فاصله بود. جاده بعد از اون دوراهي خيلي زيباتر شد، دره هايي پر از درختان سپيدار و تبريزي، هواي خنک، پيچ هاي تند و جاده باريک و کوهستاني آدم رو ياد جاده چالوس (حدفاصل گچسر) مي انداخت.   در طول راه و نزديکي هاي خود ابيانه به چيزهايي برخورديم که بعدا فهميديم بهش ميگن " زاغه ". زاغه ها حفره هايي هستن که روستاييان و باغبانان در دل زمين (معمولا داخل تپه ها) حفر ميکنند و اکثرا درب هاي چوبي دارند. به گفته اهالي ابيانه کساني که در اون منطقه (بادخيز) درخت ميکارند در طرفين درخت چوبهايي دوشاخه، قرار مي دهند تا درخت به آنها تکيه کند و خم نشود. اين افراد در زمانهاي مختلف اين چوبها را پيدا ميکنند و در داخل اين زاغه ها قرار مي دهند تا هنگام نياز (درختکاري) از آنها استفاده کنند. چون زمينهاي ...

  • سوغات و ره آورد مناطق مختلف ایران

               استان آذربايجان شرقى  آجيل، خشكبار ، شيرينىآجيل آذر بايجان بخصوص آجيل تبريز از دير باز به دليل مرغوبيت مشهور بوده و از بهترين محصولات ايران توليد ميشود. انواع خشكبار از قبيل برگه هلو،برگه زردآلو، آلو خشك، كه در شهرستانهاى جنوبى بخصوص در مراغه توليد ميشود طرفداران بيشمارى در كشور دارد.انواع شيرينى همانند اريس،قرابيه،نوقا و لوز از سوغاتى هاى ديگر آذربايجان شرقى ميباشد و باب مذاق هر ايرانى است. فرش و گليماز قديم الايام قالى هاى تبريز به ظرافت و قالى هاى هريس به با دوامى مشهور بوده است. گليم و جاجيم و ورنى است كه بوسيله هنرمندان عشاير استان در مناطقى چون كليبر و اهر بافته مى شود. محصولات چرمىچرم تبريز و كفشهاى دست دوز آن از ديرباز به واسطه خوش دوختى و ظرافت از شهرت و اعتبار فروانى برخوردار است. سايراز ديگر صنايع دستى استان ميتوان به سفالگرى و سبد بافى مرند، گلابتون دوزى و سوزن دوزى در آذرشهر، كنده كارى و معرق كارى اشاره كرد. نوعى پارچه ابريشمى به نام كلاقه اى در اسكو و روستاهاى اطراف آن بافته ميشود كه از آن براى تهيه شال و روسرى استفاده ميشود و داراى طرحها و رنگهاى زيبا و متنوع مى باشد.   استان آذربايجان غربى فرش و گليم اين استان به سبب طرح و رنگ ثابت آن از امتيازات ويژه اى برخوردار است. طرحهاى شهرستان خوى و تكاب با عناوين (قباو ماهى) معروف ميباشند در كنار اين صنعت بايد از صنايع كوزه گرى و چرم سازى نام برد كه به شكل هاى گوناگون به بازار عرضه ميشوند. ريزه كارى و نازك كارى چوب وتوليدات صنايع چوبى اروميه از اقلام سوغاتى مهم اين شهرستان ميباشد. معرق كارى نيز از صنايع دستى مهم اين استان است.مهمترين سوغاتى هاى استان عبارتند از: نقل بيدمشك ـ حلواى گردو، محصولات كشاورزى از قبيل عسل، لبنيات، كشمش، سيب، انگور، عرقيات گياهى، بافتنى هاى دستى، صنايع چوبى و ريزه كارى فرشهاى دستباف.    استان اصفهان اصفهان را مهد صنايع دستى ايران ناميده اند. در دوره صفوى صنايع دستى در اين شهر رونق خاصى يافت و هنر و مهارت استادان و هنرمندان بزرگ نسل به نسل و با روش استاد و شاگردى به زمان حال منتقل شده است.صنايع دستى اين استان كه جذب كننده هر مسافرى است عبارت است از:خاتم كارى، مينا كارى ، مينياتور، قلمزنى، پارچه هاى قلمكار، پارچه هاى زرباف و آثار خوشنويسى. البته آثار هنرى ديگرى مانند منبت كارى، كاشى سازى،گچبرى و گره چينى و مشبك نيز در آثار تاريخى و بناهاى زيباى اين شهر چشم نواز هر مسافرى است.علاوه بر صنايع دستى ، شيرينى گز و پولكى اصفهان و گلاب قمصر كاشان از سوغاتى هاى مشهور اين استان است.    استان ايلام از مهمترين ...

  • صنایع دستی و سوغاتی ها

     صنایع دستی و سوغاتی ها   استان آذربايجان شرقى  آجيل، خشكبار ، شيرينىآجيل آذر بايجان بخصوص آجيل تبريز از دير باز به دليل مرغوبيت مشهور بوده و از بهترين محصولات ايران توليد ميشود. انواع خشكبار از قبيل برگه هلو،برگه زردآلو، آلو خشك، كه در شهرستانهاى جنوبى بخصوص در مراغه توليد ميشود طرفداران بيشمارى در كشور دارد.انواع شيرينى همانند اريس،قرابيه،نوقا و لوز از سوغاتى هاى ديگر آذربايجان شرقى ميباشد و باب مذاق هر ايرانى است. فرش و گليماز قديم الايام قالى هاى تبريز به ظرافت و قالى هاى هريس به با دوامى مشهور بوده است. گليم و جاجيم و ورنى است كه بوسيله هنرمندان عشاير استان در مناطقى چون كليبر و اهر بافته مى شود. محصولات چرمىچرم تبريز و كفشهاى دست دوز آن از ديرباز به واسطه خوش دوختى و ظرافت از شهرت و اعتبار فروانى برخوردار است. سايراز ديگر صنايع دستى استان ميتوان به سفالگرى و سبد بافى مرند، گلابتون دوزى و سوزن دوزى در آذرشهر، كنده كارى و معرق كارى اشاره كرد. نوعى پارچه ابريشمى به نام كلاقه اى در اسكو و روستاهاى اطراف آن بافته ميشود كه از آن براى تهيه شال و روسرى استفاده ميشود و داراى طرحها و رنگهاى زيبا و متنوع مى باشد.   استان آذربايجان غربى فرش و گليم اين استان به سبب طرح و رنگ ثابت آن از امتيازات ويژه اى برخوردار است. طرحهاى شهرستان خوى و تكاب با عناوين (قباو ماهى) معروف ميباشند در كنار اين صنعت بايد از صنايع كوزه گرى و چرم سازى نام برد كه به شكل هاى گوناگون به بازار عرضه ميشوند. ريزه كارى و نازك كارى چوب وتوليدات صنايع چوبى اروميه از اقلام سوغاتى مهم اين شهرستان ميباشد. معرق كارى نيز از صنايع دستى مهم اين استان است.مهمترين سوغاتى هاى استان عبارتند از: نقل بيدمشك ـ حلواى گردو، محصولات كشاورزى از قبيل عسل، لبنيات، كشمش، سيب، انگور، عرقيات گياهى، بافتنى هاى دستى، صنايع چوبى و ريزه كارى فرشهاى دستباف.    استان اصفهان اصفهان را مهد صنايع دستى ايران ناميده اند. در دوره صفوى صنايع دستى در اين شهر رونق خاصى يافت و هنر و مهارت استادان و هنرمندان بزرگ نسل به نسل و با روش استاد و شاگردى به زمان حال منتقل شده است.صنايع دستى اين استان كه جذب كننده هر مسافرى است عبارت است از:خاتم كارى، مينا كارى ، مينياتور، قلمزنى، پارچه هاى قلمكار، پارچه هاى زرباف و آثار خوشنويسى. البته آثار هنرى ديگرى مانند منبت كارى، كاشى سازى،گچبرى و گره چينى و مشبك نيز در آثار تاريخى و بناهاى زيباى اين شهر چشم نواز هر مسافرى است.علاوه بر صنايع دستى ، شيرينى گز و پولكى اصفهان و گلاب قمصر كاشان از سوغاتى هاى مشهور اين استان است.    استان ...