خاطرات یک خون آشام

  • خلاصه داستان

    فصل یکم (۲۰۰۹-۲۰۱۰) در قسمت اول این سریال استفن سالواتوره که یک خون‌آشام است به شهر جدیدی می‌آید و با دختری به نام الینا برخورد می‌کند و عاشقش می‌شود و به همین جهت جهت نزدیکی به او به دبیرستان الینا می‌رود و کم کم رابطه بین او و الینا شکل می‌گیرد اما پس از مدتی برادر استفن، دیمن پیدا می‌شود و مشکلاتی را به وجود می‌آورد که حتی منجر به این می‌شود که الینا از این راز با خبر شود ولی او با توجه به رفتارهای خوبی که از قبل از استفن دیده‌است منطقی برخورد می‌کند و سعی می‌کند با این قضیه کنار بیاید، استفن جریان تبدیل شدنش به خون‌آشام را در سال ۱۸۶۴ را شرح می‌دهد که دختر خون‌آشامی به نام کاترین مسبب این جریان بوده‌است، همچنین دیمن تلاش‌هایی برای بازگردانی کاترین (که ظاهرا او نیز عاشقش بوده‌است) می‌کند که در طی اشتباهی تعداد زیادی خون‌آشام آزاد می‌شوند و مشکلاتی به وجود می‌آیند، در قسمت‌های میانی علت شباهت زیاد الینا به کاترین مشخص می‌شود و آن این بوده که ظاهراً الینا نوهٔ کاترین بوده و او فرزند ناتنی خانوادهٔ گیلبرت بوده‌است، در پایان این فصل کاترین به شهر سابقش بازمی‌گردد.[۳] فصل دوم (۲۰۱۰-۲۰۱۱) به‌ترتیب از چپ به راست، استفن سالواتوره، الینا گیلبرت و دیمن سالواتوره. پس از بازگشت کاترین او درصدد انتقام و اذیت و آزار برادران سالواتوره می‌آید و در همین راستا اتفاقاتی می‌افتد. مشخص می‌شود که کاترین از ابتدا فقط استفن سالواتوره را دوست داشته و علاقه‌ای به دیمن ندارد و از طرفی قرن‌ها پیش از سالواتره ها با برادرانی به نام‌های کلاوس و الایژا بوده‌است که این دو برادر نخستین خون‌آشام‌های تاریخ هستند. دیمن پس از فهمیدن این موضوع که بیهوده ۱۵۰ سال در پی یافتن کاترین بوده‌است او را فراموش می‌کند و عاشق الینا می‌شود. کلاوس در صدد شکستن طلسمی بر می آید که مدت‌ها ذهن او را به خود مشغول کرده‌است. او برای این کار به یک همزاد که خون انسان داشته باشد و یک خون‌آشام نیاز دارد و باید مراسم قربانی کردن را انجام دهد.اما دیمن به اجبار از خون خود به الینا می‌دهد تا خون او ناخالص شود. الینا از دست دیمن ناراحت و عصبانی می‌شود.در هر حال الینا تا پیش از مرگ انسان می‌ماند پس کلاوس او و جنا(که توسط کلاوس تبدیل به یک خون آشام شده)ویک گرگینه را برای مراسم قربانی کردن انتخاب می‌کند.دیمن در نجات جان مت و کارولاین توسظ تایلر لاک وود گرگینه گاز گرفته می‌شود.جنا در مراسم قربانی کردن می‌میرد اما جان (پدر واقعی الینا) با فدا کردن خود الینا را نجات می‌دهد.دیمن که گرگینه او را گاز گرفته‌است به زودی ...



  • خلاصه داستان سریال خاطرات خون آشام

      فصل اول  (۲۰۰۹-۲۰۱۰)در قسمت اول این سریال استفن سالواتوره که یک خون‌آشام است به شهر جدیدی می‌آید و با دختری به نام الینا برخورد می‌کند و عاشقش می‌شود و به همین جهت جهت نزدیکی به او به دبیرستان الینا می‌رود و کم کم رابطه بین او و الینا شکل می‌گیرد اما پس از مدتی برادر استفن، دیمن پیدا می‌شود و مشکلاتی را به وجود می‌آورد که حتی منجر به این می‌شود که الینا از این راز با خبر شود ولی او با توجه به رفتارهای خوبی که از قبل از استفن دیده‌است منطقی برخورد می‌کند و سعی می‌کند با این قضیه کنار بیاید، استفن جریان تبدیل شدنش به خون‌آشام را در سال ۱۸۶۴ را شرح می‌دهد که دختر خون‌آشامی به نام کاترین مسبب این جریان بوده‌است، همچنین دیمن تلاش‌هایی برای بازگردانی کاترین (که ظاهرا او نیز عاشقش بوده‌است) می‌کند که در طی اشتباهی تعداد زیادی خون‌آشام آزاد می‌شوند و مشکلاتی به وجود می‌آیند، در قسمت‌های میانی علت شباهت زیاد الینا به کاترین مشخص می‌شود و آن این بوده که ظاهراً الینا نوهٔ کاترین بوده و او فرزند ناتنی خانوادهٔ گیلبرت بوده‌است، در پایان این فصل کاترین به شهر سابقش بازمی‌گردد. فصل دوم (۲۰۱۰-۲۰۱۱) پس از بازگشت کاترین او درصدد انتقام و اذیت و آزار برادران سالواتوره می‌آید و در همین راستا اتفاقاتی می‌افتد. مشخص می‌شود که کاترین از ابتدا فقط استفن سالواتوره را دوست داشته و علاقه‌ای به دیمن ندارد و از طرفی قرن‌ها پیش از سالواتره ها با برادرانی به نام‌های کلاوس و الایژا بوده‌است که این دو برادر نخستین خون‌آشام‌های تاریخ هستند. دیمن پس از فهمیدن این موضوع که بیهوده ۱۵۰ سال در پی یافتن کاترین بوده‌است او را فراموش می‌کند و عاشق الینا می‌شود. کلاوس در صدد شکستن طلسمی بر می آید که مدت‌ها ذهن او را به خود مشغول کرده‌است. او برای این کار به یک همزاد که خون انسان داشته باشد و یک خون‌آشام نیاز دارد و باید مراسم قربانی کردن را انجام دهد.اما دیمن به اجبار از خون خود به الینا می‌دهد تا خون او ناخالص شود. الینا از دست دیمن ناراحت و عصبانی می‌شود.در هر حال الینا تا پیش از مرگ انسان می‌ماند پس کلاوس او و جنا(که توسط کلاوس تبدیل به یک خون آشام شده)ویک گرگینه را برای مراسم قربانی کردن انتخاب می‌کند.دیمن در نجات جان مت و کارولاین توسظ تایلر لاک وود گرگینه گاز گرفته می‌شود.جنا در مراسم قربانی کردن می‌میرد اما جان (پدر واقعی الینا) با فدا کردن خود الینا را نجات می‌دهد.دیمن که گرگینه او را گاز گرفته‌است به زودی می‌میرد.پس پیش الینا می‌رود تا از او طلب بخشش کند اما الینا به او می‌گوید که شاید به زمان ...

  • دانلود فصل سوم سریال خاطرات یک خون آشام

    دانلود فصل سوم سریال خاطرات یک خون آشام بصورت کاملاز قسمت1 تا 22 فصل 3زیر نویس فارسی و انگلیسی اضافه شد.. قسمت ۱ —  کیفیت ۴۸۰ | کیفیت ۷۲۰ | زیرنویس انگلیسی | زیرنویس فارسی   قسمت ۲ —  کیفیت ۴۸۰ | کیفیت ۷۲۰ | زیرنویس انگلیسی | زیرنویس فارسی   قسمت ۳ —  کیفیت ۴۸۰ | کیفیت ۷۲۰ | زیرنویس انگلیسی | زیرنویس فارسی   قسمت ۴ —  کیفیت ۴۸۰ | کیفیت ۷۲۰ | زیرنویس انگلیسی | زیرنویس فارسی   قسمت ۵ —  کیفیت ۴۸۰ | کیفیت ۷۲۰ | زیرنویس انگلیسی | زیرنویس فارسی   قسمت ۶ —  کیفیت ۴۸۰ | کیفیت ۷۲۰ | زیرنویس انگلیسی | زیرنویس فارسی   قسمت ۷ —  کیفیت ۴۸۰ | کیفیت ۷۲۰ | زیرنویس انگلیسی | زیرنویس فارسی   قسمت ۸ —  کیفیت ۴۸۰ | کیفیت ۷۲۰ | زیرنویس انگلیسی | زیرنویس فارسی   قسمت ۹ —  کیفیت ۴۸۰ | کیفیت ۷۲۰ | زیرنویس انگلیسی | زیرنویس فارسی   قسمت ۱۰ — کیفیت ۴۸۰ | کیفیت ۷۲۰ | زیرنویس انگلیسی | زیرنویس فارسی   قسمت ۱۱ — کیفیت ۴۸۰ | کیفیت ۷۲۰ | زیرنویس انگلیسی | زیرنویس فارسی   قسمت ۱۲ — کیفیت ۴۸۰ | کیفیت ۷۲۰ | زیرنویس انگلیسی | زیرنویس فارسی   قسمت ۱۳ — کیفیت ۴۸۰ | کیفیت ۷۲۰ | زیرنویس انگلیسی | زیرنویس فارسی   قسمت ۱۴ — کیفیت ۴۸۰ | کیفیت ۷۲۰ | زیرنویس انگلیسی | زیرنویس فارسی   قسمت ۱۵ — کیفیت ۴۸۰ | کیفیت ۷۲۰ | زیرنویس انگلیسی | زیرنویس فارسی   قسمت ۱۶ — کیفیت ۴۸۰ | کیفیت ۷۲۰ | زیرنویس انگلیسی | زیرنویس فارسی   قسمت ۱۷ — کیفیت ۴۸۰ | کیفیت ۷۲۰ | زیرنویس انگلیسی | زیرنویس فارسی   قسمت ۱۸ — کیفیت ۴۸۰ | کیفیت ۷۲۰ | زیرنویس انگلیسی | زیرنویس فارسی   قسمت ۱۹ — کیفیت ۴۸۰ | کیفیت ۷۲۰ | زیرنویس انگلیسی | زیرنویس فارسی   قسمت ۲۰ — کیفیت ۴۸۰ | کیفیت ۷۲۰ | زیرنویس انگلیسی | زیرنویس فارسی   قسمت ۲۱ — کیفیت ۴۸۰ | کیفیت ۷۲۰ | زیرنویس انگلیسی | زیرنویس فارسی   قسمت ۲۲ — کیفیت ۴۸۰ | کیفیت ۷۲۰ | زیرنویس انگلیسی | زیرنویس فارسیمطالب مرتبطدانلود قسمت 18 از فصل 5 سریال ومپایر دایریزدانلود قسمت 17 از فصل 5 سریال ومپایر دایریزدانلود قسمت 16 از فصل 5 سریال ومپایر دایریزدانلود قسمت 15 از فصل 5 سریال ومپایر دایریزدانلود قسمت 14 از فصل 5 سریال ومپایر دایریزدانلود قسمت 13 از فصل 5 سریال ومپایر دایریزدانلود قسمت 12 از فصل 5 سریال ومپایر دایریزدانلود قسمت 11 از فصل 5 سریال ومپایر دایریزدانلود قسمت 10 از فصل 5 سریال ومپایر دایریز..دانلود قسمت 9 از فصل 5 سریال ومپایر دایریزدانلود قسمت 8 از فصل 5 سریال ومپایر دایریز.دانلود قسمت 7 از فصل 5 سریال ومپایر دایریز.دانلود قسمت 6 از فصل 5 سریال ومپایر دایریزدانلود قسمت 5 از فصل 5 سریال ومپایر دایریزدانلود قسمت 4 از فصل 5 سریال ومپایر دایریزدانلود قسمت 3 از فصل 5 سریال ومپایر ...

  • الینا

    الینا

  • بازیگران اصلی سریال خاطرات خون آشام

      بازیگر نقش توضیحات نینا دوبرو الینا گیلبرت/ کاترین پیرس الینا معشوقه و دوست انسان استفن است که پس از مدتی مشخص می‌شود همزاد کاترین است. پل ویسلی استفن سالواتوره خون‌آشامی که از سال ۱۸۶۴ میلادی تبدیل به خون‌آشام شده‌است، او دراری شخصیتی مثبت است. او همچنین همواره سعی می‌کند انسان دوستانه زندگی کند و فقط از خون حیوانات تغذبه می‌کند بعدا جای شخصیت او با دیمن عوض میشود. یان سامرهلدر دیمن سالواتوره برادر استفن که برخلاف استفن علاقهٔ زیادی به عمل به غریزه خود (کشتن و تغذیه از خون انسان‌ها) دارد و از زمانی که به واسطهٔ برادرش استفن به یک خون آشام تبدیل شده؛ هدف خود را در زندگی عذاب دادن مردم جهان و به خصوص اذیت کردن برادرش قرار داده‌است. استیون آر. مک‌کوئین جرمی گیلبرت برادر ناتنی الینا. سارا کنینگ جنا سامرز خالهٔ ناتنی الینا که توسط کلاوس کشته شد. کاترینا گراهام بانی بنت دوست الینا که یک ساحره‌است و از قدرت‌های خاصی برخوردار است. کندیس آکولا کارولین فوربس دوست الینا که کاترین او را به یک خون‌آشام تبدیل کرد. زک روئریگ مت دونوان دوست الینا و برادر ویکی. کایلا اول ویکی دونوان خواهر مت و دوست دختر سابق جرمی که به وسیلهٔ دیمن کشته شد. مایکل تروینو تایلر لاکوود نخستین دورگه موفق کلاوس که دوست کارولین نیز است و احساس نوکری به کلاوس دارد. متیو دیویس آلاریک سالتزمن معلم تاریخ دبیرستان و شکارچی خون‌آشام. جوزف مورگان کلاوس قوی‌ترین خون‌آشام پس از پدرش(یکی از خون‌آشام‌های اصیل) که پدرش را می کشد.

  • خاطرات یک خون اشام

    جلد اول : بیداريمقدمه  «؟ بهت خوش می گذره » : النا پرسیدهر چند استفان نگفت« آره »ولی النا می دانست که این دقیقاً همان چیزی است استفان فکرش را می کرد. می توانست این را از طرز نگاه های استفان درک کند. النا هیچ وقت مطمئن نبود بتواند احساس کس دیگری را از چشمانش بخواند، اما الان می دانست چه چیزی در ذهن استفان می گذرد. می دانست استفان دارد لذت می برد هر چند که قیافه اش اصلاً این را نشان نمی داد. قیافه ی استفان خیلی جدی بود و انگار داشت از چیزی رنج می کشید. قیافه اش طوری بود که انگار نمی تواند حتی یک لحظه دیگر این وضع را تحمل کند. گروه شروع به نواختن آهنگ دیگری کرد و حرکات آرام شد. استفان هنوز به او خیره مانده بود. انگار داشت با چشم هایش النا را می خورد. با آن چشم های سبز تیره اش که وقتی از چیزی لذت می بردند رنگ شان تیره تر می شد. النا یک لحظه حس کرد استفان می خواهد او را به سمت خودش بکشد و بدون گفتن حتی یک کلمه ...النا آهسته پرسید: - می خوای با هم بچرخیم؟و بعد با خودش فکر کرد که دارد دست به کار خطرناکی می زند؛ کاری که اصلاً نمی داند چیست. در یک لحظه، ترس سراسر وجودش را گرفت. قلبش شروع کرد به تندتر و تندتر تپیدن. نیمه ی پنهان وجود النا که در خود محبوسش کرده بود، داشت توی ذهن او فریاد می کشید و اعلام خطر می کرد. آن چشم های سبز تیره هنوز هم به او خیره بودند؛ انگار مستقیم زل زده بودند به نیمه ی پنهان وجود النا. انگار داشتند با نیمه پنهان وجود او حرف می زدند. غریزه ای که از تمدن بشری هم قدیمی تر بود به النا هشدار می داد فرار کند، که شروع کند به دویدن، که از آن جا بگریزد، اما النا از جایش تکان نخورد.   4سپتامبردفترچه خاطرات عزیز؛امروز قرار است یک اتفاق بد بیفتد.نمی دانم چرا این جمله را نوشتم. هیچ دلیلی وجود ندارد که ناراحت باشم. تازه کلی هم دلیل برای خوشحال بودن دارم. اما الان که ساعت 5:30 صبح است من هنوز بیدارم و نمی دانم چرا دلم مدام شور می زند. همه اش به خودم می گویم که بهم ریختنم بخاطر اختلاف ساعت فرانسه با اینجاست. اما این که دلیل دل شوره و ترس نیست. خیلی می ترسم. حس می کنم گم شده ام. پریروز وقتی با عمه جودیت و مارگارت از فرودگاه بر می گشتم؛ این حس عجیب شروع شد. وقتی رسیدیم به محله خودمان، فکر کردم مامان و بابا حتماً توی خانه منتظرمان هستند. با خودم گفتم حتماً آمده اند دم در ایستاده اند یا از پنجره ی اتاق نشیمن به بیرون خیره شده اند. حتماً دلشان خیلی برای من تنگ شده است. می دانم که خیلی احمقانه به نظر می رسد. اما حتی وقتی که دیدم دم در کسی نیست باز هم همین طوری فکر می کردم. از پله ها دویدم بالا و در زدم. وقتی که عمه جودیت پیاده شد و در را ...

  • خاطرات خون اشام3

         خاطرات خون اشام3

  • tyler lockwood

    tyler lockwood

    اینجا قهر کرده شام نمیخوره!!!لا لا لا گله لاله...اینم دوس دختر زشتش!!!