دانلود نواها استان بوشهر

  • نسخه های تعزیه

    برای دانلود نسخه های تعزیه در قالب پی دی اف با قابلیت چاپ به صفحه دانلود مراجعه فرمایید. - علاوه بر لینک های موجود در این بخش می توانید در قسمت پیوندهای روزانه نیز موارد دلخواه را دانلود کنید. - چنانچه بعضی از لینک ها پنهان  است به «آرشیو پیوندهای روزانه» وارد شوید. - ضمنا به پیشنهاد تعدادی از خوانندگان فهیم به زودی فهرست مجالس تعزیه در وبلاگ قرار خواهد گرفت. صفحه دانلود



  • پیشینه تعزیه در روستای صیدی شهرستان جم

    نمايندگان روستاي صيدي و روستاهاي هم جوار شامل: كوري ، منظر، حاجي آباد، هُنگدان، بابامباركي و قائدي تشكيل گرديد. اين شورا كارهاي اجرايي تعزيه و در واقع امر تهيه كنندگي كار را بر عهده گرفت. تهيه ي نسخه ها ، خريد تجهيزاتي مانند شمشير، سپر، خود ، زره و ... ، تهيه ي اسب و استر ، جذب كمك هاي مردمي ، تهيه و دوخت لباس ، سازمان دهي نيروهاي انساني لازم ، جذب و آموزش تعزيه خوانان از مهم ترين كارهاي محول شده به شوراي برگزاري بود.اولين شوراي برگزاري متشكل از اعضای زير بود: آقايان: عبدالحسين هنرمند، علي جمالي، حاج علي جم رتبه، سيد ابوالحسن خليلي، حسين حمزوي، مرحوم احمد احمدي نژاد، مسلم جعفري، حاج محمد جاودان، محمد رفيعي، محمدجواد رفيعي، بهروز افتخاري، عباس كارگر و حميد جم رتبه. از اعضای مورد اشاره مرحوم احمدي نژاد به دليل فوت و آقايان حمزوي و خليلي به دليل مشكلات شخصی نتوانستند به فعاليت خود در شورا ادامه دهند. در سال هاي بعد افراد ديگري شامل آقايان: حاج حسين هنرمند، احمد ستوده و اسحاق يوسفي به شوراي برگزاري پيوستند.همچنین از سال 1391 آقای ابوذر غفاری به عنوان عضو جدید شورا به جمع سایر اعضا پیوستند.

  • چند عکس از تعزیه 1390-بخش چهارم:تعزیه عابس و شوزب(ع)

    چند عکس از تعزیه 1390-بخش چهارم:تعزیه عابس و شوزب(ع)

    تصویر غلام ترک(غلام حضرت سجاد) در حین گرفتن اجازه میدان از آن حضرت-شبیه خوان:علی محمدرضاییمبارزه غلام حضرت سجاد(ع) با اشقیاتصویر عابس و شوزب در حال مکالمه با یکدیگر-شبیه خوانان:سمت چپ:سیدابوالحسن صادق نژاد(عابس) و سمت راست: علی شریعتی(شوزب)عابس در میان اشقیا بر بالین شوزب در لحظه شهادت وی

  • متن و دیالوگ های مجالس تعزیه

    با روی‌کار آمدن کامپیوتر و احساس نیاز به ذخیره سازی علمی‌تر و امروزی به تدریج جای خود را به نوشته‌های‌کلیشه‌ای و بی‌روح ماشینی داده‌اند.به يقين مي توان گفت كه اشعار موجود در ديالوگ ها و نسخ موجود به روش سينه به سينه از نسلي به نسل بعد منتقل شده و اصالت خود را حفظ كرده اند. صحت موضوع از آنجا روشن تر مي شود كه  اهالي  منطقه ي جم با داشتن سابقه ي ادبي و فرهنگي درخشان در برگزاري جلسات مشاعره و كتاب خواني و داشتن حساسيت فراوان و برخوردهاي سختگيرانه در امر درست خواني اشعار كه حتي گاهي مثلاً به خاطر محل يك مكث در جايي از يك بيت ، کار به بحث و جدل‌های طولانی می‌کشیده و گاهي آنقدر موضوع برايشان اهميت پيدا مي كرده كه مجبور مي شده اند ، با انجمن هاي ادبي زمان خود در شهرهاي بزرگي مثل تهران يا شيراز مكاتبه كنند و در انتظار پاسخ بمانند . بنابراين دراصالت اشعار متن تعزيه ي جم شكي نيست و حتی شعرا و ادباي منطقه با وسواس فراوان ابيات سست و عبارات نادرست موجود دربعضي از مكالمات را اصلاح و ويرايش نموده اند. در واقع اين امر يكي از افتخارات منطقه ي جم به حساب می‌آید. برخلاف بعضي از مناطق كه اقدام به وارد كردن اجزا و عناصر هنرهاي جديدتر مثل تئاتر و غيره به خصوص در امر ديالوگ ها و متن تعزيه كرده اند و در نتيجه تركيب و معجوني از تئاتر و تعزيه و ساير هنرهاي نمايشي را تحت عنوان تعزيه ارائه مي‌كنند. البته شايد اين روش از بعضي جهات جالب باشد اما به طور قطع اصالت تعزيه را ندارد.

  • خلاصه مجلس شهادت وهب و عبدالله حسن(ع)

    -        وهب برای رفتن به میدان به حضور امام می رسد و اجازه می گیرد.امام موافقت می کند. -        وهب به میدان می رود و پس از جدال و مبارزه فراوان از میدان مراجعت می کند و به مادر می گوید آیا از من راضی شده ای؟ -        مادر می گوید در صورتی از تو راضی می شوم که سرت را در راه دفاع از اسلام و امام(ع) بدهی و شهید شوی. -        وهب مجددا به میدان رفته و این بار به جای این که خود برگردد ، اشقیا سر خون آلوداو را در مقابل مادرش به زمین می اندازند. -        مادر سر وهب را برداشته و به سمت اشقیا پرتاب می کند و می گوید ما چیزی را که در راه خدا داده ایم پس نمی گیریم و در همان حال به سمت اشقیا حمله ور می گردد. -        صدای امام(ع) که زن را از جنگیدن و جهاد برحذر می دارد بلند می شود و مادر وهب آرام می گیرد. -        پس از شهادت وهب بازهم اشقیا رجزخوانی می کنند و مبارز می طلبند. -        این بار عبدالله حسن(ع) عزم میدان می کند. -        ابتدا برادرش قاسم(ع) به جهت علاقه شدیدی که به او دارد او را از رفتن میدان منع می کند و می خواهد خود عازم میدان شود ولی عبدالله اصرار می ورزد. -        مادر قاسم خود را وارد گفتگوی دو برادر کرده و آن ها را برای گرفتن اذن میدان به حضور امام(ع) می فرستد. -        سرانجام امام(ع) با اصرار و بی تابی فراوان عبدالله با به میدان رفتن او موافقت می کند و بر او کفن شهادت می پوشاند. -        پرشورترین دیالوگ ها در این مجلس مربوط به مکالمات خداحافظی عبدالله با عباس ، زینب ، مادرش ، علی اکبر و قاسم می باشد که هر بیننده ای را تحت تاثیر خود قرار می دهد. -        عبدالله پس از خداحافظی به میدان می رود. -        عبدالله یک بار تشنگی بر او غلبه می کند ، از میدان مراجعت و از امام(ع) درخواست آب می کند. امام(ع) به او وعده آب بهشت و حوض کوثر را می دهد. -        عبدالله این بار به میدان رفته و شهید می شود. -        یکی از صحنه های غم انگیز این مجلس برگرداندن نعش عبدالله توسط امام(ع) می باشد که آخرین صحنه این مجلس است.

  • خلاصه مجلس تعزیه طفلان زینب و علی اکبر(ع)

    -        اما زمانی که برای خداحافظی با اهل بیت می رود عمه اش زینب(س)مانع می شود و در عوض فرزندان خود را برای گرفتن اذن میدان به حضور امام(ع)می فرستد. -        سرانجام پس از گفتگوی فراوان بالاخره امام(ع)با درخواست زینب(س)موافقت می کند. -        زینب(س)خود برطفلانش کفن می پوشد و آن ها را به میدان می فرستد. -        طفلان زینب قهرمانانه می جنگند و شهید می شوند. -        پس از شهادت طفلان ، علی اکبر(ع)اذن می طلبد و عازم میدان می شود. -        از صحنه های دیدنی و غم انگیز مجلس مکالمات خداحافظی علی اکبر(ع)با اهل بیت بخصوص با مادرش ام لیلا و زینب(س)می باشد. -        علی اکبر(ع)پس از خداحافظی روانه ی میدان می شود و در مقابل اشقیا قرار می گیرد. -        اشقیا چهره و سیمای علی اکبر(ع)را با پیامبر(ص)اشتباه می گیرند و از جنگیدن با او امتناع می ورزند. -        کار به جایی می رسد که در لشکر اشقیا تفرقه می افتد و ابن سعد به لطایف الحیل به آن ها می فهماند که این شخص کسی جز علی اکبر(ع)نیست. -        علی اکبر(ع)در برابر پرسش شمر که از او می پرسد کیست خود را معرفی می کند و آنگاه اشقیا با او آماده ی نبرد می شوند. -        علی اکبر(ع)دلیرانه با آن ها می جنگد و یک بار از شدت جراحات وارده و خستگی و تشنگی به جانب خیمه گاه امام(ع)و اهل بیت برمی گردد و از امام(ع)درخواست آب می کند. -        امام(ع)آب سراغ ندارد و در عوض انگشتری خود را در دهان او می گذارد شاید علی اکبر(ع)بر ضعف و تشنگی غلبه کند. -        آنگاه علی اکبر(ع)برای آخرین بار به میدان می رود و شهید می شود. -        برگرداندن نعش علی اکبر(ع)نیز همچون تعزیه ی قاسم(ع)صحنه ای رقت بار و غم انگیز است و با استقبال پرسوز و گداز اهل بیت ، به پایان می رسد.

  • خلاصه مجلس تعزیه ی حبیب و مسلم و هاشم(ع)

    -        از سوی دیگر امام(ع) حضرت عباس را برای ارشاد و اتمام حجت به نزد ابن سعد می فرستد اما بی فایده است. -        امام(ع) خود با عمامه و عبای پیامبر(ص) به نزد آن ها می رود و آن ها را از ادامه ی فتنه ای که شروع کرده اند برحذر می دارد اما باز هم سودی ندارد. -        در میان سپاه اشقیا یک نفر نصرانی پیدا می شود و ابن سعد و سپاهیانش را بابت مخالفت با مهلتی کهامام(ع) درخواست کرده نکوهش می کند. -        در ادامه امام(ع) با کلیه ی اصحاب و یارانش از مهاجر و انصار اتمام حجت می کند و اعلام می کند که بیعتش را برداشته و هرکس قصد ماندن و شهید شدن ندارد از تاریکی شب استفاده کند و برود. -        عده ای از مهاجر و انصار امام(ع) را تنها می گذارند. -        پس از آن امام(ع) به یارانی که در عقیده ی خود ثابت قدم بوده و مانده اند بهشت را نشان می دهد که یکی از زیباترین صحنه های تعزیه در آن روز به حساب می آید. -        سرانجام حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه که از یاران سالخورده ی امام(ع) به شمار می آیند با کسب اجازه از محضر ایشان به میدان جنگ می روند و پس از میارزه ای دلاورانه شهید می شوند. -        در آخرین صحنه های تعزیه هاشم بن عتبه با کفن و درحالی که سوار بر اسب است از غیب می رسد(هاشم گویا قبلا در جنگ صفین در رکاب امام علی(ع) شهید شده است) و پس از مشاهده صحنه شهادت حبیب و مسلم به حضور امام(ع) می رسد و درخواست جنگیدن و شهادت می نماید. -        سرانجام هاشم نیز پس از مناظره ای طولانی با ابن سعد که نسبت پسرعمویی با وی دارد شهید می شود.

  • شروند

                                            «شروند(آواها و نواها)»   1-سر   راهت  نشینم   تا چه وقتِ           به خون دل بسازم یک درختِ   بیا   باد  ای درخت  اِ  بن    بگیزه           که مه رورم ندیدُم هیچ وقتِ. 2-به  زیر   دلگِ  نارنگی   گذشتم             تو نار نورسی دادی به دستم   به دستم داده ای  مفت و مسلّم            مگر مه کافرم یا بت پرستم. 3- صدام  کردی  به  قربون  صدایت            بچینم گل بیارم  در  حیاطت    بچینم  گل   بیارم   تو   نباشی              زِ مرغون هوا  گیرم سِراکت. 4- اوّل گیرم  سِراک بختت  ای  وِل            به ابریشم بدوزم رختت ای وِل    چرا  حیرون و سر گردونی ای وِل           به زیر بار  نامردمیّ   ای   وِل. 5- کلاغ  سر سیاه  بالت  عَلَم  کن            اِ  یه راه  کآمدی کاکام خبر کن   اِ  یه  راه  کآمدم  کاکات   ندیدم              تفنگ بر کوله و رُو به غریبی. 6-  اگه  امرنگ  بمیرنگ هردوتامون            ببرند  جفت  الحد  از برامون    اگه امرنگ ، بمیرنگ  موسم  گل            گل و بلبل بخونن از برامون. 7-  دم  راهت  نشینم   تا   بیایی              به قربونت کنم هر چه بخواهی   به قربونت کنم هم مال و هم جون           به شرطِ که خودت تنها بیایی. 8- پسینی   منزلم   از    پیر   غیبِ            امام  سومم    امام   حسینِ    به   قربون  سرت   ای   شهرِ بانو            علی  اکبر  گل  باغ   حسینِ. 9- سر کوه  بلند  تا   کی    نشینم            که  لاله  بربگیره  من  بچینم    که   لاله  بی وفا   من   بی وفاتر            به عهد بی وفا من کی نشینم. 10- برادرپشت ،برادرزاده هم پشت            که خواهر بی برادر کی کند رشد     برادرها   بیاین  با   هم  نشینید             که   دنیا  بی اعتبارِ   ای   برادر.  11-  برادر    بشنوه    بیماری   مه             بکن   گریه  به  وقت   زاری   مه     بکن  گریه  به    بخت   زار  زارم             غریبو کی کنند غم خواری مه. 12-   اگه  دینی   اگه  سرور   دینی           اگه     اولاد     زین   العابدینی      اگه  صد  من طلا  و  نقره   داری           که  آخر  لایق   یک  گز زمینی. 13-  عجب  رسمیه   رسم   آدمیزاد            زِ دور افتادگان کم می کنند یاد      که  دور افتادگان   را مرده خوانند           پیام  مرده  را کی  می بره باد. 14-  پسر   عمو   دُرّ  دردانه ی   من            بکن کفش و بیا در خونه ی من      بکن  کفش  و  بیا  بر  روی قالی            بده  دستمال دستت  یادگاری      بده  دستمال  دستت تا بشویم             به آب   ...