دوستی با طبیعت

  • دوستی باطبیعت

      دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم با سرعت زیادی در حال تغییرات است ودر این میان همه ما شاهد آن که هستیم نیاز انسان به فضای سبز و درختان و جنگلها با توجه به روند رو به رشد جمعیت هر روز بیشتر از پیش نمایان می شود و متاسفانه آنطور که باید و شاید نتوانسته ایم استفاده صحیحی ازآن داشته باشیم؛چه رسد به آنکه آن را توسعه دهیم و تحولی در آن ایجاد نماییم   ما شاهد آن هستیم که چگونه انسانها با بهره برداری نادرست آن همه زیبایی را از بین برده و باعث آلودگی در زمین و هوا وهمچنین در آبهای رودخانه شده است و به عبارتی با توسعه بی رویه زندگی ماشینی ما به این تخریب بیشترکمک می کنیم . قطع درختان و از بین رفتن جنگلها یعنی تهدید زندگی طبیعی انسانها و در واقع با قطع یک درخت ،یک قدم به سمت نابودی این سرمایه های ملی نزدیک می شویم که باید همانند مراقبت از سلامتی خودمان به این سرمایه ها و منابع طبیعی خدادادی نیز همین بها را باید بدهیم. درخت هم مانند یک انسان زنده است که وجودش وزنده بودنش یک امر حیاتی برای تمام بشریت است. با گذشت زمان روز به روز از این همه زیبایی طبیعت و این همه صحنه های بدیع طبیعی و سبز کاسته می شود و علت آن عواملی همچون استفاده بی رویه و تخریب جنگلها و مراتع و دیگر عواملی مانند سیل وبلایای طبیعی که انسانها نیز مستقیم یا غیر مستقیم سبب تشدید این عوامل می شوند که نمونه بارز آن فرسایش خاکها و ایجاد بیابانهای جدید و تغییرات آب و هوایی می بینیم و نقشی را که انسانها در این میان ایفا می کنند خیلی پررنگ وتعیین کننده است. انسانها آمدند و کمر به نابودی جنگلها و مراتع و مناظر طبیعی بستند اما کمتر به فکر بازسازی واحیاء مجدد آن افتادند و همانطور که می بینیم خراب کردن کار آسانی است،اما اگر بخواهیم آن را دوباره به حالت اولیه برگردانیم در میابیم که خیلی کار و تلاش و برنامه ریزی می خواهد که این ویرانی ها را به حالت اولیه خود برگردانیم. حفاظت از این منابع خدادادی وظیفه تک تک ماست و اگر ما به وظیفه خودمان عمل نکنیم و نخواهیم درست و به موقع از این منابع استفاده کنیم شاهد خسارت جبران ناپذیری خواهیم بود که اثرات آن در زندگی روزمره و همچنین در کل جامعه نمودار خواهد شد.لذا این امر مستلزم مشارکت همه مردم است که با همدلی و همفکری و برنامه ریزی صحیح این ویرانی ها را باز سازی کنیم. توسعه جنگلها و فضای سبز یکی از ضروری ترین نیازهای ماست و ما باید روی این مسئله سرمایه گذاری و برنامه ریزی جدی و مستمر داشته باشیم واین امر نیازمند به کارگیری مشارکت عمومی و تشویق مردم جهت ایجاد و حفاظت از این منابع حیاتی است که مفید و ثمربخش خواهد بود.و در آستانه ...



  • روز دوستی با طبیعت

    روز سیزده فروردین هر سال بنام روز طبیعت نامیده شده است، امیدواریم بسان سالهای قبل و ایام گذشته با طبیعت مونس بوده و همیشه آنرا پاک بداریم.

  • دوستی با اجنه

    چند روز پیش داشتم توسایت ها دنبال مطلب میگشتم که یک مطلب بسیار زیبا از سایت http://gedy.blogfa.com برای اونایی که می خواهند با اجنه ارتباط داشته باشند یا این که با هاشون دوست باشن پیدا کردم که خیلی مفیده وشاید نظر شمارو عوض کنه.....(دوستی باجن!!؟؟)  دوستی با جن کار بی در دسری نیست که برای تجربه یا تفریح بشه سراغش رفت. اگه با خواست خودتون وارد دنیای جن ها بشید اونها هم بیشتر در زندگی شما دخالت می کنند. معمولا جن ها حریم خصوصی برای انسان ها قاعل نیستند .درهر حالتی وهرجایی که ممکنه به سراغ شما بیان.اگر از انها در خواست کمک کنید ممکنه کمکتون بکنند ولی در مقابل شاید از شما در خواستی داشته باشند که شما نخوایین انجا مش دهید.ولی اونها مجبورتون می کنند. جن ها قدرت کنترل ونفوذ محدودی برروی مخلوقات دیگه دارند که هرچه  قدرت روحی مخلوقی بیشتر باشد نفوذ وتسلط جن ها روی اون کمتر میشود.بنابر این کسانی که مراقبه نمی کنند(عبارت های اکثر دین ها مراقبه است)اسیب پذیر تر از دیگرانند.باتمام این مطلب ها می توان نتیجه گرفت که بهتر ه از دوست شدن با اجنه صرف نظر کرد

  • دوستی با طبیعت به سبک خاله خرسه...!

    نمی دانم باید شاد بود یا ناراحت ،حتما شما هم تصاویر زیر را از صعود جمعیتی به قله تسیخه فریدونشهر را دیده ایددر نگاه اول دوستداران طبیعت و ورزش شاد میشوند ولی اگر عمیقتر به این مساله بنگریم می بینیم حضور یکباره صدها نفر در محیط پاک کوهستان تاثیر بسیار مخرب زیست محیطی دارد :گذر از پاکوبهای باریک کوهستان برای عبور همزمان افراد بسیار ،امکان ندارد و به این دلیل راهها و میانبرهای بسیاری شکل میگیردکه به پوشش گیاهی وخاک منطقه اسیب می رساند.تحمیل حجم عظیم زباله در مدت زمان کوتاه به این محیط پاک وشکننده که جلوگیری از ان باتمام ریز بینی مسولین در این موردپیشگیری از ان اجتناب ناپذیر میباشد.رفت وامدو سر وصدای بسیار درزندگی جانوران اختلال ایجاد میکند که تاثیر منفی ان خصوصا در فصول زاد اوری بیشتر میباشد .با تمام احترامی که برای اعتقادات بی الایش وشخصیت پاک و والای دوستان و بانیان امر دارا هستم ، باید بگویم حتی اگرمسایل بالا را در نظر نیاوریم ،تحمل فشار گامهای صدها نفربر روی خاک نرم ونمناک بهاره میتواند حداقل برای یک سال انرا عاری از پوشش گیاهی کند.با توجه به مسایل ذکرشده بالا و موارد ناگفته ای که از حوصله بحث خارج بود،جای دارد مسولان این انجمن وزین و انجمن ها و گروههای مشابه،در اجرای اینگونه صعود ها و طبیعت گردی های جمعیتی تجدید نظر بکنند

  • گزارش سفر زنجان به ماسوله

    به نام خدای زیبا سفر با حرکت از ترمینال غرب راس ساعت ۶:۱۵ صبح با حرکت اتوبوس به سمت زنجان آغاز شد. صبحانه در داخل اتوبوس صرف شد و بچه ها یه کمی استراحت کردند.  ساعت ۱۰.۱۵ به ترمینال زنجان رسیدیم...اونجا فاروق که از سنندج خودشو به زنجان رسونده بود به گروه ما اضافه شد. از اونجا آقا بهزاد که با هماهنگی قبلی من مینی بوسی رو برای بردن ما به آق گدوک مهیا کرده بود نیز به ما اضافه شد. بعد از بر طرف کردن حاجات اولیه حرکت کردیم و حوالی ساعت ۱۲ به آق گدوک رسیدیم و پس از حرکت و گذشت چند ساعتی ساعت ۱۳:۳۰ به مدت ۴۵ دقیقه در نزدیکی روستای گمان به صرف ناهار پرداختیم. پس از آن به سمت روستای شیر مشه حرکت کردیم. تا ساعت۲۰ که به شیر مشه رسیدیم...بالغ بر ۲۰ بار از رودخونه گذشتیم که به دلیل کمبود وقت مجبور به عبور با کفش بودیم...که این مسئله باعث ناراحتی بعضی از اعضای(آقای ع) گروه شد و سرعت گروه را به میزان قابل توجهی کم کرد.  تا اینکه به روستای شیر مشه رسیدیم و آتشی روشن شد و به صرف  شام پرداختیم....پنج شنبه صبح راس ساعت ۷:۱۵ به سمت روستای ایچ حرکت کردیم....تا اینکه در ساعت ۱۰ به روستای ایچ رسیدیم و به صرف صبحانه پرداختیم.... ۳ نفر از اعضای گروه به علت خستگی- گروه رو به سمت زنجان و سپس تهران ترک کردند... سپس با اجاره کردن یک دستگاه خاور به سمت روستای نوکیان حرکت کردیم...که ساعت ۲ به نزدیکی روستای نوکیان رسیدیم که راننده از بردن ما به جاده خاکی سر باز زد که این قضیه با اشتباه آقای (ب) همراه شد و در حدود ۲ ساعت مسیر اشتباهی رو رفتیم و برگشتیم...که آقای (َع.م) معروف به ( مر..) بسیار عصبانی شدن....که من در همین جا از این اشتباه عذر خواهی می کنم.... پس از صرف ناهار در ساعت ۵:۳۰ در نزدیکی روستای سیاه ورود به سمت روستای سیو حرکت کردیم...که با توجه به تاخیر بوجود آمده در ساعت ۱۸:۳۰ به اولین سربالایی مسیر رسیدیم... اینجا احساس کردیم که خیلیم بد نشد که دیر رسیدیم...چون سر بالایی رو در خنکی کامل و بدون آفتاب طی کردیم... ساعت ۲۱:۲۰ به روستای سیو رسیدیم که آقا بهزاد با هماهنگی یکی از روستایی ها اتاقی رو برای ما اجاره کرد...و با این کارش شادی رو دوباره به گروه برگردوند و بچه ها با روشن کردن آتیش حسابی خوش گذروندن..بعدشم همه با خیال راحت تو خونه ی گرم و نرم خوابیدن... جمعه صبح طبق روز قبل بعد از صرف صبحانه گروه به سمت ماسوله حرکت کرد...لازم به ذکره که با رفتن اون سه نفر در روز دوم سرعت گروه بطور قابل توجهی زیاد شده بود....در حدود ساعت ۱۱ بود که به بالای ارتفاعات شهر ماسوله رسیدیم واز اینجا به بعد سر پایینی شروع شد... گروه از اینجا به بعد خسته به نظر می رسید ... ولی به دلیل زیبایی ...