دکتر سید محمد جواد طباطبائی

  • سید محمد حسین طباطبایی

    خانواده وی از خانواده سادات طباطبایی آذربایجان است و با سید علی قاضی و سید محمدعلی قاضی طباطبایی خویشاوندی دارد. همسر اول علامه، قمرالسادات مهدوی طباطبایی از بستگان ایشان بود که در سال 1343 شمسی درگذشت و پس از 2 سال ایشات با همسر دوم خود، منصوره روزبه خواهر رضا روزبه ازدواج نمود. وی از نوادگان عبدالوهاب تبریزی که نسب وی هم به حسن مثنی پسر امام حسن مجتبی می‌رسد. زندگی‌نامه زندگی علامه طباطبایی را می‌توان به چهار دوره تقسیم کرد: دورهٔ کودکی و نوجوانی که در تبریز سپری شد. دورهٔ تحصیل در حوزه علمیه نجف دورهٔ بازگشت به تبریز و اشتغال به کشاورزی دورهٔ هجرت به قم و تدریس و تالیف و نشر معارف دینی دوره کودکی و نوجوانی در سال ۱۲۸۱ در تبریز متولد شد. در پنج سالگی مادر و در نه سالگی پدر خود را از دست داد. وصی پدر او و تنها برادرش علامه الهی را برای تحصیل به مکتب فرستاد. تحصیلات ابتدایی شامل قرآن و کتب ادبیات فارسی را از ۱۲۹۰ تا ۱۲۹۶ فراگرفت و سپس از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ به تحصیل علوم دینی پرداخت و به تعبیر خود «دروس متن در غیر فلسفه و عرفان» را به پایان رساند. خود درباره دوران تحصیلش نوشته‌است: «در اوایل تحصیل که به صرف و نحو اشتغال داشتم، علاقهٔ زیادی به ادامه تحصیل نداشتم و از این رو هر چه می‌خواندم، نمی‌فهمیدم و چهار سال به همین نحو گذراندم. پس از آن یک باره عنایت خدایی دامن گیرم شده عوضم کرد و در خود یک نوع شیفتگی و بیتابی نسبت به تحصیل کمال، حس نمودم. به طوری که از همان روز تا پایان ایام تحصیل که تقریباً هفده سال طول کشید، هرگز نسبت به تعلیم و تفکر درک خستگی و دلسردی نکردم و زشت و زیبای جهان را فراموش نموده و تلخ و شیرین حوادث، برابر می‌پنداشتم[کذا]. بساط معاشرت غیر اهل علم را به کلی برچیدم. در خورد و خواب و لوازم دیگر زندگی، به حداقل ضروری قناعت نموده باقی را به مطالعه می‌پرداختم. بسیار می‌شد به ویژه در بهار و تابستان که شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه می‌گذرانیدم و همیشه درس فردا را شب پیش مطالعه می‌کردم و اگر اشکالی پیش می‌آمد با هر خودکشی بود حل می‌نمودم و وقتی که به درس حضور می‌یافتم از آنچه استاد می‌گفت قبلاً روشن بودم و هرگز اشکال و اشتباه درس را پیش استاد نبردم»[۳]. سید محمد حسین به مدت شش سال (1290 تا 1296هـ.ش) پس از آموزش قرآن که در روش درسی آن روزها قبل از هر چیز تدریس می شد آثاری چون گلستان، بوستان و ... را فراگرفت. علاوه بر آموختن ادبیات، زیر نظر میرزا علینقی خطاط به یادگیری فنون خوشنویسی پرداخت. چون تحصیلات ابتدایی نتوانست به ذوق سرشار و علاقه وافر ایشان پاسخ گوید از این جهت به مدرسه طالبیه تبریز وارد ...



  • عاشقی به نام سید محمد جواد ذاکر طباطبایی

    عاشقی به نام سید محمد جواد ذاکر طباطبایی

        ۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۵5 در شهرستان خوی از شهرستانهای  اذربایجان غربی و در خانواده ای متدین و از سلاله حضرت زهرا (س)  پسری به دنیا امد که نامش را   ( میر محمد) نهادند. (نام اصلی و شناسنامه ای سید ،میر محمد بوده و در کودکی بیماری می گیره و احتمال مرگش وجود داشته پدرش سید حبیب ذاکری نذر امام جواد میکنه اگه بچه ام خوب شد اسمش را می زارم محمد جواد در ضمن فامیل اصلی سید هم طباطبائی است . ولی قدیم که پدرش خواسته شناسنامه بگیرد   چون میر حبیب مداح و ذاکر امام حسین بود.نام خانوادگی را ذاکری انتخاب می کنه. سید از پدر و مادر ی که از سادات بودن متولد شده.از نسل طباطبائی در واقع سیدی دو شرفه محسوب میشه میر محمد در ترکی یعنی سید محمد- توضیحات یکی از خوانندگان محترم وبلاگ ) *پدر سید محمد جواد  میر حبیب ذاکری  نام داشت که وی از مداحان بااخلاص شهرستان خوی بود. * مادر وی که زنی مومنه و از سادات بود در همان دوران کودکی  سید محمد جواد  دارفانی را وداع گفت و  سید محمد جواد از دوران کودکی از مهر مادری بی نصیب بود . * وی تا پایان دوران تحصیلی متوسطه در خوی بود و مداحی که در خاندان وی ریشه داشت را هم ادامه داد. *بعد از پایان تحصیلات برای کسب علوم حوزوی راهی قم شد و در مدرسه علمیه رضویه مشغول به تحصیل شد و مداحی را نیز ادامه داد. *سید محمد جواد  پرچم دار سبکهای جدیدی از مداحی بود که بسیاری از مردم الالخصوص جوانان را به سوی هیئت ها میکشاند حتی جوانانی که تا قبل از آن انسی با هیئت ها نداشتند. همین کار او خیلی از کسانی که شناختی از اسلام واهل بیت نداشتن به هیت ها کشاند و خیلی مداحان جوانان تر و شهرستانی از وی الگو گرفتند. وی از این جهت انقلابی به راه انداخت که به جنگ تهاجم فرهنگی دشمنان و مخالفین اسلام و تشیع رفته بود * خیلی سریع نام سید ذاکر بر سر زبان ها افتاد و در دل خیلی از دوستدارانش جای گرفت.همین امر باعث شد بسیاری از افراد و جریانات که موقعیت خود را در خطر میدیدند و به وی حسادت میکردند  برای وی مشکل ایجاد کنند تا جایی که سید مجبور به ترک مدرسه رضویه شد و تنها به مداحی ادامه داد. ارئه همین سبک ها به مزاج خیلی ها نمی ساخت مثلا برخی مداحان قدیمی تر و... * برای مداحی سید در تهران مشکل ایجاد کردند و در قم هم برای وی محدودیت ایجاد کردند . سید  به دارالمومنین کاشان رفت از انجا به اصفهان و بعد از مدتی مجددا" به کاشان بازگشت و گهگداری در قم هم مداحی میکرد . ضمن اینکه سید بعد از ازدواج در قم و در شهرک قدس در منزلی اجاره ای سکونت داشت. *سید جواد خلوص نیت عجیبی داشت . بسیار فروتن و متواضع .به تهمت ها و افترای که به وی داده  میشد جوابی نمی داد ...

  • سید محمد حسن الهی طباطبایی

    جنازه این دختر تا چندی پیش در قبرستان تبریز مدفون بود که به دلیل قرار گرفتن بر سر راه خیابان و تخریب آن قبرستان، بقایایش به قبرستان ابو حسین واقع در مجاور مرقد پدر انتقال یافت. دختر بزرگوارش با مرحوم آقای سلماسی ازدواج کرد و در تهران اقامت دارد. یاد شده (مرحوم سلماسی) از بازرگانان تبریز بود، دختر کوچکترش همسر دکتر شهیدی می باشد که هم کنون مسئولیت داروخانه ابوریحان را در قم به عهده دارد. پسر سید محمد الهی طباطبائی مشغول امور فنی و صنعتی در تبریز می باشد و به همراه مادرش، در منزلی زندگی می کرد. این بانو نیز اسوه صبر و استقامت بودند چرا که در سنین جوانی پدر را از دست داد. مدتی پس از تشکیل خانواده، دخترش مرحوم گردید و پس از چندی همسرش مرحوم الهی رحلت یافت و در اوایل انقلاب اسلامی برادرش آیت الله سید محمد علی قاضی طباطبائی امام جمعه و نماینده ولی فقیه در استان آذربایجان شرقی توسط گروه منافقین به فیض شهادت نایل گردید، تا اینکه آن بانو در 1388 مرحوم شدند. مرحوم الهی خیلی ساده و با پرهیز از تجملات روزگار می گذرانید و از خود منزل مسکونی نداشت و منزلی که به اتفاق خانواده در آن سکن بود، به همسرش تعلق داشت و پس از ارتحال نیز از اموال منقول و غیر منقول چیزی باقی نگذاشت و میراث او فکر و اندیشه و اخلاق مهذّب و یادداشت ها و نوشته هایی است که از وی باقی می باشد و نیز شاگردانی که از خرمن وجودش خوشه چینی کرده و از چشمه اندیشه اش جرعه هایی نوشیده اند. یکی از مهمترین ویژگی های اخلاقی محمد حسی الهی، صبر و استقامت در مسیر زندگی می باشد و اینکه ناملایمات را با ایمان و تقوایی که داشت، پشت سر می نهاد و هر گونه ابتلایی را همچون لطف الهی تصور می کرد و این امور را در تربیت و سازندگی انسان و بیرون آمدن او از خواب غفلت و حالت نسیان مؤثر می دانست و عقیده داشت گره های مشقت بار زندگی اگر از سوی خود انسان بر اثر برخی جهالت ها پدید نیامده باشد، در تصفیه درون و تقرب به حق مؤثرند. نامبرده انسانی صادق، بی آلایش، فروتن، مهربان و مربی نفوس بود و علامه طباطبائی در مناسبت های گوناگون خلق و خویش را وصف می نمود و ملکات نفسانی و حالات معنوی این شخصیت را که در گمنامی می زیست، تحسین و تمجید می کرد. آیت الله سید محمد حسن الهی از جمیع جهات شباهت زیادی با علامه طباطبائی داشت و در صبر و شیوه زندگی، سعه صدر، همت عالی، زندگی زاهدانه به معنای واقعی، دوری از دنیا و دنیا طلبان، رابطه با خداوند، انس و الفت با ذکر و عبادت که توأم با بصیرت و معرفت بود، شیفتگی به شرع مطهر و محبت برگرفته از معرفت نسبت به   خاندان عصمت و طهارت، کوشش در جهت اعتلای حکم حق و فدکاری زاید ...