سید محمد حسین طباطبایی

خانواده
وی از خانواده سادات طباطبایی آذربایجان است و با سید علی قاضی و سید محمدعلی قاضی طباطبایی خویشاوندی دارد. همسر اول علامه، قمرالسادات مهدوی طباطبایی از بستگان ایشان بود که در سال 1343 شمسی درگذشت و پس از 2 سال ایشات با همسر دوم خود، منصوره روزبه خواهر رضا روزبه ازدواج نمود. وی از نوادگان عبدالوهاب تبریزی که نسب وی هم به حسن مثنی پسر امام حسن مجتبی می‌رسد. زندگی‌نامه
زندگی علامه طباطبایی را می‌توان به چهار دوره تقسیم کرد: دورهٔ کودکی و نوجوانی که در تبریز سپری شد. دورهٔ تحصیل در حوزه علمیه نجف دورهٔ بازگشت به تبریز و اشتغال به کشاورزی دورهٔ هجرت به قم و تدریس و تالیف و نشر معارف دینی دوره کودکی و نوجوانی
در سال ۱۲۸۱ در تبریز متولد شد. در پنج سالگی مادر و در نه سالگی پدر خود را از دست داد. وصی پدر او و تنها برادرش علامه الهی را برای تحصیل به مکتب فرستاد. تحصیلات ابتدایی شامل قرآن و کتب ادبیات فارسی را از ۱۲۹۰ تا ۱۲۹۶ فراگرفت و سپس از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ به تحصیل علوم دینی پرداخت و به تعبیر خود «دروس متن در غیر فلسفه و عرفان» را به پایان رساند.
خود درباره دوران تحصیلش نوشته‌است: «در اوایل تحصیل که به صرف و نحو اشتغال داشتم، علاقهٔ زیادی به ادامه تحصیل نداشتم و از این رو هر چه می‌خواندم، نمی‌فهمیدم و چهار سال به همین نحو گذراندم. پس از آن یک باره عنایت خدایی دامن گیرم شده عوضم کرد و در خود یک نوع شیفتگی و بیتابی نسبت به تحصیل کمال، حس نمودم. به طوری که از همان روز تا پایان ایام تحصیل که تقریباً هفده سال طول کشید، هرگز نسبت به تعلیم و تفکر درک خستگی و دلسردی نکردم و زشت و زیبای جهان را فراموش نموده و تلخ و شیرین حوادث، برابر می‌پنداشتم[کذا]. بساط معاشرت غیر اهل علم را به کلی برچیدم. در خورد و خواب و لوازم دیگر زندگی، به حداقل ضروری قناعت نموده باقی را به مطالعه می‌پرداختم. بسیار می‌شد به ویژه در بهار و تابستان که شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه می‌گذرانیدم و همیشه درس فردا را شب پیش مطالعه می‌کردم و اگر اشکالی پیش می‌آمد با هر خودکشی بود حل می‌نمودم و وقتی که به درس حضور می‌یافتم از آنچه استاد می‌گفت قبلاً روشن بودم و هرگز اشکال و اشتباه درس را پیش استاد نبردم»[۳].
سید محمد حسین به مدت شش سال (1290 تا 1296هـ.ش) پس از آموزش قرآن که در روش درسی آن روزها قبل از هر چیز تدریس می شد آثاری چون گلستان، بوستان و ... را فراگرفت. علاوه بر آموختن ادبیات، زیر نظر میرزا علینقی خطاط به یادگیری فنون خوشنویسی پرداخت. چون تحصیلات ابتدایی نتوانست به ذوق سرشار و علاقه وافر ایشان پاسخ گوید از این جهت به مدرسه طالبیه تبریز وارد شد و به فراگیری ادبیات عرب و علوم نقلی و فقه و اصول پرداخت و از سال 1297 تا 1304 هـ.ش مشغول فراگیری دانشهای مختلف اسلامی گردید. تحصیل در نجف اشرف
علامه طباطبایی بعد از تحصیل در مدرسه طالبیه تبریز همراه برادرشان به نجف اشرف مشرف می شوند و ده سال تمام در نجف اشرف به تحصیل علوم دینی و کمالات اخلاقی و معنوی مشغول می شوند.
علامه طباطبایی علوم ریاضی را در نجف اشرف نزد آقا سیدابوالقاسم خوانساری که از ریاضی دانان مشهور آن زمان بود فراگرفت. ایشان دروس فقه و اصول را نزد استادان برجسته ای چون مرحوم آیت الله نائینی(ره) و مرحوم آیت‌الله محمدحسین غروی اصفهانی(ره) خواندند و مدت درسهای فقه و اصول ایشان مجموعاً ده سال بود.
استاد ایشان در فلسفه حکیم متأله، مرحوم آقا سید حسین بادکوبه ای بود که سالیان دراز در نجف اشرف در معیت برادرش مرحوم آیت‌الله حاج سید محمدحسن الهی طباطبایی ، نزد او به درس و بحث مشغول بودند.
و اما معارف الهیه و اخلاق و فقه الحدیث را نزد عارف عالیقدر و کم نظیر مرحوم آیت‌الله سیدعلی قاضی طباطبائی(ره) آموختند و در سیر و سلوک و مجاهدات نفسانیه و ریاضات شرعیه تحت نظر و تعلیم و تربیت آن استاد کامل بودند. استاد امجد نقل می کند که ((حال مرحوم علامه، با شنیدن نام آیت‌الله قاضی دگرگون می شد. ))
حجت‌الاسلام سید احمد قاضی از قول علامه نقل می کند که: پس از ورودم به نجف اشرف به بارگاه امیرالمؤمنین علیه السلام رو کرده و از ایشان استمداد کردم. در پی آن آقای قاضی نزدم آمد و فرمود:
((شما به حضرت علی علیه السلام عرض حال کردید و ایشان مرا فرستاده اند. از این پس، هفته ای دو جلسه با هم خواهیم داشت.))
و در همان جلسه فرمود:
(( اخلاصت را بیشتر کن و برای خدا درس بخوان. زبانت را هم بیشتر مراقبت نما.)) بازگشت به تبریز
مرحوم علامه در مدتی که در نجف مشغول تحصیل بودند به علت تنگی معیشت و نرسیدن مقرری که از ملک زراعیشان در تبریز بدست می‌آمد مجبور به مراجعت به ایران می‌شود و مدت ده سال در قریه شادآباد تبریز به زراعت و کشاورزی مشغول می‌شوند. فرزند ایشان مهندس سید عبدالباقی طباطبائی می‌گوید: خوب به یاد دارم که، مرحوم پدرم دائماً و در تمام طول سال مشغول فعالیت بود و کارکردن ایشان در فصل سرما در حین ریزش باران و برفهای موسمی در حالی که، چتر به دست گرفته یا پوستین بدوش داشتند امری عادی تلقی می‌گردید، در مدت ده سال بعد از مراجعت علامه از نجف به روستای شادآباد و بدنبال فعالیتهای مستمر ایشان قناتها لایروبی و باغهای مخروبه تجدید خاک و اصلاح درخت شده و در عین حال چند باغ جدید احداث گردید و یک ساختمان ییلاقی هم در داخل روستا جهت سکونت تابستانی خانواده ساخته شد و در محل زیرزمین خانه حمامی به سبک امروزی بنا نمود. مهاجرت به قم
علامه طباطبایی بعد از مدتی اقامت در تبریز تصمیم می‌گیرد به قم برود و بالاخره تصمیم‌اش را در سال ۱۳۲۵ عملی می‌کند.
فرزند علامه طباطبایی در این مورد می‌گوید: «هم‌زمان با آغاز سال ۱۳۲۵ وارد شهر قم شدیم... در ابتدا به منزل یکی از بستگان که ساکن قم و مشغول تحصیل علوم دینی بود وارد شدیم، ولی به زودی در کوچه یخچال قاضی در منزل یکی از روحانیان که هنوز هم در قید حیات است اتاق دو قسمتی، که با نصب پرده قابل تفکیک بود اجاره کردیم، این دو اتاق قریب بیست متر مربع بود.
طبقه زیر این اتاقها انبار آب شرب منزل بود که در صورت لزوم بایستی از درب آن به داخل خم شده و ظرف آب شرب را پر کنیم.
چون خانه فاقد آشپزخانه بود پخت‌وپز هم در داخل اتاق انجام می‌گرفت - در حالی که مادر ما به دو مطبخ (آشپزخانه) ۲۴ متر مربعی و ۳۵ متر مربعی عادت کرده بود که در میهمانیهای بزرگ از آنها به راحتی استفاده می‌کرد - پدر ما در شهر قم چند آشنای انگشت شمار داشت که یکی از آنها مرحوم آیت‌الله حجت بود. اولین رفت‌وآمد مرحوم علامه به منزل آقای حجت بود و کم کم با اطرافیان ایشان دوستی برقرار و رفت‌وآمد آغاز شد.»
علامه طباطبایی در ابتدای ورودش به قم به قاضی معروف بود، چون از سلسلهٔ سادات طباطبایی هم بود، خودش ترجیح داد به طباطبایی معروف شود.
با ظاهری ساده، عمامه‌ای کوچک و قبایی از جنس کرباس آبی رنگ و دگمه‌های باز قبا و بدون جوراب با لباس کمتر از معمول، در کوچه‌های قم تردد داشت و در ضمن خانهٔ بسیار محقر و ساده‌ای داشت.»[۴] تدریس در قم
برطبق نقل دینانی، پس از مدتی که به‌اصرار برخی علما مجلس درس روزانهٔ اسفار او تعطیل شد، با اصرار طلاب، تدریس شفا را آغاز نمود. در این میان، وی به تشکیل کلاس‌های شبانهٔ اسفار پرداخت که هفته‌ای دو شب (شب پنج‌شنبه و جمعه) و به صورت سیار در خانهٔ شاگردان تشکیل می‌شد و تعداد معدودی (کمتر از ده تن) شاگرد ثابت در آن شرکت می‌کردند. حضور در این کلاس‌ها بدون اجازهٔ خود او مقدور نبود. دینانی معتقد است محتوای این کلاس‌ها بیشتر درس خارج فلسفه بود.[۵]
دینانی در مصاحبه صوتی از تاریخ آموزش فلسفه در حوزه علمیه قم و خاطراتشان در بارهٔ استاد خود علامه طباطبایی می پردازند که در اینجا آورده می شود: حلقه فلسفی همراه با هانری کربن از دیگر اتفاقات حیات فکری علامه در دوره زندگی در قم، آمدن هانری کوربن از فرانسه به ایران و ملاقات با علامه طباطبایی در قم و تهران است. این ملاقات ها که باعث شکل گیری حلقه فلسفی مهمی در آن دوران می شود، به همت هانری کربن تشکیل شد و بسیاری از فلاسفه بعدی ایران معاصر به همراه کربن در محضر علامه طباطبایی به فلسفه آموزی و مباحث عمیق فلسفی پرداختند. کربن فیلسوفی هایدگری بود که در پی پاسخ های بی جواب خود، در نهایت سر از ایران درآورده بود تا در حضور علامه طباطبایی به عنوان مفسر فلسفه شیعی، پاسخ هایی برای پرسش های بی جواب خود بیابد. خود کربن اذعان داشت که علامه پاسخ های دقیق و قانع کننده ای به او می داده است. کربن هنگامی که به ایران آمد، با بسیاری از اساتید ایرانی ارتباط برقرار نمود. با این حال علاقه کربن بیشتر در جهت ارتباط با اساتیدی بود که به ادبیات، هنر و فلسفة ایرانی می پرداختند و نه افرادی که تحت عنوان «روشنفکر» شناخته می شدند و غالباً از میان کسانی بودند که مدتی در غرب به تحصیل پرداخته بودند. در همین دوره کربن به اتفاق علامه طباطبایی، حلقه ای فلسفی را در تهران تشکیل دادند که بی شک یکی از پربارترین حلقه های فلسفی موجود بود. جلسات در منزل احمد ذوالمجد طباطبایی که از وکلای شیفتة فلسفة الهی بود بر‌گزار می گردید.
هم کربن و هم علامه بر نقش تأویل در معرفت تأکید داشتند. علامه طباطبایی معتقد بود معنویت حقیقی بدون تأویل غیر ممکن است. و این افق مشترکی در مقابل آندو فیلسوف قرار می داد که بتوانند با یکدیگر به گفتگو بنشینند. جلسات با حضور غالب اساتید ایرانی فلسفه و الهیات مدت ها در شمال تهران بر‌گزار می گردید و بحث های پردامنه ای در باب فلسفه شیعی در آن جا در می گرفت.[۶] ارتباط با اساتیدی چون علامه و سید جلال الدین آشتیانی، یکی از مهمترین اتفاقات در زندگی کربن بود؛ چرا که او معتقد بود اینان ادامه دهندگان همان حکمت الهی ای هستند که از ایران باستان تا کنون چراغ آن در ایران خاموش نگشته است. از نظر کربن تفکر ایرانی نگهبان و حافظ میراثی است که فراتر از یک نگرش ملی محدود، همچون یک عالم معنوی است که در آن میهمانان و زایرانی که از نقاط دیگر آمده اند مورد پذیرش و پذیرایی قرار گرفته اند.[۷] کربن عمیقاً اعتقاد داشت که حکمت ایرانی- اسلامی، حکمتی زوال ناپذیر است و همواره از «استعداد زوال نا پذیر روحیه ایرانی» سخن می گفت. استادان عرفان
سید علی قاضی، مهم‌ترین استاد او و مؤثرترین شخص در تربیت روحی وی بود[۹]. به طوری که خود او گفته‌است: ما هر چه داریم از قاضی داریم.
  فلسفه
سید حسین بادکوبه ای[۱۰] ریاضیات
سید ابوالقاسم خوانساری[۱۰] خارج فقه و اصول
محمدحسین غروی اصفهانی [۱۰] و میرزا حسین نائینی[۱۰] تألیفات و آثار نوشتار اصلی: آثار علامه طباطبایی
علامه طباطبایی دو اثر شاخص دارد، که بیشتر از سایر آثار وی مورد توجه قرار گرفته‌است.[۱]
نخست تفسیر المیزان است، که در ۲۰ جلد و طی ۲۰ سال به زبان عربی تالیف شده‌است. در این تفسیر، از روش «تفسیر قرآن به قرآن» استفاده شده‌است، و علاوه‌بر تفسیر آیات و بحث‌های لغوی در بخش‌هایی جداگانه با توجه به موضوع آیات مباحث روایی، تاریخی، کلامی، فلسفی و اجتماعی نیز دارد. این اثر به دو شکل منتشر شده‌است: نخست در چهل جلد، و سپس، در ۲۰ جلد. این اثر توسط سیدمحمد باقر موسوی همدانی به زبان فارسی ترجمه شده‌است.
اثر مهم دیگر او اصول فلسفه و روش رئالیسم است. این کتاب شامل ۱۴ مقالهٔ فلسفی است، که طی دهه‌های ۲۰ و ۳۰ شمسی تالیف شده و توسط مرتضی مطهری و با رویکرد فلسفهٔ تطبیقی شرح داده شده‌است.[۱۱] این کتاب نخستین، و یکی از مهم‌ترین کتاب‌هایی است که به بررسی مباحث فلسفی، با توجه به رویکردهای حکمت فلسفی اسلامی و فلسفهٔ جدید غربی پرداخته‌است.[نیازمند منبع]
آثار محمدحسین طباطبایی (به استثنای تفسیر المیزان) را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد:[۱] کتاب‌های به زبان عربی کتاب توحید که شامل ۳ رساله‌است: رساله در توحید رساله در اسماء الله رساله در افعال الله کتاب انسان که شامل ۳ رساله‌است:رساله وسائط که البته همگی این رساله‌ها در یک مجلد جمع آوری شده و به نام هفت رساله معروف است. الانسان قبل الدنیا الانسان فی الدنیا الانسان بعد الدنیا رسالة الولایه رساله النبوة و الامامه بدایة الحکمة نهایة الحکمة
(این دو کتاب از متون درسی فلسفی حوزه و دانشگاه محسوب می‌شود.) کتاب‌های به زبان فارسی شیعه در اسلام قرآن در اسلام (به بحث درباره مباحث قرآنی از جمله نزول قرآن، آیات محکم و متشابه ناسخ و منسوخ و... پرداخته‌است.) وحی یا شعور مرموز اسلام و انسان معاصر حکومت در اسلام سنن النبی (درباره سیره و خلق و خوی پیامبر اسلام در بخش‌های مختلف زندگی فردی و اجتماعی ایشان است.) اصول فلسفه و روش رئالیسم (در مورد مبانی فلسفی اسلامی و نیز نقد اصول مکتب ماتریالیسم دیالکتیک است. علی و فلسفه الهی خلاصه تعالیم اسلام رساله در حکومت اسلامی نسب‌نامه خاندان طباطبایی (اولاد امیر سراج الدین عبدالوهاب) شرحی کوتاه بر دیگر آثار بدایه الحکمه کتابی که یک دوره تدریس فشرده فلسفه برای دوستداران علوم عقلی در قم و سپس دانشگاه‌های کشور شد. نهایه الحکمه این اثر برای تدریس فلسفه با توضیحی بیشتر، عمقی افزون تر و سطحی عالی تر تدوین شده‌است. حاشیه بر کفایه کتابی اصولی پیرامون قوانین استنباط است. مجموعهٔ مذاکرات با پروفسور هانری کربن او که محققی فرانسوی است پیرامون چگونگی شیعه و مباحث اعتقادی و... مذاکراتی با وی داشته که در این کتاب وجود دارد. رساله انسان قبل از دنیا، در دنیا و بعد از دنیا این کتاب که اکنون با نام «انسان از آغاز تا انجام» ترجمه شده‌است مباحثی مفید از عوالم سه گانه ماده، مثال و عقل مطرح کرده و پیرامون شبهات و دغدغه خاطر جوانان مطالبی بسیار مفید و لازم ارائه کرده‌است. در محضر علامه طباطبائی این کتاب توسط محمد حسین رخشاد نوشته شده‌است و شامل پرسش‌ها و پاسخ‌های زیادی در موضوعات مختلف از علامه‌است. شیعه در اسلام علامه این کتاب را برای معرفی عقاید شیعه به طور عقلانی نوشته‌است. ولایت‌نامه این یک رساله عرفانی از وی است که همایون همتی آن را ترجمه کرده‌است و انتشارات روایت فتح آن را منتشر کرده‌است. شاگردان
قابل توجه‌است بخش بزرگی از رهبران روحانی انقلاب ایران شاگردان مشترک سیدمحمدحسین طباطبایی و روح الله خمینی هستند. علامه شاگردان زیادی تربیت کرد، که در زیر نام مهم‌ترین آنها ذکر می‌گردد: مرتضی مطهری سید عزالدین حسینی زنجانی محمد جواد باهنر عبدالله جوادی آملی سید محمد حسینی بهشتی حسن حسن زاده آملی محمدتقی مصباح یزدی محمدرضا نکونام غلامحسین ابراهیمی دینانی محمد محمدی گیلانی محمد صادقی تهرانی سید جلال الدین آشتیانی علی قدوسی سید مرتضی جزایری آیت الله شیخ محمود امجد عبدالله فاطمی نیا بیات زنجانی محمد مفتح محمد اسماعیل صائنی زنجانی ابراهیم امینی دکتر جواد مناقبی یحیی انصاری شیرازی سید عبدالکریم موسوی اردبیلی سید محمد علی موحد ابطحی حسین علی منتظری سید محمدحسین حسینی طهرانی امام موسی صدر ناصر مکارم شیرازی حسین نوری همدانی سید علی خامنه‌ای سید محمد خامنه‌ای سید حسین نصر داریوش شایگان حسین مظاهری علی اصغر کرباسچیان محمدرضا مهدوی کنی
همچنین بسیاری از روشنفکران در جلسات مباحثه از ایشان بهره گرفتند. از آن جمله می‌توان به جلسات مباحثه با پروفسور هانری کربن اشاره کرد، که دکتر سید حسین نصر و بسیاری دیگر در آن حضور داشتند و یا جلساتی که در تهران بر‌گزار می‌شد و افرادی نظیر داریوش شایگان در آن حاضر بودند..
علامه طباطبایی خود درباره این مذاکرات می‌گوید: بنا به گفته کربن تا کنون مستشرقین، اطلاعات مربوط به اسلام را از اهل تسنن اخذ می‌کردند و در نتیجه، حقیقت مذهب تشیع آن گونه که شایسته‌است، به دنیای غرب معرفی نشده‌است. بر خلاف باور مستشرقین گذشته، اعتقاد من این است که تشیع یک مذهب حقیقی و اصیل و پابرجاست و دارای مشخصات یک مذهب حقیقی است و غیر از آن است که به غرب معرفی کرده‌اند. آن چه پس از پژوهش‌های علمی بدان رسیده‌ام، این است که به حقایق معنویت اسلام از دریچه شیعه - که نسبت به این آیین واقع بینی دارد باید نگاه کرد. از این رو کوشیده‌ام این مذهب را به نحوی که باید و در خور واقعیت آن است، به جهان غرب معرفی کنم. بسیار علاقه‌مندم که با رجال علمی و مشاهیر این مذهب از نزدیک تماس بگیرم و با طرز فکر آنان آشنا شوم و در بررسی اصول و مبانی شیعه، از این بزرگان کمک گرفته و نسبت به هدف خود روشن تر شوم.[۱۲] نمونه اشعار همی گویم و گفته‌ام بارها   بود کیش من مهر دلدارها پرستش به مستی‌ست در کیش مهر   برونند زین جرگه هشیارها به شادی و آسایش و خواب و خور   ندارند کاری دل‌افگارها بجز اشک چشم و بجز داغ دل   نباشد به دست گرفتارها کشیدند در کوی دلدادگان   میان دل و کام دیوارها چه فرهادها مرده در کوه‌ها   چه حلاج‌ها رفته بر دارها چه دارد جهان جز دل و مهر یار   مگر توده‌هایی ز پندارها ولی رادمردان و وارستگان   نیازند هرگز به مردارها مهین مهرورزان که آزاده‌اند   بریدند از دام جان تارها به خون خود آغشته و رسته‌اند   چه گل‌های رنگین به جوبارها بهاران که شاباش ریزد سپهر   به دامان گلشن ز رگبارها کشد رخت سبزه به هامون و دشت   زند بارگه گل به گلزارها نگارش دهد گلبن جویبار   در آیینهٔ آب رخسارها رود شاخ گل دربر نیلوفر   برقصد به صد ناز گلنارها درد پردهٔ غنچه را باد بام   هزار آورد نغز گفتارها به آوای نای و به آهنگ چنگ   خروشد ز سرو و سمن تارها به یاد خم ابروی گلرخان   بکش جام در بزم می‌خوارها گره را ز راز جهان باز کن   که آسان کند باده دشوارها جز افسون و افسانه نبود جهان   که بسته‌است چشم خشایارها به اندوه آینده خود را مباز   که آینده خوابی‌ست چون پارها فریب جهان را مخور زینهار   که در پای این گل بود خارها پیاپی بکش جام و سرگرم باش   بهل گر بگیرند بیکارها


مطالب مشابه :


معرفی جناب آقای دکتر سید محمود طباطبائی

معرفی جناب آقای دکتر سید محمود ششمین کنگره طب اطفال در بزرگداشت دکتر محمد قریب




زندگی نامه دکتر سید محمود طباطبائی چهره ماندگار قاطول

دکتر سید محمود طباطبایی چهره ماندگار جراحی مغز و اعصاب در همایش سوم ، اهل گرمسار(روستای




گزارش تصویری مراسم بزرگداشت دکتر سید محمود طباطبایی اردکانی و رونمایی از کتاب

::وبلاگ انجمن چارسوق کویر اردکان:: - گزارش تصویری مراسم بزرگداشت دکتر سید محمود طباطبایی




گزارشی از بزرگداشت مرحوم دکتر سید محمود طباطبایی اردکانی و رونمایی از کتاب واژه نامه گویشی اردکان

مراسم بزرگداشت هفدهمین سالگرد درگذشت استاد فقید مرحوم دکتر سید محمود طباطبایی اردکانی




ستارگان یونان کوچک | 1

به مناسبت 13 مهرماه، نوزدهمین سالگرد ارتحال دکتر سید محمود طباطبایی اردکانی




استقلال به کانون وکلا بازگردد ... سید محمود علیزاده طباطبایی

دکتر سیدمحمود علیزاده طباطبایی تا به حال وکیل پرونده های مشهور سیاسی زیادی بوده است.




تقدیر وتشکر از جناب آقای دکتر سید محمود طباطبائی

تقدیر وتشکر از جناب آقای دکتر سید محمود جناب اقای دکتر سیدمحمود طباطبایی بابت




دکتر سید محمد حسین طباطبایی حافظ برتر

ابتهال حامد شاکرنژاد; تلاوتی زیبا از استاد محمود شحات انور; ۲۸ تلاوت زیبا با صدای استاد شعیشع




سید محمد حسین طباطبایی

الله شیخ محمود امجد کرد، که دکتر سید حسین نصر و طباطبایی خود




حاشیه های مراسم ختم دکتر صادق طباطبایی

حاشیه های مراسم ختم دکتر صادق طباطبایی محمود علوی وزیر سید صادق طباطبایی که




برچسب :