رمان ازخیانت تاعشق2 pdf

  • رمان زلزله مخرب7

    خیره خیره به سروش نگاه کردم .سردار متفکر گفت : حق کاملا با توئه سروش خم شد و گفت : من روی این مورد تحقیق کردم . سها شمس اون روز با فروشنده حرف زده بود . من سراغ فروشنده هم رفتم . ولی ادعا می کنه سها شمس و نمیشناسه . چرا سروش اینا رو بهم نگفته بود ؟ چرا حرفی نزده بود ؟ من اینجا مثل خنگا نشستم و سروش تنهایی روی پرونده تحقیق می کنه ؟ احساس کردم پرونده از دستم خارج شده . خودم و جلو کشیدم : نمی تونست اشنا باشه اون باهوش تر از این حرفاست که بخواد بره سراغ یه اشنا اونم وقتی که موقع بیرون اومدن از خونه فهمیده بود ما دنبالش هستیم سردار حرفم و تایید کرد : سها شمس یه بچه نیست که بخواین باهاش بازی کنین . مواظب باشین بازیتون نده . اون خیلی خوب می تونه بازیتون بده ... پس بهتره خیلی خوب حواستون و جمع کنینرها با اخم های درهم کشیده گفت : چطوری می تونه این همه دقیق باشه ؟سردار نگاهش و از رها گرفت و گفت : هیچ کس نمی دونه چیکار می کنه ولی بهتره بدونین از اون هر کاری که فکرش و بکنین بر میاد . پس بهتره حواستون جمع باشه ... رو به شاهرخ ادامه داد : فکر نکن حالا که قاطیه خانواده اشون شدی می تونی راحت فریبش بدی. ... حتی کسایی که چندین سال می شناختنش نتونستن از پسش بربیان پس بهتره تو هم حواست جمع باشه . نکته نکته حرکاتش و باید گزارش کنی ... حتی تلفنهاش و ...با جدیت ادامه دادم :فهمیدی ؟نسیم عقب کشید و گفت : سردار این پرونده داره کارای شرکت و عقب می اندازه ... نمیرسیم کارای شرکت و تموم کنیم سردار نگاهی بهم انداخت : اینطوره ؟با سر جواب مثبت دادم . سردار بعد از لحظه ای سکوت گفت : بهتره کارا رو تقسیم بندی کنید .اینطوری کار بین همه تقسیم میشه ... نگاهی به بچه ها انداخت و گفت : می خوام با امیر و سروش تنها حرف بزنمبچه ها از جا بلند شدن و از اتاق بیرون رفتن .سروش صندلیش و جلوتر کشید و رو به روم نشست . دستاش و توی هم قفل کرد : سردار شاید بهتر باشه از چند نفری کمک بگیریم .سردار به سرعت جواب منفی داد : نه اصلا نباید این کار و بکنیم . اضافه کردن هر کسی به گروه یعنی یه ریسک بالا برای شناسایی شدن توسط سهابه صندلیم تکیه زدم :اما اینطوری من و سروش نمیرسیم کار ها رو تقسیم کنیم .سردار با جدیت پرسید : دارین چیکار می کنین ؟ نکنه فکر کردین توی اداره هستین که براتون کمک بفرستیمسروش نگاهی بهم انداخت : البته که نه !-:سها شمس به گفته خودتون بیشتر از یک هفته اینجا نیست ... مدت زیادی نمونده پس بهتره ...سروش میان حرفش رفت : بهتره هر چه زودتر ترتیبش و بدیمسردار تایید کرد : مقامات بالا نمی تونن ریسک کنن ... یادتون نرفته که اونا فقط به شرطی شما رو حمایت می کنن که پرونده های محول شده رو حل کنین . روی صندلی ...