رمان مرا به یادار

  • سال شمار یغما گلرویی

    1373 - 1361 ● دورانِ دبستان را در دبستانِ محمد باقر صدر و دوره‌ی راهنمایی را در مدرسه طالقانی گذراند. ● تجربه کردنِ سیاهی جنگ و مرگِ دوستانِ هم کلاسش در بمبارانِ خیابانِ گیشا. ● آغازِ دوره‌ی دبیرستان در مدرسه‌ی مطهری واقع در خیابانِ پاتریس لومومبا. ● در سال دوم دبیرستان محرومیت از تحصیل به مدت دو سال به خاطرِ درگیری با ناظم دبیرستان. ● آغاز شعر و شاعری. ● تحصیل در دبیرستانِ شبانه. ● دستگیری به جرمِ دیوارنویسی برای مدتِ چند هفته و عدمِ اجازه ی خروج از تهران به مدت شش ماه.1376 - 1374 ● رفت و آمد به دفترِ نشریه آدینه و ملاقات با نویسنده‌گانی چون فرج سرکوهی، مسعودبهنود، عمران صلاحی، محمدمختاری، حمید مصدق ، غزاله علیزاده، علی باباچاهی، ناصرتقوایی و... ● دیدار با احمدشاملو در دهکده‌ی فردیس. این دیدار و دیدارهای بعدی باعث مصمم شدن او به ادامه‌ی کار هنری شد. ● نوشتن طرحِ اولیه‌ی مسیح سرگردان. ● نوشتن نخستین ترانه‌ها.1377 ● انتشار نخستین مجموعه شعر با نام گفتم : بمان ! نماند... ● ضبط نخستین ترانه‌ها به صورتِ زیرزمینی با آهنگسازیِ حمیدرضاصدری و خوانندگیِ حمید طالب زاده. ● همکاری با یونیسف. ● تلاش برای راه اندازیِ نشریه‌یی با نامِ آرمان به همراهیِ عزت ابراهیم نژاد و کاوه نریمانی. (تمامِ مطالبِ جمع آوری شده برای شماره نخست به همراه رایانه و ... شبانه از تحریریه به سرقت می‌رود.)1378 ● انتشار دومین مجموعه شعر با نام مگر تو با ما بودی‌. ● کار بر روی شعرهای فدریکوگارسیا لورکا. ● کشته شدن عزت الله ابراهیم نژاد در واقعه‌ی کوی دانشگاه. ● نوشتن شعرِ بلند ِ‌قصه ی باغِ پسته. ● فروش کتاب و شعرخوانی به نفعِ انجمن حمایت از کودکانِ سرطانی با نادرابراهیمی. ● کار بر روی غزلِ غزل های سلیمان. ● آغاز به جمع آوریِ مجموعه‌یی از ترانه‌ها.1379 ● انتشار نخستین مجموعه ترانه با نام پرنده بی پرنده . ● انتشار مجموعه‌یی از اشعار فدریکو گارسیا لورکا با نامِ نه ! نمی‌خواهم ببینمش. ● آخرین ملاقات با احمدشاملو در بیمارستان ایران مهر و تقدیم مجموعه شعرهای فدریکو گارسیا لورکا به ایشان. ● درگذشتِ احمدشاملو و نگارشِ مرثیه امرداد. ● در خرداد ماهِ همان سال وقتی شبانه به خانه برمی‌گشت توسط چند ناشناس با چماق و چاقو موردِ حمله قرار گرفت. چهار جراحتِ چاقو و شکستگیِ ساعدِ یک دست حاصلِ این درگیری بود. ● نوشتنِ ترانه‌ی‌ تیتراژ سریالِ بدون‌ِ شرح‌. ● همکاری با نشریه فیلم و سینما. ● کار کردن بر روی ترانه‌های شل سیلوراستاین. ● انشا مقطع‌ِ تعدادی‌ از غزلیات‌ِ حافظ در مجموعه‌یی با عنوانِ حافظِ یاغی. ● به راه اندازیِ جلساتِ ترانه خوانی و تشکیلِ ...



  • زندگی نامه ی یغما گلرویی

    سال شمار یغماگلرویی ( شاعر/ ترانه سرا /نویسنده /مترجم/ فیلم نامه نویس/ عکاس) 1354 ● یغما گلرویی در ساعت پنج بامدادِ روز 6 امرداد 1354 برابر با 1975/7/28 در بیمارستان مهر شهرستان ارومیه متولد شد. ● مادرش نسرین آقاخانی، پدرش هوشنگ گلرویی و خواهری بزرگ تر از خود به نامِ یلدا داشت. ● وقتی که یک ساله بود ، خانواده به تهران نقل مکان کرد و ساکن کوچه‌ی سی امِ خیابان گیشا شد.1373 - 1361 ● دورانِ دبستان را در دبستانِ محمد باقر صدر و دوره‌ی راهنمایی را در مدرسه طالقانی گذراند. ● تجربه کردنِ سیاهی جنگ و مرگِ دوستانِ هم کلاسش در بمبارانِ خیابانِ گیشا. ● آغازِ دوره‌ی دبیرستان در مدرسه‌ی مطهری واقع در خیابانِ پاتریس لومومبا. ● در سال دوم دبیرستان محرومیت از تحصیل به مدت دو سال به خاطرِ درگیری با ناظم دبیرستان. ● آغاز شعر و شاعری. ● تحصیل در دبیرستانِ شبانه. ● دستگیری به جرمِ دیوارنویسی برای مدتِ چند هفته و عدمِ اجازه ی خروج از تهران به مدت شش ماه. 1376 - 1374 ● رفت و آمد به دفترِ نشریه آدینه و ملاقات با نویسنده‌گانی چون فرج سرکوهی، مسعودبهنود، عمران صلاحی، محمدمختاری، حمید مصدق ، غزاله علیزاده، علی باباچاهی، ناصرتقوایی و... ● دیدار با احمدشاملو در دهکده‌ی فردیس. این دیدار و دیدارهای بعدی باعث مصمم شدن او به ادامه‌ی کار هنری شد. ● نوشتن طرحِ اولیه‌ی مسیح سرگردان. ● نوشتن نخستین ترانه‌ها.1377 ● انتشار نخستین مجموعه شعر با نام گفتم : بمان ! نماند... ● ضبط نخستین ترانه‌ها به صورتِ زیرزمینی با آهنگسازیِ حمیدرضاصدری و خوانندگیِ حمید طالب زاده. ● همکاری با یونیسف. ● تلاش برای راه اندازیِ نشریه‌یی با نامِ آرمان به همراهیِ عزت ابراهیم نژاد و کاوه نریمانی. (تمامِ مطالبِ جمع آوری شده برای شماره نخست به همراه رایانه و ... شبانه از تحریریه به سرقت می‌رود.)1378 ● انتشار دومین مجموعه شعر با نام مگر تو با ما بودی‌. ● کار بر روی شعرهای فدریکوگارسیا لورکا. ● کشته شدن عزت الله ابراهیم نژاد در واقعه‌ی کوی دانشگاه. ● نوشتن شعرِ بلند ِ‌قصه ی باغِ پسته. ● فروش کتاب و شعرخوانی به نفعِ انجمن حمایت از کودکانِ سرطانی با نادرابراهیمی. ● کار بر روی غزلِ غزل های سلیمان. ● آغاز به جمع آوریِ مجموعه‌یی از ترانه‌ها.1379 ● انتشار نخستین مجموعه ترانه با نام پرنده بی پرنده . ● انتشار مجموعه‌یی از اشعار فدریکو گارسیا لورکا با نامِ نه ! نمی‌خواهم ببینمش. ● آخرین ملاقات با احمدشاملو در بیمارستان ایران مهر و تقدیم مجموعه شعرهای فدریکو گارسیا لورکا به ایشان. ● درگذشتِ احمدشاملو و نگارشِ مرثیه امرداد. ● در خرداد ماهِ همان سال وقتی شبانه به خانه برمی‌گشت ...

  • یلدا شبی به طول تمام تاریخ

    یلدا شبی به طول تمام تاریخ تپش‌های قلبم را به باور خاطره‌هایم پیوند می‌زنم و سرزمینی را که همزاد با خاک است و کهن‌تر از تاریخ برای نوباوگان خاک و تازه به دوران رسیدگان تاریخ زمزمه می‌کنم. زمزمه می‌کنم که: من از نسل شب شکنان روزگارم من از نسل نورآفرینان پاک از سلاله پاک آریائیان بردبارم منم  میراث هزار ساله زمین همان از شرق تا غرب گسترده آغوش همان پیام‌آور مهر و دوستی همان گرفته درفش آشتی بر دوش نه خود ستیزم، نه دیگرستیز مرا و یادگاران مرا به نیکی یادآر که یادگار یاران من، همه شادی است و شادمانی شب است و گیتی غرق در سیاهی شب بلند است و سیاهی پایدار، ولی باور به نور و روشنایی است که شام تیره ما را از تاریکی می‌رهاند و از دل شبهای یلدا، جشن مهر و روشنایی به ما ارمغان می‌رساند تیرگی‌هاتان در دل نور خاموش باد شب یلدا را به نور قرن‌ها قدمت جاری نگه ‌می‌داریم ... شب یلدا ، شب شعر و سخن بر ایرانیان خجسته و مبارک باد تاریخچه یلدا در سنت ایرانی (جشن شب یلدا) جشن شب يلدا، جشن بزرگداشت علم است كريسمس همان شب چله است شب یلدا مبارک *********************** چند ثانیه از عمر همین یک شب یلدا باعث شده تا صبح به یمنش بنشینیم ده قرن ز عمر پسر فاطمه طی شد یک شب نشد از هجر ظهورش بنشینیم ... ***********************

  • قلب طلایی

    دوستی ها چه آسان صورت می گیرد هنوز ساعتی از رسیدن ما نمی گذشت که مادر وخانم کاشانی کاملا" با هم صمیمی شدند مادربزرگ خسته تر از آن بود که بتواند مانند بقیه بیداربماند از مادر سراغ آذین راگرفتم با دلواپسی گفت : در اثر حمله های هوایی اعصابش شدیدا تحریک شد و به حال بدی افتاد با داروهای آرام بخش توانستیم او را آرام کنیم حالا هم با وجود گرمی هوا تنها در اطاقش خوابیده هر چه اصرار کردم راضی نشد که شب را خارج از منزل سر کند .دلم نیامد تا صبح برای دیدنش صبر کنم آهسته وبی صدا وارد منزل شدم تاریکی و ظلمت فضای خانه را پر کرده بود با قدمهای آرام درون اطاق رفتم و به تخت او نزدیک شدم صدای نفس های منظمش واضح به گوش می رسید با علاقه دستی به موهایش کشیدم وبوسه ای از گونه اش برداشتم در همان حال احساس کردم که چقدر دلم برایش تنگ شده .با طلوع خورشید ترسی که وجود همه را در بر گرفته بود کاهش یافت جریان برق دوباره وصل شد و اهالی جرات کردند برای انجام کارهای ضروری به داخل منزل بروند گرچه موقعیت اضطراری و غیر عادی بود ولی مادر با تمام وجود به مهمانان خود می رسید و همه تلاشش را به کار می برد که از هر لحاظ در آسایش باشند .از برخورد سرد آذین با تازه واردین وارفتم با این حال سعی کردم روابط میان آنها را گرمتر کنم مریم دختر حساسی به نظر می رسید که از بی اعتنایی آذین رنجشی به دل گرفته بود در چهره اش نمایان بود .اولین صبح پاییزی آغاز شده بود پدر صبح زود برای مدت کوتاهی به دیدن ما آمد هنگامیکه مطمئن شد به چیزی نیاز نداریم دوباره آماده رفتن شد وقتی در اتومبیل را به رویش می بستم گفتم : راستی امروز پدربزرگ وامیر از آبادان حرکت می کنند به گمانم عصر اینجا باشند از شنیدن این خبر خوشحال شد وپرسید :ببینم در این مدت میانه ات با امیر چطور بود؟با آنکه مدام با هم جروبحث داشتیم ولی از همیشه صمیمی تر بودیم.لبخند رضایتی چهره اش را از هم گشود وگفت عاقبت توانستی پسر عموی سرکشت را رام کنی؟خندیدم وگفتم ":ای..... تقریبا"اتومبیل را روشن کرد وگفت : از مهمانها خوب پذیرایی کن مواظب باش به آنها بد نگذرد .دستم را به حالت نظامی بالا بردم وگفتم :اطاعت می شود قربان .ساعتی بعد همگی سرگرم صرف صبحانه بودیم که زنگ تلفن صدا کرد چون از دیگران به میز نزدیکتر بودم گوشی را برداشتم با ادای کلمه الو صدای مردانه ای در گوشی پیچید.منزل آقای شریفی؟بله بفرمایید.صبح بخیر آذر خانم.می بخشید شما؟ای بابا به این زودی ما را فراموش کردید؟تازه صاحب آن صدای آشنا را شناختم و با فریادی از شوق گفتم :آقای کاشانی شما هستید؟متوجه نگاه توام با لبخند اطرافیانم شدم و از شرم با لحن آرام تری پرسیدم :از کجا تماس ...

  • مکتب ادبی رمانتیسم و جلوه های آن درشعر فارسی

      باسمه تعالی مکتب ادبی رمانتیسم و جلوه های آن درشعر فارسی – حسن ابراهیم زاد        یکی از مباحث قابل تامل  دوره دبیرستان ، بحث تدریس تاریخ ادبیات ایران و جهان به عنوان یکی از دروس رشته ی ادبیات و علوم انسانی است که متاسفانه در کتاب درسی چه در بحث ادبیات ایران و بررسی سبک های فارسی و چه درمبحث مکتب های ادبی اروپا ،هنگامی که به تعریف و بیان ویژگی های ادبی می پردازد ازبیان شواهد مثال برای مکتب ها ویا شواهد مثال برای سبک های ادبی با بیان و یژگی ها ذکرشده در خصوص هر کدام از آنها ، کوتاهی کرده که این امر موجب شده تا دانش آموزان درک درستی از مباحث کتاب نداشته باشند دراین مختصر سعی شده به بررسی مکتب ادبی رمانتیسم و جلوه های آن در شعر فارسی پرداخته شود تا دانش آموزان بتوانند در هنگام تدریس این  مکتب به درک درستی از آن دست بیابند.       کلمه ی رمانتیک که از قرن 17در انگلستان در مورد تعبیرات شاعرانه به کار می رفت از سال 1676 وارد فرانسه شد .مدت زیادی این واژه ، مترادف با خیال انگیز و افسانه ای به کار برده می شد. رومانتیسیم که از اواخر قرن 18 در انگلستان شکل گرفته بود و بعد وارد آلمان شد پس از مدتی یعنی ؛ در سال 1830 وارد فرانسه ، اسپانیا و روسیه گردید و تا سال 1850برادبیات اروپا حاکم بود .هرچند این مکتب در انگلستان شکل گرفت اما در فرانسه تبدیل به مکتب متشکلی شد .      اصول مکتب رومانتیک 1-     آزادی : رومانتیسم را به عنوان مکتب آزادی هنرو شخصیت معرفی می کنند. ادبیات می تواند هر گوشه ای از زندگی را ، چه زیبا و چه زشت ، چه عالی و چه دانی ، موضوع بحث خود قراردهد.از هر دوره ی تاریخ و از هر گونه مناظر دنیا می تواند استفاده کند. 2-    شخصیت : هنرمند رومانتیک ، فرمانروائی « من » را در هنر مسقر می سازد و به وسیله ی هنر ، خواهش های دل و رنج های روح خود را بیان می دارد . در واقع هنرمند رومانتیک خویشتن را به جای قهرمان افسانه ای می گذارد و نمونه ی همنوعان خویش قرار می دهد. 3-    هیجان و احساسات : آلفره دو موسه می گوید : « باید هذیان گفت ! آنچه باید بیان کرد هیجان شاعر است و آنچه باید بدست آورد هیجان مردم .» 4-    گریز و سیاحت : آزردگی از محیط و زمان موجود و فرار به سوی فضاها یا زمان های دیگر، دعوت به سفر تاریخی یا جغرافیائی ، سفر واقعی یا بر روی بال های خیال ، دیگر مشخصه ی آثار رومانتیکی است منظور از سفر جغرافیائی ، این است که نویسنده ی رومانتیک ، طایر فکر را به سوی سرزمین های دیگر و کشورهای دوردست پرواز می دهد. از این رو پیوسته نوعی میل گریز به کشور های دوردست در آثار رومانتیک به چشم می خورد . منظور از سفر تاریخی این است که به سراغ قرون پر از احساس ...

  • علی اکبر دهخدا

      یادآر ز شمع مرده یاد آر   گردآوری : ا. نیک فرجام                                            سه ماه است از تهران و ايران اخراجم کرده اند و به اين گوشه دنيا پناه برده ام، الان بستگان من در تهران در دست حوادث .... روزگارشان در خوف، جا و نان هم ندارند و خبري هم ازشان ندارم و نمي خواهم که خبري داشته باشم ... قصد خودکشي در اين يک ماه اخير مرا واداشت که کم کم حُب همه چيز و همه کس را از خاطر دور کنم براي اينکه حاضر تر به مرگ باشم ... در هر حال يک هفته اي است که به اين فکر افتاده ام که با آخرين کوششهاي خود بلکه بتوانم قدري مدت زندگي خود را طول داده و باز بار گران مادر و خواهرم را تخفيف بدهم. بعد از اينکه همه دنیا را با پاي خيال به هم زده ام خيالم بر اين قوت گرفته که استانبول بروم و در آنجا به روزنامه نگاري يا به شاگردي يک تجارتخانه يا حمالي و يا عملگي، دنباله حيات خود را امتداد بدهم و ننگ خودکشي و گريختن از زير بار تکليف و مسئوليت طبيعي را قبول نکنم. علت اينکه به استانبول مي روم براي اين است که آنجا تجار ايراني خيلي است و گذشته از اين، کار همه قسم زياد و زندگي ارزان، و خاصه که من براي هر قسم زندگي مهيا و مستعد شده ام. اما اجراي اين خيال هم بسته به تحصيل يک مقدار وجوهي است که قرض خود را در اينجا بپردازم و به قدر مسافرت تا آنجا هم داشته باشم. امروز در تمام دنيا يک نفر را که بتوانم به او اظهار فقر خود را بکنم ندارم و اگر هم اظهار کنم مطمئن نيستم که همراهي کند." علی اکبر دهخدا سال 1257 شمسی در در محله‌ی‌ سنگلج تهران متولد شد. گر چه اجدادش قزوینی بودند، ولی پدرش "خان بابا خان" که از ملاکان متوسط قزوین بود، پیش از ولادت وی از قزوین به تهران آمد و در این شهر اقامت گزید. ده ساله بود که پدرش فوت کرد از آن پس، مادر مسؤولیت تربیت و تحصیل وی را بر عهده گرفت و فردی به نام میرزا یوسف خان قیم او شد . دو سال بعد میرزا یوسف خان نیز در گذشت و اموال پدر دهخدا به فرزندان یوسف خان رسید. "ارادت پدر من به مرحوم شیخ هادی، به من به ارث رسید. [من] از افکاری بکر او به قدر استعداد خود بهره ها بردم. و خلاصه اینکه مربی قلب و فؤاد، یعنی وجدانیات من، آن مادر بی عدیل، و معلم دانش های رسمی من، آن دانشمند متأله (مرحوم شیخ غلامحسین بروجردی)، و تقویت عقل من از مرحوم شیخ هادی ـ طاب ثراه ـ بود و کم و بیش هرچه دارم، از این سه وجودِ استثنایی است. و برای کمتر کسی این سه نعمت یک جا جمع شده است".   دهخدا در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مورد تعقیب قرار  گرفت .دستی نیز در کار بود که سرمقالهٔ نخست صوراسرافیل ایوردُن (دورهٔ دوم) را که حاوی حمله‌های بی‌پروایی به موجودیت پادشاهی در ایران بود ...

  • مه‌سه‌لی کوردی

    6. ماسي له به حرا سه ودا ناكرێت. 7. نه ئه ونه  تاڵ  به تفت  که نۆ  و  نه  ئه ونه ش  شیرین به قووتت  به ن . 8. كه س به دۆي خۆي نالێ ترشه‌ . 9. كێ  كيسه ي  دووريه . 10. مريشك  هێلكه ش  ئه كات  ريقنه ش  ئه كات . 11. هه شتێك له مشتێك . 12. نانه كه ئه خوات و سفره كه ش ئه دڕێنێ . 13. ميرات كه ر هي كه متياره . 14. ئه و ماسته بێ  موو  نييه.(نظیر : کاسه ای زیر نیم کاسه است.) 15. ئه و باوكه ي مه له وان  بوو  كوره كه ي  ئاو بردي . 16. قاڵاو به قاڵاوي  وت رووت ره ش. 17. دار پوازي له خۆي نه بێ ناقڵیشێ. 18. كاڵا له قه د باڵا. 19. هه رچی  حه قه  تاڵه  و ره قه  . 20. هه تا  دوکه ڵ  له  سه ر  مدبه ق دیاره دوستایه‌تیمان هه ر  به‌رقه‌راره . 21. دانا به ئيشاره  كه‌ر به نه‌قيزه . 22. ترشكه له خۆی دووشكه . 23. هه ر دووك جاشي ماكه‌رێكن . 24. قسه ي خه ڵكت له كوێ بيست قسه‌ي خۆيشت له‌وێ بيسه‌رۆ. 25. سه رێكي هه يه  و هه زار سه ودا . 26. ته‌ڕه ، خه‌سه ؛ هه‌ر  ئه‌مه‌سه . 27. له ولاتي كه  كه و  نه بي  بوقله  ئه بي  به بلقاسم .  28. ئه م  كاره  وه ك   فيكه ي  بي  ليو   وايه . 29. به ره  لاي   ته نكي  ئه دري . 30. حوكمي حاكمه  و  ده ردي موفاجا . 31. ريسه  لي  بوون  به خوري . 32. نازه  له  ناخون  نه كه ي . 33. هه زار دوكتور به ئه نازه ي ده رده  داريك  نازانن . 34. قسه هه زاره  يه كي  وه كاره . 35. كا هي خوت  نه بوو  كايه نه كه   هي  خوت  بوو 36. له هه مو هه وريك  باران   ناباري . 37. من ئه ليم  نيره  ئه و  ئه لي  بيدوشه . 38. مال له مال  خو حه رام  كرا. 39. دار كه خوي  لار بوو سيبه ريشي لاره . 40. كه س  به  خه يال  نه بووه  به  مال . 41. دياري  شوان  ئاله كوكه . 42. خو رو ئه بيته  مال  به لام   سكه رو  نابيته  مال . 43. عالميك  بمري   عاله ميك  ئه مري . 44. قسه  قسه  ديني  با  به فر . 45. له  ئا وري  بي  دوكه ل  بترسه . 46. ئاسمان  بي  هه ور نابي  به نه يش بي عه يب 47. ئاسن  سارد  ئه كوتي .(به امری غیر منتج و عبث مشغول شدن ) 48. ئاسني  سارد به فوو  نه رم  نابي.(آدم های با تجربه در برابر سردی و گرمی روزگار بزودی تن به ذلت نمی دهند.) 49. سالي  مال  سالي  منال . 50. به رد بات له به رد  بريكي هه ر ئه وه ري . 51. به  سازي  ديتران  سه ما كردن . 52. بوز  به  له ري . 53. شير  مالو  ريوي  ده رو. 54. ئاسمان  دوور  و زه وي  سه خت . 55. كه ر  له  كام  جي  هه لديراوه  و  كونده  له  كويوه  دراوه . 56. هه ويره كه  ئاو زور  ده با . 57. با  به  ده واري  شري  ناكا . 58. هه م  له  توور  ده له وه رين  هه م له ئاخور. 59. كه م  بخو  هه ميشه  بخو . 60. نان  خوته  له  به ر شال  خوته . 61. خوا  ته خته ته راش  نيه  ته خته ريك خه ره. 62. كاي  كونه   وه با  دان . 63. ته شي ريس  ته شي  ريس  بيت  به  كلكي كه ريش  ...