زمینه گرایی در معماری

  • «زمینه گرایی» (contextualism) (بخش چهارم)

    زمینه گرایی در معماری و شهرسازی «مریل گینس» (1980) زمینه را در معماری تحت سه موضوع کلی ، الگوهای فرمی، فعالیتی و اقلیمی دسته بندی می کند که در زیر به معرفی هر کدام پرداخته می شود: الف) الگوهای فرمی: فرم در اینجا البته عناصری چون فضا، شکل، مقیاس و تناسبات جزئیات مصالح بافت و رنگها را در بر می گیرد. این عناصر در دو بعد جغرافیایی و زمان می توانند برای ارتباط معماری با زمینه اش مورد استفاده قرار گیرند. بعد جغرافیایی را می توان در سه مقیاس مطرح کرد. 1. ارتباط بنا با بناهای مجاور و در فاصله کاملا قابل دید و درک. نمونه چنین ارتباط با زمینه اطراف را می توان در نماهای شهری و جانمایی جدید در سایتهای تاریخی شاهد بود. 2. مقیاس بعدی زمانی است که بنا نه با محیط لزوما مجاور که با سایت اطراف ارتباط برقرار می کند. 3. سومین اتصال با سایت در مقیاس منطقه ایی قابل حصول است. علاوه بر ابعاد فاصله ایی و بصری بنا می تواند در بعد زمان (گذشته، حال و آینده) نیز با محیط اطرافش ارتباط برقرار کند. در مرکز «کلمبوس» ، «پیتر آیزنمان» هندسه مجموعه اش را با نوعی لایه شناسی تاریخی از «سایت/ پالیمسستی» به گذشته شهر ارتباط می دهد. هر چند در این موارد دریافتن و کشف این ارتباط با سایت به وضوح موارد قبلی نیست. ب) الگوهای فعالیتی: در زمینه فعالیتها، گردش در فضای سایت بنا رفتار افراد و گرو هها از جمله عواملی هستند که می توانند بنا را با زمینه اش مرتبط کنند. ج) الگوهای اقلیمی: اقلیم که تاثیر خود را در مصالح، رنگها و بازشوها، فشردگی احجام . فرم آنها، سقف ها و... بروز می دهند. هنر و حساسیت معمار، میزان درک او از ویژگی های فیزیکی و «ذهنی- احساسی» سایت یا «حس مکان» که تنها با حضور و زندگی در یک مکان حاصل می شود به معمار کمک می کند تا این ارتباط را بهتر درک و ایجاد کند. این ویژگی می تواند به عنوان ماهیتی مکتوم در سایت باید توسط معمار کشف می گردد تعبیر شود. ماهیتی که سایت را از آنچه که هست به آنچه می تواند باشد تبدیل می کند. هر چند این امر به علت ذهنی بودن می تواند بحث بر انگیز باشد. زیرا همواره این خطر می تواند وجود داشته باشد که استعدادهای یک سایت بسته به فلسفه فکری معمار تبیین و تعریف شود. ماهیت مکتومی که معمار دست به خوانش آن می زند در مواقع زیادی در بستر شهر شکل می گیرد، شهر به عنوان یکی از اصلی ترین عوامل تاثیر گذار در مقیاسهای مختلف طراحی محیط، دارای سه زمینه می باشد که باید هر کدام مورد بررسی قرار گیرند. این سه زمینه شامل موارد زیر می گردد:  زمینه کالبدی یک اثر معماری با نظام بزرگتر شهری مرتبط است و در سلسله مراتبی از مجموعه ها قرار دارد. بنابر این زمینه گرایی ...



  • «زمینه گرایی» (contextualism) (بخش اول)

    مطالعاتی که  در سال 1390 در خصوص زمینه گرایی در معماری انجام دادم حاصلش گزارش مفصلی شد که تصمیم گرفتم ، طی چند بخش در این وبلاگ ارائه کنم. امیدوارم که مفید برای دوستان باشد: لازم به ذکر است در این بخش منابع که در این گزارش مورد استفاده قرار گرفته ارائه می شود.منابع فارسی : بحرینی ، حسین ، طراحی شهری در ایران : نگرشی نو ، نشریه هنرهای زیبا، شماره 26 ،1385 خدابنده لو ، خرمشاهی ، بازشناسی زیبایی در مسکن روستایی ، آبادی ، شماره 60 ، پاییز 1387  مطلبی ، قاسم ، بازشناسی نسبت فرم و عملکرد در معماری ، نشریه هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، شماره 25 ، 1385  زوی، برونو ، جودت ، محمد رضا ، معنی و حوزه اصطلاح ارگانیک در معماری ، معماری و شهرسازی ، شماره 56 ، 1379 لنگ ، جان ، عینی فر ، علیرضا ، آفرینش نظریه معماری (نقش علوم رفتاری در طراحی محیط)، انتشارات دانشگاه تهران، 1383( چاپ دوم)  موگروئر ، روبرت ، طبیبیان ، منوچهر ، تفسیر محیط ( به روشهای سنتی ، ساختار زدایی و هرمنوتیک ) ، انتشارات دانشگاه تهران، 1380 ( چاپ اول)  باب الحوائجی ، علیرضا ، مکتب الهی اصفهان در معماری و شهرسازی ، معماری و شهر سازی ، شماره 79-78 ،  1383  عربی ، کژال ، معماری هزاره سوم، معماری و شهر سازی ، شماره 78-79، 1384  مرجوعی، علی ، باغ همچون رویداد ، معماری و شهر سازی ، شماره 79-78 ، 1383  محمدی ،نعیمه ، معماری تکاملی (الگوبرداری از فرآیند تکامل طبیعت در معماری) ، رایانه معماری و ساختمان ، شماره 8 ، 1384  دیتمار ، گانتر ای ، انصاری ، حمید رضا، معماری به مثابه سکنی گزیدن و بنا کردن – طراحی عملی وجو شناسانه ، معماری و شهر سازی ، شماره 79-78 ;1383  شایان، حمید رضا ، منطقه گرای و چالشهای معماری معاصر در آغاز هزاره سوم، معماری و شهر سازی ، شماره 90-91، 1387  طاهباز، منصوره ، زیبایی در معماری ، صفه ، شماره 37 ، 1382  دهقان ، علی، برنامه ریزی همکارانه راهی به سوی یکپارچگی ، نما (سازمان نظام مهندسی ساختمان اصفهان) ، شماره 163-164، 1387  اچ . بیکر ، جفری ، افهمی ، رضا، لوکوربوزیه(تجزیه و تحلیل فرم) انتشارات نسل باران، 1381  جلیلیان، الهام، پیاده راه و حیات مدنی ، مجله نما(سازمان نظام مهندسی اصفهان) ، سال هفدهم، شماره پیاپی 163-164، 1387  ازشوایی ، فرانسوا، حبیبی ، سید محسن، شهرسازی از واقعیات تا تخیل، انتشارات دانشگاه تهران  پیرنیا، محمد کریم ، معماریان ، غلامحسین ، سبک شناسی معماری ایران  فلاحت ، محمد صادق، مفهوم حس مکان و عوامل شکل دهنده آن ، نشریه هنرهای زیبا، شماره 25، 1385  مفیدی ، سید مجید ، روستا شهر ( الگویی برای توسعه شهر پایدار) ، آبادی ، شماره 25 دوره جدید ، 1387  احمدی ، قادر، نگاهی به مفهوم روستا شهر ...

  • « معماری زمینه گرا »

    « معماری زمینه گرا »اگر زمینه را ، مشتمل بر داشته های فرهنگی یک منطقه نیز بدانیم می توانیم به اشتراکاتی در تعریف بوم و زمینه برسیم .بدین منظور بهتر است ابتدا نیم نگاهی به تعاریف معماری زمینه گرا داشت و سپس به بررسی تطبیقی آن با معماری زمینه گرا پرداخت .برای بحث درمورد معماری زمینه گرا بهتر است که از تعریف زمینه و عناصر شکل دهندۀ آن شروع نماییم . زمینه را معمولاً در مقیاسهای  متفاوت با توجه به وسعت و حجم و میزان پوشش دهی بنای معماری به افراد یک حوزه تعریف مینمایند . مثلاً زمینه ای که بنایی همچون یک بیمارستان در آن واقع شده است با زمینه ای که بنایی همچون کودکستان در آن واقع است با یکدیگر تفاوت می نمایند ، گرچه شاید هر دو در یک سایت واقع شده باشند . زمینه را میتوان شامل توپوگرافی محل ، وضعیت پوشش گیاهی ، بافت شهری شامل میزان تراکم بناها ، خیابان ها و پیاده روها و نسبت آنها با یکدیگر، جنس مصالح ، ترکیب بندی مصالح ، همجواری بناها با یکدیگر ، جغرافیای منطقه ، میزان ترافیک شهری ، حضور حیوانات و موجودات زیستی دیگر ، میزان جمعیت انسانی و . . . دانست . اگر زمینۀ یک بیمارستان را بنا به وسعت خدمات دهی آن تعریف نماییم ، بدیهی است که کیفیت و وسعت زمینۀ آن با یک کودکستان که دارای وسعت خدمات دهی کوچک تری است متفاوت میباشد . با این توصیف اگر زمینه را context  در معماری بنامیم ، با توجه به موقعیت و دید ناظر است که زمینه های گوناگون برای وی قابل مشاهده میباشد . روشن است که در مناطقی با توپوگرافی دارای پستی و بلندی زیاد همچون اغلب شهرهای مناطق کوهستانی، زمینه میتواند طیف وسیعی از مناظر بصری از پلان و  دید پرنده گرفته تا نما و دید ناظر تغییر نماید ، در صورتیکه شاید این تغییرات در شهرهایی با توپوگرافی نسبتاً هموار بسیار متفاوت باشد . در این شهرها همچون شهرهای کویری عمدتاً نمای بناها میتواند زمینه باشد . با این تحلیل ، روشن است که خط آسمان مهم به نظر میرسد ، در صورتیکه در شهرهای کوهستانی علاوه بر خط آسمان ، بسته به دید ناظر ، خط زمین و نوع اتصال به زمین  برای بنا مهم میباشد . با حضور در طبقات فوقانی یک آسمانخراش ، تعریف زمینه ، محدودیتها و روابط آن با هر بنای خاص متفاوت ازحضور در مثلاً طبقۀ همکف یک گالری نمایش اتومبیل میباشد . ممکن است تصور نماییم که زمینه را اقلیم منطقه و یا خرد اقلیمها تعریف مینمایند ، مثلاً عنوان کنیم که بنایی که بایستی در اقلیم گرم و خشک واقع شود باید متفاوت از بنایی باشد که در اقلیم معتدل و مرطوب طراحی میشود . ممکن است رنگ و جنس مصالح را تعریف کنندۀ زمینه بدانیم که باز هم در اقلیمهای مختلف بناهای متفاوت را تعریف ...

  • «زمینه گرایی» (contextualism) (بخش دوم)

    «خانه، سکونتگاه، تنها مامن در مقابل وحشت از نیستی، تاریکی و ابهام گذشته است... هویت انسان بدین سان مورد اقامتی و سکونتگاهی است و بدین علت است که فرد معترض و یاغی که نه خانه ایی دارد و نه کاشانه ایی و پایبند به ایمان و قاعده و قانون مند نیست، نمونه اعلا اضطراب و دلهره از خطا و اشتباه است ... انسان بدون خانه و کاشانه بالقوه مجرم و بزهکار است.»                                                                                                                                     «ایمانوئل کانت» «انسان مدام در جستجوی قوانین جهانی است، تا تصمیم گیری های او از پسندهای صرفا دلبخواه سرچشمه نگیرد.»                                                                                                                                                 «ریچارد راجرز» زمینه گرایی در این بخش ابتدا ریشه شناسی واژه زمینه گرایی بررسی و سپس به معرفی آن پرداخته شده، پس از آن  به طور خاص و مرتبط با موضوع «زمینه گرایی در معماری و شهرسازی» معرفی می گردد. با توجه به اینکه رویکرد زمینه گرایی در دوران معاصر ارتباط تنگاتنگی با مباحث مربوط به توسعه پایدار پیدا نموده است در نهایت علاوه بر معرفی توسعه پایدار دیدگاههای مرتبط با آن در خصوص طراحی پایدار و توسعه پایدار شهری نیز ارائه خواهند شد. واژه شناسی «زمینه گرایی» (contextualism) و «منطقه گرایی» (regionalism) هردو واژه هایی هستند که برای نخستین بار در غرب جعل و تفسیر شده اند. بنابراین باید ریشه ی آنها را در زبان آنجا جست. به تعبیر دیگر، باید در آغاز به زبان گوش فرا داد تا دانست این واژه ها از خود چه می گویند، چه چیزی را نشان می دهند، و از چه حکایت می کنند. «کانتکست» (context) از واژه ی لاتین contextus ریشه گرفته که اشاره به ارتباط میان کلمات و انسجام میان آنها دارد. فعل آن contexere است که به معنای درهم بافتن و در هم تافتن است. بنابراین، context در اصل به هم تافتن و مرتبط ساختن کلمات و جملات به منظور ساختن یک سخن یا گفته است. از این رو، context مشار به ارتباط، اتصال، هم نشینی و هم بافی میان اجزاست. در بستر شهر، به گونه ای قیاسی، می توان context را اتصال و هم نشینی میان بناها خواند. با توجه به این ریشه شناسی، شاید برگردان درست تر context «بافت» یا «همبافت» باشد، اگر چه بافت را اغلب در مقابل fabric قرار می دهیم. بنابراین، contextual به تعبیر درست تر «هم بافت» است و نه «زمینه» . بدین سان، بهتر است تا contextualism  را «همبافت گرایی» بخوانیم و نه «زمینه گرایی». زمینه بیشتر دلالتی دوبعدی و سطحی دارد و اشاره به بستر میکند، ...

  • کنفرانس ملی روشهای نوین طراحی و ساخت در معماری زمینه گرا - نویسنده : مسعود جوادی

    کنفرانس ملی روشهای نوین طراحی و ساخت در معماری زمینه گرا -  نویسنده : مسعود جوادی

    کنفرانس ملی روشهای نوین طراحی و ساخت در معماری زمینه گرا 16 تا 17 مهر ماه - تبریز  نویسنده : مسعود جوادی  کنفرانس ملی روشهای نوین طراحی و ساخت در معماری زمینه گرا، 16 تا 17 مهر ماه 1393 توسط دپارتمان معماری و شهرسازی انستیتو مقاوم سازی لرزه ای ایران، تحت حمایت رسمی سیویلیکا در تبریز برگزار می شود. این کنفرانس با حضور معمار برجسته ژاپنی و برنده معتبرترین جایزه معماری جهان در سال 2013 آقای تویو ایتو (برنده جایزه پریتز کر) و چند تن از اساتید و معماران بنام ایرانی در مجتمع رفاهی پتروشیمی تبریز برگزار می گردد.   از تمامی صاحب نظران، مهندسین و دانشجویان علاقه مند دعوت می گردد جهت ارسال چکیده مقالات تا 30 خرداد ماه و همچنین بمنظور ارائه اصل مقالات خود در این کنفرانس حداکثر تا 30 مرداد ماه با توجه به محورهای ذیل اقدام نمایند. علاقه مندان می توانند جهت کسب اطلاعات تکمیلی به پایگاه اطلاع رسانی کنفرانس مراجعه نمایند. محورهای این همایش بدین شرح می باشد: روشهای نوین طراحی زمینه گرا در معماری زمینه گرایی: تعاریف و رویکردها و جایگاه آن در معماری نوین انواع روشهای پیشرفته طراحی زمینه گرا ، روند شکل گیری فرم طراحی با کامپیوتر و زمینه گرایی در معماری روشهای نوین درطراحی رویکرد زمینه گرایی اقلیمی منطقه گرایی در طراحی شهری روشهای پیشرفته ساخت در معماری زمینه گرا تکنولوژیهای بوم محور، روشهای برآمده از ساخت و ساز سنتی سازه های طبیعی، ساختارهای منطبق یا سازگار با طبیعت مصالح نوین و منطبق با اصول زمینه گرایی، بهره گیری از مصالح بازیافتی در ساخت و ساز روشهای بازسازی و مقاوم سازی زمینه گرا تصور و طراحی ساخت و ساز های آینده Author : Masoud Javadi  - Architect engineer  

  • «زمینه گرایی» (contextualism) (بخش یازدهم)

    بازنگری در مفاهیم مجتمع های زیستی«مارتین هایدگر» معتقد است که «اینگونه نیست که ما چون سازنده اییم ساکنیم ، بلکه می سازیم و ساخته ایم چون سکنی می گزینیم و می خواهیم سکونت کنیم. » این تعریف به چیستی معماری آنچه که ما آن را سکونتگاه می دانیم می پردازد. آنچه که اتفاق می افتد شکست معماری مدرنیسمی است که به جای تاکید بر چیستی معماری ، به توصیف فرم معماری می پردازد. مدرنیسم وامدار روش دکارتی است که همه چیز را فرو کاهیده   (Discourse on Methodoriginally Published in 1637) و تابع سه عامل زیر می داند : - جهان ما و نظم آن قابل شناختن است و برای تحصیل این دانش باید بر آن تسلط یافت.- دستیابی به دانش حقیقی و دارای قطعیت ، مستلزم واقع نگری جامع می باشد.- راه حل مسائل ، تقسیم کردن آنها به بخش های ممکن و سپس مبادرت به حل کردن آن مسئله می باشد. در مقابل این روش فرموله شده و به شدت قابل نقد این بار اصل بنا کردن را مرتبط با سکنی گزیدن دانسته که در ارتباط با آغاز و جستجوی بودن ما، حالتی که ما انسانها به صورت فنا ناپذیرها بر روی زمین هستیم می باشد. « بنا کردن ، خلق کننده آن چیزی است که ماده را از طریق به ورطه هستی کشاندن، سکنی گزیدن به عمل می آورد و در حال حاضر به مهندسی ساخت و ساز فرو کاسته شده است و در نتیجه آن فرآورده های تکنیکی بر هم سوار کردن ساختمان هاست. سکنی گزیدن ، با سرپناههای جایگزین شده است، بدین معنی که ساختمانها به یک محصول و بناها به سرپناهی عملکردی و تنها قابل سکونت تبدیل گردیده اند. » (هایدگر ،1951) بودن (Being) پرسش غایی، همانند تمامیت پیچیده اش فرو کاسته شده و توسط اجزای مفهومی نظیر عملکرد، فضا، راحتی و زیبایی شناختی به عنوان عناصر اصلی ساختمان جایگزین شده اند. تبلور این بودن را «هایدگر» در چهار وجهی زمین، فانیان ، آسمان و قدسیان جستجو می کند که در صورتی که معماری بخواهد به ماهیت و رسالتش وفادار بماند باید در ماهیت خود به کار ببرد . معماری در این حالت ما را به وسیله «پدید آوردن مکانی برای بودنمان» از تداوم گسترده و بی شکل زمان و فضا دادن حضور فیزیکی و سمبولیک آن در نظم بزرگتری از جهانمان قرار می دهد.ساختمانها در خودشان پایان نمی پذیرند ، بلکه سعی در تغییر موضوعات دارند و این کار را از طریق تغییرات در نحوه ارتباط با طبیعت و پدیده هایش و عالم ماورا صورت می دهند. «هایدگر» معتقد است ، طراحی بیش از آنکه فرآیند حل مسائل فکری و فضایی و تکنولوژیکی باشد ذاتا فرآیندی «پدیدارشناسانه» و «وجود شناسانه» است.فرآیند «پدیدار شناسانه» با ایجاد «حس مکان»  در سکونتگاه انسانی ارتباطی تاثیر گذار را فراهم آورده است ، «از نگاه پدیدار شناسان ، حس مکان به معنای ...

  • معماری ایران(3)

    سنت های معماری گیلان  الف) طبیعت گرایی: زمینه ها و عمق هنرمعماری این بوم را در بنیان طبیعت جنگلی این منطقه و پوشش جاودانه درخت و گل این سامان جستجو کرد . از زمانی انسان حیوانات را بر روی ظروف نقش می کرد، تا  امروز که طبیعت و اجزای آن به مهم ترین اسطوره هایش مبدل شده اند، انسان روحیه ی طبیعت  گرای خویشتن را به نمایش گذارده است. معیشت و اقتصاد گیلانیان نیز به طبیعت بستگی دارد و این مساله نیز به نوبه ی خود منجر به آیین هایی چون "آب خواهی " و یا "آفتاب خواهی" در ارتباط با طبیعت شده است. طبیعت چنان در جان گیلانیان نفوذ کرده است که با درختان سخن می گویند. چنان که وقتی درختی بار ندهد، گیله مرد با تبر به سمت درخت می رود و آن را تهدید می کند که اگر تا سال بعد بار ندهد، آن را قطع خواهد کرد و از آن پس به تیمار درخت می پردازد و جالب این جاست که درخت درخواست او را اجابت می کند و سال بعد شکوفه می دهد!خانه گیلانی در تداوم و پیوستگی بین طبیعت و فرهنگ است. با چنین روحیه ی طبیعت گرایی، بنا با تمایل و جهت گیری عمودی، رو به آسمان شکل می گیرد. در اینجاست که از اهمیت فضای بسته مفهوم خود را، آن طور که در فلات مرکزی تعریف شده است، از دست می دهد و به اهمیت فضاهای باز افزوده می گردد و تداخل فضای درون و برون به نهایت خود می رسد. بر همین اساس سه نوع فضای معماری در گیلان قابل تشخیص است: 1-فضای باز:این قسمت شامل محوطه ی اطراف منزل یا به اصطلاح محلی "پیش خانه" و حیاط می شود که اهمیتی به اندازه ی سایر فضاهای معماری دارد. بسیاری از کارهای خانه به خصوص در بافت اجتماعی روستا، در حیاط خانه انجام می شود.آشپزی،شستن ظروف و لباس ها،نگهداری از حیوانات اهلی و بافتن حصیر یا تور ماهیگری در کنار تعمیر و نگهداری ادوات کشاورزی، همگی از جمله اموری هستند که در فضای باز حیاط صورت می گیرند. همچنین برخی از کشاورزان به پرورش کرم ابریشم می پردازند که ابریشم کشی و قسمت اعظم فعالیت های کشاورزی در این فضا انجام می شود. انتقال فعالیت ها به این فضا موجب تداخل هر چه بیشتر فضای درون و برون می گردد که باب طبع روحیه طبیعت گرای گیلانیان است. 2-فضای نیم باز:فضاهای نیم باز رکن اساسی معماری سنتی گیلان به شمار می رود و از ایوان وتالارتشکیل شده است.ایوان در طبقه همکف به عرض 2تا2 و نیم مترو در طول ساختمان قرار گرفته است؛ در حالی که تالار در طبقه ی فوقانی و در یک جهت بنا یا در دو طرف و یا گاهی به ندرت دور تا دور بنا واقع می شود واغلب ارتباط بین اتاق ها از همین فضاها صورت می گیرد."برومبرژه" می نویسد: "از آغاز ایام نوروز ایوان مرکزحیات  خانوادگی میشود. ایوان فضایی است که در آنجا اعضای خانواده ...

  • معماری فولدینگ

    این معماران در کارهای جدید خود پیچیدگی را با وحدت یا تقابل نشان نمی دهند بلکه به صورت نرم و انعطاف پذیر ، پیچیدگی ها و گوناگونی های مختلف را در هم می آمیزند . این کار باعث از بین بردن تفاوت ها نمی شود . باعث ایجاد یک پدیده همگون یکپارچه نیز نمی گردد ، بلکه این عوامل و نیروها به صورت نرم و انعطاف پذیر در هم می آمیزد . هویت و خصوصیت هر یک از این عوامل در نهایت حفظ می شود مانند لایه های درونی زمین که تحت فشارهای خارجی تغییر شکل می دهند ، در عین این که خصوصیات خود را حفظ می کنند .نظریه دیکانستراکشن جهان را به عنوان زمینه هایی از تفاوت ها می دید و این تضاد ها را در معماری شکل می داد . این منطق تضاد گونه در حال نرم شدن است تا خصوصیات بافت شهری و فرهنگی را به گونه ای بهتر مورد استفاده قرار دهد .دیکانستراکشنیست ها عدم هماهنگی های درون پروژه را در ساختمان و سایت نمایش می دادند و این نقطه آغاز پروژه آنها بود . ولی آنها هم اکنون این تفاوت ها را در تقابل نشان نمی دهند  ، بلکه آنها را به صورت انعطاف پذیری در هم می آمیزند و یک منطق سیال و مرتبط را دنبال می کنند . اگر در گذشته پیچیدگی ها و تضاد از دل تقابل های درونی پروژه بیرون می آمد ، در حال حاضر خصوصیات مکانی ، مصالح و برنامه به صورت انعطاف پذیری روی همدیگر تا می شوند ، در حالی که هویت هر یک حفظ می شوند . معماری فولدینگ در مقیاس شهری در جایی بین زمینه گرایی و بیان گرایی قرار دارد . فرم های انعطاف پذیر نه به صورت کامل هندسی هستند و نه به شکل دلبخواهی . در مقیاس شهر ، این لایه های تا شده و انعطاف پذیر نه نسبت به بافت مجاور خود بی تفاوت اند و نه مطابق با آنند ، بلکه از شرایط محیطی بهره می جویند و آنها را در منطق پیچ خورده و منحنی خود جای می دهند . گرگ لین در تعریف معماری فولدینگ می گوید : ” فولدینگ یعنی تلفیق نمودن عوامل نامربوط در یک مخلوط به هم پیوسته . ” در این رابطه می توان لایه های رسوبی در کوه ها را مثال زد که در اثر فشارهای درونی زمین روی یکدیگر خم شده و پیچ و تاب خورده اند . در عین این که هر لایه خصوصیات درونی خود را حفظ کرده است ، ولی با لایه مجاور خود درگیر شده و لایه ها به صورت انعطاف پذیری در کنار یکدیگر انحناء پیدا کرده اند . معماری فولدینگ معماری نئو باروک نیز نامیده می شود . در معماری باروک ، سبک های یونانی ، رومی ، شرقی ، رومانسک ، گوتیک و کلاسیک روی یکدیگر تا می شوند و کالبد بنا و سطوح مواج دیوارها نسبت به شرایط انعطاف پذیرند . همانگونه که در معماری فولدینگ انعطاف پذیری احجام و سطوح مختلف توسط تکنولوژی جدید ، که همان رایانه است ، انجام می شود . تکنولوژی رایانه قادر است بین ...

  • آرمان گرایی در معماری تزیینی ایران

    آرمان گرایی در معماری تزیینی ایران در معماری تزئینی، هر نقش ورای ارزش صوری خود، دارای ارزشی برگرفته از فرهنگ و بیانگر عقیده و آرمان تداوم یافته مردم جامعه در نسل ها بود. آرایه های معماری از سویی ذهن بیننده را به زیبایی صوری و ظاهری نقش ها و نوع کاربری فضاهای بنایی که نقش و نگارها بر دیوارهای آن نشسته، فرا می خواندند و از سوی دیگر دیدگاه بیننده را به قلمرو و راز و رمزهای فرهنگی و دینی پوشیده در مفاهیم نقش ها می گشودند. علی بلوکباشیعضو شورای عالی علمی دائرةالمعارف بزرگ اسلامیفرهنگ و هنر معماری سنتی در ایران صورتی شفاهی داشته و از راه تعلیم حضوری و تقلید انتقال می یافته است. حافظان و ناقلان فرهنگ و هنر معماری گروهی هنرمند برخاسته از میان توده مردم کم سواد یا بی سواد بودند که بیرون از عرصه آموزش های مدرسی و با بهره گیری از تجربیات و استعداد و ذوق هنری شخصی و ایمان و اعتقاد دینی استوار خود، مجموعه آثاری درخشان و پایدار در تاریخ فرهنگ معماری ایران اسلامی پدید آوردند.این گروه معماران هنرمند در نقش پردازی و آذین بندی بناها، هم در جنبه زیباشناختی نقش ها و هم به جنبه فرهنگی آنها نظر داشتند و در کار هنری خود سلیقه شخصی و الهاماتی را که مخالف با روند عمومی باورهای فرهنگی مردم بود، دخالت نمی دادند و به پاس و حرمت پیشگامان معماری و سنت های فرهنگی، کارهای پیشینیان را تقلید می کردند و حتی المقدور از حوزه کار و اندیشه آنان پا فراتر نمی گذاشتند. «این شکیبایی و انکار نقش در همکاری با نسل های پیش، همواره یکی از منابع نیرو و اصالت هنر ایران در بهتری ادوار بوده است.» (پوپ، ۱۳۵۵: ۲۹).در معماری تزئینی، هر نقش ورای ارزش صوری خود، دارای ارزشی برگرفته از فرهنگ و بیانگر عقیده و آرمان تداوم یافته مردم جامعه در نسل ها بود. آرایه های معماری از سویی ذهن بیننده را به زیبایی صوری و ظاهری نقش ها و نوع کاربری فضاهای بنایی که نقش و نگارها بر دیوارهای آن نشسته، فرا می خواندند و از سوی دیگر دیدگاه بیننده را به قلمرو و راز و رمزهای فرهنگی و دینی پوشیده در مفاهیم نقش ها می گشودند.به گفته یکی از مردم شناسان، این آرایه ها یک نظام نمادی «باز» آشکار را در برابر یک نظام نمادی «پوشیده» و پنهان قرار می دادند (برومبرژه، ۱۳۷۰: ۱۲۸). با دریافت مفاهیم نمادی نقش و نگارها در معماری تزئینی و ریشه یابی آنها می توان به شناخت ذهن و اندیشه معماران و در نتیجه به فرهنگ مردم و جهان بینی و آرمان های آنان دست یافت.منبع الهام معمارانمعماران سنتی ایران در خلق آثار هنری و ساخت و پرداخت نقش های آذینی، به طور کلی از دو منبع بزرگ و فیاض طبیعت و فرهنگ الهام می گرفتند. ...

  • پسا نوگرایی (قسمت اول-زمینه ها)

          پست مدرن استاد راهنما : آقای دکتر منوچهر فروتن دانشجویان  :  زهرا احمدی سرچقایی ، پگاه منتظمی پور