مانتو آبی نفتی

  • مدل ریون آبی نفتی و ریون سفید

    مدل ریون آبی نفتی و ریون سفید

    بهترين مدل ريون,انواع مدل ریون,مدل لباس ریون,جدیدترین مدل مانتو ریون,مدل ریون آبی نفتی و ریون سفید*براي ديدن عكس بروي نوشته كليك كنيد*ادامه مطلب...



  • مدل های جدید لباس مجلسی 2013

    زنانه-دخترانه-92-سال 2013-zanane-dokhtarane-نوجوانمدل لباس مجلسی قرمز-زرشکی-لباس مجلسی بلند-کوتاه-صورتی-ابی نفتی-سفید-براق-پولک دار-حریر-شیک-خوشکل-اخرین مدل-مدل بروز-model lebas majlesi jadid-zereshki-fgermez-abi-pink-soorati-abi nafti-campfa.ir طرح های متنوع لباس مجلسی زنانه 2013 www.campfa.ir طرح های متنوع لباس مجلسی زنانه 2013 طرح های متنوع لباس مجلسی زنانه 2013 طرح های متنوع لباس مجلسی زنانه 2013 طرح های متنوع لباس مجلسی زنانه 2013

  • بقیه عکس ها

    بقیه عکس ها

    مانتو قرمزی که گفتم پوشیدم با جاروها ست شدم. 25 تومن!از پشت سرمانتو پاییزه. 25 تومن!مانتو آبی نفتی. همونی که پست قبل می گفتم شستمش. دو ماه پیش گرفتم. 45 تومن.مانتو سبزم... 45 تومن. خیلی خوبه نازک و خنکه و بلند. بدون چادر باهاش راحتم.مانتوی تقریبا سفید... 30 تومن.از پشت سرشمدل جیب هامانتو مشکی ساده... طرح کت با پارچه ضخیم که خوب وامی ایسته. برای اداره گرفتم. رسمی و شیک. 20 تومن.اینم طرح کلی اتاق خوابو داخلو سمت دیگه اشپایین ترچند وقته بجای روتختی لحاف جهازمو انداختم. قشنگه؟اونام که عکس های عروسیونه!!! اگه گرفتی نکته عکسو؟ هر کی بگه جایزه داره.

  • رمان گشت ارشاد13

    خانواده ی اقای صدرایی وارد شدند و بعد حال و احوال پرسی طولانی روی مبل ها نشستن امیر زیر چشمی به حاجی خیره شد انگار میخواست با جادوی چشماش بهش بفهمونه که اگه اون الان اینجاست و داره تن به این ازدواج اجباری میده همش به خاطره اونه حاجی اما بی توجه به نگاهای امیر که هزار تا حرف توش داشت مشغول خوش و بش با علی اقا بود علی اقا:خوب حاج اقا با اجازه ی شما بریم سر اصل مطلب به امید خدا و یاری خودش ما میخوایم اگه شما رضایت بدین و ما رو لایق بدونید شایسته خانم رو برای اقا امیر حسینمون خواستگاری کنیم در مورد شغل و وضعیت تحصیلیش که خودتون کاملا در جریانید یه خونه ی نقلی کوچیک نزدیک خونه خودمون داره و یه ماشین هم خدا رو شکر داره به هر حال بعد ازدواج دیگه هرچی داره مال هر دوتاشون میشه بازم نظر نهایی با شماست به هر حال گل دختری مثل شایسته خانم افتخاره که عروس هر خانواده ای بشه حاجی اختیار دارید گفت و دستی به صورتش کشید و توی فکر فرو رفت حاجی:برای ما هم امیر حسین خان بهترین گزینه تو تمام خواستگار های مختلفی که در این خونه رو زدن هستن و هم من هم مادرش و برادراش راضی هستیم علی اقا لبخندی زد و گفت:به هر حال اونی که مهمه شایسته خانمه اون قراره یه عمر با پسر ما زندگی کنه حاجی لبخند زورکی زد و گفت:بله حق با شماست نرگس:خوب محبوبه خانم عروس گل ما کجاست؟نمیاد ما ببینیمش محبوبه:چرا حاج خانم دست بوسه شماست الان صداش میکنم نیم نگاهی به حاجی انداخت با تائید حاجی شایسته رو صدا زد توی اشپزخونه شکوفه مرتب چایی ها رو توی سینی چیده بود و به دست شایسته داد و گفت :بیا اینا رو ببر فقط مراقب باش تو سینی نریزی اول کاری هم نبری جلوی پسره اول جلوی مادرش و پدرش ببر سعی کن یه لبخند کوچیک طوری که ردیف دندونات پیدا نباشه بزنی شایسته خنده ی تلخی کرد و گفت:مگه شوی لباسه و من قراره برم خود نمایی ؟نترسید به خدا من با مهریه ی بالا خریداری میشم با بغض فرو خورده به سمت پذیرایی شد ناخود اگاه نگاهش به طرف امیر کشیده شد ولی از چیزی که میدید دستاش شل شد و نزدیک بود تمام استکان ها از دستش پرت بشه حالت سرگیجه داشت امیر حسین نگاهشو از اون گرفته بود و با اخم غلیظ رو به رو نگاه میکرد به خودش این امید رو داده بود که شاید شایسته اونو نخواد و مجبور نشه تن به این ازدواج زوری بده ولی این ور شایسته در حال پرپر زدن بود به خودش امید داده بود که با رفتن از پیش خانوادش و رفتن پیش خانواده ی صدرایی و امیر حسین میتونه طعم خوشبختی نداشتشو بچشه ولی افسوس که سخت در اشتباه بود چشمای امیر حسین همه چیزو فریاد میزد چایی ها رو به همه تعارف کرد و در مقابل قربون صدقه رفتن های نرگس و زینب و نگاه ...